عشق مخفیانه مامان

1394/02/02

همه میدونستند مامان من و پسر خاله اش که چند سالی از خودش کوچیکتره دارای رابطه صمیمی هست. اما یه رازی هست که من از 12 سالگی فهمیدم. الان قسمت اولش را میگم اگه نظرات مثبت بود هر دفعه یه قسمت میگم: یه شب همه خونه خاله مامانم مهمون بودند. ما هم دعوت داشتیم. من اول راهنمایی بودم. موقع ورود به خونه حمید که اون موقع مجرد بود اومد استقبالمون. ما به همراه چند خانواده دیگه بودیم. دم در شلوغ شد. مردها جلو رفتند. زنها عقب موندند. مامان من اون موقع حدود 35 سال، قد متوسط، یه کم چاق، سفید، چشم و ابرو مشکی بود. چادری و مذهبی بود اما تو مهمونیا آرایش میکرد. حمید هم اون موقع 25-26 سالش بود. مادرم خم شده بود که بند کفشش را باز کنه. دیدم حمید پشت مامانم ایستاده طوریکه قمبلهای پهن مامانم درست روی شکم و زیر شکم حمید بود. یاد شوخیهای مدرسه افتادم. اما آخه مامان من و حمید از این شوخی ها داشتند؟! مامانم همچنان به بند کفشش ور میرفت و حمید از موقعیت سوء استفاده میکرد و خودشو چسبونده بود به باسن درشت و گوشتی مامانم. این تموم شد و من فکر کردم شاید اشتباه میکنم. موقع کشیدن شام رفتم توی آشپزخونه که کمک کنم. مامانم چادرش را برداشته بود و با بلوز شلوار و مقنعه داشت کار میکرد. سرپا نشسته بود سر دیگ برنج که حمید اومد تو. رفت سراغ مامانم. مشغول بگو بخند شدند. گاهی حمید دستشو میبرد اون پایین. برای اینکه سر دربیارم به بهونه گم شدن پولم از زیر میز نگاه کردم دیدم حمید قمبلهای مامانمو میماله. مامانم گاهی بهش چشم غره میرفت اما اون کار خودش را میکرد. بعد از شام حمید رفت توی حیاط که دیگ ها را بشوره. تنها بود. چند دقیقه بعد مامانم رفت تو حیاط به بهانه کمک. من برای اینکه خوب دید بزنم و ببینم چیکار میکنند رفتم تو زیر زمین و از پنجره نگاه کردم. دیدم اولش خبری نیست. اما بعد جفتشون هی تو اتاق را نگاه میکردند. بعد حمید رفت پشت نیسان باباش. مامانم نشسته خودشو کشید جلو. حمید کیرشو درآورد! خدای من مامانم چادر سرش بود چادر را زیر سینه اش جمع کرد. سرپا نشست کیر حمید تو دستش بود. باورم نمیشد. مامان من داشت کیر حمید را میمالید! بعد حمید سر مامانم را دودستی گرفت و کیرشو کرد تو دهن مامانم. مامانم کیر سر حمید را مک زد. اما حمید فشار آورد و کیرش تا ته کرد تو دهن مامانم. بعد کیرشو درآورد و آبشو پاشید تو صورت مامانم. بعد جفتشون رفتند سمت شیرآب و مامانم صورتشو شست. موقع برگشت تو ماشین دیدم یه لکه سفید رو مقنعه مامانمه…

نوشته: ؟


👍 2
👎 3
291334 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

459748
2015-04-22 17:17:01 +0430 +0430
NA

عزیزم مجبوری
د ننویس این کسشعرا رو
بدبخت
ببین اینجا یکی هس ب اسم پتروس قزوینی بچه خوشگلایی مثه تو رو رو هوا میزنه
از من میشنوی یا نیای
یا اگه اومدی خب مامانتم بیار عزیزم
بوس فدا مامانت کارگاه گجت

0 ❤️

459751
2015-04-22 21:11:05 +0430 +0430
NA

سنتو که دیدم ادامه ندادم،برو بچه دنبال بازیت،احمق نشدم که چرتای توی بچه مونگل رو بخونم

1 ❤️

459752
2015-04-22 21:37:32 +0430 +0430
NA

دم پسر خاله ی مامانت از پهنا dance4 گرم
ببین فحش ندادمآ

0 ❤️

459753
2015-04-23 02:04:24 +0430 +0430

تخیلت هم مثل سنته

0 ❤️

459754
2015-04-23 05:42:44 +0430 +0430

بنویس ادامه ش رو … اینجا کی نظر مثبت دادن که این بار دوم باشه .
تو بنویس :)

1 ❤️

459755
2015-04-23 05:51:42 +0430 +0430

درست میشی هنوز وقت هست

0 ❤️

459756
2015-04-23 08:22:44 +0430 +0430
NA

مامانت مثل اینکه زیاد سرپا میشینه، ظاهرا سرپا هم میده.
ظاهرا تو هم دلت کیر میخواد، به مامانت بگو این دفعه باهم به حمید سرویس بدین. تورو نشسته بکنه،مامانتم سرپا

0 ❤️

459758
2015-04-23 13:55:20 +0430 +0430
NA

جیگر تو هم بنویس …کیه که دل تو رو بشکنه

0 ❤️

459759
2015-04-23 16:22:28 +0430 +0430
NA

ریدم دهن خودتو ننتو اون حمید

0 ❤️

459760
2015-04-23 16:45:00 +0430 +0430
NA

كير صدام حسين تو كونت

0 ❤️

459761
2015-04-23 19:30:46 +0430 +0430

سلام منو به مادرت برسون قول داده بودم براش کیر(پلاستیکی) میخرم

من نادم و پشیمان ولی متاسفانه مادرت جنده اس ولی نا امید نشو خودت هم دست بکار شو" جنده" رو باید کرد

0 ❤️

459764
2015-04-24 10:55:52 +0430 +0430

عزیزم بچه کجایی؟ بیا کارت دارم , راستی داری میای وازلین هم بیار

0 ❤️

459765
2015-04-24 12:06:45 +0430 +0430
NA

خاک برسرت بی غیرتت با اون ننه مفعولت biggrin

0 ❤️

459766
2015-04-24 16:54:42 +0430 +0430
NA

حمید خودت مادرت گاییدم

0 ❤️

459767
2015-04-25 21:57:02 +0430 +0430
NA

خاك تو سر بي غيرتت كنن ننويس حرومزاده
ريدي تو سايت dash1 fool bad

0 ❤️

459768
2015-04-25 21:59:19 +0430 +0430
NA
hahaha like
0 ❤️

459769
2015-04-29 08:18:00 +0430 +0430
NA

هیچکس تو حیات نبود تو چه گُهی میخوردی؟؟؟؟؟؟؟ بی ناموسه حروم زاده

0 ❤️

459770
2015-04-30 16:19:02 +0430 +0430
NA

چند وقتی بود کسشعر نخونده بودم nea

0 ❤️

539993
2016-05-06 11:12:58 +0430 +0430

شاید واقعی باشه…

0 ❤️

654186
2017-09-24 22:20:24 +0330 +0330

بعد حمید اومد تو رو پیدا کرد برد رو سقف نیسان باباش به ۹۸ روش سامورایی کونت گذاشت تا دیگه چشم چرونی نکنی
پایان

0 ❤️