غریزه یا آبرو؟!

1397/10/16

سلام.واسه بار اوله که دارم اینجا داستان مینویسم!ینی خاطره مینویسم!من اسمم ساراس!21سالمه و 168قدمه و 75 وزنم تقریبا توپُرم و میشه مفت هیکلم دلخواه خیلی از مرداس!اما دختر تخسیم و با هرکسی نمیپرم!بگذریم حدود 4ماهی با یه پسر به اسم علیرضا دوست بودمو دیگه تقریبا جدی بودیم. بعد از 4ماه یهو گفت نمیخوام و همه چی تموم من تو شوک بودم خیلی حالم بد بود و بگم من تا به حال سکس نداشتم و فکرشم نمیکردم که یکی از بهونه هاش این باشه چون طی کرده بودیم که سکس نخواهیم داشت و قبول کرده بود.خلاصه این شد که من تو 2هفته 3بار زیر سرم رفتم و عرض 2هفته نزدیک 7 8 کیلو لاغر شدم. گفتم دردت سکسه؟!اوکی.چشمام کور شده بود گوشام کر تنها چیزی که میخواستم علیرضا بود با اینکه میدونستم اشتباهه اما رفتم! من فوق العاده حشری و داغم اما همیشه قایمش میکردم و جلوی خودمو با هر بدبختی که شده میگرفتم!همینم باعث شد شدیدا افسرده شم و از لحاظ روحی خیلی بهم بریزم!بگذریم کارای قبل سکس و انجام دادم اپیلاسیونو دوشو عطر و لباس و آرایش. ساعت 6 بود که اومد دنبالم رفتیم خونشون گفت راحت باش رفتیم تو اتاقش نشستیم من 1تاپ تنگ سرمه ای با شلوار تنگ مشکی پوشیده بودم موهامم تا وسطای باسنم باز بود! اومد بغلم کرد برد رو تخت اروم لبامو خورد.دستشو از زیر تاپ برد رو کمرمو اروم نوازشش کرد.نمیدونم بعضیا تو لحظه ها میگن آروم میشن حس ارامش و اینا اما من هر لحظه درجه حرارتم میرفت بالاتر. دیگه کارام دست خودم نبود فقط تنها چیزی که تحت کنترل بودنشو حس میکردم حافظم بود که لحظه به لحظشو داشت ثبت میکرد!
رفتم روش هنوز لبام رو لباش بود موهام ریخت رو صورتش!دست برد تو موهام همه رو ریخت یه طرف صورتم لبامو برداشتم زل زدم تو چشمای عسلیش
اخ که چقد دوست داشتم اون چشما رو البته اون موقع
گفت بلند شو . رو شکمش نشسته بودم جوری که پاهام باز بودو دو طرف شکمش گفت تاپتو درار دراوردم یه سوتین مشکی با گلای سفید داشتم گفت از این پایین نمیدونی چه منظره این داره!از رو حرارت از رو عشق از رو هیجان خندیدم!اینم بگم که من پوستم سفید و سایز سینه هامم 85ه و به شدت سفتن!اونم بلند شد. منو گذاشت رو تخت سوتینمو دراورد با دیدن سینه های گرد و سفیدم گفت اخخخ ارزوم بود ببینمشون افتاد رو سینه هام من داغ شده بودم سینه هامو میخوردو خودش از حشر اه میکشید منم مثل 1 کوره که هر لحظه آتیششو تند میکردن داغتر میشدم حرارت تارکیه اتاق هیجان استرس عشق!پرسش مدامی تو ذهنم که آیا درسته یا غلط و یه خواهش که خدایا چشماتو ببند!
شلوارم از پام کنده شد!شرت مشکیمو با حرص از پام دراورد!پاهامو از هم باز کرد
چیزی میدید رو باور نمیکرد گنگ نگاه میکرد گفت تا این حدشو انتظار نداشتم! دست کشید لاش یه اه از تهه دل کشیدم سرشو نزدیک کرد بالای کسمو بوس کرد بعد کنارشو همینجور اطراف کسمو بوسه بارون کرد من تو اسمونا بودم تجربه اینکه کسی کسمو بخوره رو نداشتم!اروم لای کسمو باز کرد از سوراخم تا سرشو یه زبون کشید! حس کردم یه دستی من از اون بالا کشید پایین!نفسم قطع شد از تخت کنده شدم صدام درنمیومد زبون دومو که کشید جیغ زدم شرو کرد کسمو خوردن وای که چی لحظه ای بود از حشر و داغی میخندیدم و علیرضا همینجور کسمو لیس میزدو چوچولمو میک میزد!حدود 10 مین خورد خسته شد گفت ارضا نشدی؟! گفتم نه تعجب کرد!گفت نوبت توئه بلند شدم زیپ شلوارشو باز کردم نا نداشتم واسه حرکت حوصلش سر رفت انگار حالش خیلی بد بود بلند شد شلوارشو شورتشو دراورد اومد سمتم میترسیدم حتی برا اولین بار بود از نزدیک کیر میدیدم کیرش سفیدو خوشفرم بود نه خیلی کلفت نه خیلی کوچیک نورمال بود گرفتم دستم مالیدمش زیر کلاهکشو زبون زدم که یه اه کشید از ته تا نوک کیرشو زبون.کشیدم بعد با نوک کیرش با زبونم بازی کردم!داشت تو اسمونا سیر میکرد خرمن موهامو تو دستش جمع کرده بود کیرشو کردم تو دهنم مراقب بودم که دندون نزنم اما چون خیلی حرفه ای نبودم چند باری دندون زدم اما انقد حشری بود که چیزی نگفت!کیرشو دراورد رفت رو تخت خوابید گفت بیا با کس بشین رو دهنم 69 شیم رفتم نشستم رد دهنش باز اون زبون داغشو رو کسم حرکت داد منم کیرشو کردم تو دهنمو ساک زدم هر از گاهی رو کونم سیلی میزدو از صداش کیف میکرد من دیگه به حدی رسیدم که کیرشو ول کردمو جیغ میزدمو علیرضا کسمو میخورد دیگه همه کسمو تند تند لیس میزد و من میمیردم!گفتم بسه بلند شد من خوابیدم!پاهامو از هم وا کردو نشست بین دوتا پام اینم بگم که من پردم ارتجاعیه و میتونستم از جلو سکس کنم علیرضا کیرشو اروم رو کسم کشید چندباری کیرشو رو کسم حرکت داد من دیگه 4ستون بدنم از حشر داشت نبض میزد اما میترسیدم از دردش علیرضا گفت اماده ای؟ چشامو محکم فشار دادمو با سر اوکی دادم یکم دیگه کیرشو به کسم مالیدو یه لحظه وایساد هی که فشار کیرشو رو سوراخ کسم بیشتر حس میکردم بیشتر از ترس میلرزیم علیرضا محکم نگهم داشتو گفت تحمل کن نترس یکم اولش درد داره سرش که رفت تو کسم از درد صورتم جمع شد اروم اروم میرفت تو علیرضا آه میکشید و اروم زمزمه کرد لعنتی چه تنگه به کیرم فشار میاره وااای چه داغهههه و من از تعریفاش خوشم میومد سینه هامو فشار میدادمو از حشر صدباره و هزار باره. عرق میریختم!اره چنان داغ شده بودمو مثل کوره میسوختم که علیرضا گفت خیلی درد میکشی؟ گفتم نه خیلی حشری شدم مست مستم!خندیدو اروم اروم تلنبه زد هی تلنبه ها رو تند تر میکردو من از حشر سِر شده بودم و اه میکشیدم کیرش خیلی بزرگ نبود اما واسه منی که تا حالا سکس نداشتمو تنگ تنگ بودم بزرگ بود!یهو تلنبه ها رو تند تر کردو کیرشد کشید بیرونو همه ابشو ریخت رو شکمم نفساش اروم تر شده بود ارضا شد اروم تر که شد دوباره پرسید سارا ارضا نشدی؟ نفس نفس میزدم بالش از شدت عرقم خیس بود گفتم نه نشدم!گفت چیکار کردی تو با خودت؟!خندیدم باز پاهامو باز کرد سرشو کرد بین پاهامو با زبونش کسمو نوازش کرد خوردو خورد حتی سوراخ کونمم لیس زد خورد دستاشو گرفته بودم جیغ میزدمو ناخونامو تو گوشت دستاش فرو میکردم واقعا داشت بهم فشار میومد!ارضا شدنم خیلی سخت بود نمیدونمم چرا دیگه اخرا داشتم داد میزدم که یهو عضلاتم منقبض شدن یهو بدنم لرزید نفسم برید سر علیرضا رو بین پاهام نگهداشته بودم اون ولی دیگه لیس نمیزد مثل کسی که کتک خورده وا رفتم قفل پاهام و شد و ابمو که از کسم زده بود بیرون با دست لمس کردم علیرضا خندید گفت چه عجب مبارکه! حتی حال خندیدنم نداشتم!بیهوش شدم بیدار که شدم دیدم علیرصا با حوله وایساده داره موهاشو خشک میکنه لبخند زدم بلند شدم لباسامو پوشیدم سشوارو برداشتمو موهای طلاییشو خشک کردم دکمه های پیرهنشو با عشق بستم یه لبخند کم جون زد منو برد رسوند خونه…فک میکردم درست میشه رابطمون اما 2روز بعد همه چی تموم شد یعنی خودم دیگه بعد از 3هفته بی قراری قبول کردم که این ادم اونی نبود که من فکرشو میکردم!یه هفته بعد از کات با من با کس دیگه اوکی شد!اما دیگه عمیقا برام مهم نبود!جدا از بدیهایی که بهم کرد سکس باهاش برام جالب بود!اما بعد این ادم و اون جریان دیگه نمیخوام با کس دیگه ای چه رابطه چه سکس داشته باشم!تصمیم دارم از ایران برم!این جریان عین واقیت بود
هنوزم تو گیر و دارِ اینکه کارم اشتباه بود یا درست هستمو موندم…
اما شما اگه جای من بودید اگر دیدید سکس اخرین راه واسه نگهداشتنِ عشقتونه اون رابطه رو همونجا تمومش کنید!
روز خوش

نوشته: سارا


👍 5
👎 4
12050 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

739936
2019-01-06 21:52:35 +0330 +0330

دیگه هر چی بود تموم شد
شل بگیر از زندگیت لذت ببر
اما این نوشته دخترونه نبود!!!

0 ❤️

739947
2019-01-06 22:12:33 +0330 +0330

نمیدونم به یه کصخل چی بگم

0 ❤️

739976
2019-01-07 01:52:04 +0330 +0330
NA

الان ٧٥ با قد ١٦٨ ميشه تقريبا تو پر خخخخ تقريبن!!!

تو خيكي هستي عزيزم!!! من ٦٣ هستم با قد ٧٠ وكاملن چاق محسوب ميشم تو ك جاي خود داري

2 ❤️

739977
2019-01-07 01:56:09 +0330 +0330
NA

با قد ١٧٠ البته!!!

0 ❤️

739984
2019-01-07 03:28:12 +0330 +0330
NA

تو جنده ای

0 ❤️

739992
2019-01-07 05:05:56 +0330 +0330
NA

خوار استقامت تو ارضا شدن

0 ❤️

740005
2019-01-07 06:57:17 +0330 +0330

میگم چقدر پرده ارتجاعی داریم پس چرا تا حالا من یکیشو ندیدم خخخخخ

1 ❤️

740077
2019-01-07 19:00:44 +0330 +0330

فرانک خودتی؟

0 ❤️

740079
2019-01-07 19:06:16 +0330 +0330

بد نبود اما به نظرم بعضی جاهاش کمی اغراق کردی

0 ❤️

740086
2019-01-07 19:36:51 +0330 +0330

بد نبود به نسبت. به خاطر؛ خرمن موهام (جمله استفاده شده تو داستان) لایک میکنم

0 ❤️

740235
2019-01-08 10:37:56 +0330 +0330

کسی راجب پرده ارتجاعی چه اطلاعاتی داره

0 ❤️