عشقبازی و لذت

1392/03/30

همین اول بگم طولانیه و جز به جز تعریف کردم. اگه فکر میکنی خسته میشی و فحش میدی نخون. چون من اینو فقط به عنوان یه خاطره خوب نوشتم.
دوس پسرم 30 علی سالشه و حسابی سکسو بلده… فیلم زیاد دیده…
دیروز بعد ازاینکه تو شهر گشتیم رفتیم خونشون…مامان باباش خونه نبودن…تا یه صدایی میومد میترسیدم مامان باباش بیان.
من از دانشگا میومدم و سر و وضعم زیاد درست حسابی نبود. اخه از ضبح تا عصر کلاس داشتم.وسط راه بهم گفت بریم خونه گفتم نه زیاد مرتب نیستم. گفت میدونم اشکالی نداره.
خلاصه رفتیم. بار دوم بود میرفتم خونشون. بار اول تا نگفت و تعارف نکرد مانتو شالمو درنیووردم. ولی اینبار راحت بودم خودم مانتومو دراوردم . تو پذیرایی اومد روبروم وایساد . با چشمامون باهم حرف میزدیم…اینقدر بهم خیره شدیم و سکوت کردیم تا یواش یواش لبامون رفت روهم…جرقه اول خورد !!
دستشو انداخت دور کمرم و با تمام توانش لبامو میخورد . زبونشو میکرد تو دهنم… لبامو میک میزد… فرصت نمیداد منم لباشو بخورم و میک بزنم. زبونامون باهم گره میخورد. نفس گرفت و گفت زبونتو بده… زبونمو گذاشتم تو دهنش باهاش بازی میکرد. میمکید …میلیسید…لبامو ول کرد رفت سراغ گوش و گردنم…قبلا بهش گفته بودم خیلی دوست دارم گوش و گردنمو بخوری. گوشمو با اشتها میخورد. گردنمو زبون میزد … کل گردنم خیس خیس شد… داشتم با تموم وجودم لذت میردم. قلقلکی هستم وقتی زبونشو زو گردنم میکشید از لذت و خنده غش میکردم . با صدای ارومم بیشتر تحریکش میکردم.خوب بلد بودم با اه اوهم شهوتشو بیشتر کنم. تو همون حین که داشت گرنمو میخورد بردتم تو اتاق… میخواستم برم تو اتاق خودش چون بار قبل تو اتاق خودش سکس داشتیم و جرات نداشتیم صدامون دربیاد (چون صدا میرفت خونه بغلی ) رفتیم اتاق مامانش اینا با تخت دو نفره … علی نشست رو تخت و من سرپا …لختم کرد. بلوزمو دراورد . شلوارمو دراورد.گفت هیکلتو دوست دارم (سایز سینه هام 70 و لاغر اندام ) سوتینم قرمز بود .اونو هنوز درنیوورده بود. با لخند بهش گفتم بخور. سرشو گذاشت رو شکمم و شروع کرد خوردن و مالیدننم…کمرمو میمالید…دستشو کرد تو شورتمو دوتا لمبر های کونمو گرفت تو دستش فشار داد. دوباره بلند شد جلوی اینه وایسادیم از پشت بغلم کرد و با دستاش سینه هامو گرفت و با زبونش گرنمو میخورد. تو اینه نگاهم میکرد. دوست داشت لذتو تو چهرم ببینه .منم براش کم نذاشتمو تا تونستم شهوتشو بیشتر کردم . اه و اوه کردم …لبخند تحریک امیز زدم…
شورتم گره ای بود. شورتمو دراورد و یه نگاه به کسم کرد. موهای کسمو زده بودم و یکم سرشون دراومده بود. گفتم لختم نمیکنی . منم با میل زیاد رکابیشو دراوردم و شلوارشم کشیدم پایین… وای کیر خوش قد و قامتش معلوم شد. شرتش سفید بود . گفت شورتم خوشگله گفتم کیرت خوشگلترش کرده. تا شرتشو کشیدم پایین کیرش مثه فنر پرید بیرون …رفت دراز کشید رو تخت منم رفتم روش خوابیدم.دوباره لب بازی و دستمالی …دستشو میکشید رو کسم…با چوچولم بازی میکرد. گفت میخوری . گفتم اره…رفت تو حموم صدام کرد منم رفتم تو حموم کیرشو با اب صابون شستم براش … هردومون خمار شده بودیم از شهوت …کیر و خایه هاشو کف مالی کردم. اونم کسمو با اب و صابون شست. وقتی از حموم اومدیم بیرون من از سرما داشتم میلرزیدم . رفت پتو اورد جفتمون رفتیم زیر پتو … حالا دیگه وقتش بود کیرشو بخورم.یکم تو بغل هم خودمونو بهم مالیدیم تا گرم شیم…رفتم پایین سراغ کیر خوشگلش(وااااااااااای الان که دارم تعریف میکنم دلم میخواد ) اول از پایین تا بالای کیرشو لیس زدم…زبون زدم…گفت خایه هامو بخور. تخماشو گذاشتم تو دهنمو زبون زدم… تا تونستم لیس زدم …همزمان نگاهش میکردم چشاش بدجور خمار شده بود. تخماش داغ داغ بود … لیس میزدمو اون میگفت ای بیشرف…بخور… دوباره رفتم سراغش کیر خوش فرمش … سرشو گذاشتم تو دهنم و نوکشو لیس زدم…سرمو عقب جلو کردم دستشو کرد تو موهامو خودشم سرمو عقب جلو میکرد. پیشابش اومد تو دهنم …ترش بود. دراوردم گفتم علی ابت داره میاد.گفت نه .دوباره خوردم … دیدم داره اه و اوهش درمیاد…فهمیدم. سریع دراوردم … یه دفه ابش مثه فنر زد بیرون…لذت بردم وقتی دیدم تونستم ارضاش کنم. هیچی بهتر از این نیست که تو ارضا کردن طرف مقابلت موفق باشی. یکم از ابش پاشید به دستم و پام و ریخت رو تخت مامانش اینا…سریع دستمال برداشتم و پاکش کردم…حالا من رفتم زیرش و میخواست منو ارضا کنه…کیرشو گذاشتم رو کسم مالیدش بهش…من هی میترسیدم بفرستش تو هی دستمو میبردم اون سمت ولی میگفت بهم اعتماد کن …سینه هامو میخورد و پامو دورکمرش حلقه کردم و محکمتر فشارش دادم به کسم و سینه هامو وحشیانه میخورد… در گوشش گفتم وقتی حشری میشی با نمک و خوشگل میشی. اینقدر کیرشو میلید به کوسم تا کیرشو خیس خیس کردم…
دوست داشتیم بازم ادامه بدیم اما نگاه به ساعت کردم و دیدم دیر شده . بلندشدم حاضر شدم و برد رسوندم .
از سکس با علی خیلی لذت میبرم…

نوشته: هیوا


👍 0
👎 0
55039 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

386771
2013-06-20 05:23:59 +0430 +0430
NA

شاید جذاب نبود ولی حداقل معقول بود

0 ❤️

386772
2013-06-20 05:36:05 +0430 +0430

نوش جونت .

حالا هم تا دیرت نشده پاشو برو پاستیل ها رو بخور .

آورین . یواش یواش بخور تموم نشه .

0 ❤️

386773
2013-06-20 06:10:10 +0430 +0430
NA

نوش جونت عزیزم ایندت روشنه ولی اولش گفتی خیلی توضیح دادی اما ن خبری ار کون بود ن از کس.
جفتش پلمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

386774
2013-06-20 07:07:42 +0430 +0430
NA

ﻣﻴﻠﻴﺪ؟؟؟؟؟؟؟!!!
ﻟﻐﺖ ﺟﺪﻳﺪﻩ؟ ﻳﮑﯽ ﺑﻴﺎﺩ ﺗﺮﺟﻤﻪ کﻨﻪ ﺑﺮﺍﻡ.
ﺟﺪﺍﯼ ﺍﺯ ﻳﮑﯽ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻏﻠﻂ ﺩﺭ ﮐﻞ ﺑﺪ ﻧﺒﻮﺩ.

0 ❤️

386775
2013-06-20 07:20:36 +0430 +0430
NA

درکل کوفتت شه :)

0 ❤️

386777
2013-06-20 08:36:20 +0430 +0430
NA

دوس پسرم 30 سالشه سکسو خوب بلده فیلم سکسی زیاد دیده…خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

0 ❤️

386778
2013-06-20 08:59:45 +0430 +0430
NA

خوب بود ولی بگم اون میلید یعنی چه؟! آها میتونم حدس زده باشم یعنی میمالید هست درسته ؟!

4155‏ کلمه تایپ کردی باور نمیکنی میخوای بشمار؟ (خخخخ)

0 ❤️

386779
2013-06-20 09:08:51 +0430 +0430
NA

میلید …این یه جورایی شبیه علی دایی حرف مزنه که معنی اون میشه می ری د فک کنم ریده به هیکلت

0 ❤️

386780
2013-06-20 09:22:03 +0430 +0430
NA

شک دارم داستان هیوا باشه
اون هیچوقت نمیگفت فحش ندید یا طولانیه!

0 ❤️

386781
2013-06-20 09:27:57 +0430 +0430
NA

من با اطمينان تمام ميگم اين هيوای ما نيست.شما هم مطمئن باشيد…
مگه نميدونيد هيوا اسمش رو اينجور نمينويسه…

0 ❤️

386782
2013-06-20 16:12:53 +0430 +0430
NA

آفتابه لگن هفت دست،شامو ناهار هیچی!!!
منم استادی هستم در نوع خودش ولی سوراخ فوری ندارم
به عبارتی دیگر شناگر خوبیم ولی کو آب

0 ❤️

386783
2013-06-20 17:36:57 +0430 +0430
NA

وای وای وای چقد طولانی بود کونم پاره شد

0 ❤️

386784
2013-06-20 19:18:45 +0430 +0430

سلام وعرض ادب خدمت تمام دوستان گلم
داستان ای بدک نبود،دروغ خیلی نداشت،اما خدمت دوستان عزیزوخوبم bright.nights ومست شب واقعادست هردوتون دردنکنه،متن شماروکه خوندم به نظربنده روخیلی ازاین خاطره های آبکی که به اسم داستان آپ میکنن می ارزید،واقعاکه گل کاشتین،من به نوبه خودم ممنون ومتشکروسپاسگذارم وبراتون آرزوی موفقیت میکنم.

0 ❤️

386785
2013-06-21 07:09:53 +0430 +0430
NA

bright.nights آقاچرااينقدرعصبى؟؟!!! خوبى دادا؟؟ فشارخونت ميره بالابابا،ترمزكن

0 ❤️

386786
2013-06-21 07:17:17 +0430 +0430
NA

داستانت خوب بود عزیزم دوست دارم بازم داستان از شما بخونم موفق باشی

0 ❤️

386787
2013-06-21 07:34:41 +0430 +0430

ای کس ننتون با این داستانای کس شعرتون،ننتونو گائیدم،مگه اژدها کونتون گذاشته که انقدر چرت و پرت سر هم میکنید!!؟!
هی میخوام دوباره داستان نوشتنو شروع نکنم،ولی مگه این مادرجندها میذارن،هرچی کسخل جمع شده تو شهوانی،همه هم قلم به دست هستن

0 ❤️

386788
2013-06-21 12:43:52 +0430 +0430
NA

چیزهای پلمپ روهمینجوری کتره ای باز نمیکنن! راه داره, روش داره, قاعده داره عزیزم!

0 ❤️

386790
2013-06-23 07:05:16 +0430 +0430

عاقا داستان من نیست…
بجون پروازه
ساحل جان ممنون

0 ❤️