عشق بازی با خواهرزاده ام

1393/04/26

محمد هستم. 23 ساله از قزوین، دیپلم کامپیوتر دارم، درس هم ادامه ندادم، الان هم کار میکنم، پیش داداشم کار می کنم، داداشم گیم نت داره، من اونجا رو می چرخونم. اولین خاطرم رو از تنها سکسی که با خواهر زادم صبا جون داشتم رو براتون بنویسم، این داستان بر می گرده به 2 ماه قبل. من ی خواهر دارم که تو کرج زندگی می کنن، صبا هم 21 سالشه. تک دختر هم هست فداش بشم، تجربی می خونه، درسش هم خوبه. داستان از اونجا شروع شد که یک روز که اومده بودن به خونمون دیدم داره با گوشیش ور می ره، احساس کردم دوست پسر داره، بهش گفتم چیه داستان؟ گفت دایی دوستمه، همکلاسیم تو مدرسه، منم گفتم باش. چند روز گذشت که یکروز رفتم خونشون، تو اتاق بود، آبجیم هم تو آشپزخانه داشت ظرف میشست. دامادمون هم سر کار بود. در رو که باز کردم ترسید، داشت فیلم سکس می دید. قطع کرد. از اون لحظه رفتم تو نخش. بعد رفتک کنارش نشستم گفتم خیلی شیطونی، اون هم خندیدو اون شب تمام شد. بعد شروع کردم رو مخش کار کردن، از اس ام اس فلسفی شروع شد تا به اس ام اس سکسی، البته همین مرحله 4 ماه وقت برد. دیگه با هم را حت بودیم. که یک روز قرار شد آبجیم با دامادمون برن مراسم ختمی تو دهمون و شب هم اونجا بمونن، و صبا هم قرار بود شب خونه تنها باشه، من هم از این فرصت استفاده کردم و از قزوین به سمت کرج راهی شدم، ظهر راه افتادم تا برم از داروخانه کاندوم و اسپره بخرم ساعت شد هفت غروب، رسیدم دم درشون، زنگ رو زدم صبا جون اومد درو باز کرد، همین که منو دید شک برش داشت. گفت چه خبر از اینورا، گفتم حالا بزار بیام داخل… که رفتیم داخل. رفت واسم چای بریزه من هم نشسته بودم داشتم تلوزیون رو می دیدم. بدنم داغ شده بود، ضربان قلبم رفته بود بالا، آخه صبا با اون لباساش داشت منو دیوونه می کرد. ی شلوارک صورتی پوشیده بود، اوه ببخشید، بزارید قبل ماجرا از خودم و صبا بگم براتون، من چهره معمولی دارم، ولی جذاب! فوتبالیستم ولی زیاد اندامم بزرگ نیست، میشه گفت نرمال بدنم، ولی خداییش کیر خوش تراشی دارم، زیاد هم از دختر بازی خوشم نمیاد، فقط تا الان با 3 نفر بودم، ولی الان تنهام… و صبا چهره خوبی داره، ی کون خیلی ناز و سکسی، با سینه های وحشتناکش، و البته یه کس حلقوی!!!. داشتم می گفتم، ی شلوارک صورتی پوشیده بود، کونش داشت از شلوار می زد بیرون، آویزون شده بود، اون تو آشپزخونه داشت اینور اونور می رفت منم همش داشتم به کونش نگاه می کرد. من از این فرصت استفاده کردم و رفتم سرویس بهداشتی تا به کیرم اسپره بزنم تا آماده برای مبارزه بزرگ باشه! بعد که اومدم نشستم دیدم که صبا جون چای رو آورده و منتظر منه، داشتیم همینجوری حرف می زدیم که دیگه من نتونستم تحمل کنم، گرفتمش تو بغلم، رو مبل بودیم، آوردمش رو پاهام بشونمش، هیچ مخالفتی نکرد صبا جون، هیچ مخالفتی! من هم تعجب کردم، و شروع کردم به بازی باهاش. تا چند دقیقه فقط سورتشو بوسه می زدم، آخه من از لب گرفتن بدم میاد. اون هم منو می بوسید، بعد چند دقیقه پیراهنشو درآوردم، پیراهن خودمم درآوردم، واقعا داشتم لذت می بردم. بعد سوتینشو درآوردم، سینه هاشو داشتم می خوردم، ی گاز کوجولو از نک سینش گرفتم، آهش بلند شد. هم زمان داشتم با دستم کسشو مالش می دادم. همونجور که گفتم من تا حالا سکس نداشتم قبل اون داستان، ولی از فیلم سکسیا که دیده بودم داشتم بهترین استفادرو می کردم، مثل حرفه ایا داشتم با صبا برخورد می کردم. اما چون اولین بارم بود استرس وحشتناکی منو گرفته بود ول هم نمی کرد! بعد چند لحظه صبا رو بلند کردم بردم تو اتاقش، انداختمش رو تخت، برش گردوندم، کونش سمت من بود، خیلی منتظر این لحظه بودم، خیلی سریع شلوارشو کشیدم پایین، همزمان شرتش هم پایین کشیده شد، دیگه داشتم دیوونه می شدم، با دستم کسشو مایمالیدم، دیگه شروع شده بود آهو ناله صبا، با انگشتم فرو می کردم داخل کسش و در می آوردم، این کارو برای چند دقیقه تکرار کردم، که سمیرا گفتم محمد کیرتو بکن تو کسم، بدو بکن تو کسم، هشری شده بود، مشخص بود… ولی بهش گفتم قبلش اول بیا با کیرم یزره بازی کن بعد، بعد من افتادم رو تخت، صبا داشت شلوارمو می کشید پایین، کشید پایین، که کیرم داشت از زیر شرتم می زد بیرون، راست شده بود، اون هم کیر بزرگی که من دارم! بعد شرتمو کشید پایین، همین که کیرمو دید شروع کرد به خوردن، حرفه ای نبود تو ساک زدنش ولی باز چون من اولین بار بود که همچین حسی رو احساس می کردم داشتم لذت می بردم از لحظه لحظش. چند دقیقه ادامه داد به ساک زدنش، آخاراش داشت با دستش باهاش بازی می کرد. بعد چند لحظه بغلش کردم، آوردمش تو پذیرایی، رو به مبل خم شده بود، باسنش سمت من بود، کاندوم رو بستم به کیرم، داشت نگاه می کرد صبا، تو حال خودش نبود، قبل اینکه کیرمو فرو کنم تو کسش!!! یزره با کسش ور رفتم، آهش بلند شده بود، که دیگه تحمل نکردو گفت"محمد منو بکن" من هم که اینو شنیدم سریع کیرمو دادم تو کسش، چه لذتی داشت، چند دقیقه تو همون حالت بودیم، بعد باز رفتیم تو اتاقش، من خوابیدم رو تختو صبا اومد روم، بالا پایین می کردمش، برای 10 دقیقه ای شد تو همون حالت بودیم، که آبم اومد… بعد نیم ساعت که رو تخت بودیم، بردمش حموم، همدیگرو شستیم اومدیم بیرون، شام خوردیم، رفتیم که بخوابیم، اون رفت اتاقش من هم پشت ماهواره فیلم می دیدم، نصفه شب بود که دیدم باز کیرم داره بلند میشه، بدون فوت وقت رفتم اتاقش، لخت شدم، البته قبلش کاندوم بستم به کیرم، البته اینبار بدون اسپره! رفتم زیر پتوش، آروم آروم داشتم کسشو می مالیدم تا بیدار بشه، بعد اینکه بیدار شد، اولش بوسیدمش، بعد همون زیر پتو شلوارشو کشیدم پایین، شرت تنش نبود، انگار می دونست می خوام باز بیام باهاش سکس کنم. یزره باز با کسش ور فتم بعد دادم داخل کسش، 5 دقیقه بیشتر نشد که آبم اومد. بعد رفتم حموم، خودمو شستم، صبا هم همینطور، بعد که دیگه واقعا خوابیدیم… صبح ساعت 8 بیدار شدم، زود بیدار شدم تا برم، صبا رو هم بیدار نکردم، دوست نداشتم از خواب شیرینش بیدارش کنم…
بعد این ماجرا دیگه سکس نداشتم، ولی واقعا الان دارم از بی سکسی خفه می شم

نوشته: محمد


👍 1
👎 2
134671 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

427474
2014-07-17 15:38:24 +0430 +0430
NA

داستانی که زایده یه مغزِ جقی باشه خودش معلومه !
مسخره بود …

1 ❤️

427475
2014-07-17 15:50:26 +0430 +0430
NA

این کارو برای چند دقیقه تکرار کردم، که "سمیرا "گفتم محمد کیرتو بکن تو کسم
سمیرا کیه
خوب نتونستی دروغ بگی

2 ❤️

427476
2014-07-17 16:01:02 +0430 +0430
NA

کاندوم رو بستم به کیرم biggrin dash1 shok

0 ❤️

427477
2014-07-17 16:04:09 +0430 +0430
NA

راستی سمیراکیه؟؟شایداسم مستعارهارو قاطی کردی!!!

0 ❤️

427478
2014-07-17 16:14:39 +0430 +0430
NA

برو پسرک جقی شما داشتین سکس میکردین یا بازی گرگم به هوا یه بار میرین اتاق خواب یه بار پذیرای دوباره اتاق خواب کمتر جق بزنو یه دستی بنویس

0 ❤️

427479
2014-07-17 16:43:48 +0430 +0430
NA

دوست نداشتم از خواب شیرینش بیدارش کنم…"
آخه بی وجدان تو به خواهر زادت رحم نکردی و کردیش بعد احساس دل سوزی می کنی نسبت بهش؟ تو با یه سگ چه فرق داری که هر سوراخی بزارن جلوش می کنه توش؟!
بعد کس کش حشری دیگه خواستی داستان بنویسی دستت رو از کیرت در آر فرق سمیرا و خواهرزادت رو بفهمی لاشی کیر مغز.

0 ❤️

427480
2014-07-17 16:52:08 +0430 +0430
NA

آماره ذهنهای بیناموسه کسکش بالا رفته :|
ننویس بیشرف
محارم ننویسین دیوثا :|

0 ❤️

427481
2014-07-17 18:06:24 +0430 +0430
NA

بيستو يك ساله هنوز داره تجربى ميخونخ كس نگو مومن

0 ❤️

427482
2014-07-17 18:13:28 +0430 +0430
NA

انقدر جق زدى استرس كرفتى !!
كير خر كه ميدونى جيه ؟؟ تو كون مجلوقت كنن .

0 ❤️

427483
2014-07-17 18:18:35 +0430 +0430
NA

ميگن ادم چاخان کم حافظه است اخه خر چرا دروغ ميگى؟؟
خيلى کس فلجى

0 ❤️

427484
2014-07-17 18:28:27 +0430 +0430
NA

وای خدا ترکیدم…از خنده…جقی خب درست کپی کن چ کاری آخه ب اینجاش فکر میکردی ک الان از من فوحش میخوری…;-)
خدایی اگه صبا خواهر زادته…پس سمیرا کیه اون وسط…
زیاد از دختر بازی خوشت نمیاد ولی با سه تا دختر بودی؟؟؟ خوب عمو خیلی ریاضیت قویه ک 3تا دختر زیاد نیس…
تازه قزوینی هم هستی وای یکی منو جمع کنه دارم روده بر میشم

0 ❤️

427485
2014-07-17 19:14:56 +0430 +0430
NA

این جمله از نظر محتوا یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟ {{ صبا هم 21 سالشه. تک دختر هم هست فداش بشم، تجربی می خونه.درسش هم خوبه}}. 21 سالشه اونوقت هنوز دبیرستانه.یا دختره خیلی کس مغزه یا تو خیلی شاسگولی و یا مارو کس کفگیر فرض کردی

