سلام.من آوام 19 سالمه.قدم 160 وزنم 50.
سکسو دوس دارم اما از سکس میترسم.دوست پسر زیاد داشتم اما از ترس خونشون نمیرفتم.با امیر از سوم دبیرستان دوست بودمو چند بار که خونه خالی بود اومد پیشم.اولای دوستیمون یه شب خونه خالی شد منو خواهرم بودیم رفتم حموم قرار شد 1بیاد که کوجه خلوت باشه.1اومدو نشستیم با فاصله رو تخت.اولین بار بودو فهمیده بود میترسم.کاپشن تنش بود کاپشنو در آورد گفت از چی میترسی عزیزم؟نزدیکم شد گفتم نمیترسم امیرم دست گذاشت رو قلبم گفت ببین چجور میزنه!!کم کم آروم شدم .من نشسته بودم اون دراز کشید سرشو گداشت رو پام منم با موهاش بازی میکردم خم شدمو بوسیدمش.گفت بیا کنارم دراز بکش.رفتم کنارش دراز کشیدم .بغلم کرد بوسیدمو قربون صدقم میرفتوبرگشتم از پشت بهم چسبید.گردنمو میبوسید دستش رو کمرم بود.آروم دستشو آورد رو شکمم و بعد نزدیک سینه هام کرد.دستشو کنار زدمو برگشتم گفتم نکن امیرروبغلم کردو لبامو بوسید آروم شروع کرد لبامو خوردن اول نمیذاشتم بعد راضی شدم یکم داغ شده بودم دستش رو سینم بود(سیته هام سایز 70 و سفیدن)میخواست ببره زیر بلوزم اول نذاشتم بعد راضیم کرد اما نذاشتم در بیاره.گردنمو میخوردو با سینه هام ور میدفت.سوتینمو داد بالا شروع کرد خوردنشون.یکیشو میخوردو میمکید اون یکیو میمالید خیلی حال میداد.خواست شلوارمو در بیاره که نذاشتم.اونم شلوارشو در نیاورد.اومد روم از رو شلوار کیرشو به کسم میمالوند اما کیرشو حس نمیکردم چون هردومون شلوار لی پامون بود.اون شب گذشتو امیر ارضا نشد.
تا اینکه بهمن 90 صبح ساعت 7 که بابام رفت سرکار خوته خالی شد منم امتحان داشتم.امیر 7:30 اومد خونه منم شب قبل حمام رفته بودمو آماده شدم.اومد رفتیم تو اتاقم یکم زیر پتو پیشش خوابیدم .گفتم تو بخواب منم میرم یکم درس بخونم بیرون.رفتم بیرون بعد از چند دقیقه صدام زد.گفت اینجا درس بخون.نشستم کنارش گفت بذار کنار کتابو یکم بخواب پیشم.کنارش دراز کشیدم پا شد لامپو خاموش کرد.شروع کرد لبامو خوردن منم دسم دور گردنش بود.رفت پایین بلوزمو داد بالا سینه هامو میخوردو میمکید.بلند شد شلوارشو در آورد یکم ترسیدم اولین بار بود یه پسر جلوم لخت مشد پیرهنشم در آوردو آمد روم.سینه هامو میخوردو حشریم میکرد.دس برد
دکمه شلوارم باز کنه که دسشو زدم کنار.اصرار کرد که شورتتو در نمیارم.شلوارمو تا نصفه کشید پایین کیرشو از رو شورت به کوسم فشار داد.خیلی سفت بود.شورتشو در آورد یه کیر 15 سانتیو سفید زد بیرون شورت منو زد کنار کیرشو گداشت رو کوسمو مالوند خیس بود کوسم حال میداد کیرش رو چوچولم بود بش فشار میداد.میترسیدم پارم کنه.شلوارو شورتمو در آوردو افتاد روم لا پایی میزد.منم اه اه میکردمو میبوسیدمش.رو شکم خوابوندم میخواست بکنه تو کونم نذاشتم.از پشت لاپایی کرد.برگشتم کیرشو گرفتم دستم مالوندم به کوسم تا آبش اومد آبشو با دسمال پاک کردم و بغلم کردو بوسیدم.این تنها تجربه سکسم بود.ببخشید اگه بد بود.شاد باشییید.
نوشته: آوا
به نظر میاد پسر باشی ولی میتونستی فضا سازی بهتری انجام بدی .
در کل جالب انگیز نبود .
فحشت نمیدم فقط به خاطر اینکه تو ذوقت نخوره .
کــــاری به شاد بودن یا نبودن ما نداشته بــاش !
خودتم اگه بخونی میفهمی که چی نوشتی
اگه بـــازم سکس داشتی با بقیه دوست پسرات دیگه اینجا ننویس لطفا
این که سکس نیست، عشق بازی هم نیست. ما به این می گیم پپه بازی
ابلهانه بود دیگه ننویس . . . . . . . .
ببین دختر خانم که مشکوک به پسر بودن هستی. خودت فکر کن ببین این چیزی که نوشتی رو کسی بخونه حشری میشه و لذت میبره؟ اسم این رو میذاری داستان؟ جوک؟ خاطره؟ تخیل؟ چیه آخه؟ واقعا حوصله ندارم چیزی بهت بگم و داستانت هم ارزش نداره که وقتم رو براش بذارم فقط خواهش میکنم که دیگه نیا اینجا و ننویس. نمیدونم چرا بچه ها فکر میکنند که اینجا باید چیزی بنویسن. برید دنبال درس و مشقتون. انشا مینویسی بنویس ولی نیار تو شهوانی. حالم از این اراجیفت بهم خورد. دیگه ننویس.
پس این تریپ , اول نمیذاشتم بعد چیزی نمیگفتم , یعنی چی؟ میخواستی باور کنیم که بار اولت بوده , اگر منظورت این بوده ,نیازی به این کار نداشتی , چون از اونجا که تا کیرش رو دیدی دقیق فهمیدی 15سانته , معلومه که بار اولت بوده !!!
معلوم بود که نویسندش پسره بیخود دنبال دوست دختر نگرد asheqe 2 راستی دوستان گرام کی یه چیز باحال و اساسی برای کلفت کردن سراغ داره؟
مرده شورت را ببرن با این داستان نوشتنت پتیاره
اسهال میخواست بکنه نذاشتم بعد راضیم کرد گرفتی؟ اه
یاد یه جکه افتادم که: تر… ببخشید غضنفر به دوست دخترش میگه فردا خونمون خالیه،بیا، فرداش که دختره میره در میزنه میبینه هیچکی در رو باز نمیکنه.
حالا چه ربطی داشت،نوشته یه شب خونمون خالی شد،بعد نوشته من و خواهرم بودیم،اگه اینجوریه خونه ما هم همیشه خالیه،فقط من و بابام و چند نفر دیگه توش هستیم!
داستان هم خوب بود دیگه،آخه هیچ راه دیگه ای نداشت، دختر مدرسه ای که نمیتونه بگه پرده نداشتم،بهونه ی اسب سواری و جیمناستیک و حلقوی هم که خیلی قدیمی شده،پس سوراخ جلو که پر، با پسر های دیگه هم که نمیخوابیده،کونی هم که نبوده و از سکس هم میترسیده،سوراخ عقب هم پر،از نافش هم که نمیتونه بده، پس فقط میمونه لاپایی!
ولی آخه این موضوع خیلی شایعه،چه جذابیتی داشت که داستان لاپایی رو نوشتی؟ خاک تو سرت
لعنت بهت با خودتو خیال بافی که کردی پس خواهرت چش شد ها غیبش زد پس خواهرت ندونست که امیر اومد چه جالب اصلان هیچی بهت نمیگم فقط میگم روت سیاه
فکر کنم بار سومی کون رو دادی…بروبچز داستانتونو لطفا تصویر سازی کنید یکی دوتا عکس از لحظه سکس لازمه
قلبت کیری میزد که اون فهمید؟کیرم تو قلبت بعد تو کون گندیدت :Sp :Sp :Sp :Sp :Sp :Sp :Sp :Sp
بد بود ؟ کیرم تو روحت آشغال این چه طرز داستان نوشتنه کونده یکدفعه مینوشتی دو بار اومد یدفعه ندادم یدفعه خوارم رو گایید و رفت تمام