عشقبازی کردم تازه فهمیدم چه حس و حالی دارم

1401/05/22

از بچگی حس یجور ترس از همسن هام و داشتم وقتی نزدیکم میشدن نمیخاستم هم کلام بشم و سریع موضوع و عوض میکردم و فرار میکردم حالا چه طرف قصدی داشت یا نه من ذهنیتم خراب بود اونم بخاطر رفتار ها و فرهنگ و دید و ذهنیت مردم جامعه نسبت به گی بودن بود و هست که ذهن من رو مریض خودش کرده البته اون زمان معنی گی رو نمی‌دونستم ولی ی چیزایی در مورد کون بودن شنیده بودم و میترسیدم و بدم میومد که کسی بهم نسبت بده ،خلاصه گذشت و گذشت تا من ۳۹ ساله شده بودم هنوز تو خلوت خودم به رابطه دوتا مرد یا پسر فکر میکردم و یکی از اون دوتا خودم بودم و تو ذهن خودم نقش انتخاب میکردم و تو این تنهایی ها چند وقتی بود با لباس های زنانه خودم رو تجسم میکردم و خود ارضایی میکردم این حس و حال و تو خودم سرکوب میکردم و هر روز عصبی تر از دیروز و بیشتر عادت و اعتیاد به خود ارضایی من رو موجودی عصبی کرده بود اونم علتش ترس من از فهمیدن کسی نسبت به حسم بود تا زمانی که با مطالعه و تحقیق در مورد گی دنبال پارتنر می‌گشتم اما خیلی چراغ خاموش و سکرت تا با این سایت آشنا شدم چند وقت فقط متن و موضوع چت روم هارو می‌خوندم و حسرت می‌خوردم که بعضی‌ها چه راحت راجع به این موضوع حرف میزنن،خلاصه تواین حال و هوا بودم و یک شب جرات کردم و با یک نفر چت کردم تا کانکت شدن باهاش انگار سبک شده بودم و چون تازه کار بودم تمام استلاحات و نمی‌دونستم و بعضی وقتا دچار سوءتفاهم میشدم اینکار ادامه پیدا کرد و ی شب در حین چت کردن یک جفت جوراب نازک پارازین هم پوشیدم شرت لامبادا پاک کردم و عکس از خودم گرفتم اونقدر حشریم کرده بود این کار که با خودم گفتم اولین نفر که کامنت داد میرم پیشش تو همین احساس بودم و با خودم ور میرفتم دیدم یکی پی ام داد چطوری خوشگلم خوبی خانومی؟ من و میگی قند تو دلم اب شد ولی ی ذره ترسم داشتم که نکنه آشنا باشه و … خلاصه ازش اصل خاستم اونم نوشت فلانی ۴۵ ساله از … اره از اون اصرار و از طرف من یک حس عجیب که تا اون تایم نداشتم هم خوشم میومد هم خودسانسوری میکردم که یهو ی نیرویی یا اراده ای بهم اجازه و قدرت اینکه برم پیشش رو داد نمیدونم چطوری شد نصف شبی رفتم خودمو شیو کردم صورتمو چپه تراشیدم که نرم بشه و با همون جوراب پارازین نازک و شورت تو پام که زیر لباسای خودم پوشیده بودم یک مقدار لوازم آرایشی هم برداشتم و اسنپ گرفتم و رفتم سمتش ،‌توی راه انقد هول و دستپاچه بودم راننده فکر کنم متوجه استرسم شد ازم پرسید این موقع شب کجا با این حال ؟ منو میگی سریع خودمو تو آینه نگاه کردم که یوقت آرایش نکرده باشم یا شورت زنونه از زیر لباسام معلوم نشده باشه اینم دیده که گفت نگران بنظر میرسی و خیالم و راحت کرد و ادامه مسیر همش به نگاه‌های مردم فکر میکردم و اینا که دیدم دم خونه بنده خدا وایستادم بهش پیام دادم دم خودتم ،اومد یه نگاهی انداخت منم تو ذهن خودم هم میترسیدم برم تو خونش هم از طرز نگاهش استرس اینکه نکنه پسند نکرده باشه …؟ تو این فکارا بودم دیدم دستمو گرفت برد تو خونش سلام و احوال پرسی تعارف چای کرد گفتم بله بی‌زحمت تا رفت تو آشپزخونه سریع رفتم سمت سرویسهای بهداشتی جلو آینه یکم آرایش دخترونه به سبک تازه کارا و مبتدی‌ها کردم و لخت شدم اومد تو اتاق که منو برده بود که برق نگاهش منو بیشتر حشری که و اعتماد بنفس داد که بتونم تو روش نگاه کنم ،دیدم سینی چای رو گذاشت اومد لباساشو درآورد چراغ و خاموش کرد و گفت برای اینه راحت باشی خجالت نکشی موقع سکس و خوابید پهلوم اینقدر حشری بودیم لباشو درگیر لبام کرد و خورد چشمم به کیرش افتاد اوووف همونی که تو فیلمای پورن دیده بودم سفید و نازک و بلند ،اشاره کرد عزیزم بخور برام ،منو میگی تا حالا اصلا این کارو نکرده بودم ولی تو فیلم دیدم چجوری میک میزنن شروع کردم براش خوردن و دیدم داره سفت‌تر و بزرگتر میشه صدای نفسای خودش درآمد و با اشاره بهم رسوند قنبل کنم منم فقط اطاعت میکردم اومد بزاره توش گفتم توروخدا یواش فقط دفعه اولمه اونم قربونت صدقم می‌رفت و ژل برداشت با انگشتش اول توم بازی کرد و چربش کرد داشتم میموردم از شهوت ،سر کیرشو چرب کرد و گفت حاضری عزیزم ، که دلم غش رفت ، یک عشوه ای میکردم بیا و ببین که دیدم سر کیرشو کرد توم ، برعکس اینایی که میگفتن اگه بره تو کونت از درد می‌میری ،من داشتم لذت می‌بردم فقط گردنش و توم کرد درد بدی داشت و شروع به تلمبه زدن کرد نمیدونین چه ناله هایی میکردم برا خودم تازگی داشت التماسش میکردم منو بکنه ، در آورد منو به پشت خابوند نوک سینه هامو میک میزد دیدم ای داد بر من چه لذتی داره من چه چیزایی رو از خودم صلب کرده بودم ، فکنم ی ساعت از ورود من گذشته بود دیگه خجالت و احساس ترس نداشتم هر چی بیشتر پیش می‌رفت حشری تر میشدم احساس زن بودن داشتم زیرش با اینکه بینمون دیالوگی رد و بدل نشد تو اوج بودم ! فکرشو بکن به کسی که تا حالا ندیدیش و نمیشناسیش بعد پنج دقیقه پیام دادن داری میدی !؛ اوووف ، خلاصه نمیدونم سه ساعت زیر کیرش چجوری گذشت که گفت کجا بریزم ابمو منم گفتم بریز پشت کمرم چون داشت خوابیده روم منو میکرد دیدم کمرم گرمتر شد ، سریع تمیز کرد و برگشت روم ، لب بازی و لاس و بوس و عشق ، گفت تو ارضا نشدی گفتم نه من دیر ارضام مثل خودت گفت میخای بشی منم گفتم آره برگردوند منو شروع به حق کرد برام وایی دوبار برام جق زد تا احساس کردم دیگه خالی شدن ! بعدش پاشدم باهم رفتیم حمام ، نمیدونم چرا بعد ارضا باز احساس خجالت و شرم از نگاه کردن تو چشماش اومد سراغم ، تا اومدم بیرون خودمو خشک کردم یک لیوان چای سردشو خوردم و خداحافظی کردم و اومدم بیرون ، پیامی بود که برام می‌فرستاد! ممنون عزیزم عشقم تو بهترین زن دنیایی و … از این حس هم خوشم میومد هم از برگشتن به اجتماع داغونمون احساس شرم داشتم که چه کاری کردم ، خلاصه نمیدونم چرا اینقدر سریع اتفاق افتاد و هنوز بهش فکر میکنم تو خلوت حس حشری بودن بهم میده اما تا میام تو خیابون و اجتماع احساس بدی دارم نسبت به کاری که کردم …
حالا شما بگین کار خوبی کردم یا نه ؟

نوشته: پسرک بد اقبال


👍 7
👎 1
15301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

889964
2022-08-13 12:25:03 +0430 +0430

اره چرا کار بدی کرده باشی منم الان ۳۳ سالمه و الان حدود ۳ یا ۴ ساله خودم سوراخمو باز کردم ولی هیچوقت نتونستم به کسی بدم همیشه دنبال یکی هستم که هم حس خودم باشه و بتونم راحت باهاش ارتباط بگیرم هیچوقت نتونستم با کسی که کاملا فاعل هست رابطه برقرار کنم همیشه میترسم ولی کاش روزی برسه که یه شیمیل یا یک خانوم یا یکی که هم حس با خودمه پیدا کنم و یه جوری منو بکنه که نفسم بند بیاد

5 ❤️

889976
2022-08-13 15:21:40 +0430 +0430

عالی بود عزیزم من تا ۲۴ سالگی با خودم مشکل داشتم ولی الان دارم از حس زن بودن زیر یک مرد لذت میبرم

1 ❤️

890000
2022-08-13 19:57:18 +0430 +0430

نوش جان وقتی هوس میکنی باید کون بدی چرا کار بد ولی مواظب باش گیر فاعل بد نیوفتی

2 ❤️

890188
2022-08-14 19:32:06 +0430 +0430

اضطرابی که گفتی، داره از سر و روی متنت می باره. یه متن یک تکه و یکپارچه و با کمترین استقاده درست از نقطه و ویرگول و پاراگراف و غیره. همه جمله ها به هم متصل بودن و این خوندنش رو مشکل می کرد. این اضطراب باعث غلط نویسی شده مثل: سلب و اصطلاح و می خوام و نیز اشتباهات تایپی در جا انداختن حروف برخی کلمات. مثل فکنم. جایی هم خوندم گردنش رو کرد توم، میشه توضیح بدی گردنش کجاشه؟ بنا به اصطلاح رایج، یه سر داره و یه بدنه اصلی.
استرس شما واضحا" نشأت گرفته از کودکی شماست و اصطلاحا" در شما نهادینه شده ( به زبان فروید فونکسیون ). چاره اون فقط فقط مراجعه به روانشناس و روانکاو است و در طی یک پروسه روان درمانی روند بهبودی و کاهش اضطراب رو خواهید دید.

1 ❤️