فانتزی و دیگر هیچ...

1397/09/28

سلام
من نمیخوام داستان سکسی براتون تعریف کنم و فقط میخوام روند تغییرات خودم و همسرم رو اینجا برای زوج هایی که مثل خودمون هستن بازگو کنم. من سعید 31 سالمه و همسرم لیلا 29. ما 8 ساله که ازدواج کردیم و بچه هم داریم. اوایل ازدواج مثل خیلی از شوهرهای دیگه من هم خیلی روی لیلا و لباس پوشیدن هاش و آرایش کردن هاش حساس بودم و دوست نداشتم مردهای دیگه به زنم خیره بشن و بهش نگاه کنن. ولی کم کم با گذشت چند سال از ازدواج و شاید یکنواخت شدن رابطه جنسی مون، هر وقت میدیدم لیلا با مردهای دیگه توی مهمونی یا توی مغازه موقع خرید میگه و میخنده، یه حس عجیب و خوب بهم دست میداد و شب ها موقع سکس مدام اون خاطرات رو مرور میکردم. رابطه جنسی ما بخاطر اینکه لیلا با سکس ارضا نمیشه، میشه گفت بیشتر از 90 درصد مواقع به خوردن کس و لیس زدن لیلا می انجامه تا ارضا بشه (این واقعیت واقعاً من رو دچار جراحت کرده… :) )
مواقعی که من درحال ارضا کردن سرکار خانم هستم، همیشه میدیدم که چشم هاش رو میبنده و نمیخواد که اصلآً من باهاش حرف بزنم؛ که من فکر میکردم میخواد تمرکز کنه که سریعتر ارضا بشه و من نجات پیدا کنم. تا اینکه یه بار سیریش بازی درآوردم و به شوخی گفتم که باید بهم بگی موقع سکس به چی فکر میکنی. اون موقع من خودم تازه شروع کرده بودم به خیال پردازی و فانتزی بازی و خیلی الکی گیر دادم به لیلا که چرا چشات رو میبندی موقع خوردن کست… واقعاً فکرش رو هم نمیکردم که لیلا هم اهل فانتزی بوده باشه و تا حدی شوخی داشتم میکردم ولی بنده خدا خیلی با ناراحتی گفت که وقتی داری کسم رو میخوری من فکر میکنم که یه مرد غریبه (که بعدا فهمیدم بیشتر منظورش برده هست) داره منو میخوره و باهام ور میره و برای همین چشمام رو میبندم و بهت میگم باهام حرف نزنی! من خیلی تعجب کرده بودم و داشتم شاخ درمیاوردم، چون اون خیلی وقت بود که این فانتزی رو داشت و من اوشگول تازه باهمچین مغوله ای آشنا شده بودم. از طرفی یکم نگران شده بودم که نکنه تاحالا شیطنتی هم بصورت عملی داشته و من خبر ندارم و از طرفی از اینکه فانتزی ما مشترک بود خیلی هیجانی شده بودم. بعد از این ماجرا برای اولین بار ما باهم موقع سکس فیلم سوپر دیدیم و من واقعاً تا قبلش فکر نمیکردم لیلا تنهایی فیلم سوپر میدیده و اون هم با موضوع برده و میسترس. از اون شب رابطه ما وارد فاز جدیدی شد و دیگه موقع سکس مدام حرف هایی باهم میزدیم که تا قبلش اصلاً فکر نمیکردیم یه روز درموردشون حتی فکر کنیم. رابطه جنسی مون بطور وحشتناکی آتشین شده بود و تقریبا هر شب باهم سکس داشتیم. اون هم با فانتزی اینکه یه غریبه هم کنارمونه روی تخت و داره با لیلا بازی میکنه و … دیگه هر شب من نقش یه نفر دیگه رو بازی میکردم و حتی تغییر چهره حداقلی با تغییر مدل ریش و مو و لباس میدادم تا بیشتر بهمون خوش بگذره…
این وسط من بطور اتفاقی با قسمت چت سایت شهوانی آشنا شدم. قبلا برای خوندن داستان این سایت رو دیده بودم ولی قسمت چت رو بلد نبودم. چند روزی که وارد قسمت چت شدم و با چند نفر درمورد فانتزی خودمون صحبت کردم، با یه پسر خیلی مودب و با شخصیت آشنا شدم و شاید طی یک هفته چندین ساعت توی تلگرام باهم چت کردیم و هر روز من اعتماد بیشتری میکردم بهش. دیگه کاملاً باهاش هماهنگ شده بودم. یک روز صبح بهش گفتم که احتمالاً امشب با لیلا ما برنامه سکس داشته باشیم و چون چند وقت هست که فیلم سوپر ندیدیم باهم، من امشب به هوای دیدن فیلم لیلا رو میارم توی سایت شهوانی و اگه پایه بود با یکی چت کنیم و بهش گفتم که فلان ساعت آماده باش که با خودت چت کنیم.
طبق برنامه اون شب تبلت رو آوردم تا فیلم سوپر باهم ببینیم (اینم بگم که دیگه کم کم فیلم دیدن های ما فقط با موضوع wife sharing و cuckold و strangers و این طور موضوعات جلو میرفت) که مثلاً خیلی اتفاقی فیلم سوپر ایرانی سرچ کردم و وارد سایت شهوانی شدم و خیلی اتفاقی چشم به چت افتاد و سریع یه اکانت ساختم و خیلی اتفاقی وارد اتاق بی رو همسر شدیم !! (خدایی خوب فیلم بازی کردم این قسمت رو) اولش لیلا موافق نبود که با کسی چت کنیم که من گفتم هیچ خطری نداره و نه اون ما رو میشناسه و نه ما اون رو و اینکه همینجا هم تموم میشه ماجرا. بعد هم هرجا احساس کردیم بهمون حال نمیده و دوست نداریم کنسل میکنیم. خلاصه رفتیم توی قسمت چت و اون دوستمون هم آماده توی اتاق بود و سریع بهمون پیام داد. من که یکم خیالم راحت شد که تا اینجا خوب اومدیم جلو، تبلت رو دادم دست لیلا و بهش گفتم خودت باهاش چت کن. اونم اولش یکم غر زد ولی بعد قبول کرد. منم برای اینکه یکم حشری بشه سریع رفتم پایین و شروع کردم به خوردن کسش تا بی خیال ماجرا نشه.
یکم که گذشت و من درحال لیس زدن بانو بودم، دیدم مدام داره میخنده و خیلی انگار بهش خوش گذشته که منم ول کردم اون پایین رو و اودم کنارش دراز کشیدم. دیدم که بعله، خیلی جدی دوطرف دارن باهم لاو میترکون و معامله جوش خورده. سریع آیدی تلگرام رو دادم و ادامه چت ها رفت تو تلگرام.
اونجا دیگه واقعا کار بالا گرفت… اون پسره که واقعا سر و زبون خوبی داشت، از لیلا میخواست که بهش وویس بده و لیلا هم اولش یکم مقاومت کرد ولی بعدش با وویس های خیلی معمولی و کوتاه شروع کرد جواب اون پسره رو دادن و کم کم محتوای وویس هاشون سکسی شد. تا اینجا حدود 1 ساعت از شروع ماجرای چت میگذشت و پسره تونسته بود لیلا به فرستادن وویس های سکسی مثل “کاش پیشمون بودی و من وسط تو و سعید میخوابیدم” یا “کاش یکی بود مدام بین پاهام رو میخورد” راضی کنه. من خیلی داشتم حال میکردم و واقعا کیرم داشت از شق درد میترکید ولی میترسیدم که سکس رو شروع کنم و ارضا بشم و نتونم بیشتر لذت ببرم. دیگه پسره خیلی صمیمی شده بود با لیلا و گیر داده بود که میخوام بدنت رو ببینم. من مطمئن بودم که عمرا لیلا قبول نمیکنه ولی درکمال ناباوری خودش یه عکس از سینه هاش گرفت و برای پسره فرستاد ! من واقعا هنگ کرده بودم، چون فکر نمیکردم تو اولین تجربه کار تا اینجا جلو بره. سرتون رو درد نیارم، ماجرا اون شب تا فرستادن ده یا پونزده تا عکس از سینه و کس و کون لیلا خانم برای اون پسره جلو رفت و ماجرا بعد از حدود 2 ساعت و نیم با جق زدن اون پسره و ارضای بانو خاتمه پیدا کرد. (منم یادم نیست واقعاً چجوری ارضا شدم!! چون انقدر سیخ کرده بودم که با چندتا تلمبه پس افتادم)
بعد از اون ماجرا رابطه لیلا با اون پسره خیلی جدی شد و چون من تبلت رو سر کار نمیبردم و پیش لیلا بود، در طول روز چندین ساعت باهم چت میکردن. شانسی که داشتم این بود که اون پسره توی یه شهر دیگه و نسبتا دور با ما بود وگرنه فکر کنم خیلی سریع رابطه این دو مرغ عاشق به قرار حضوری و ادامه ماجرا میکشید. ما تقریبا هر شب با اون پسره چت میکردیم و دیگه فیلم از انواع سکس و رقص لیلا و … برای هم میفرستادیم.
حال من در این وضعیت خیلی عجیب و دوگانه بود. من همیشه دوست داشتم لیلا رو موقع سکس با یه غریبه ببینم ولی وقتی این رابطه داشت کم کم شکل میگرفت واقعا نگران ادامه زندگی خودمون شدم که علت اصلیش میزان عشق و علاقه ای بود که داشت بین این دو نفر زیادی پر رنگ میشد. من همیشه دوست داشتم زنم با یه غریبه سکس داشته باشه و با موضوع سکس توی ذهن خودم مشکلی نداشتم ولی اینکه عاشق یه غریبه بشه و شب و روز بهش فکر کنه واقعاً قابل تحمل نبود. خوشبختانه لیلا هم این خطر رو احساس کرده بود و هر دومون برای اینکه به زندگی مشترکمون ضربه ای وارد نشه رابطه با اون پسره رو قطع کردیم.
البته چندبار مجدد خواستیم بریم سراغ فرد جدید، یعنی من پیشنهاد میدادم، ولی هر بار نشد و دیگه نتونستیم اون رابطه رو تجربه کنیم و الان نهایتاً درخدمت سایت های خارجی هستیم که لیلا خانم وقتی من دارم بین پاهاشون رو میل میکنم فیلم های مورد علاقه شون رو میبینن تا ارضا بشن !
ببخشید اگه خیلی سکسی نبود ولی عوضش تجربه شخصی خودم بود که باهاتون به اشتراک گذاشتم

نوشته: سعید


👍 11
👎 6
43096 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

736381
2018-12-19 21:10:30 +0330 +0330

مقداری همزاد پنداری نمودیم باهاتون.
واقعا فانتزی از یه جاییش استرس زا میشه
دقیقا همون جا می‌ترسی شاید همه چی از کنترلت خارج بشه

5 ❤️

736382
2018-12-19 21:10:48 +0330 +0330

منتظره خیانت زنت باش و دیگر هیچ!

3 ❤️

736405
2018-12-19 22:17:38 +0330 +0330

سلام خدا شفات بده خدافظ

1 ❤️

736407
2018-12-19 22:19:12 +0330 +0330

یِ دل میگه برم برم یِ دلم میگه نرم نرم…

3 ❤️

736428
2018-12-20 00:21:11 +0330 +0330

پول رفت و آمدمو میگیرم میام زنتو میکنم برمیگردم رابطه احساسیم ایجاد نمیکنم دلت خواست خودتم میکنم

2 ❤️

736437
2018-12-20 01:43:10 +0330 +0330

بنطر منم منتطر خیانت زنت باش

0 ❤️

736439
2018-12-20 01:57:21 +0330 +0330

مگ قرار وقتی کسشو میخوری چشماش مثل وزغ باز باشه !!خب ابله چشماش کم کم بسته میشه از شهوت دیگ.

1 ❤️

736450
2018-12-20 05:59:11 +0330 +0330

تو میخوری وقتی نمیخوای داستان سکسی تعریف کنی میای تو بخش داستان سکسی
روند تغییرات تو به چپ ما نیست

1 ❤️

736456
2018-12-20 06:54:45 +0330 +0330

داستان بیغیرتی که قابل نظر نیست!خودشان تلف شده و نفرین شده هستند!

3 ❤️

736493
2018-12-20 11:20:21 +0330 +0330

خیلی بیشرف و بی غیرتی.صد در صد منتظر باش ک همسرت خیانت کنه.البته اگه الانم با همون پسره یواشکی رابطه داره بعید و دور از ذهن نیست.کلا ب قول اون دوستمون خدا شفات بده.

0 ❤️

736630
2018-12-21 13:43:19 +0330 +0330

سلام.
ایول واقعاً جالب بود.
ترس و نگرانی ات هم منطقی بود.
فانتزی خوبه که موقت و برای ایجاد تنوع باشه.
فانتزی که باعث بشه، علناً شریک زندگی ات رو از دست بدی، اصلاً جالب نیست.
بازم بنویس.

1 ❤️

740429
2019-01-09 10:17:26 +0330 +0330

سلام

فقط نویسنده بیاد خصوصی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها