فانتزي سكس با همسايه كير كلفت

1395/02/02

سلام ، من رميسا هستم، ٢٥ سالمه ، از تهران، اين داستان واقعيه سكس خودمه، من ٤ ساله شهواني رو پيدا كردم و داستانهارو ميخونم دلم ميخواست يبار يه ماجراي حشري كننده واسه خودم پيش بياد واستون تعريف كنم،بادوست پسرم سكس داشتم ولي اتفاق خاصي نيافتاده بود تو زندگي سكسيم قابل تعريف باشه حتي بار اول دادنم ،چون پرده م حلقوي بود اصن نفهميدم چي شد، اما يه چيزي تو ذهنم بود كه بلاخره شد و خيلي حال كردم اونم به كمك اين سايت بود، البته يعني جراتشو بهم دادچون وقتي داستانهارو ميخونم ميگم پس اينجوري هم ميشه جلو رفت، داستان از اين قراره كه ما تو يه ٧ واحدي ٧ طبقه زندگي می کنيم كه ما طبقه ٦ ام هستيم و واسه همين اكثرا تو اسانسور بقيه رو ميبينم، پارسال تابستون بود كه يه اقايي رو ديدم قد بلند و هيكلي ،با كت و شلوار حدودا ٤٠ ساله،كله ش كچل و ته ريش داشت،كلا هم تيپ مومني، طبقه ٤ پياده شد ، سلام عليك نكرديم،بوي عطرش هم تو اسانسور پيچيده بود، اومدم بيرون رفتم خونه از مامانم پرسيدم كسي اومده جديدا ما نشناسيم ، پرسيد چطور گفتم يه يارو تو اسانسور بود قيافه شو توضيح دادم مامان گفت اتفاقا منم ديدم با خانومش ولي نميشناسم، ديگه نديدمش تا سه چهار روز بعد مامان گفت شهلا خانم، طبقه بالاييمون، گفته جاي اقاي كرماني اينا كه رفتن كانادا نشستن و يارو هم مثل اينكه كارمند يه اداره ايه مديره نميدونم چيه ، مامان دقيقا نفهميده بود، من تو دلم گفتم هرچي بود تيكه اي بود ، خوشبحال زنش حتما همچين قد و هيكلي كيرشم بايد كلفت باشه… اين گذشت تا يه دو سه هفته بعد با دوستم مينا ميخواستيم بريم بيرون كلي بخودمون رسيده بوديم از در اسانسور كه اومديم بيرون تو پاركينگ جلوم ديدمش، اينبار با پررويي سلام كردم خودمو معرفي كردم گفتم من فلاني ام طبقه ٦، خيلي خوش اومدين،اونم معرفي كرد گفت ارمان هستم از اشناييتون خوشبختم، وقتي رفت مينا گفت وااااا اسمش ارمانه يا فاميليش، گفتم منم نفهميدم ولي خوشتيپه نه؟ گفت اره ، مجرده؟ ، گفتم نه بابا زن داره چقدم زنش مومنه دوتا پسر هم داره،يهو مينا گفت رميسا ؟ اين مردايي كه انقدين بنظرت اونجاشون چقديه؟ برام خيلي جالب بود، گفتم كثافت منم به همين فكر كردم ولي متاسفانه تاحالا دوست پسر انقدي نداشتم بدونم ،از شانس من همه دودول بوده كير نبوده، مينا گفت مرداي كچل خيلي حشري ن اينم كه گت و گنده س زنش چه حالي ميكنه جنده خانوم!! گفتم اي بابا چرا به زنش فحش ميدي بيخيال ، گفت خب راست ميگم ما به اين خوشگلي و شيكي همه واسه كردن ميخانمون ، تا با يارو اشنا ميشيم ميگه پاشو بيا خونم ، بريم كس بديم فردا ميگه جنده بودي نريم نديم ميگه من نميتونم ادامه بدم و سكس ميخوام، يكي هم خوب در بياد ننه باباش مارو نميخوان… البته حرفهاي مينا كمي تا حدودي نسبت به وقايع دوروبر مون درسته اما من بطور كل از اونجايي كه گفت كيره ارمان چقديه و مرداي كچل حشرين ديگه قفل بودم … از اونجايي هم كه قبلا به به بي افم كس ميدادم و سه ماه بود نداده بودم واقعا فكر كردن به ارمان و اينكه چجوري كس زنشو جر ميده حشريم ميكرد،خلاصه يه چند وقتي گذشت و من ارمانو زياد ديدم ، تو پاركينگ ، تو اسانسور ، يبارم تو سوپر سر خيابونمون با پسراش، زنش هم ديدم ، خيلي بچسب نبود ،نفهميدم كلا اوشكوله و حرف زدن بلد نيست يا خودشو ميگيره يا با ما بد حج
ابها حال نميكنه، ديگه ساعتي كه ارمان ميومد خونه رو فهميده بودم، خيلي به اينكه باهاش ارتباط برقرار كنم يا نه و چجوري اينكارو بكنم فكر ميكردم، تو اين فاصله دو سه بار از شدت شهوت زنگ زدم به يكي از دوست پسر هاي قبليم و برنامه گذاشتم رفتم خونه ش بهش دادم ولي خداييش وقتي ميكرد منو تصورم فكر ميكردم ارمان داره تو كسم تلنبه ميزنه، خلاصه يروز خدا واسم ساخت، رفتم تو پاركينگ كه برم بيرون نگاه كردم ديدم زير ماشيم اب سبز رنگ جمع شده كف پاركينگ خيسه، هي رفتم جلو اومدم عقب و كاپوتو زدم بالا مثلا سر در بيارم، زنگ زدم به بابام كه اينجور شده كجايي كي مياي، اونم گفت معلوم نيست چرا ولي صد در صد رادياته ماشينت سوراخه ، بيرونش نبر تا خودم بيام رديف كنم، الهي من قربون خدا برم كه همون لحظه ارمان هم سر رسيد و اين صحنه رو ديد، گفت چي شده خانوم كمكتون كنم، گفتم جريان اينه بابا مياد ، بعد يهو گفتم واي حالا كي ميخواد اژانس بگيره ، گفت من دارم ميرم اگه دوست دارين مسيرتونم هم هست برسونمتون، منم از خدا خواسته تعارف رو رو هوا زدم، گفتم من ميخواستم برم ونك شما كجاست مسيرتون، اونم گفت منم اتفاقا هتل هما جلسه دارم ، خلاصه من سوار شدم ، اواسط مهر بود هوا چنان سرد نبود، من يه كفش جلو باز بندي با پاشنه ٧ سانت پام بود با يه ساپورت مشكي و مانتو جلو باز كوتاهه كتي تا زير كونم،موهامم سشوار كرده از دورو بر ريخته بودم بيرون خلاصه اخر تيپ، از هيكلم نگفتم من كلا ريزم ، قدم ١٥٩ولي توپرم ، سينه هام ٧٥ ولي كونم خوبه رونامم هم نسبتا تپله، در كنار ارمان تو اون ماشين اما فيل و فنجون بوديم،چند ديقه اولش حرف نزديم بعد با گفتن جمله مزاحمتون شدم سر صحبت باز شد و از زمين و اسمون و خلاصه لابلاي سخن امارشو در مياوردم و امار هم ميدادم، اسمش محمد بود و يه شركت واردات تجهيزات پزشكي و دارو و اينا داشت و خودش هم استاد دانشگاه بود و دكتراي بيوشيمي داشت و خيلي جزييات ديگه،گفتم كولر روشن كنه و گره روسريمو و جلوي مانتومو كامل دادم كنار، تا تونستم سر و سينه انداختم بيرون و تو حرف زدن عشوه و ناز اومدم، خلاصه بگم با اينهمه نقشه و ادا اطوار موفق شدم تحريكش كنم، موقع پياده شدن بهم گفت رميسا خانوم شماره مو داشته باشين اگه كاري داشتين در خدمتتون هستم، در كمال پرروويي شماره رو گرفتم و دستومو واسه دست دادن دراز كردم، بهم دست داد و گفت از اينكه در خدمتتون بودم خيلي خوشحال شدم، رفت و منم تو كونم پارتي بود…
شب تو خونه شماره شو سيو كردم و ديدم بعله خوشبختانه سريع اسمش تو وايبرم اومد، يه دسته گل براش فرستادم و زيرش نوشتم مرسي از اينكه امروز زحمتم افتاد گردنتون، يعني شماره مو داشته باش…
واسه اينكه خيلي ضايع نشم يه روز خودمو نگه داشتم و پس فردا صبح كه حدس ميزدم شركت باشه براش يه متن فرستادم، عصرش اونم يه لايك فرستاد. اين ماجرا اينجوري شروع شد، دروغ نگم فرستادن جك و متن سكسي و عكس و اينارو و خيلي با احتياط شروع كردم ببينم عكس العملش چيه كه ديدم استقبال كرد، چند روز بعد بهم پيام دادماشينت درست شده ، گفتم اره چطور، گقت اخه نيست تو پاركينگ پيش خودم گفتم يا تعمير گاس يا رفتي مسافرت، ،،، تو دلم گفتم اخجون مهمه براش كجام!گفتم نه ميخوام عوضش كنم بابا داده به دوستش احتمالا فردا ميگيرم، گفت شيريني ماشين جديدت يادت نره ، نوشتم چي دوست داري ، گفت شيرين تر از لبهاي خودتم مگه هست!!! ايول !!! هموني كه ميخواستم رو نوشت، يه لحظه معطل نكردم نوشتم خب كي ميخوريش؟ الان يا وقتي ماشينو گرفتم؟ نوشت ساعت ٧ تو كوچه شبديز منتظرم، دو سه تا كوچه بالاتر، زنگ زدم واسه مينا تعريف كردم، گفت من ميدونستم تو اين يارو رو از راه بدر ميكني فقط هر غلطي كرد واسم تعريف كن، عصري رفتم تو كوچه سوار ماشينش شدم با كلي ناز و ادا و خجالت گفتم حالا شيريني رو كجا ميخوري؟ گفت هر جا تو بگي گفتم دور بزنيم، تو ماشين دستمو گرفت گفت خيلي شيطونياااا ، گفتم دوست نداري ؟ گفت چرا كه نه… باورتون نميشه چقد خوشحال بودم از اينكه فانتزي خوابیدن زير مرد كچل هيكلي كه دو سه برابر خودم بود داشت كم كم به واقعيت نزديك ميشد… يكم دور زديم و گفت بريم شركت گفتم بريم ، كسي اونجاست؟گفت نه ساختمون نگهيان داره ولي ما از پاركينگ ميريم، گفتم محمد؟؟؟؟ با تعجب از اينكه اسمشو صدا كردم با هيجان گفت جاااانم؟ گفتم فقط شيريني ديگه ؟ خنديد گفت با چاييي…
رفتيم شركت نشستيم چيزي براي پذيرايي نبود چون كسي نبود، منو برد اتاقهاي مختلف و يكم از كارش برام توضيح داد و رفتيم او اتاق خودش، اتاقش رو به خيابون بود رفتم پشت پنجره بيرونو نگاه كنم (در نقش )، كلي بهش دست زده بودم و خودمو بهش مالونده بودم، اومد پشت سرم دستشو انداخت دورم، الكي الكي بعد اونهمه فكر و خيال من تو دفترش بودم ، برم گردوند، نشست رو لبه ميز منو كشيد سمت خودش و يهو لباشو گذاشت رو لبم، ناگفته نماند من همونقد كه حشريم همونقدم بلدم چجوري يه مردو ديوونه كنم اونم مردي كه اينهمه تو تخيلاتم باهاش سكس كرده بودمو اينهمه واسش وقت و انرژي گذاشتم كه بفهمه
من كسم ميخاره، لبامو ميخورد منم ميگفتم اه محمد اه يواش اي اوه واي محمد زبونتو ميخوام زبونشو كشيدم تو دهنم ميمكيدم ، محمد چشاش بسته بود و بوي عطرش و زبري ريشش داشت ديوونم ميكرد، قسمت زرنگ مغزم ميگفت واسه امروز بسه بزار تو كفت بمونه ديوونت بشه نزار كار به دادن بكشه ، شهوتم و كس خيسم ميگفت بده بابا حالا مگه مجرده فردا نياد بگيرتت بگه جنده بودي ، تو شش و بش بودم كه دستش رفت سينه هام ، تو دلم گفتم پس اونم ميخواد، درباره مثل وحشيا شروع كردم لباشو خوردن و از پشت سرشو فشار ميدادم، پاشد منو چرخوند انداخت رو ميز، گفت رميسا يه ماهه دارم با ياد تو زنمو ميكنم اجازه ميدي بكنمت يا نه، منم با اه و اوه گفتم محمد دارم ميميرم واسه كيرت، محمد امان نداد بلندم كرد مانتو و روسريمو در اورد انداخت، گفت لخت شو ، باورتون نميشه با همون كفشهاي پاشنه دار رفتم رو ميزش انقد حشري بودم براش با ناله و اخ و اوخ استريپتيز ميكردم،محمد فقط با چشاي گشاد جلوم نفس نفس ميزد، شرتمم كه در اوردم پرت كردم سمتش بهم حمله كرد، با كون منو نشوند رو ميز پاهامو داد بالا شروع كرد كسمو خوردن، اس كه داده بود با اينكه تمييز بودم رفته بودم حموم همه جامو شيو كردمو كلي به خودم لوسيون زده بودم ، من جيغ ميزدم مثل زنهاي تو فيلمهاي پورنو ناله ميكردم ، انقد به این صحنه ها فكر كرده بودم انگار صدمين باره دارم بهش ميدم اصلا خجالت نميكشيدم، محمد از وسط پاهام پاشد بدبخت هنوز كت شلوار تنش بود گفتم درش بيار كيرتو ميخوام، تند وتند درش اورد، واي خدا باورتون نميشه، كل سينه هاش مو بود ، شكم تخت خايه ها گرد و سفت ، كيرش واقعا اندازه يه نوشابه قوطي ميشدشايد يكمي كمتر،دراز با كله گنده، واقعا كلمه و جمله كم ميارم براي توصيف چيزي كه ديدم و حالي كه داشتم، چهار دست و پا شدم رو ميزم گفتم كير ميخوام بزار دهنم، كيرش نصفش تو دهنم جا نشد واسش ساك زدم ولي انقد برام لذت داشت، مثل يه بچه بودم در مقابل هيكل و اندامش، يكم كيرشو خوردم انگار مثل پر كاه بلندم كرد بردم گذاشت رو كاناپه افتاد روم، زيرش تكون نميتونستم بخورم ، شروع كرد دوباره لبامو خوردن و چنگ مينداخت رو موهام ، رفت پايين رو سينه هام، ميخورد گاز ميگرفت ميمكيد و وقتي جيغ ميزدم فقط ميگفت جوووون جاااان قربونت برم ، چرا زودتر پيدات نكردم …محمد تا اون لحظه بلاتكيلف بود نميدونست كيرشو كجام بزاره ، گفتم محمد محمد دارم از حال ميرم كيرتو ميخوام بكن تو ديگه، گفت پرده ت، گفتم زنم، گفت الهي قربون اون سوراخت بشم ، از رو م پاشد پاهام وا كرد، يكم با دستش چوچولمو مالوند و كشيد ، من چشام بسته بودم ناله ميكردم كه يهو احساس كردم كله كيرش رو سوراخمه، چشتون روز بد نبينه ، همه اون كير كلفتو يجا كرد تو، يه لحظه احساس كردم كسم يا رحمم جر خورد ، چنان دردي پيچيد تو لگنم از حال رفتم، محمد نفهميد چي شد پاهامو با دستاش باز نگه داشته بود داشت با لذت تلنبه ميزد كه ديد من هيچ حركتي نميكنم ترسيد، كيرشو در اورد ديد خونيه بيشتر ترسيد ، منم بيحال هيچ حركتي نميتونستم بكنم، پاشد اومد كنارم دستشو انداخت زير گردنم بلندم كرد حال نداشتم فقط حس ميكردم از تو كسم يچيزي داره مياد ، گفتم محمد پرده م پاره شد، نا نداشتم، گفت تو گفتي زنم، گفتم اره پرده م حلقوي ارتجاعيه دكتر گفته بود فقط با زايمان طبيعي پاره ميشه فكر نميكردم الان اينجوري جر بخورم،اينو كه گفتم محمد دوباره حشري شد گفت پس تا خيسي بكنم تو دردت نياد ، گفتم باشه، دوباره رفت وسط پاهام اما اينبار اروم اروم ميكردكه منم دوباره حشري بشم، يه چند ديقه اروم تلنبه ميزد كه دوباره داغ شدم ، كلفتي كيرش تو كس كوچيك و تنگم و اون هيكل درشتش رو من و اينكه مرد همسايه داره ميكنتم منو به حد يه جنده بي حيا كرد، تمام فانتزيام داشت اتفاق ميافتاد، مرد هيكلي با كير كلفت منم مثل گنجشك زير كيرش جر خورده افتاده بودم ، دوباره داغ شدم ، گفتم محمد محكم تلنبه بزن ، يجوري كه كله كيرت بخوره ته رحمم، ميخوام ابتو بخورم ، محمد ديوونه شده بود ، واقعا جوري تلنبنه ميزد كه انگار داره انتقام ازم ميگيره ، من فقط جيغ ميزدم و با مشت ميكوبيدم پهلوهاش ، لحظات لذت بخشي بود كه تجربه ميكردم، محمد داشت ابش ميومد كشيد بيرون ، گفتم الان نيا بازم ميخوام، برگشتم قنبل كردم سرمو گذاشتم رو دسته كاناپه گفتم يجوري بكن كه كل تنم بلرزه، محمد پاشد يكم كجم كرد يه پاشو گذاشت رو مبل رو يه پا واستاد سر كيرشو كرد تو كسم و شروع كرد گاييدن ، دستش درد نكنه هر بار كسم اندازه يه ليوان باز و بسته ميشد چنان تلنبه ميزد سينه هام درد ميگرفت، محمد گفت هنوز ازت خون مياد گفتم اخه هنوز دارم جر ميخورم ، محمد حالي ميكرد ، يهو گفت ابم ميخواد بيادگفتم درش بيار، درش اورد كفتم بيا بشين ، نشست رو مبل ، گفتم تا ابم نياد نريزم رو كيرت حق نداري ابتو بياري، دوباره رفتم چند قدم عقب دستامو گذاشتم رو زانوهام خم شدم چند بار موهامو تو هوا چرخوندم و براش يه كم عشوه اومدم، اب كسم و خون لاي رونم بود، با دسمال پاك كردم اومدم جلوش گفتم احازه ميدي با كيرت حال كنم؟ گفت بشين روش، نشستم رو كيرش،واقعا نميدونم چم بود، با اونهمه درد از دادن سير نميشدم از اينكه مثل جنده ها داشتم بهش حال ميدام لذت ميبردم ، وقتي نشستم رو اون كير بيشتر فهميدم اندازشو، محمد لپهاي كونمو گرفت كمكم كرد رو كيرش بالا و پايين گفتم، همينجور كه كيرش ميرفت تو كسم ميومد گفتم اقاي ارمان گفت جانم ، گفتم از كسم لذت ميبري گفت نميدوني چيه ، گفتم اجازه ميدي جنده ي شما باشم گفت الانم مال خودمي … واييييي مامان اب اومد،فقط جيغ ميكشيدم ماااااماااااان، محمد باشدت بلندم ميكرد ميكوبيد رو كيرش تا از حال رفتم ، معطل نكرد بلندم كرد گذاشت رو مبل كرد توكسم و شروع كرد گاييدن، يه ديقه كرد و ابش اومد با صداي بلند داد كشيد كيرشو در اورد و شروع كرد پاشيدن همه جاي تنم ، همه جامو كثيف كرد ، بعد افتاد رو مبل، پايين پام، يه نيم ساعتي تو همون حال دوتايي چشامون بسته بود تا سر حال بيايم، اون رفت خودشو شست
اومدو بعد من خودمو تمييز كردم و كنار هم دراز كشيديم، محمد گفت بهترين سكس زندگيم بود، من اما خالي بستم گفتم اولين سكسم و بهترين سكسم بود ، محمد باور كرد چون خودش پردمو پاره كرد، گفت خيلي خوب بودي ،گفتم سه ماهه تو ذهنم دارم باهات سكس ميكنم،گفت فهميده بودم از رفتارهات ولي ميترسيدم پا پيش بزارم ابرو ريزي بشه اما كم كم فهميدم تو هم دوست داري با من باشي،حالا تكليف چيه من با تو چيكار كنم الان كه مزه كست هم افتاده زير زبونم، گفتم تا هر وقت بخواي بهت ميدم فقط يه مكان جوركن اينجا تو شركت نباشه تو اپارتمان هم عادي باش باهام نميزارم بدون كس بموني ، بايد انقد ابتو بريزي تو كسم كه حامله م كني… خخخخخخ ديگه خل شده بودم!
الان چند ماهه باهم هستيم و محمد يجاي كوچيك گرفته واسه سكس ميريم اونجا، بعد اينهمه وقت هنوز از كيرش سير نشدم با كس ديگه اي هم نبودم، هر چي بهش كس ميدم بيشتر دلم ميخواد، محمد چند بار گفته بيا صيغه كنيم ولي من بدم مياد، ميگه درسته تو راضي هستي اما حرومه ، قضيه رو همون شب واسه مينا تعريف كردم كثافت كشته منو كه از كيرش عكس بگير من ببينم، اين چند وقتي كه محمد منو ميكنه انقد حال ميكنم ديگه شهواني هم نميومدم، ولي خيلي وقت بود دلم ميخواست داستان خودمو بگم.، اگه طولاني بود بد نوشتم غلط دارم يا توضيحات اضافه دادم يا كم توضيح دادم ببخشيد، ضمنا منو سرزنش نكنين چرا محمد زن داره و خيانت و اين حرفها، محمد ميگه تو جوري بهم ميدي و سيرم ميكني كه اگه حوري بهشتي هم بياد نميكنمش، اما توقع نداشته باشين وقتي زنش بعد ١١ سال زندگي هنوز اسم كير از دهنش در نيومده يا تو اتاق تاريك سكس ميكنه يا حرف سكسي به شوهرش نميزنه و اين كارارو بد ميدونه فكر ميكنه سكس يعني پاتو وا كني بعدشم صدات در نياد، شوهرش نره با يكي ديگه، مطمعنم اگه من اينجور بهش گير نميدادم اون هيچوقت بمن يا هيچ زني خودش پيشنهاد نميداد چون ادم هرزه و كثيفي نيست، اما اونم حق داره تو سكس اونجوري كه دوست داره لذت ببره، منم حالا باهاش حال ميكنم تا ايشالله يه شوهري مث محمد گيرم بياد . دوستون دارم ، واسه همتون سكسهاي خوب و عالي اروز ميكنم كه حال كنيد،
باي ، رميسا

نوشته: رميسا


👍 12
👎 3
96743 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

538141
2016-04-21 21:48:26 +0430 +0430

عالی بود.مرسی
ولی اجازه بده صیغت.وقتی بدونی شوهرته ومال خودته بیشترحال میکنی مرد میتونه تاچهارتاداشته باشه.ارزوی هر مردی زنی شهوتی مثل توه.من داشتم از دستش دادم
ولی اندازه کیر به هیکل نیست. ارثیه.و ب محکم تلمبه زدن
خوش باشید

0 ❤️

538151
2016-04-21 22:42:40 +0430 +0430
NA

ارمان اسمش محمد بود؟؟

0 ❤️

538177
2016-04-22 03:50:48 +0430 +0430
NA

شیطون ، سرحال ، شاداب . خوش قلم ، با احساس ، مفت چنگت ، خوش باشی
یه لایک برات زدم.

0 ❤️

538185
2016-04-22 05:51:35 +0430 +0430

اقا محمد کچل،تبلیغ مردای مومن و کچل و متاهل رو هم کردی،مطلب و گرفتیم.
بعید می دونم خانومی حتی در سکس با الفاظ رکیک به خودش توهین کنه.

0 ❤️

538195
2016-04-22 08:13:16 +0430 +0430

مرسى تبليغات
عجبا هنوزم شوهر کير کلفتش آرزوست
چقدر نسل جديد فرهيخته شدن
دختران دهه هفتاد نسل بدون پرده يا حلقوى

قابل تامل عاىونه کچل چهل ساله کير قوطى نوشابه اى
رميساها در إسانسور إپارتمانتان له له ميزنن واسه قوطيتون
بکشيد پاين بزاريد توش ، شفاف و بى پرده

0 ❤️

538208
2016-04-22 11:40:23 +0430 +0430

شوهر مثل محمد واست سراغ دارم. تازه میتونی عکس تو پروفایلمو نشون مینا بدی :)

0 ❤️

538216
2016-04-22 13:20:49 +0430 +0430

جالبه
به یه چیزی دقت کردین اونم جهت دار بودن داستان ها در شهوانی …
مثلا در همین داستان میخواد بگه با همسایه سکس کن و چجوری بهش پیغام بده و خودتو چجوری توجیه کن و …

0 ❤️

538256
2016-04-22 20:12:19 +0430 +0430

خواهرم شما بگرد. انشاله که پیدا میکنی.
ماشالله با استعدادی که داری از این بهترشم پیدا میکنی…

0 ❤️

538368
2016-04-23 14:36:41 +0430 +0430

حالا واقعا اسمت رمیساست یا کوکب شمسی یا بلقیس؟؟؟

0 ❤️

538382
2016-04-23 18:24:44 +0430 +0430

afarin kheili khub bud ?

0 ❤️

560645
2016-10-15 09:05:51 +0330 +0330

خيلي تخمي بود… 🤮

0 ❤️

566942
2016-12-01 20:22:21 +0330 +0330

قشنگ بود عزیزم.
امیدوارم همیشه مال اون باشی

0 ❤️

674983
2018-02-24 18:01:03 +0330 +0330

دمت گرم کاش یکی هم مثل تو گیر ما میومد

0 ❤️

685986
2018-05-06 11:04:17 +0430 +0430

از اونجایی که رمیسا از کچل خوشش میاد این شعرو تقدیم میکنم به او و جامعه کچل دوستان:
سرش بیمو ولیکن دلپذیر است
خدا مرگم بده این وصف کیر است

0 ❤️