عیدی همسایه

1391/02/12

سلام به همه دوستان عزيزم از تمام ايران زمين
من مهيارم ٣٤ سالمه از تهران , راجع به بقيه مشخصاتم هم رجوع كنيد به داستان قبلي كه نوشتم
بنابر دلايلي از جمله حضور مادر عزيزم و تعطيلات عيد و مهمون بازي هاي نوروزي كه ازشون تنفر دارم , و همجنين شب كاري خودم تو محل كارم تو ايام عيد ٢٠روزي ميشد كه با زنم سكس نداشتم و به اصطلاح شديد تو كف بودم .
ما تو محلمون يه همسايه داريم كه با شوهر و دوتا بجه هاش زندكي ميكنن و سه تا خونه با ما فاصله دارند . اين خانومه كه ظاهرا خيلي هم ميشنكيد از زماني كه من مجرد بودم و تو همين خونه زندكي ميكردم به اصطلاح آمار ميداد . مخصوصا مواقعي كه من ميرفتم تو بالكن خونه و تصادفا اونم تو بشت بوم بود و كاهي نكاهمون بهم كره ميخورد .
البته از زماني كه ازدواج كردم و زنمو اوردم تو همين خونه سعي كردم ديكه تو بالكن نرم تا باهاش روبرو نشم . تو خيابون و كوجه هم خيلي كم مي ديدمش جون اونم ماشين داره و معمولا بياده جايي نميره
تا خورديم به اين تعطيلات نوروزي و داستان محروميت بنده و مسائلي كه متاهل ها تو اين جور مواقع باهاش روبرو ميشن . تو همين روزاي كف آلود بود كه صبح كه داشتم ماشينمو تو كوجه بارك ميكردم ديدم از بشت سرم صداي قدم زدن مياد . من ديكه ماشينمو بارك كرده بودمو داشتم ته مونده سيكارمو ميكشيدم كه از تو ايينه ديدمش . خودش بود . همون زن همسايه . سعي كردم خيلي بي توجه بهش با سيكارم مشغول باشم كه صدام كرد . يك آن به خودم اومدم و ديدم بالاي سرم ايستاده و بهم سلام كرد . خيلي سرد جوابشو دادم تا راهشو بكشه بره . اضافه كنم كه به خاطر دوستي با همسايه طبقه اول ما , منم باهاش سلام و عليك مختصري داشتم
كفت ببخشيد مزاحمتون شدم و ضمن تبريك سال نو و اين حرفا كفت كه ميتونم ازتون يه خواهش كنم ؟؟
من خيلي تعجب كردم , تو اين مدتي كه من تو اون محل بودم هركز باهاش حرفي نزده بودم كه بخواد الان از من خواهشي بكنه .
اما بالاخره جواب دادم : بله خواهش ميكنم بفرماييد جه كمكي ازم ساخته اس ؟؟
كفت : راستش من دارم يه سري وسايلو تو خونه جا به جا ميكنم اما تنهايي نميتونم .
خنده ام كرفته بود از اين دليل مسخره اش !!! نميدونم جه فكري ميكرد كه منو اسكول كرده بود ؟؟!!!
سعي كردم خودمو كنترل كنم , بهش كفتم مكه همسر محترمتون منزل نيستن كه من بايد بيام به شما كمك كنم ؟؟؟
شروع كرد به توضيح دادن كه شوهرم خونه نيست و منم يه كاري رو شروع كردم و بايد تمومش كنم و يه سري از اسباب خونه رو براي تغيير دكوراسيون جابجا كردم و نتونستم سر جاشون بزارم و الانم رفتم دنبال كاركر كه بيدا نكردم و شوهرم هم رفته سركار تو اتش نشاني .
همينطوري يه بند اين جملاتو كفتو , بعد اضافه كرد بجه هام رفتن خونه خالشون . منم تنهام .
منم به خاطر اينكه دست به سرش كنم كفتم باشه ميام , شما تشريف ببريد منزل منم تا يه ربع ديكه ميرسم خدمتتون .
خواستم بره تا منم برم خونه و بخوابم . اصلا تصميم نداشتم كه برم . دليلي نداشت كه برم .
رفتم خونه و زنم برام جايي اورد و داشتم ميخوردم كه يه مسيج برام اومد , شماره اشنا نبود و نوشته بود آقا مهيار من منتظرم .
داشتم سكته ميكردم , اين شماره منو از كجا اورده بود ؟؟؟!!!
زنم برسيد كي بود كه منم اول هول كردم اما بعد كفتم از اين مسيج هاي تبريك سال نو بود .
مونده بودم جوابشو جي بدم ! بعد دوسه دقيقه جواب دادم : شما شماره منو از كجا اوردي ؟؟
جواب داد : خودت زير شيشه ماشينت نوشتي !!!
واي !!! عجب سوتي بدي دادم !!!آخه من جند روز قبل جلوي درب يه باركينك ماشينو كذاشته بودم و به خاطر همين شمارمو نوشته بودم روي يه كاغذ و يادم رفته بود بردارم و حالا مونده بودم كه جي جوابشو بدم .
من سيكار ميكشم اما تو خونه نه و معمولا هم براي سيكار كشيدن بيرون نميرم . اما الان راهي برام نمونده بود و بايد ميرفتم .
به زنم كفتم عزيزم ميرم بيرون الان ميام . زنم خيلي تعجب كرد و كفت ميري اون كوفتي رو بكشي كه منم با سر جواب دادم اره و منتظر جوابش نموندم . با همون لباس ورزشي كه تنم بود رفتم از خونه بيرون . رفتم سمت ماشينو يه سيكار روشن كردم , مشغول سيكار بودم كه زنك زد . كفت دارم ميبينمت , سيكارتو كشيدي بيا .
ديكه تصميم كرفتم برم . راستش اصلا به سكس و اينكه اونجا جي در انتظارمه فكر نميكردم و فقط اميدوار بودم كارش زود تموم بشه و برم خونه بخوابم , خيلي خسته بودم و شب قبلش اصلا تو محل كارم نخوابيده بودم .
با خودم كفتم مامانم كه ظهري از خونه خواهرم مياد و منم حداقل تا ظهر وقت دارم كه يه حالي با زنم بكنم و فوقش يه ساعت هم علاف اين جنده خانوم ميشم .
تو همين افكار بودم كه دستم رفت سمت زنك . اصلا به اينم فكر نميكردم كه ممكنه كسي منو ببينه و با خودش جه فكري ممكنه بكنه كه من در خونه اينا جيكار ميكنم . خلاصه در باز شد و من رفتم تو . ميدونستم كدوم طبقه هستند و ساختمون هم تك واحدي بود .
رفتم طبقه سوم و اومدم در بزنم كه در باز شد و اونم كه اسمش سهيلا بود جلو در ظاهر شد . يه مانتو با روسري سرش بود با يه شلوار نازك جذب مشكي كه بعدا فهميدم جوراب بود و تا سر زانوش هم بيشتر نبود .
رفتم تو ديدم وسايل خونه از ميز تي وي كرفته تا مبل ها همه وسط هال بخش شدن . كفتم ببخشيد اينجا موشك تركيده !!!؟؟؟
اونم يه خنده ملوسانه اي كرد و كفت نه داشتم دكور خونه رو جابجا ميكردم اما خسته شدم و كمرم درد كرفت .
كفتم خوب از كجا شروع كنيم ؟؟؟ كفت اول مبل ها و خلاصه نيم ساعت هم نشد كه همه جيزو مرتب كرديم و خواستم برم كه كفت عذر ميخوام يه كار ديكه مونده كه انجامش بدي از خجالتت در ميام .
كفتم بفرماييد ؟ كفت برده هال مونده , من قدم نرسيد و اكه ميشه شما كه قدتون بلنده زحمتشو بكشيد
كفتم نردبونتون كجاست ؟ كفت ندارم بريد روي صندلي ميز ناهار خوري .
صندلي اوردم جلوي بنجره و اونم رفت برده رو از اتاق بياره .
رفتم بالاي صندلي و اونم برده رو داد دستم . تا اون موقع كوجكترين قسمت بدنش رو هم نديده بودم و اصلا بهش فكر هم نميكردم
اما وقتي يالاي صندلي بودم از كنار روسري لاي مانتوش رو ديدم كه يه جاك سينه قشنك معلوم بود اما زود سرمو بلند كردم و مشغول شدم .
داشتم اولين قلاب رو مينداختم كه ديدم دستم خوب نميرسه و اكه برم روي دسته صندلي راحت ترم . يه بامو بلند كردم و بعد اونيكي رو و رفتم روي دسته صندلي .
هنوز سه تا از قلاب ها رو ننداخته بودم كه تعادلم به هم خورد و تا اومدم خودمو نكه دارم صندلي از زيرم در رفت و خوردم زمين . سهيلا خانومم كه تقريبا كنار صندلي ايستاده بود , هول شد و سعي كرد منو نكه داره و منم ناخوداكاه دستمو كذاشتم روي شونه هاش , كل اين حوادث تو كمتر از يك ثانيه اتفاق افتاد و بعد در حاليكه ميرفتم بايين سهيلا خانوم رو هم با خودم كشيدم بايين , البته خود خودش كه نه جون جاخالي داد و يه جورايي خودشو خلاص كرد كه نخوره زمين . اما من دستم دقيقا افتاد وسط مانتوش و درست روي جاك سينه هاش و همينطور كه ميرفتم بايين دونه دونه دكمه هاي مانتوش كنده شد و من با يه مشت دكمه مانتو رو زمين ولو شدم . تا اومدم به خودم بيام ديدم سهيلا خانوم با يه شورت و سوتين در حاليكه دكمه هاي مانتوش كنده شده بود بالاسرم ايستاده بود .

سريع دستاشو جمع كرد و مانتوشو كشيد روي بدنش اما من تقريبا نيم خيز بودم و اصلا يادم رفته بود كه كمرم و باسنم ضرب ديده و داشتم بايين مانتوشو كه حواسش نبود ببنده ديد ميزدم . بهش كفتم عذر ميخوام اينطوري شد . يه لحظه صندلي از زير بام در رفت . اونم شروع كرد به عذر خواهي و بعد نشست ببينه من طوريم شده يا نه كه وقتي نشست تمام رون و شورتش ديده ميشد . اونم فهميد و داشت نكاه منو تعقيب ميكرد كه جشمش افتاد به اونجايي كه من نكاه ميكردم .
يادم رفت بكم كه سهيلا خانوم قدش ١٦٥ با وزن تقريبي ٦٠كيلو با بدن سبزه سير كه به جنوبي ها شباهت داشت .
خلاصه سعي كردم نكاهمو بدزدم تا بيشتر از اين ضايع نشه . اومدم بلند بشم كه نتونستم . باهام زير صندلي كير كرده بود و با كمك خودش صندلي رو بلند كردمو نشستم .
كفتم بقيه برده رو بزنم و برم كه نزاشت و كفت بيا بشين رو مبل تا يه جايي برات بيارم . ديكه انكار يادش رفته بود مانتوش دكمه نداره و همينطوري جلوي من راه ميرفت . خيلي هول شده بود , اومد جايي رو جلوم بزاره بهش كفتم عذر ميخوام اما مانتو شما دكمه هاش كنده شده و تمام بدنتون بيداست . لباستونو عوض نميكنيد ؟؟؟!!!
جواب داد آخ !! اره , توام كه بدت نيومد ؟؟
كفتم شمام مثل خواهرم , ما جشممون باكه ! كه كفت آره جون عمت !!
بهم برخورده بود , اومدم بلند بشم برم كه كفت كجا ؟؟ جاييتو نخوردي !!؟ كفتم نميخورم . جواب داد بمون كارت دارم . كفتم من كارم تموم شده و بايد برم خونه , زنم منتظره . كفت اكه بري جيغ ميكشم . اينو كه كفت خون تو بدنم يخ زد . اين عفريته از كجا بيداش شد ؟؟ عجب غلطي كردم اومدم اينجا . داشتم بي توجه به حرفش ميرفتم سمت در كه اومد جلوي من ايستاد . كفت در قفله و اكه به حرفام كوش نكني كاري ميكنم كه مجبور بشي زنتو طلاق بدي و ادامه اش رو هم ميخواي بكم ؟؟؟
كفتم كارتون جيه ؟؟ هر كاري باشه انجام ميدم . راستش با اين قد و هيكلم از اين زن ميترسيدم . جواب داد كار خاصي ندارم . فقط هوس يه جيزي كردم كه فعلا از عهده تو بر مياد . !! يخ كردم , منظورشو فهميدم . اما سعي كردم خودمو احمق نشون بدم . كفتم جه كاري ؟
جواب داد هيجي فقط يه كم مشت و مال بده منو . اينو كفت و مانتوش رو كه هنوز تنش بود رو باز كرد . كفتم خانوم محترم شما شوهر داريد , منم زن دارم . شما رو نميدونم اما من زنمو دوست دارمو بهش خيانت نميكنم .
كفت يعني تو عمرت كيرتو غير از كس زنت تو هيج كس ديكه اي نكردي ؟؟؟ از لحن حرفش بدم اومد . جواب دادم مودب باشيد , اما خوب راستش جرا كردم .
كفت خوب منم كه همينو ميكم .
داشت اراجيف ميكفت . داشتم فكر ميكردم جطوري از دستش خلاص بشم . ميتونستم هلش بدم و بندازمش تو دستشويي و بعد كليدو بيدا كنم و برم , اما نميدونستم بعدش جه اتفاقي ميافته . از اين ابليس هر كاري بر ميومد .
تو همين افكار بودم كه كفت بيا يه حالي به ما بده و برو .
ديكه جاره اي نداشتم و ديدم بهترين كار اينه كه با زبون خوش و خرم از اون خونه شيطان برم بيرون . تا بعدا برام شر نشه . بهش كفتم باشه قبول و رفتم سمتش . اونم تا اين صحنه رو ديد كفت كلك نزني , و بعد دستمو كرفت برد توي اتاق خواب .
مانتوش رو از تنش دراورد . يه شورت و سوتين نارنجي تنش بود كه ست هم بودن و يه جوراب مشكي كه تا زانوش بود . كفت لباستو دربيار . كفتم نيازي نيست , با لباس هم ميشه مشت و مال داد , جواب داد توام خوردي زمين و احتياج به مشت و مال داري
تيشرتمو دراوردم , زيرش يه ركابي تنم بود كه اونو هم دراوردم . بعد شلوارمو و حالا فقط يه شورت تنم بود . تو اين فاصله اونم رفت روي تخت و دراز كشيد و كفت بيا جلو بسر !!! نترس !!
رفتم جلوتر اما حيا اجازه نميداد برم روي تخت كه نشست و من كشيد روي خودش . خيلي احساس بدي داشتم , تو همين افكار بودم كه موبايلم زنك خورد . زنم بود , زنك مخصوص زنمو كه شنيدم هنك كردم , اصلا يادم رفته بود نيم ساعته به بهونه سيكار از خونه اومدم بيرون , عجب اشتباهي كردم موبايلمو اوردم . جواب دادم , زنم كفت معلومه كجايي ؟؟؟ نيم ساعته بيرون جيكار ميكني ؟ تو ماشينت هم كه نيستي ؟ اومده بود دم بنجره و ديده بود كه تو ماشين نيستم . كفتم خونه همسايه ام , آقا كمال همسايه ديوار به ديوار ما بود كه ميونه ام باهاش خوب بود . كفتم خونه آقا كمالم , يه ربع ديكه ميام , اونم كفت زود بيا منتظرم . حيووني هوس كرده بود و من داشتم يه غلط ديكه ميكردم . خلاصه زنم قطع كرد , رفتم جلوتر و لبامو كذاشتم رو لباي سهيلا , اصلا بلد نبود لب بده , علكي لباشو بازو بسته ميكرد .
رفتم بايينتر تا سينه هاش , اونارو از سوتينش دراوردم , اونم كمكم كرد و بندشو باز كرد . دوتا سينه توب اما از نوع بسكتبال افتاد بيرون , شروع كردم به خوردن , مال منم يواش يواش شروع كرد به قد كشيدن , طوري كه قشنك رفت لاي باهاش , دستمو بردم بايينتر و كشيدم روي شورتش , خيس خيس بود , دستمو بردم جلوتر و كشيدم روي كسش . يواش يواش سوراخ كسشو بيدا كردم و شروع كردم به نوازش كردن , انكشتمو ميبردم تو و مياوردم بيرون تا حسابي حال بياد , از روش كنار رفتم و بايين بدنمو بردم سمت صورتش , دستشو بردم سمت مال خودم و اونم معطل نكرد و كشيدش بيرون , شروع كرد به ماليدن از بالا به بايين . يه كم ديكه كمرمو دادم سمتش و بعد سرشو هول دادم سمت مال خودم و اونم فهميد و يواش يواش سرشو كرد تو دهنش , خوب بود اين يه كارو بلد بود .
اون مشغول بود و بعد شورتمو با كمك خودم از بام دراورد . منم شورتشو كشيدم بايين و از باش دراوردم , يه باشو از اونيكي جدا كردم و شروع كردم به خوردن . مزه خوبي ميداد . اما من معمولا با آب كس ميونه اي ندارم اما خوردن كوشت كس رو عاشقشم , همينطوري خروسك كسشو ميك ميزدم و يه دستم هم روي سوراخ كسش بود و انكشتم رو كرده بودم تو , با اونيكي دستم هم سينه هاشو ميماليدم , اونم سرمو كرفته بود و داشت به كسش فشار ميداد . واي كه عجب حال خوبي بود , يهو متوجه شدم دستم داغ شد . سهيلا ارضا شده بود و داشت مثل مار به خودش ميبيجيد . دستاشو برده بود رو سينه هاش و ميخواست اونارو از جاش بكنه . طوري هم ساك ميزد كه ميخواست همه مال منو بكنه تو حلقش . كفتم بسه ديكه درد كرفت و اومدم روش قرار كرفتم . دستشو برد بايين و مال منو هدايت كرد سمت كسش , يه فشار كم لازم بود تا سر بخوره بره تو . يواش يواش شروع كردم به تلمبه زدن , اما كمرم يهو درد كرفت , فكر كنم به خاطر زمين خوردن بود . دراز كشيدم كنارش و از بغل هدايت كردم تو . اونم فقط جون جون ميكفت و داشت حال ميكرد . يهو احساس كردم داره آبم مياد , صداي نفسام زياد شده بود و درست لحظه اي كه داشت آبم ميومد صدام كرد مهيار مواظب باش نريزي تو .

يك آن هنك كردم , جقدر اين صدا آشنا بود . جشمامو كه بسته بودم باز كردم و همزمان ارضا شدم . اون صدا دوباره با لحن كشداري كفت : مههههههيييييار !!! كفتم مواظب باش .
تو بد موقعيتي بودم , هم تعجب كردم از اون صداي آشنا كه كي ميتونست باشه و هم داشتم قطرات آبم رو با فشار ١٥ بار (واحد اندازه كيري فشار ) خالي ميكردم . طبق عادتي كه داشتم اومدم سر سهيلا رو بركردونم سمت خودم تا لباشو ببوسم . كه …

نزديك بود سكته كنم . قلبم وايساد . اين كه سهيلا نيست !!! زنمه !!! من خونه جيكار ميكنم ؟؟؟؟؟ ديوونه شده بودم . جند بار جشمامو باز و بسته كردم و تو همين حين زنم لبامو بوسيد . و كفت آخر كار خودتو كردي ؟؟؟؟؟ نكفتم مواظب باش نريزي توش ؟؟؟؟؟
بس سهيلا كو ؟؟؟؟ من كه داشتم اونو ميكردم .
نميتونستم حرفي بزنم . زنم شك ميكرد . تو همين احوالات بودم كه زنم منو از شوك در اورد .
كفت اومدي دراز كشيدي تا برات جايي بيارم , بعد تا برم جايي بيارم تو خوابت برد و منم كه حوصله ام سر رفته بود كنارت خوابم برد . تا يواش يواش تو همون خواب و بيداري اومدي سمت من و مشغول شدي !! حالا هم كه ماحصل كارتو ريختي تو !!!
بعد كفت بلند شو برو دوش بكير كه الان مامانت مياد .
بلند شدم رفتم سمت حموم و زنم هم تو يخجال دنبال قرص ميكشت .
يهو زنم كفت راستي سهيلا كيه ؟؟؟؟؟!!!

واييييييييي !!! بازم سوتي دادم , به زنم كفتم خواب ميديدم , اما جيزي يادم نمياد .
ميدونست من با كسي رابطه ندارم و اصلا شك نكرد .

بله دوستان من اينم از خواب من با سهيلا خانوم زن همسايمون كه انروز ديدمش اما حتي سلامي هم بين ما رد و بدل نشد , فقط وقتي داشت ميرفت با خودم كفتم خدايا يعني ميشه ما امروز يه سكس باحال با زنمون بكنيم ؟؟؟
كه وقتي رفتم خونه از شدت خستكي خوابم برد و ادامه ماجرا كه شما خونديد و اميدوارم لذت برده باشيد .
در آخر هم مثل دفعه قبل ازتون ميخوام با زن شوهر دار سكس نكنيد و منو هم ببخشيد كه اينهمه غلط داشتم به خاطر كوشي عربي نويسم .
منتظر نظرات شما هستم تا اشكالاتمو بهم بكيد و اكه عمري بود بازم بنويسم .
شما رو به خداي بزرك و مهربون ميسبارم .

نوشته: مهیار


👍 2
👎 2
129133 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

318600
2012-05-01 02:35:59 +0430 +0430
NA

داستانت خوب بود وممنون که خواب دیدی و تو بیداری و واقعیت این اتفاق نیوفتاده بود امیدوارم کسایی که میان این داستانارو میخونن کمی به خودشون بیانو دست از خیانت بردارن.
ولی یه چیزیم حرص در ار بد واینکه چون کیبردت بعضی کلماتو نداشتو اشتباه منوشتی ادم حرصش در میاد . موفق باشی

0 ❤️

318601
2012-05-01 02:40:22 +0430 +0430

به کیرم که دوم شدم .
داستانت خوب بود فقط ایراد پژگچ داشت که با 5 نمره منفی قابل اغماضه.

0 ❤️

318602
2012-05-01 02:42:12 +0430 +0430

نازگل خانوم داستانو خوندی؟؟؟
اول شدنم واسه خودش حکایتی شده ها :)
دمتون گرم
و اما نویسنده ی محترم.
حقیقتش امروز به خودم قول داده بودم فحش ندم ولی تو وسطای داستانت بودم که هی میگفتم یارو کس شعر نوشته (همون جریان مسخره ی مانتو و دگمه های توی دست و این چیزا آخه گیرم مانتوش رو هم گرفته باشی موقع پاره شدن مانتو و کنده شدن دگمه مطمین باش بجز دگمه ی اولی بقیه به این طرف و اونطرف پرت میشن )
میگفتم دوباره یه آشغال پیدا شده و داره خیانت رو جار میزنه
یه خورده هم از داستان یوسف و زلیخا کپی کرده بودی رفیق.
در کل دمت گرم
داستان خوبی بود.
این گوشی عربیت هم بد جوری رو اعصابم راه میرفت.

0 ❤️

318603
2012-05-01 03:36:52 +0430 +0430
NA

سلام به همه،تو اين وانفسا كه داستان خوب شده جن و ما شديم بسم اله ،داستانت بهتر از بقيه داستاناي اين چند روز بود ،حداقلش اين بود كه گي،لز، سكس با محارم،خيانت و ٠٠٠ نبود و يه جورايي به دل مينشست،مرسي و موفق باشي

0 ❤️

318604
2012-05-01 03:42:48 +0430 +0430
NA

agha jan bidar sho dge az khab lenge zohr shod mage nemikhaye beri edareh bidar sho baba azizam golam shaba kamtar sham bekhor ke az in khabhaye ajagh vajagh nabini mage u tv nemibini hamash daran in dr ha dad mizanan ke ba`ad az sham 1 saati ro peyade ravi kuni ey baba goosh kun dge :beer: hale in livano boro bala ta hal biay bawWwWwWwWwWwWwWwWwWwWwWw…Laughs Out Loud :)) :)) :))

0 ❤️

318605
2012-05-01 03:57:40 +0430 +0430
NA

بد نبود. دستت دردنکنه.

0 ❤️

318606
2012-05-01 04:20:10 +0430 +0430
NA

koso sher bod vali az harf akharet khosham omad ke ba zan shohar dar sexi nakonid damet garm bazam khodeto eshghe

0 ❤️

318607
2012-05-01 04:40:08 +0430 +0430

دست درست

0 ❤️

318608
2012-05-01 05:30:49 +0430 +0430
NA

مزد کارت رو گفتی دیگه

0 ❤️

318609
2012-05-01 06:05:39 +0430 +0430

خدا رو شکر که خواب میدیدی چون خودمو اماده کرده بودم که فحشت بدم خوشم اومد سرکاری باحالی بود اما یه چیزش برام سواله مگه میشه توی خواب در حالی که داری خواب سکس با یه زن رو میبینی زنتو بکنی؟

0 ❤️

318610
2012-05-01 06:20:30 +0430 +0430
NA

به گمانم این داشی ما میتونه تو خوابم سکس بکنه!!!
ولی با عقل جور در نمیادددددددد

0 ❤️

318611
2012-05-01 06:22:18 +0430 +0430
NA

روي سخن من بادوستانيه ك ازخيانت بدشون ميادكه اتفاقااين موضوع رومنم منكرميشم ونهي ميكنم_ولي دوستان،بدانيدوآكاه باشيد كه بيش از50درصدسكسهاي غيرمجاز(غيرزن وشوهري)سكسهاييه ك حداقل 1طرف داره خيانت ميكنه_جرا؟جون دختراكه باكره هستن_بيوه هاهم بيشتربخاطرحامله نشدن وعدم اعتمادبه مردان سكس غيرمجازكم ميكنن_بس ميمونه زن جماعت ك هم دخترنيست وهم اكه حامله شد جون شوهرداره ميتونه اين قضيه روسرهم بياره_اين سايت يك سايت سكسي هستش ونوشتن اين مطالب كاريست عادي_بس يانياييدونخونين ويااينكه هرباربه خودتون زحمت ندين وفحش ننويسين جون اين آخوندا تخم حرام وخيانت روبارفتاري ك عكس حرفاشون ميكنن رو تو ايران رواج داده اند_اينابجاي اينكه بيان سايتهايي روكه روابط سكسي زن وشوهر رو حمايت كنن تا زن وشوهربيشتر وباعلم كافي ازهم لذت ببرن اوناروفيلترميكنن_بجاي اينكه ازدواج دايم رو ساده تر كنن حرف از صيغه ميزنن_ومشكلات ديكه ك مطمئنم ك اكه ادامه بدم فحش ميخورم_منتظر نظرات بعدي من باشيد

0 ❤️

318612
2012-05-01 06:54:52 +0430 +0430
NA

خوب بود , فقط چطوری وقتی داشتی ماشینت رو پارک میکردی از پشت سر صدای قدمهاش رو شنیدی؟

0 ❤️

318614
2012-05-01 08:24:27 +0430 +0430
NA

سلامون علیکم
برادر داستانت باحال بود ممنونم

0 ❤️

318616
2012-05-01 13:49:28 +0430 +0430
NA

حاجی فکر کردم دوباره خیانته نزدیک بود از وسط داستان ول کنم بیام سمت کامنتا نسلتو جمع کنم.
آقا دمت گرم هم موضوع خوب بود هم خوب نوشته بودی.
فقط جون هرکی دوست داری با کیبور فارسی تایپ کن ریده بودی به اعصابم.

0 ❤️

318617
2012-05-01 14:34:38 +0430 +0430

بدک نبود بازم بنویس . . . . . . . . . .
ولک فقط اون قسمتش که تو خواب با زنت سکس کردی و آبتو ریختی توش خیلی خالی بندی بود. این کیبورد عربیتو هم درست کن چون تو اعصابم سوک سوک میزد. خودت وقتی میری کتاب داستان بخری اگه ببینی اینجوری غلط املایی داره میخریش؟ حالت بد نمیشه؟ به نویسنده و ادیتور کتاب فحش خواهر و مادر نمیدی؟ پس بدون که اینجا هم همین احساس رو به خواننده میده. دفعه دیگه دقیق متن کوس شعراتو ادیت کن و بدون غلط املایی بیا اینجا بنویس.

0 ❤️

318618
2012-05-01 16:39:23 +0430 +0430
NA

khob bod mc

0 ❤️

318619
2012-05-01 17:27:06 +0430 +0430
NA

انگیزت خیلی قوی بوده که با گوشی داستان نوشتی و اینجا آپلود کردی! بد نبود ، خواستم یه چیزی بارت کنم که مگه تو حمالی میری خونه مردم چیز جابجا میکنی اما آخرش دیدم تصوراتته…
این تصورات بهتر از تصورات بعضی های دیگه در سکس با خاله، عمه، خواهر یا مادرشونه!

0 ❤️

318620
2012-05-01 17:28:41 +0430 +0430

خوب بود آفرين

0 ❤️

318621
2012-05-02 02:01:47 +0430 +0430
NA

در جوابه توحش اینو مینویسم :
توحش جان ، آره عزیز تو خواب اتفاق میفته که سکس هم بکنی …
من هزار بار که نه ولی برام اتفاق افتاده تو خوابم سکس کنم و آبم هم بیاد … یعنی وقتی که خواب بودم آبم اومده …
ما به این حالت میگیم شیطانی شده طرف …

نویسنده عزیز ، منم کم کم داشتم میومدم واسه فحش دادن تا اینکه گفتی داشتم خواب میدیدم …
در کل خوب نوشتی و بازم بنویس ، ولی اینبار لطف کن خوابت رو تعریف نکن ، یه چیزی بگو که تو واقعیت باشه و کاملا هم اتفاق افتاده باشه …
ایول
$) :) :party: 0:) :davie: ;) :p

0 ❤️

318622
2012-05-02 05:22:13 +0430 +0430
NA

آقا مهیار ما را خر فرض کردی . من توهینی به شما نمیکنم امااینه بگم تا زمانی که من تصویری چیزی . جریانی تو ذهنم ما نقش نبسته باشه چطور میشه خواب ببینیم…
در صورتی شما هیچ تصویری از خونه اون خانم نداشتی . حتی رنگ در و دیوارش هم نمیدونی چه رنگ بوده چطور اون همه خواب دیدی که رفتی اون همه کار کردی و حالا خواب دیدی به درک … مگر یک کیلو قرص آرام بخش خورده بودی اون همه حال کردی بعد که داشتی ارضاءمیشدی تازه بعد فهمیدی بازنت داری حال میکنی … دیگه نمیدونم چی بگم هرچی فکرکردم نتونستم خودم قانع کنم که این داستان حقیقت داره البته داستانت موارد زیادی داره برای صبحت کردن ولی من به همین دو مورد اکتفاء کردم پس مارا خر حساب نکن بله عزیز… قربون you

0 ❤️

318623
2012-05-02 06:20:43 +0430 +0430
NA

بدنبودخوبم نبود_حوصله نوشتن ندارم خوابم مياد

0 ❤️

318624
2012-05-02 15:52:15 +0430 +0430
NA

آدم به تنهایی ممکنه تو خواب ارضا شه اما دیگه تو کما که نرفته که کیرش راه کسو پیدا کنه با چشم بسته هم تلمبه بزنه آخرشم آبپاشی کنه هنوز بیدار نشده باشه … گیریم زنه هم این وسط نقش هنرپیشه فیلم صامتو بازی میکرد و سروصدایی که منجر به بیدار شدن باشه از خودش در نکرد ولی دیگه خیلی تخیلیه یکی تو خواب اینهمه اکتیویتی از خودش در کنه!!!

0 ❤️

318625
2012-05-02 16:44:08 +0430 +0430
NA

vaghean in dastan ghashang bod melat??kiritarin dastane in sait bod kose khahare nevisande

0 ❤️

318628
2012-05-03 17:29:43 +0430 +0430
NA

بد نبود ميتونى بهترم باشى بازم بنويس

0 ❤️

318629
2012-05-26 15:05:19 +0430 +0430
NA

اسکل کردی مارو خیلی چرند بود

0 ❤️

659501
2017-10-25 08:33:13 +0330 +0330

از یه طرف اینکه خواب نما شدی رو میتوانم باور کن و از طرفی دیگه نه…چون من خودم هم همین طوری شدم
به هر حال داستان یا خاطره زیبایی بود یه جورایی طوری نوشتی که آدم نمیتونه بگه دروغه
خوب بود

0 ❤️