عیدی توپ دوست دخترم

1393/06/30

سلام به دوستای گلم
من ۲۸ سالمه .البته داستان برا ۴ سال پیشه.از خود تعریف نباشه اندام رو فرم و سکسی دارم. داستان از اینجا شروع شد که چند ماه مونده بود به عید. از سر کار اومدم خونه و شروع کردم تو فیس بوک چرخیدن. یه دختر خوشگل و مامانی دیدم و بهش پیغام دادم میتونیم با هم آشنا بشیم. دیدم اونم سریع جواب داد. فهمیدم آن لاینه. خلاصه با هم دوست شدیم ولی چون سنش از من بیشتر بود (حدود ۲سال) قبول نمیکرد که همو ببینیم. خلاصه بعد از چند هفته موفق شدم باهاش قرار بزارم تو یه کافی شاپ. وقتی دیدمش باورم نمیشد اونی که باهاش تلفنی حرف میزدم یه همچین کوسی باشه. صداش زیاد جالب نبود ولی هیکل و قیافش خیلی باحال و سکسی بود. از همون روز اول تو فکر کردنش بودم.بعد از اون روز هم چند بار با هم رفیتم بیرون.هر بار بهش میگفتم بیا خونمون میگفت نمیام. منم کلافه شده بودم دیگه.چند روز مونده بود به عید که باهاش داشتم تلفنی حرف میزدم که گفتم اگر نمیای خونه من دیگه ادامه نمیدم. اونم حرفی نزد.بعدش با کلی ناراحتی و اعصاب خوردی قطع کردم.روزهای دوم یا سوم عید بود که با خانواده رفته بودیم تهران عید دیدنی. راستی یادم رفته بود بگم که من کرج زندگی میکنم.رفته بودیم خونه یکی از دوستای بابام. دیدم یهو گوشیم زنگ میخوره.نگاه کردم دیدم نوشته پرستو ( اسم دوست دخترمه). صدامو مثل آدمای ناراحت و عصبانی کردم و جواب دادم. بعد از احوالپرسی یهو گفت کجایی میخوام بیام خونتون عید دیدنی. انگار تو کونم عروسی شد. گفتم من تا نیم ساعت دیگه خونه ام. قرار بود بعد از اونجا بریم خونه برادرم و یکی دو روزی باشیم اونجا. من ماشینم و دادم به بابام و گفتم باید برم خونه کاری پیش اومده برام. سریع یه آژانس گرفتم و اومدم خونه . تو راه که بودم زنگ شدم بهش آدرو دادم . رسیدم خونه سریع یه دوش گرفتم و آماده شدم برای پذیرایی از مهمونم. بساط پذیرایی هم آماده کردم.(مشروب با مزه های مختلف).وقتی از در اومد تو دیدم چه شاه کوسی شده. موهاشو شرابی کرده بود . هیکلش هم که نگو. کون نسبتا درشت با سینه های خوش فرم و سفید. مانتوشو در آوردم دیدم یه تاپ جگری با یه شلوارک مشکی کوتاه تنشه. شلوارکش فقط کونشو پوشونده بود اونم اینقدر تنک بود که داشت میترکید. وقتی اینجوری دیدمش کیرم داشت میترکید. نشستیم به خوردن مشروب و عشق کردن و حرفای سکسی. نشوندمش رو پام و خودم براش میریختم و میدادم میخورد. بعد از اینکه احساس کردم داره مست میشه شروع کردم به مالیدن سینه هاش. بعد از چند دقیقه که مالوندمشون دیدم داره بیحال میشه. بلندش کردم بردمش رو تختم .تاپشو که زدم بالا یهو دوتا طالبی سفید سفید افتاد بیرون چون سوتین نداشت. شروع کردم به خوردن و مالیدن . اندازه سینه هاش جوری بود که کل صورتمو پر میکرد. کلی براش خوردم که دیگه آآآآآخخخخ و اووووووووخش دراومد. بعد رفتم سراغ کسش. شلوارکشو باز کردم و کشیدم پایین که دیدم زیرش یه شرت سفید توری نتشه. شروع کردم از رو شرتش کوسشو لیسیدن. دیگه داشت داد میزد. آروم شرتشو زدم کنار که دیدم واااااااااااای چه کوسی داره. صورتی رنگ با بوی خیلی باحال که مستم کرد. از کنار شرتش زبونمو رسوندم به چوچولش . همین که چوچولشو از زیر لیسیدم داد زد گفت کیر میخوام.بلند شد لباسای منو درآورد و وقتی شورتمو کشید پایین یهو خشکش زد. گفت واااااااااااای چه کیر کلفت و تمیزی داری. گفتم قابلتو نداره .همین که گفتم یهو کرد تو دهنش. خیلی باحال ساک میزد. بعد از چند دقیقه ساک زد بلندش کردم و خودم خوابیدم رو تخت گفتم برعکس بیا روم.به حالت 69 شدیم و حسابی برا همدیگه خوردیم.بهم گفت اگر همینجوری ادامه بدیم ارضا میشه ولی دوست داره با کیرم ارضا بشه. هیمنجور که روم بود برگشت صورتشو آورد سمت صورتم و شروع کردیم به لب گرفتن. همینجور که داشتم لباشو میخوردمو سینه هاشو میمالیدم یواش یواش حلش دادم سمت کیرم. آروم سر کیرمو گذاشتم رو کسش. میمالدم به چوچولش تا دیونه شد و گفت عزیزم جرم بده. منم نامردی نکردم و تا ته فشار دادم رفت تو کوسش و یه جیغ بلند زد و بیحال افتاد روم.فهمیدم ارضا شده. دو سه دقیقه ای روم بود و بعدش بلند شد گفت حالا نوبته تو. همونجوری روم بالا و پایین میشد و حال میکرد.گفتم میخوام تو حالت های مختلف بکنمت که قبول کرد. برش گردوندم و چاردستو پا گذاشتمش رو تخت. خودمم رفتم پشت سرش و کیرم و از پشت کردم تو کوسش. همین جور که داشتم تلمبه می زدم دیدم این کونی که این داره حیفه نکونمش. بهش گفتم میخوام بکنم تو کونت. گفت خیلی درد داره؟ گفتم من بلدم . جوری میکنم که دردت نیاد. اول حسابی براش لیسیدم و با انگشتم باهاش بازی کردم و انگشتمو کردم تو کونش تا آماده بشه. بعدش کیرمو دادم حسابی خورد و خیسش کرد. آروم سرشو گذاشتم رو سوراخش و کردم تو . داد بلندی زد و گفت آتیش گرفتم. گفتم یه ذره تحمل کنی خوب میشه. منم یه ذره کیرمو نگه داشتم تو کونش بعد آروم آروم شروع کردم به تلمبه زدن. دیگه دردش افتاده بود و داشت حال میکرد. بعد از چند دقیقه که کونشو کردم دیدم دوباره یه آآآآآآآآآهههههههه بلند کشید و لرزید. دوباره ارضا شده بود. بلندش کردم بردمش روی میز کامپیوترم. نشوندمش لبه میز و پاهاشو دادم بالا گرفتم زیر بغلم. کیرمو گذاشتم رو کسش که اینقدر خیس شده بود با یه حل خیلی آروم تا ته رفت توش. چند دقیقه که تلمبه زدم دیدم آبم داره میاد. بهش گفتم کجا بریزم گفت بپاش رو سینه هام. منم آخرشو محکم تلمبه زدم و کیرمو درآوردم و همه آبمو ریختم رو سینه های سفیدش. اینقدر سفید بود که آبم معلوم نمیشد. بعد با هم رفتیم یه دوش گرفتیم و تو حموم هم حسابی ماساژش دادم و اومدیم بیرون یه یک ساعتی هم پیش هم خوابیدیم البته به صورت کاملا لخت. بعدش آژانس گرفتم براش رفت خونه. از اون موقع تا حالا هم با هستیم.

نوشته: ؟


👍 0
👎 0
30953 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

437108
2014-09-21 14:36:28 +0430 +0430
NA

چه خوب، واسه اولین بار که باهات میاد خونه کس و کون میده، مشروب میخوره، تو حالت های مختلف خودش و به گا میده…چه روز خوبی، چه آرامشی.

0 ❤️

437109
2014-09-21 14:50:05 +0430 +0430
NA

حل حل حل حلل یووسه(لیلا فروهر).اگر سینه های دختره اندازه طالبی بود مغز تو اندازه گردو هم نیست که فکر میکنی ملت خرن.

0 ❤️

437110
2014-09-21 15:13:20 +0430 +0430
NA

کار و زندگی نداری جز دروغ گفتن…

0 ❤️

437112
2014-09-21 19:26:37 +0430 +0430
NA

بازم تاپ و شلوارک

0 ❤️

437113
2014-09-21 19:27:19 +0430 +0430
NA

من فاکرم میام جرت میدما دیووووث علاف گیر اوردی داستان تخمی تخیلیتو بخونه برو تا جرت ندادم im fucker diablo

0 ❤️

437114
2014-09-22 03:41:51 +0330 +0330
NA

واييييييييييييييييييييييييي…

0 ❤️

437115
2014-09-22 05:11:34 +0330 +0330
NA

چي بگم
دوستان نظر ميدن

0 ❤️

437116
2014-09-22 05:32:33 +0330 +0330
NA

اگر دو چيز باشه فوش ميدم
١.سكس با محارم
٢.خيانت

داستانت خوب بود بازم بنويس yes3

0 ❤️

437117
2014-09-22 07:32:11 +0330 +0330
NA

کسعشری بیش نبود آخه نمیدونم اینا چرا دروغ بجای واقعیت میگن از همون ابتدا
بگو داستان تخیولیه چرا میزاری دوستان ازخجالتت دربیان میگن چرا فحش ميدن
خوب حقتونه فحش بخورید

0 ❤️

437118
2014-09-22 07:32:39 +0330 +0330
NA

جقی کونی
کیرم تو کونت شاسمشنگ

0 ❤️

437120
2014-09-22 09:28:52 +0330 +0330

:)))))))))))))) هاهاهاهاهااااا

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها