عصب کشی

1393/05/16

سلام به همه بچه های عزیز و دوستداشتنی من اسم مستعار خودم گذاشتم سام و حرفه من دندانسازی و محل کارم خوزستان . و اما خاطره زمانی ک این اتفاق برام افتاد 27 سالم بود و ی مراجعه کننده داشتم ک امده بود برای عصب کشی همون موقع چشممو گرفت واقعا خوش اندام و ناز بود و خوش زبون اسمشم پری بود و منم سر صحبت باش باز کردم و متوجه شدم ک خانم ریسه و خانمهای زیادی تو دست و بالش داره و منم این فرصت از دست ندادم و طرح دوستی باش ریختم وبعد از اینکه خیالم ازش راحت شد ک نمیخواد کیر بزنه باش قرار گذاشتم توی باغ خودم ک شهرستان دزفول و پری هم با 2تا دختر دیگه امد و کلی لذت بردیم و کبابی خوردیم ،مشروبی ب بدن زدیم اما سکس نکردم و چند صباحی گذشت پری با من تماس گرفت و گفت ی خانمی جدید امده پیشم خیلی دوستدارم بکنیش منم گفتم بیارش لابراتوار و وقتی پری و خانم ک اسمش سحر بود امدن سحر گفت من از اینجا میترسم و اینجا سکس نمیکنم و پری گفت ک خونه من هست بیا بریم خونه من ولی من 20 میگیرم برای حق جاکشی منم ک حشری شده بودم قبول کردم و راه افتادیم ک منشی من متوجه شد و چون با ایشونم سکس داشتم بهش بر خورد ومانع رفتن من ولی من رفتم ک ای کاش پام خورد میشد رباط صلیبی پاره میکردمو نمیرفتم. رسیدیم ب خونه پری و پری ی اتاق ب من و سحر نشون داد ک بریم انجا و ما هم رفتیم و سحر شروع کرد لخت شدن هر تیکه از لباسشو ک در میوورد انگار داشتن با خنجر میزدن تو قلبم بس ک این بدن خوش فرم ی رنگ منحصر بفردی داشت داشتم دیوانه میشدم از دیدن همچین صحنه ای ک منو خابوند رو زمین و شروع کرد منو لخت کردن و ساک زدن من چشمامو بسته بودم داشتم لذت میبردم ک شنیدم در اتاق قفل شد چشمامو باز کردم ب سحر نگاه کردم ک جریان چیه اون بدبختم زرد کرده بود و بی اطلاع ک شنیدم صدای ی مردی میاد ک سحر گفت شوهرشه واویلا دنیا رو سرم خراب شد من و سحر رفته بودیم تو کنج دیوار یطوری ک داشتیم جذب دیوار میشدیم و شوهر پری برق کار ماشین بود و امده بود دنبال دریل و دریل توی اتاق ما بود امد درو باز کنه دید د قفل ب پری میگفت جنده دوباره پسر اوردی خونه و گیر ک کلیدا کجان ک فهمیدم پری بار اولش نیست ک پسر میبره خونه هی گیر داده بود ب در هی از شیشه بالای در داخل اتاق نگاه میکرد و من از ترس آبروم انقد ترسیده بودم ک هر چی امام و امامزاده بود از جلوی چشمام رد میشدن و فکر کنم نزدیک 500یا600 هزار تمن نذر کردم انقد ترسیده بودم ک میترسیدم صدای قلبمو بشنوه و شوهر کس کشش ول کن نبود هی ب پری میگفت جنده کسو فلان خواهرات کلید کجاست و پری خونسرد با موبایلش حرف میزد ک بعدا متوجه شدم منشی من نگرانم شده و با پری تماس گرفته و حدودا بعد از ربع ساعت شوهر پری رفت و پری درو بازکرد گفت بیاین برید طبقه بالا کارتونو بکنید ی نگاهی بهش کردم ک خودش فهمید چ گهی خورده بهش گفتم فقط کفشامو بده ازگل کفشامو گرفتم تا سر کوچه دویدم انجا کفشامو پام کردم تاکسی گرفتم تو راه با منشیم تماس گرفتم گفتم همه بیمارا رو رد کن برن با حال زار رفتم لابراتوار ک منشیم گریه ش گرفته بود و میگفت حقت بوده بعد از اینکه حالم بهتر شد ی دوش گرفتم و تمام عصبانیتمو سر منشیم در اوردم و اون سکس با خانم منشی انقد بهم چسبید ک اگه نیکول کیدمن بود انقد نمیچسبید و فهمیدم هیچ جا خونه خود آدم نمیشه.با تشکر و سپاس ک خاطره منو خوندید دم همتون گرم

نوشته: سام


👍 0
👎 0
60274 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

430401
2014-08-07 17:46:41 +0430 +0430
NA

خوب بود.
دستتون درد نکنه،

0 ❤️

430402
2014-08-07 19:22:44 +0430 +0430
NA

مختصر مفید :)

0 ❤️

430403
2014-08-07 20:26:46 +0430 +0430
NA

عالی بود کیف کردم

0 ❤️

430404
2014-08-08 02:40:55 +0430 +0430
NA

دمت جیز برادر خیلی باحال بود…ولی…کیر تمام فیلهای ارتش ابرهه تو کونت دکتر جون

0 ❤️

430405
2014-08-08 04:04:49 +0430 +0430

کسخلی دیگه . کاش شوهرش میومد کونت میزاشت خخخخ

0 ❤️

430406
2014-08-08 07:29:49 +0430 +0430
NA

کسشعر محض بود…
بستنی ساز مجیک تو نافت

0 ❤️

430407
2014-08-08 08:12:32 +0430 +0430
NA

خداييش، تو خودت رو بگذار جاي شوهره!! ميري توي خونه و با اينجور جرياني مواجه ميشي، بعد از يه ربع جاميزاري ميري؟؟؟؟
خب اوسگول خان، لااقل مينوشتي كه رفتين توي كمد، زير تخت، توي توالت يا يه جاي ديگه قايم شدين!! خيلي ابتدايي و بچه گانه نوشتي

0 ❤️

430408
2014-08-08 16:14:40 +0430 +0430
NA

خاک تو سرت آخره توهمی.آخه انتر کدوم دندونسازی عصب کشی میکنه؟ dash1

0 ❤️

430409
2014-08-09 19:01:15 +0430 +0430
NA

دمتگرم خوب بود مختصر

0 ❤️