0 ❤️

427486
2014-07-17 20:27:38 +0430 +0430
NA

از اونجایی که نوشتی ظهر راه افتادم ساعت شد 7 قروب دیگه نخوندم اخه کسکش از قزوین تا کرج یه ساعتم راه نیست

0 ❤️

427487
2014-07-17 20:48:56 +0430 +0430
NA

جون کیتو قسم بدم دیگه کس شر ننویسی
راست میگن دروغ گو کم حافظست آخه… اگه اسم دختره صباست سمیرا چه خریه؟
خاک تو سرت با این داستان بوقی تخیلیت

0 ❤️

427488
2014-07-17 21:26:08 +0430 +0430
NA

یه سوال اخه کوس خول رفتی از کوس کردیش اون وقت نه خونی مونی نه پاره شدن بکارتی واقعا کوس مغزی

0 ❤️

427489
2014-07-17 21:59:41 +0430 +0430

این داستان بنیادش خرابه.از سکس با محارم بگیر تا 21 سالگی و تجربی خوندن و سمیرا که معلوم نیست کی بود و نداشتن استقلال فکری در محل سکس که فکر کنم همه جای خونه گاییدیش.

0 ❤️

427490
2014-07-17 23:18:50 +0430 +0430
NA

عزیزم کمتر کس شعر بنویس…

0 ❤️

427491
2014-07-17 23:42:31 +0430 +0430
NA

تو ۲۳ سالته بعد خواهر زادت ۲۱ سالشه؟ dash1 حتما ننت تو ۹ سالگی جنده بوده توی حروم زاده از دستش در رفت

0 ❤️

427494
2014-07-18 02:49:49 +0430 +0430
NA

اخه جقی صباخواهزادت بودپس سمیرااین وسط کی بودریدم توداستان وهیکلت اخه کی باخواهرزاده خودش این کاررومیکنه لاشی

0 ❤️

427495
2014-07-18 03:03:58 +0430 +0430
NA

کیرم تو حلقت با این دروغت جقی البته اگه تو حلقت جا بشه چون کیر کردها بزرگه

0 ❤️

427496
2014-07-18 03:39:33 +0430 +0430
NA

سمیرا! dash1

0 ❤️

427497
2014-07-18 04:07:20 +0430 +0430
NA

واقعاً اوج خواهرکسده گی هستی به خواهرزاده خودتم نگاه بد داری

0 ❤️

427498
2014-07-18 04:22:57 +0430 +0430
NA

عشق بازی با خواهرزاده ام

پسر جقی …تو خودتو کردی …حتما

0 ❤️

427499
2014-07-18 04:32:44 +0430 +0430
NA

ای حرام زاده.باخواهر زادت؟یعنی حیوانی یعنی کس کشی.احتمالا شوهر خواهرت رفته قزوین مامانتو بکنه کیری

0 ❤️

427501
2014-07-18 05:04:26 +0430 +0430
NA

ریدم به هیکلت ناشی امیدوارم دروغ گفته باشی وگرنه کیر تمام بچه های شهوانی تو حلقت

0 ❤️

427502
2014-07-18 05:24:44 +0430 +0430
NA

koso shere mahz bood akhe mage majborii khalii bebandii martiike lashiiiiiiiiii

0 ❤️

427503
2014-07-18 05:39:39 +0430 +0430
NA

نخوندم متاسغم برات انگل بی ناموس. حتی فکر کردنش هم در موردش سخته هر چند میدونم دروغه و تو 1بی شرفی .

0 ❤️

427504
2014-07-18 05:53:28 +0430 +0430
NA

اصلا برام قابل هضم نیست خوندنه این داستانا.ببخشید کم ترین امتیازم دادم…

0 ❤️

427505
2014-07-18 06:16:34 +0430 +0430

21 سالشه ، تجربی !!!

0 ❤️

427506
2014-07-18 07:23:22 +0430 +0430
NA

بد بختا انقدر جق میزنن که حافظه شون در حد موجودات تک سلولی کف اقیانوس اطلسه
سمیرا کیه آخه حرومزاده!!!

0 ❤️

427507
2014-07-18 07:24:55 +0430 +0430
NA

مادرجنده ی جالق

0 ❤️

427508
2014-07-18 07:30:47 +0430 +0430

ازاین به بعدموقع کون دادن بگو ابشون رو بیرون بریزند چون موندن منی توکونت تولید گاز کرده وزده به مغزت توهم زدی…

0 ❤️

427509
2014-07-18 08:39:04 +0430 +0430
NA

یه پیشنهاد : قبل اینکه بیای اینجا بنویسی ؛ تو یه کاغذ بنویس ، یه چند بار بخونش خودت بعد بذار اینجا ؛ بعدشم بی شعور محارم؟؟ بی غیرت ، بووووق بووووووق ؛ حیف بقیه فحش کشت کردن

0 ❤️

427510
2014-07-18 08:45:03 +0430 +0430
NA

کیرم تو مغزت با این داستانت . . . خواهر زادت بیستو یه سالشه اونوقت هنوز مدرسه میره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چ کوسشعرا … دیگه خیلی ک طول بکشه 19 سالگی پیش دانشگاهی هم تموم میشه … گه خوری میکنی اینجا … داستانو از کجا کپی کرده بودی حالا ک اسم وسطشو جا انداخته بودی تغییر بدی … جا داره ک اینجا تشکر کنم و بگم کوس بیبیت

0 ❤️

427511
2014-07-18 09:07:37 +0430 +0430
NA

من هم از قزوین ادم کس مغز کس یغلوی کس مشنگ کسخل کس شعر گوی عبدل کس قرنه ای چون تو را که همشیره زاده کسو ی خود را کس پر کرد مورد عنایت قرار داده و میگویم که با رقی کس طلا محشور شوی . همه بگین آمین

0 ❤️

427513
2014-07-18 09:44:46 +0430 +0430
NA

21سالشه تجربی میخونه خودت بشین یبار داستانتو بخون بعدش بفرستش

0 ❤️

427514
2014-07-18 11:37:55 +0430 +0430
NA

با دستم کسشو مایمالیدم،که سمیرا گفتم محمد کیرتو بکن تو کسم، بدو بکن تو کسم، هشری شده بود،
زیاد دیگه به بقیه اش گیر نمیدم ، اگه 23 سالته، خواهرزاده ات 21 ساله، و اگر خواهرت در 20 سالگی بچه دار شده باشه و صبا یا همون سمیرا بچه اول باشه ،خواهرت باید حدود 41 سالش باشه،و اگر مادرت هم در 20 سالگی بچه دار شده باشه و خواهرت بچه اول باشه،مادرت حدود 60 سالشه،یعنی تفاوت سنی تو با خواهرت تقریبا 21 ساله، که هر جوری حساب میکنم می بینم کوس مغزی،بقیه رو بچه ها خوب گفتن من نمیگم.کمتر جق بزن.

0 ❤️

427515
2014-07-18 14:55:27 +0430 +0430

خیلی با نظرات حال میکنم»»»»»»»»داستان ترسناکی بود البته از مضرات تایت یک دستی هم بود. . . .

حیفه بی فحش برم ولی مجبورم میفهمی:))

0 ❤️

427516
2014-07-18 15:13:51 +0430 +0430
NA

میشه اون سمیرا رو بدی ما هم زحمتشو بکشیم هی بریم تو اتاقو هی بخوابونیمش رو تخت .کیرم تو دهنت بااین کس شعری که نوشتی

0 ❤️

427517
2014-07-18 15:31:25 +0430 +0430

من این داستان رو یجورایی باور دارم و اسم پسره وحید هست و خواهرزادش سمیرا است و واقعا کس سمیرا پرده حلقوی بود قبل از ازدواجش و تقریبا میشه گفت اهل آذربایجان غربی هستن اسم شهرشم میاندوآب هست با این جور توصیفاتش صد درصد میتونه خودش باشه وحید 23 یا 24 سالشه و خواهرش متولد 55 هست و 10 سالگی یا 12 سالگی سمیرا رو زاییده …کاملا مطمنم که وحید و سمیرا هستن و دایی و خواهرزاده هستن …

0 ❤️

427518
2014-07-18 15:50:11 +0430 +0430
NA

شما بشین پشت ماهواره فیلم ببین بعدش برو کاندوم ببند به کیرت
برو صبا سمیرا رو که 21 سالشه تجربی میخونه فداش بشی رو بکن اینجا هم ننویس جقو dash1

0 ❤️

427519
2014-07-18 19:15:38 +0430 +0430

کیرم تو کوس خواهرت با این برادرش برو جقتو بزن لاشی

0 ❤️

427520
2014-07-18 22:58:17 +0430 +0430

گولاخلاروا استوروم، روس کسکش biggrin

0 ❤️

427521
2014-07-19 06:56:20 +0430 +0430
NA

صبا نبود مگه بعد چه طور شد سمیرا؟
مگه تو 3تا سکس نداشتی پس چجوری اولین نفری بود که ساک میزد؟
مدل جدیده کاندومو میبندن مگه نخه؟
مگه دختر نبود پس چه جوری کردی تو کسش؟
با اسپری بعد 10 دقیقه آبت اومد کمرت شله ؟
یه سوال فنی کسی از سکس نکردن خفه شده؟
ننویس

0 ❤️

427522
2014-07-19 07:11:19 +0430 +0430
NA

خب دوستان اين داستان برميگرده به دو ماه قبل و من با خواهرزادم يه چهار ماهي طول كشيد تا از اس ام اس فلسفي برسيم به اس ام اس سكسي
اونجاي ادم دروغگو

0 ❤️

427523
2014-07-19 13:39:19 +0430 +0430
NA

خاطره بره چهار ماه پیشه دوماه باهاش بوده داریم ایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

427524
2014-07-20 06:19:58 +0430 +0430
NA

بابا اين قزوينيه قزويني هام كه همه كوني ارزو يه كس دارن وقتي جلق ميزنن قاطي ميكنن نميفهمن جي ميكن شما ببخشيدشون

0 ❤️

427525
2014-08-14 20:11:55 +0430 +0430
NA

بچه ها من فکر ميکنم اى طورداستانهارو بعضى از اون ادمهايى مينويسن که دوست دارن بهشون فوش بديم…بيايد تحريمشون کنيم ديگه بهشون فوش نديم…راستش,من که نتونست فوش ندم حالا اگرشما تونستيد فوش نديد…اخه کيرقولسندبادتو کوس اون خواهرت با خواهرزادت…لاشى کون تو دحتر ابجيتو با اين که باکره بود از جلو کردى حالا گيريم که حلقوى بود که بود.اخه قطار سريع السير توکيو هيرو شيما تو کونه ملجوقت مگه مجبورى…خوارکسته…

0 ❤️

708839
2018-08-08 13:51:13 +0430 +0430

اسپری زدی خورد دهنش گاییده نشد؟ :/
#مجلوق

0 ❤️

762040
2019-04-18 10:50:45 +0430 +0430

کاندوم بستی کیرت؟؟ پیچیدی دورش گره پاپییونی ام‌ زدی ؟؟
پشت ماهواره فیلم میدیدی یعنی پشت ب تصویر بودی؟؟???

0 ❤️

773924
2019-06-16 00:19:40 +0430 +0430
NA

ای خاک برسرت کنم
ازش نپرسیدی پرده کسش کجا رفته جقو بی‌غیرت؟؟
تا گفت بکن توش توهم کردی توش البته با شومبولت نه؟
کیرم تو مخت
خاک برسر کسی بخاطر محارم خودش از یک شهر بلند میشه بره شهر دیگه؟؟
یک طوری گفتی از قزوین رفتم اونجا فکر کردم غیرتی شدی چرا شب تنهاست میخوای بری پیشش نترسه
کوس مغز فندقی
دیگه ننویسی کیری
برو همون جقتو بزن

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها