عیال حشری من (3)

1394/08/13

…قسمت قبل

سلام به دوستان هوسباز و حشری هم مردان کسباز و هم خانمهای کیر دوست عزیزان من پوریا هستم قبلا قسمت اول زندگی خودم و همسر خوشگل و اهل حالم شهین را ضمن معرفی با تعریف اولین خاطره سکس ضربدری از دوازده سال پیش براتون نوشتم البته چون بار اولم بود خاطره مینوشتم نواقصی داشت که حالا برای شما توضیح میدم

من و همسرم قبل از ازدواج با همدوستی نزدیکی داشتیم و به واسطه رابطه فامیلی هیچ مانعی سرراه ما نبود و همع فامیل ما را به چشم زن و شوهر آینده نگاه میکردن ما از همان زمان شروع رابطه خیلی زود به سکس رسیدیم و چون من او را همسر اینده خودم تصور میکردم دست به بکارت او نزدم و همیشه از عقب با او نزدیکی میکردم و او در مواقعی که با هم فرصت دیدن فیلم سوپر را داشتیم اونقدر حشری میشد که از من میخاست پرده شو بردارم اما از اونجا که هیچکس به نیم ساعت آینده خودش اطمینان نداره من قبول نمیکردم مدتی از این جور نزدیکیها گذست و اوهم عادت کرده بود که از کونبمن حال بده و طوری اشتیاق نشان میداد که من را مجبور میکرد آبم رو توی کونش خالی کنم کم کم کون شهین فرم گرفت و باسنش بزرگ شده بود هربار که همدیگه رو میدیدیم از خواستگارهاش صحبت میکرد و بمن اصرار میکرد که زودتر عقد کنیم تا همه بدونن من تورا دوست دارم بخاطر همین وقتی مادرم را در جریان خواستگارهای بیش از حد شهین قرار دادم خیلی زودتر از حد تصور من ما عقد کردیم و اولین نزدیکی قانونی ما فردای عقدمون خیلی رمانتیک و با حوصله شکل گرفت بطوریکه همون روز که نامزدم پیشم بود سه بار از همدیگه کام گرفتیم از همون موقع تا زمان عروسیمون که سه چهار ماه طول کشید تقریبا بجز ایامی که پریودش بود هفته ای دوسه بار کنار هم بودیم شهین از دیدن فیلمهای سوپر بی اندازه خوشش می اومد و همیسه بمن میگفتباید کیرت رو به اندازه اون کیرها کلفت بکنی چون من از کیر کلفت بیشتر خوشم میاد حتی یکبار بدون هیچ خجالت و شرمی گفت ازادی به این میگن ببین زنه داره به سه نفر مرد نزدیکی میکنه دهنم اب افتاده من ازش پرسیدم دهنت برای دوبله دادن آب افتاده ؟ با خنده و لوندی گفت نه عزیزم منطورم آزاد بودن اونهاست و بعد ادامه داد و گفت میدونم قبل از من هم دوست دختر داشتی و خودت برادرم یکبار یه زن رو بردین خونه ما شما هم با اون زن همینکار رو کردین ؟ من از این سوتی خودم و برادرش بیخبر بودم و گفتم شاید خواب دیدی او هم با غمزه گفت نه عزیزم همون روز من توی زیر زمین خونه مون بودم و داشتم درس میخوندم من برای اینکه کم نیارم به شهین گفتم درس میخوندی یا عکسهای سکسی که گرفته بودی نگاه میکردی ؟ شهین وقتی متوجه عصبانیت و جدی شدن من شد با عشوه گفت ای بابا من که از اون موضوع دلخور نشدم تازه بعد از گذشت دوسال من این خاطره بیادم اومده حتی به برادرم هم چیزی نگفتم و شروع کرد با کیرم بازی کردن و گفت میخوام برام تعریف کنی با اون زن چیکار کردین من هم با اب و تاب قضیه اون روز و براش گفتم و در طول مدتی که داشتم تعریف میکردم اوبا انگشتهاش کس سفیدش رو نوازش میداد تا آبش اومد .

قبل از عروسیمون من با تقلایی که پدرم کرده بود به وسیله یکی از دوستهاش در یک شرکت معتبر خصوصی مشغول بکار شدم و یکماه بعد از ازدواجمون از خونه پدرم جدا شدیم تا زندگی مستقلی داشته باشیم از طرفی در منزل ما که شش نفر بودیم دیگه زیاد جایی برای ما نبود و جهیزیه همسرم هم هنوز توی خونه مادرش بود چون توی خونه پدری کم و کسری نبود . زمانیکه در یک خونه مستقل و خلوت زندگیمون رو دنبال کردیم معنی استقلال و ازاد بودن رو فهمیدیم و نوع لباس پوشیدن در خانه برای شهین راحت تر شد و لباسهای نازک و بدن نما میپوشید وغالبا با شلوارک و تی شرت رکابی توی خونه جولان میداد و هیچوقت اتش شهوتش خاموشی نداشت چندماه اول زندگی جدیدمون طوری میگذشت که عصر وقتی از شرکت برمیگشتم بعد از خوردن ناهار سکس داشتیم هرشب هم بدون استثنا دیدن فیلم و سکس به طریقه های مختلف رو انجام میدادیم ضمن گذشت اون روز وشبها شهین همیشه به من اصرار میکرد که برای کفتر شدن کیرم از قرصه یا کرمهاییکه بازی تقویت جنسی هست استفاده کنم من هم از این طریق با مهدی دوست جدیدم که همکاربودیم و از نظر فکری بهم نزدیک بودیم اون موضوع رو گفتم و مهدی هم با خنده گفت کم اوردی شاداماد و بمن گفت از طریق یکی از فامیلهای خانمم برات تهیه میکنم از همون تاریخ رابطه من و مهدی و رفت آمدهای خانوادگیمون بیشتر شد .طوریکه شبهای اخر هفته که یا خونه مادر شهین میرفتیم یا خونه خودمون برنامه بهم خورد و بیشتر یا ما خونه مهدی بودیم یا اونها می اومدن خونه ما شهین و زیور هم خیلی بهم نزدیک و صمیمی شده بودن تا اینکه هنوز سه ماه از تولد پسرم شاهین نگذسته بود که اصرار رابطه شهین و مهدی توسط زیور بر ملا شد و زیور بمن گفت که شوهرم با زنت دارن به ما خیانت میکنن و ما هم برای تلافی کردن کار اونها با وسوسه هلی زیور انتقام شیرینی گرفتیم ودراخر که همه به راز همدیگه پی بردیم این روابط اشکار شد حتی مهدی میگفت که من میدونستم تو با زنم رابطه پیدا کردی ولی چون خودم با زنت قاطی شده بودم از ابن نوع رابطه خوشم اومده و دوست دارم این رابطه هیچوقت قطع نشه .

نوشته: پوریا


👍 0
👎 0
121322 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

473224
2015-11-04 18:10:17 +0330 +0330
NA

داستان سکسی بود یا زنگی نامه بی غیرت شدنت.کیر جغد های خالدار در حال انقراض تو کون عیالت

2 ❤️

473225
2015-11-04 21:38:35 +0330 +0330
0 ❤️

473226
2015-11-05 00:35:22 +0330 +0330

کتاب مینویسی عزیز جان…

0 ❤️

473229
2015-11-05 05:23:39 +0330 +0330

خیلی چرت بود دیگه از ایننا ننویس

0 ❤️

473231
2015-11-05 06:38:31 +0330 +0330
NA

عجب !!!’!!! پس ذاتا جنده تشریف داشتن عیال شما میترسم زن بگیرم یه جنده عین زنتو بخوره به پستم ولش کن همون کون بازی بهتره

0 ❤️

473232
2015-11-05 08:07:39 +0330 +0330
NA

مگه ننویسی چی میشه؟
ننویس لطفا

0 ❤️

473234
2015-11-06 06:50:36 +0330 +0330
NA

زن تو فاحشه کردی که مرد خوب از جوانمردی هات مینویسی

0 ❤️

473235
2015-11-06 15:11:17 +0330 +0330
NA

زنت زن زندگیه…ایمانش قویه

0 ❤️

473236
2015-11-06 19:10:23 +0330 +0330

حالا فکر کردی همه مشکل ما اینه که نواقص داستان‌های قبلیتو نمی دونستیم؟ کاملش کردی مشکل ما حل بشه؟

1 ❤️

473237
2015-11-07 05:15:23 +0330 +0330
NA

هی میخوام کیر کاپیتان اسپارو رو دهنی نکنم نمیذاری که کیرم تو دهنت و مغز کثیفت

0 ❤️

473238
2015-11-07 10:37:59 +0330 +0330
NA

واقعا"خسته نباشی

0 ❤️

473239
2015-11-07 16:17:29 +0330 +0330

بیمزه وخلاف عقل بود

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها