عشق بچه محل

1392/01/31

سلام این خاطره ماله تقریبا 10 سال پیشه که من 26 سالم بود و با یک نفر تو محلمون دوست شدم که 7 سال ازم کوچیکتر بود از اونجایی که هر چهره به دل یک نفر میشینه من به این گل پسر بد دل دادم که یک شب که مست بودم بهش گفتم میخوام یک چیزی بگم نخندیا گفت بگو گفتم که خودم میدونم که ازت بزرگترمو هردومون پسریم اما رو راست عاشقت شدم خیس خالی شد کم کم باهاش شوخی رو شروع کردم تا اینکه یک شبکه هیچ کسی تبود خونمون گفتم دانیال جان میای پیشم گفت اوه تصمیم گرفتی مارو بکنیاگفتم نه باااا اتفاقا بر عکس گفت دمت گرم پس میام اول به شوخی میگفت اما شب که بهش گیر دادم تازه فهمید جدی هست خلاصه اون شب تا به خودم بیام دیدم کیر ذراز و خوش رنگش تا دسته تو هست
داره میگه کجا بریزم گفتم هرجا بیشتر حال میده انگار منتظر این جمله بود . هنوز حرفم تموم نشده بود که نالمو در اوردشروع کرد به تلمبه زدن17 یا 18 سالش بود نمیدونید چه جور بالا پایین میرفت صدای تلمبه زدنش با ناله هام خونه رو برداشته بودمن پوسته خایه هاشو احساس میکردم که میخواست همراه کیرش بکنه تو.که یدفعه بالا پایین کردنش قطع شدفقط فشار میداد کیرشم هی کلفت نازک میشد تو کونم داااااااااااغ که شد فهمیدم ابش داره میاداین شروع کون دادن به دانیال بود من یه اتاق بالا پشت بوم خونه داشتم که اتاق کارم بود ودانیالم میخواست شاگردم باشه فردای اون روز یک ساعت قبل مدرسه اومد من از تگاهش فهمیذم بباز میخواد بکنه نمیدونه چهجوری بگه بهش نگاه کردم گفتم جووووون جیگرم وایسادم گفتم بیا بغلم گفت چیه گفتم بیا ولش کن چیه لبخند زد اومد بغلش کردم موقع بغل کردن کیرو خایشو دست گرفتم خوذشدشو کشید عقب گفتم هاااااان خجالت میکشی ? یادت رفته دیشب چه جوری میکردی گفت اره دیشب بود گفتم الانم مثل ذیشب .شب و روز نداره هروقت خواستی بگو باهام راحت باشه .گفت من روزی چند بار خرابم گفتم عیبی نداره راحت باش هر جور هر وقت خواستی بگو گفت الانتو اتاقم مبل بود مبل راحتی.گفت همیینجا کشیدم پایین میخواستم بخوابم جلوش گفت ببخشید قتبل کن رو مبل . واااااای یاادم نمیرهرو دسته مبل شکممو گذاشتم قنبل کردم همچین کرد توش گفتم واااااااااااااااااای چیکار میکنی گفت عادت میگنی چند دقیقه بعدمثل سکس اسب سوارم شوده بود خایه هاش میخورد دور سوراخم انقدر حال میداد با دست بازش میکردم دیگه شروع شد ظهر موقع مدرسع اول میکرد از مدرسه بر میگشت میکرد شبها هم تا 2 یا 3 کار میکردیم چون همسایه بود چند سال با هم تو اتاق من کار میکردیمو میخوابیدیم کمترین اندازه در 24 ساعت 3 بارو کونم میذاشت عذر می خوام سرتونو درد اوردم

نوشته: ram


👍 0
👎 0
31204 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

376148
2013-04-20 13:26:47 +0430 +0430
NA

امروز چرا همه داستانها از گی هستش

0 ❤️

376149
2013-04-20 16:25:00 +0430 +0430
NA

داستان جالب بود.ببینم هنوزم میدی؟

0 ❤️

376151
2013-04-20 16:48:22 +0430 +0430
NA

واییییبیییی خوش ب حالت
آخه من ک 15 سالمه کوچیکتر از خودم ک دیگه هیچ

0 ❤️

376152
2013-04-20 17:06:17 +0430 +0430
NA

چقدر كوني زياد شده اين زمونه

0 ❤️

376153
2013-04-21 05:46:14 +0430 +0430

کون دادن چه افتخاری داره که اینطور تعریف میکنی؟
کسی که میده تا عمر داره باید خفه شه. ننویس لاشی.

0 ❤️

376154
2013-04-21 11:27:52 +0430 +0430
NA

چیکارش دارید بیچاره رو خوب دوست داشته لذت کون دادنشو با گفتن این داستان به اشتراک بذاره :D =))

0 ❤️

376155
2013-04-21 16:56:07 +0430 +0430
NA

دمتون گرم بابا چرا همه كوني شدن؟

0 ❤️