سلام به همهي دوستان. مي خوام يك داستانو بنويسم كه شايد به هيچ وجه فكرش رو هم نميكردم كه به واقعيت بپيونده. همين اول كار بگم هركس فكر ميكنه كه دارم از خودم ميگم و اخرش ميخواد شروع كنه به فوحش دادن لطفا اصلا نخونه.در ضمن من اولين باره كه داستان مينويسم پس اگه بد شرح دادم ببخشيد.
من يك پسر 17 ساله هستم كه حتي نميتونم به دوست دخترم دست بزنم چون خيلي ميترسم و هميشه با فيلم و اينجور چيزا جلق ميزنم. هميشه تو خيالم دوست داشتم كه يك فرد كير كلفت مامانمو جلو من بكنه,حتي تصورش برام خيلي جالب بود. يك روز با يكي از دوستام به اسم علي داشتيم يك فيلم سوپر ميديديم كه يهو گفت:ميشه از اتاق بري بيرون تا من جلق بزنم؟ گفتم راحت باش جلو من بزن, اونم با كمال پررويي كيرشو در اورد. يا خدا چي ميديدم!!! عجب كيري داشت!!! به كيرش خيره شده بودم كه يهو گفت:چته؟ به خودم اومدم و گفتم عجب كيره كلفتي داري!!! با ديدن كيره به اون كيره خودم كه داشت ميتركيد, خوابيد. گفت حال ميكني؟ گفتم بيچاره زنت بايد يه كيره حدود 24,23 سانتي رو تحمل كنه. هيچي نگفت تا بلاخره ابش اومد.
اون روز گذشت و من كه هميشه دوست داشتم يه كيره كلفت مامانمو جلوم بكنه, همش به فكره اين كه علي داره مامانمو ميكنه,جلق ميزدم. يه روز علي بهم زنگ زد و يك ليست طولاني سفارش داد تا براش اهنگ دانلود كنم. براش دانلود و بهش زنگ زدم و گفتم دانلود كردم اما چون ميخوام با دوست دخترم برم بيرون فردا بيا ببر كه پيله شد كه من برا امروز ميخوام, گفتم مگه من بزارم روdesktop تو بياي خودت بريزي رو فلشت چون من نيستم اما مامانم خونس. گفت باشه.حتي يك لحظه هم با خودم فكر نكردم اخه الاغ ادم مامانشو با يك پسر جوون تو خونه تنها ميزاره؟ اونم علي اون پر روييش؟
ساعت 5 با دوست دخترم قرار داشتم به علي زنگ زدم,گفت تو راهه اما ساعت4:30 بود ديگه داشت دير ميشد, به مامانم گفتم و رفتم بيرون. مامانم يه زن نسبتا مذهبي و چادريه با قد 167 يا 168 و وزن 68 يا 69,و 38سالشه.زياد قيافش طوري نيست كه بگم كلي كشته ولي بازم بدك نيست, فقط رونها و باسنش يكم گندس و اونم چون چادر سرش ميكنه معلو نميشه اما وقتي دوستام ميومدن خونمون فقط يه روسري سرش ميكرد.ساعت5 در خونه انيتا,دوستا دوخترم بودم. زنگ زدم مامانش ايفونو برداشت,منو ميشناسه,بعد از كلي بيا تو و از اين حرفا گفت انيتا با باباش رفت بيرون و نميشد بگه نميام چون چند دفعس باباش ميگه بيا بريم لباس بگيريم ,به يك بهونه نميره كه با تو بياد بيرون اگه اين ذفعه هم نميرفت, باباش شك ميكرد.گفتم حداقل يه خبري ميداد…عذرخواهي كرد و منپا خورده بودم اساسي,با خودم گفتم خوب حالا چه كار كنم؟ كجابرم؟ ديدم اصابم خورد شده و اصاب ندارم برم الكي بگردم,گفتم ميرم خونه.
رسيدم در خونه به ساعت نگاه كردمديدم6:30 خيلي تعجب كردم اخه كفشاي علي پشت در بود.گفتم حالا شايد تازه اومده و گرنه مگه يه فلش پر كردن چقدر طول ميكشه؟ درو باز كردم و رفتم تو. دورو برو نگاه كردم ديدم مامانم نيست,گفتم اين ديگه كجا رفته؟! خواستم يهو بپرم تو اتاق كه علي بترسه كه ديدم از تو اتاقم يه صدايي مياد!!! صداي صحبت كردن بود يكم نزديكتر شدم ديدم دره اتاقم بازه اروم تو رو نگاه كردم كه داشتم شاخ در مياوردم… ديدم مامانم روسري سرش نيست, با خوم گفتم چرا اينجوريه؟ البته روسري رو تخت من بود, مامانم به علي ميگفت تو مطمئني داري چكار ميكني؟ من مامانه دوستتم. علي هم كه روبه رو مامانم وايساده بود گفت هيچ وقت از الان مطمئن تر نبودم,از طرفي علي فقط يه كيره سياه و گنده داشت, حتي يكم هم قيافه نداره.مامانم گفت بزار برم الان يكي مياد ابرو ريزي ميشه.من به كسي نميگم اين اتفاقاتو.فكر كنم علي حسابي حشري شده بود,چون يهو كيرشو در اورد .من اون لحظه كيرشو نميديدم اما صورت مامانمو خوب ميديدم كه يهو شكه شد گفت اين چيه؟؟؟؟؟!!!
چرا اينقدر گندس؟؟؟؟؟!!! مامانم كه حسابي شكه شده بود, اما ديگه گوش علي به اين چيزا بدهكار نبود و پريد رو مامانم. حدود يك دقيقه مامانم سعي كرد علي رو منصرف كنه اما علي حسابي صورت و گردن مامانمو ليس زد, تا مامانم حشري بشه.ديگه مامانم هيچي نمي گفت و داشت از علي لب ميگرفت. من كه حسابي هيجاني شده بودم كيرمم زده بود بالا,فقط داشتم نگاه ميكردم, تكون نميتونستم بخورم. علي كه ديگه كاملا لخت شده بود, خيلي وحشيانه لباساي مامانمو در اورد كه شورت مامانم جر خورد. مامانم گفت چته اروم باش. علي كه انگار كر شده بود شروع كرد به خوردن سينهها و كس مامانم. مامانم ديگه سر و صداش داشت بلند ميشد, بعد از حدود 10 دقيقه كه علي كس مامانمو خورد,پاشد وايساد ومامانم هن نشست و به مامانم گفت بخور.مامانم گفت اصلا راه نداره,من كير شوهرمو نخوردم حالا ماله تورو بخورو…علي يهو قاطي كردو به زور كيرش كلفتشو تو كرد تو دهن مامانم.طوري كه مامانم حتي نميتونست درست نفس بكشه,يكي دوبار هم نزديك بود بالا بياره,يكم مامانم داشت كبود ميشد كه من حسابي ترسيدم اما خدا رو شكر علي خودش فهميد و گفت بسه ميخوام جرت بدم.مامانو همون جوري دراز كرد و پاهاي مامانمو گذاشت رو شونش.من درست نميديدم ميخواد بكنه تو كس مامانم يا تو كونش,اما از اونجا كه مامانم گفت نامرد كيرت خيلي كلفته بكن تو كسم فكر كنم علي ميخواست كون مامانمو جر بده. به هر حال علي هرچي سعي كرد كيرش تو نرفت و هي فشار ميداد.مامانم كه دردش ميومد گفت احمق دردم مياد اروم بگير كير كلفت.با شنيدن كلمهي كير كه مامانم گفت من يهو حالي به حالي شدم چه برسه به علي كه يهو با يه فشار زياد كيرشو كرد تو.مامانم يه جيغ بلند كشيد و شروع كرد به فوحش دادن,علي هم هي قربون صدقهي مامانم ميرفت. ديگه بعد از چند دقيقه كه مامان اروم شده بود و داشت اه و ناله ميكرد كه معلوم بود ديگه الان داره حال ميكنه.علي هم وحشيانه داشت مامانو مي كرد.باز خدا رو شكر كه پنجرهها بسته بودن كه صداي مامانم بيرون نميرفت.علي مثل يك پلنگ كه افتاده به جونه اهو داشت مامانمو ميكرد و صداي مامان هم كل خونه رو برداشته بود.منم كه داشتم جلق ميزدم ديگه نزديك بود ابم بياد كه علي يهو كيرشو در اورد و گرفت سمت صورت مامانم و همهي ابشو خالي كرد رو صورت مامانم.تا وقته اب من هم اومده بود. سريع خودمو جمع و جور كردم و از خونه رفتم بيرون.يه 20 دقيقهاي تو خيابون كي چرخ زدم و همش تو فكر بودم. بعد زنگ زدم خونه ,مامانم گوشي رو برداشت گفتم علي اومد؟گفت اره بابا… گفتم تا 10 دقيقه ديگه ميام خونه,چيزي نميخواي بگيرم؟گفت نه.
وقتي رفتم خونه ديدم مامانم يجوري راه ميره.معلوم بود علي مامانو بد كرده بود.بعد از اون روز مامانم گفت با اين پسره علي رابطتو كم كن,منم كه ميدونستم قضيه چيه گفتم باشه.
الان يه چند ماهي از اون ماجرا ميگزره و حداقل من به ارزوم رسيدم و يه كيره كلفت مامانمو كرد. بعد از اون ماجرا هم ديگه علي كمتر مياد خونمون.
پايان
نوشته: محمد
توکه اینقدر دوست داری مامانتا بکنن آدرس بده بیام هم مانتا بکنم هم خودتا
اینجوری بیشتر حال میده
نگاه کن فحش نمیدم خودت بگو کس ننم مگر نه گور بابای این چیزا عکس گاییدن کس خواهرتو میزارم رو سایت. =)) :P :T :P =)) =)) :)) :D >:)
hi. ali ro bezar biyad khonaton ke mamaneto bishtar bekone!
u ham bayad mamaneto bekoni age ali nemiyad khonaton!
akhe kuni madar jende man ba rast va durughesh kar nadam vali yani inghadr bigheyrati ke vaymisti nega mikoni yeki mamaneto bokone to ham vay misti nega mikoni bi namoos
من علی هستم این کونی تجسم میکنه این چیزارو بیچاره مادرش 1 زن مومن و با خداست یک چیز کیری هم هست که اصلا راست نمیکنی باهاش دیگه چه برسه به کردنش
کس کش حروم زاده اول سایت نوشته ورود افراد زیر 18 سال ممنوع بعد تو جغله بچه اومدی داستان می نویسی برو سر درس و مشقت مادر جنده
كلاس اول هستي نه:فوحش،دوستا دوخترم،به به مامان دوست دخترت چقدر روشن فكره ها،مامانت چقدر زود تسليم شدا جنده ها تا 5 دفيقه تسليم نميشن،مامانم گفت نامرد كيرت خيلي كلفته بكن تو كسم فكر كنم از كون ميخواست بكنه !!! مامانت مگه به جز كون و كوس سوراخه ديگه ايم داره !!!
ننتو داره میکنه دوسته فابریکت اونوقت تو دارو جلق می زنی کونی
کس ننت بازه
با اب کس تازه
ننت داره میده
به دوستای نازت
چه جالب همون موقع كه رسيدي اينا تازه ميخواستن كارشونو شروع كنن!!ميگم خالي بنديم حال ميده
تو کجایی من بیام باهات دوست بشم آخ جون مامانت رو شب تا صبح می کنم =))
مامانم به علي ميگفت تو مطمئني داري چكار ميكني؟ من مامانه دوستتم. علي هم كه روبه رو مامانم وايساده بود گفت هيچ وقت از الان مطمئن تر نبودم
haroomzade jaghi
joz filmayi ke baghali sare koochatoon miare filme dige nadidi?
dialoge film farsi minevisi
جان خودم این یارو اکابری بود.چرا تهمت بچه سال بودن میزنید .فکر کنید اخرین امیدش اینجا بوده که از والده محترمه هم مایه گذاشته .شماها که امیدشو نا امید کردین که!!حالا این بچه کونی خالی بند بره خودکشی کنه چی؟ .میگماین بابا که ارزو میکرده یه کیر به کلفتی خودش تو کس ننه(مذهبیش)بره حالا خوبه ننه مذهبی بود وگرنه ارزوی کیر کینک کونگو براش میکردی این یه طرف ولی حتما تو خماری این یکیش میمونی که علی اقا چه جوری ننتو راضی کرد واصلا چه جوری ننت هول خورد اومد دمپر کیر علینا وتاز ه سوال میکنه are you sure you want to do it with me to do…اخه یکی نیست به منه کسخل بگه کیرم تا دسته تو کون سید علی گدا یا این داستان های کیری سکسی شب چه جوری میخوابی.راست میگه وال… خار سید علی گدارو گائیدم
وااله دیگه نمیدونستیم که کاسه بشقابی ها هم پا شون اینجا باز بشه. این ایرانسلیه مارو یاد کاسه بشقابی ها میندازه. جاکش اگه مردی برو یه آخوندو دو دره کن که اگه بتونی ایول داری اونوقت اسمتو میزاریم کسکش تر از اخوند خودتی.
خاک تو سرت با اون غیرتت خیلی داستانت تخمی تخیلی بود یک بچه 1 ماه هم میفهمه دروغ بود
madare harchi adam binamoso man o tamam bachehaye bagheyrat site
gaeedim
داستانت تو سرت بخوره با این مغز کیریت که اَن برداشته اش. خود گوربگوریت 17 سالته دوستت چند سالشه اونوقت؟! مامانت حریف یه پسر نوجوون نمیشه؟؟؟ نمیخواستم فحشت بدم چون دیدم بقدر کافی دوستان بهت عنایت داشتن (دقت کن "فُحش نه “فوحش”!)
نکته بعدی اینه تو این مدت بعد خوندن داستانهای اینجا به این نتیجه رسیدم نویسنده های مریض با تخیلات بیمارگونه یا به قشر مذهبی تعلق دارن یا بی سواد و گره گوری ان که هرکدوم تو داهاتشون تو یه باغ سیب یا پرتغال یکی ترتیبشونو داده! فساد در همچین اقشاری هست وگرنه سکسو همه دارن و اگه غیر از این بود رفتار غیر طبیعی بود. اما کسی که از بدبختی چشش به کس و کون فامیل یا خواهرو مادر خیره میمونه باید بره بمیره.
گیریم راست میگی و مادرت با اون همه اعتقادات مذهبیش به یه پسر بچه داده، که اینم باز در تأیید حرف منه. درضمن نمیدونم تو داستانها چرا هرکی سکس میکنه فکر میکنه جنده شاشو از کنار خیابون پیدا کرد و رکیک ترین حرفهارو نثارش میکنه؟!!! مثلاً الان جرت میدم جنده خانوم، جنده خودمی… زنه هم تا میکشه پایین میگه جرم بده، گشادم کن،…
یه چیز دیگه آدم باید خیلی حشری باشه که با خوردن گوش و گردن حالش بد شه و زود بگه بیا منو بکن!!!
ای بابا شما ب کسشعر این اینقد تایپ کردین؟؟
ولش باوا بزا شاد باشه …
همون اولش که نوشتی جلقیم دونستم و بقیشو نخوندم
Aval boro dicte yad begir bad bia dastan begu.darzemn inja +18 hast