عشقمون بلاخره به سکس رسید

1392/01/15

با سلام به خدمت همه ی دوستای گل و بچه های باحال شهوانی نمیخوام سرتونو درد بیارم و اول از همه یک سری مشخصات میدم خب من نگار…هستم 21 ساله دانشجوی پزشکی و دوست پسرم حمید هم 22
این داستانی که دارم براتون مینویسم جدید ترین داستان سکس من هستش
خب داستان از اوونجایی شروع میشه که ما به مدت 3 ماه هستش که باهم دوستیم یک روز که باهم رفته بودیم قهوه خونه رفتیم نشستیم اما کسی جز ما اونجا نیومده بود (مشتری) هیچی رفتم کنارش نشستم البته اینم بگم که تو بغلش نشسته بودم و خیلی هم ازش خوشم میاد یعنی واقعا عاشقشم
که تو همون لحظه بود که دیدم صورتشو اورد نزدیک و گفت با اجازه منم که اصن هواسم نبود چی به چیه هیچی نگفتمو دیدم لباشو گذاشت رو لابامو ازم لب گرفت از اونجا بود که یخم باهاش باز شد اما نه دیگه در حد سکس
بگذریم بعد از اینکه ازم لب گرفت گوشیش زنگ زد پسر خالش محسن بود و گفت پاشو با نگار بیا اونجا مثل اینکه مهمونی دوستانه بود رفتیمو جمع همشون جمع بود اشتباه نکنم 9 تا پسر بودیم با 9 تا دختر که همه دوست دخترای همه بود
هیچی موزیک گذاشتنو شروع کردم با حمید به رقصیدن حسابی عرقم در اومده بود رفتم تو اتاق که عطری بزنمو ارایشمو درست کنم حمید هم اومد تو اتاق و دیدم محسن اشغال پشت سرش اومدو در و قفل کرد شروع کردیم با حمید فحش دادن به محسن بازم درو باز نکرد هیچی نشستم رو تخت تا اومدم بگم لعنت به ای شانس دیدم حمید سرشو گذاشته رو پاهام منم داغ شده بودم میخواستم ببوسمش و ازش لب بگیرم و این کارم کردم که شروع کرد به در اوردن لباساش و لباسام البته قبلش ازم اجازشو گرفت هیچی هی ازم لب میگرفت منم محکم بغلش کردم و شروع کردم به جلق زدن که دیدم دیگه ترکیده هیچی دیگه شروع کرد به خوردن لاله ی گوشم و گردنم منم حال میکردم که دیدم رفته پایین گفتم حمید نه گفت بزار حالمونو بکنیم دیگه منم چیزی نگفتمو دیدم دلره به صورت دایره ای کسمو میخوره لامصبم بلد بود چیکار کنه منم دیگه اه و اووهم در اومده بود کفتش بریم اصلی گفتم من دخترم ماااا گفت باشه از پشت هیچی دیگه شروع کرد به کردن من به صورت گارد گربه ایی اولش اروم بود بعدش دیدم دلره تند تند میکنه دیگه ابش ریختو با دستمال کاغذی جمعش کردمو گفتم خسته نباشی عزیزم گفت قربونت دیدم مثل اینکه اونمک به حال نیاز دلره با اینکه چندشم میشد اما شروع کردم به ساک زدن دفعه اول بود اما بدک نبود هیچی دیگه اخرشم ازم لب گرفتوو محسن اشغال هم چون صدای اه و اووه ازم شتسده بود درو باز کرد
ما هم رفتیمو اینم بهترین خاطره ی من با دوستیم با حمید.

نوشته: نگار


👍 0
👎 0
34535 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

372216
2013-04-04 04:39:07 +0430 +0430
hjh

بابا عاشق

0 ❤️

372217
2013-04-04 04:44:59 +0430 +0430
NA

بذاربخونم نظرمو میگم.

0 ❤️

372218
2013-04-04 04:47:48 +0430 +0430
NA

کیرم به صورت دایره ای تو کونت با این کس شعرای کیریت!
ننویس که اگه نوشتی برو بچ شهوانی با چوب نیم سوخته از خجالتت در میان!

0 ❤️

372219
2013-04-04 04:48:52 +0430 +0430
NA

چرت و پرت نوشته بودی!

0 ❤️

372220
2013-04-04 04:51:14 +0430 +0430
NA

وقتی داشتی مینوشتی گشت ارشاد دنبالت بود مگه!!؟
تند تند. . . چرت پرت. . .

0 ❤️

372221
2013-04-04 04:59:50 +0430 +0430
NA

اینطور که معلومه بیشتر نویسنده ها کفگیرشون خورده ته دیگ رو آوردن به چرت و پرت نوشتن

0 ❤️

372222
2013-04-04 05:06:17 +0430 +0430
NA

عشقت تو حلقم
اخه این چی بود
موندم نظر بدم یا…

0 ❤️

372223
2013-04-04 05:23:17 +0430 +0430
NA

عشقت تو حلقم خوب بود

0 ❤️

372225
2013-04-04 05:28:24 +0430 +0430
NA

[quote=نويسنده مجلوق]
با سلام به خدمت همه ی دوستای گل و بچه های باحال شهوانی
[/quote]
سلام به روى ماهت به تومبون سياهت
:D

[quote=نويسنده مجلوق]
نمیخوام سرتونو درد بیارم
[/quote]
نترس من پرروتر از اين حرفام
:D

[quote=نويسنده مجلوق]
اول از همه یک سری مشخصات میدم خب من نگار…هستم 21 ساله دانشجوی پزشکی و دوست پسرم‎ ‎حمید هم 22
[/quote]
مشخصاتتون تو حلق يه بنده خدايى
:D
[quote=نويسنده مجلوق]
این داستانی که دارم براتون مینویسم جدید ترین داستان سکس من هستش
[/quote]
احتمالا شما پورن استار تشريف داريد و هر روز مدل كير كه شما رو ميكنه آپديت ميشه
:D

[quote=نويسنده مجلوق]
خب داستان از اوونجایی شروع میشه که ما به مدت 3 ماه هستش که باهم دوستیم یک روز که باهم رفته بودیم قهوه خونه
[/quote]
اون 3 ماه اول داشتين لاپايى ميرفتين؟
:think:
شايدم مشغول فراهم كردن مقدمات سكسيات بوديد
=))

[quote=نويسنده مجلوق]
کسی جز ما اونجا نیومده بود (مشتری)
[/quote]
الان نميگفتى مشترى فكر ميكردم منظورت مأمورين فدايى بودن يا شايدم بوش و محمود نبودن
=))

0 ❤️

372226
2013-04-04 05:36:21 +0430 +0430
NA

من شيطون بودم
:devil:
ولى حوصله ى داستان خوندن نداشتم
:D

0 ❤️

372227
2013-04-04 06:53:11 +0430 +0430
NA

همون اول که دیدم نوشتی دانشجوی پزشکی هستی نخووندم چون ازهمین اولش معلومه دروغه خاک توسرت کنن…عقده ای

0 ❤️

372228
2013-04-04 07:31:10 +0430 +0430
NA

خب چرا محسن درو بست؟ خودش دعوتتون کرد و خودشم نزاشت برین تو جمع؟ ای محسن بیشرف!!! خخخخ نه واقها جریان پسرخاله دست پسرتو نفهمیدم که جرا درو بست. چقدم زود پا دادی…بقول خودت " هیچی دیگه " کردت و تموم !!! خخخ

0 ❤️

372229
2013-04-04 07:35:49 +0430 +0430
NA

کیر محسن تو حلقت ریدی با این داستان نوشتنت.

0 ❤️

372230
2013-04-04 08:16:00 +0430 +0430
NA

این جدیدترین داستاس سکس تو بود؟یعنی چی؟قدیما هم بله؟؟؟پس داستان های قدیمیتم بگو این جدیده ک مالی نبود

0 ❤️

372231
2013-04-04 10:32:18 +0430 +0430
NA

کلیه محصولات «حمیییییییییید» تو ماتحتت!
یارو زن عقدی داره 6 ماه التماس یه لاپایی می کنه بعد تو با یه مهمونی دادی رفت…!!!

0 ❤️

372232
2013-04-04 11:16:56 +0430 +0430
NA

خدایی خیلی چرت بودش

0 ❤️

372233
2013-04-04 11:48:29 +0430 +0430
NA

من که در مقابل کوه فضل و کمالات این پزشک آینده ی عالیقدر کم آوردم!!! به قول یکی از دوستان ببین با کی ها شدیم 70 ملیون؟؟؟

0 ❤️

372234
2013-04-04 13:13:06 +0430 +0430
NA

از کامنت شيطان پارس بيشتر خوشم اومد خيلي باحال بود

0 ❤️

372235
2013-04-04 13:20:18 +0430 +0430

Khoalaseye dastan ha :
Ye s0orakh bud,raftam,daravordam,khord,lisid,kardam,daravordam,pushidam,raftam,kamelan ham vaqeyi bud

0 ❤️

372236
2013-04-04 13:24:40 +0430 +0430
NA

:loll: شیطون خدا بگم چیکارت نکنه… :loll:
از توی یدونه اس ام اس )که هیچیشم نخوندم!( چیا پیدا کردی! :loll:
روده بر شدم :loll:

0 ❤️

372237
2013-04-04 13:25:12 +0430 +0430

Khoalaseye dastan ha :
Ye s0orakh bud,raftam,daravordam,khord,lisid,kardam,daravordam,pushidam,raftam,kamelan ham vaqeyi bud

0 ❤️

372238
2013-04-04 14:58:21 +0430 +0430
NA

اخه کیرم به صورت مدور توکون وکست اخه ازکی تاحالا21ساله دانشجوی پزشکیه مادرکسده جنده

0 ❤️

372239
2013-04-04 16:56:15 +0430 +0430
NA

همچین نوشته بالأخره انگار 2سال طول کشیده؛حالا خوبه بعد 3ماه با یه لب خودتو بصورت دایره ای به فاک دادی! مگه دنبالت گذاشتن انقد تندتند نوشتی؟ شایدم باز داستان لب و بغله؟نترس دیر نمیشه

0 ❤️

372240
2013-04-04 17:26:39 +0430 +0430
NA

کسخلی؟

0 ❤️

372241
2013-04-04 17:33:11 +0430 +0430
NA

قابل توجه دوستان…
این داستان های چرت و مزخرف رو فقط و فقط چند نفر هستن که از خودشون میسازن و میذارن تو سایت…
البته بماند بچهای قدیمی هم داستان میذارن…خیلی قشنگ و بهتر از اینا
ولی اگه دیدین از این نوع داستان شعرور گذاشتن بدونید کار همون چند نفره…اخه مجبورین کس بنویسین خاک بر سر عقده ای

0 ❤️

372244
2013-04-05 03:25:55 +0430 +0430
NA

چرت…

0 ❤️

372245
2013-04-05 05:48:41 +0430 +0430
NA

کیرم تو چون تو محسن با پسرخالشو9تاپسرو9تا دخترو با اون داستان کس کسیت جلقی برو جلقتو بزن

0 ❤️

372247
2013-04-05 07:05:17 +0430 +0430
NA

8} mozakhraf mese hamishe

0 ❤️

372248
2013-04-05 20:08:40 +0430 +0430
NA

آی گفتــــــــــــــــــــــی :))

0 ❤️

372249
2013-04-08 17:08:04 +0430 +0430
NA

هيچي ديگه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها