فرزاد و دوستانش در سکس گروهی با امیر

1391/06/26

سکس همجنسگرایی در تهران باورتون میشه ؟
خوب اگر برای خودم کسی تعریف میکرد حتما بهش میگفتم بسه دیگه دروغ نگو اما خودم درآن نقش داشتم راستش من همجنسگرا نیستم یعنی ای هم کردم هم دادم ولی درآن وقت که در فیس بوک با پسری بنام فرزاد آشنا شدم و گفتم من دنبال کسی هستم که کیر بزرگی داشته باشه و اونم خیلی از خودش و سکس هاش و تعریف کرد و خوب خوش قیافه هم نبود اما مثل خودم بدک نبود و ما تو مکان اون حوالی خیابون بریانک بود داخل خونه ای کلنگی و قدیمی که خیلی هم کوچیک و یک طبقه هم بیشتر نداشت و دواتاق تودر تو و توالتش هم گوشه حیاط بود و روی زمین روی موکت که یک ملافه پهن کرده بود و یک تلوزیون هم روی یک میز بود و دوتا بالش یا پشتی هم داخل اتاق بود خوب واسه سکس مناسب بود از سر کوچه که باهم اومدیم چند جا دوست و رفیق هاش سلام کردند و خنده ای هم که من فکر کردم نکنه دوستانش هم بیان و این بود که ته دلم ترس داشتم و خیلی پیشش بار اول نموندم ولی همون یکبار هم زود خواستم تموم کنه و موقعه کردن همش فکرم اون جابود که الان درباز میشه و دوستانش هم میرسن و باید به اون ها هم بدم و فقط یادم میاد که کرده بود تا ته داخلش و حال زیاد خوبی هم نداد و شاید برای دلشوره ام بود و شب که باهم چت کردیم وقتی بهش گفتم خندید و گفت مگه اینجا شهر هرت هست و گفت نمیخواسته دیگه باهم حرف بزنیم و حالا که دلیل عجله را گفتم خوب ترس رو باور میکنه و گفت باشه یکبار دیگه باهم اگر خواستی یکجای دیگه و اینبار انباری که نزدیک محله ما بود و در زیر یک مجتمع تجاری ودر طبقه منهای دو قرار داشت و ساعت دو بعدظهر بود و انبار که وارد شدم موبایلم خطش هم رفت و چون از قبل هماهنگ کرده بودم باهم نشستیم داخل انبار که مقداری که نزدیک یک ساعت هم با هم توی انباری که نوری از بیرون داخل نمیشد ویک لامپ کم نور هم کمی آنسوی ورودی نور بود و تا سقف پراز کارتن های اجناسی بود که بیشترشون لوازم برقی هم بود و انبار از آن دوستش بود و گفت که آخر هفته ها با خانواده اش میروند ویلاشون در شمال و بمن گفت اگر بخواهم میتونیم شب را همون جا بمونیم و یک تخت یکنفره قدیمی مدل فنری که روی آن من و اون نشسته بودیم و باهم شیشه میکشیدیم که سهم من تو کمتر از یک ساعت سه برابر اون بود و من کام های سنگین و اون خیلی معمولی میکشید و شاید بیست دقیقه هم رفت و از جایی که میدونست یک شیشه ویسکی که نصفش ویسکی بود با خودش آورد و دوسه استکان پر نوشید و بعد صدای ماشین بتون ریز هم که داشتند در پارکینگ بالاسرمون کار میکردند ویکی میرفت و بعدی جاشو میگرفت و اون مجتمع تازه ساخت بود و قسمت هایی ازش هنوز کارگران کارمیکردند و صداش آنقدر زیاد بود که میخواستی چیزی بگی که فرزاد بشنوه با صدای بلند میگفتم واونم هم مثل من و خوب لخت شدیم و فرزاد بمن گفت که امیر کونت خیلی گشاد هست و اگر میدونستم از دوستم میخواستم بیاد باهم بکنیم شاید حال میداد و منم چیزی نگفتم و بعد از لب و کمی هم خوردن گردن و نوک سینه های من که باعث حشری تر شدنم شده بود اون ایستاده بود ومن نشسته روی دوپا و براش محکم ساک میزدم و هردومون از اون لذت میبردیم و کمی هم اون موقع خوردن رو تخت نشست و با کونم و سوراخش هم بازی میکرد و هم با روغن چربش میکرد و بعد کاندوم گذاشت و راحت کرد تو و دوسه مدل کرد و ازم خواست که بیام روش بشینم و من هم روی کیرش نشستم و خودم بالا پایین میکردم و بعد اون منو تو بغلش گرفت و کمی لب تو لب بامن شد که خیلی حال میدادو صدای ماشین بتون برای دوسه دقیقه ای قطع شده بود و اونم آرووم و طوری که بشنوم درگوشم گفت امیر جونم میدونی تو خیلی پسر خوبی هستی و من دوست دارم و نمیخوام فکر کنی که برات دام گذاشتم و نقشه کشیدم تا دهنت رو بگام و هرکاری که برای لذت بیشترمون باشه برایت انجام میدهم اما من فکر کردم که یک کیر دومی هم اگر باشه وتوهمون موقع صدای ماشین بتون ریز دوباره کار کرد و فرزاد با صدای بلند تری شروع کرد به حرف زدن و ادامه داد که اگر یک کیر دومی که هم مطمئن باشه هم حال بده بهمون بهتر باشه و برای اینکه حال کنیم از دوستم خواستم که با اشاره دستم بیاد و بکنه تو و من خوب معنی حرفشو متوجه نمیشدم چون صدا مفهوم نبود که احساس کردم یک چیزی بدرکونم خورد و چون تو بغل فرزاد بودم نتونستم برگردم و تنها سرمو بسختی برگردوندم و دیر شده بود کیر ناصر با فشاری که تانصف داخل کونم شده بود و من از دردش یا درد هردو کیر با صدای بلندی آخ و اوی میگفتم و میخواستم که بکشه بیرون و اون اهمیتی به خواسته من نمیداد و من از درد وسوزش کیر دومی به گریه افتاده بودم و پیچ و تاب میخوردم و ناصر خودشو روی من آورد و حالا در حالی تلمبه میزد که درد کمتر شده بود و من بین آندو بودم و اول نمیخواستم ریخت فرزاد رو نگاه کنم ولی بمرور درد از بین رفته بود و فقط لذتی بود که من از هردوشون داشتم و نگاه به اون کردم نگاهمون بهم و حالی که میبردم از کیرهای اونا و این لذت خیلی وقت میشد تجربه نداشتم و لباشو نگاه کردم و لباشو رو لبهایم چسبوندم و حسابی لب تو لب شدیم و از گرما خیس عرق بودیم و ناصر کیرشو کشید بیرون و حالا من رو کیر ناصر نشستم و فرزاد بود که داشت تلمبه میزد و من لب تو لب با ناصر بودم و خیلی حال کردیم با هم و ناصر آبش داشت میومد کاندومش را کشید بیرون و فرزاد هم همینطور و ناصر با دستش کمی کیرشو تکون داد و آبش پاشید تو گردنم و کمی هم رو زبونم و دهنم و داشتم براش سرشو میخوردم که فرزاد هم اشاره کرد که آبش داره میاد و من زبونم بیرون دهنم ودهانم هم باز کرده بودم و سر کیرشو روی زبونم جلو و عقب میبرد که آبشو با فشار پاشید تو حلقم و منم تا قطره آخرشو مکیدم و حسابی با هردوکیر حال کرده بودم نمیدونم چرا بازم کیر میخواستم ولی ناصر دیگه باید میرفت چون منتظر بودند و خوب تنهایی هم فرزاد حال نمیداد و …

ادامه در قسمت بعدی
پایان قسمت اول

نوشته:‌ samanzelzeleh


👍 1
👎 1
110358 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

335018
2012-09-16 21:00:26 +0430 +0430
NA

:~

0 ❤️

335019
2012-09-16 21:04:48 +0430 +0430
NA

عقق
حالم بهم خورد کثافت دیگه ننویس
قسمت بعد رو هم ننویس
خاک برسرت کله کیری

0 ❤️

335020
2012-09-16 21:16:07 +0430 +0430
NA

آخ دمت گرم
کاشکی من جای تو بودم
تو مرد اینجوری تو بندرعباس هست پیام خصوصی بده

0 ❤️

335021
2012-09-16 21:52:01 +0430 +0430
NA

بچه خونگیه چاقال …
تخماتیک

0 ❤️

335023
2012-09-16 23:07:10 +0430 +0430
NA

بد نبود ولی خیلی نگارشت ضعیف بود. مرسی.

0 ❤️

335024
2012-09-16 23:26:05 +0430 +0430

نخونید…نخوندم…سامان زلزله خدا مرگت بده …جمیعا/دست جمعی…یعنی کمپلت/با بچه های شهوانی وامت داخل فیس بوک وسرورش برینیم به روحت …تا روحت قرین کثافت بشه…دیگه ننویس…مزدور گابن و بورکینافاسو وکشورای زیر پونز/حیف امریکاواسرائیل/ …دیگه ننویس…اوووووق…

0 ❤️

335025
2012-09-17 04:12:03 +0430 +0430

شنیدی میگن اسم بلند شهر خراب؟
شده حال و روز داستان تو.

0 ❤️

335026
2012-09-17 04:42:04 +0430 +0430

گی بود نمیخونم.
چه جوری به شما بچه کونیا بفهمونیم که کون دادن افتخار نیست، ننگه.
حرف لب دیگه نزن که حالمون بهم خورد.
سگ برینه به این گرایشتون.
جلق بزنی بهتر نیست؟؟؟
. . .
لجن تو حلقت
گوه توی پوشک بچه تو حلقت
امیدوارم تو کثافتهای گراز بمیری چون وجودت تو این جامعه مایه ننگه

0 ❤️

335027
2012-09-17 05:10:21 +0430 +0430
NA

به يه محله يه طوري دادي كه خر هم نميداد.تازه ميگي من گي نيستمواي فيل حشري نژاد آفريقايي بكندت. توري دادي كه جنده ترين گي ها هم همچين گوه اي نخوردن.آمن هتب برينه تو كسي كه تو از اون متولد شدي.راستي يادم رفت بهت بگم كونيه موسي.

0 ❤️

335028
2012-09-17 06:46:32 +0430 +0430
NA

اخه توي لجن دست وبا زدن تاكي
اين جه زندكي هست كه دارين
برين ببرين خودتون خلاص كنيد

0 ❤️

335030
2012-09-17 09:36:49 +0430 +0430
NA

ای بابا به قول یارو می گفت رفتیم کوس بکنیم کونمون رو هم دادیم به باد
من که دیگه نمی خونم داستان بسمه ادمو کونی میکنن جا کشا با این کسه شعرا
امثال تو که اون جا که همه در میان که در نمیان مثل تو رو ریدن اونم چه ریدنی به هر حال هرکس ریده کونش درد نکنه خوب سنده چاقی گذاشته وقت سوراخ کونش پاره نشده باشه خوبه حالا این بپای من هی میگه چرت ننویسی بن می شی ولی اخه نمیشه که اینا به شعور ادم توهین نمی کنن بلکه تجاوز می کنن ولی چشم دیگه نظر نمی دم ولی این یکی رو نمی شد باید می گفتم وگرنه دق می کردم خوش باشین پسرای با معرفت ودختر باز فقط جای من جواب این بچه کونیها رو بدین نوکرتونم … زنده باشین

0 ❤️

335031
2012-09-17 14:23:51 +0430 +0430
NA

ببين عزيز دلم من كارى به كون دادنت ندارم (اون به نظر شخصى خودت ربط داره)
اما اينكه بياى اينجا با افتخار
خاطراتت رو تعريف كنى جا داره
كمى فحش بخورى
آخه كيرم تو اون قيافت، عوضيه كثافت
كون دادن جه افتخارى داره
كير خر تو حلقومت
تخم ميمون دهنت
خايه بوزينه كونت
از همجنست لب ميكيرى
اه…اه…
حالم رو به هم زدى
ننو سيكيم

0 ❤️

335032
2012-09-17 15:22:28 +0430 +0430
NA

داستان گي رو خوشم نميادو اكثرا نميخونم ولي نظراتشو چرا.باحالن
يكي گفت موسي
من اولين بار رو ديوار ي شهر ديدم خوندمش موسا بعدا فهميدم موس-ي ه :-D

0 ❤️

335033
2012-09-17 15:27:24 +0430 +0430
NA

کونی جلقی کونده حرومزاده کیرخرعرب تو کونت گی عوضی تو که بیچاره تر از زن جنده کرایه ای هستی افتخارم میکنی به وجود کثافت خودت آشغال کونی چقدرم کونی مونی تو این سایت زیاده حالم بهم خورد بجای اسم شهوانی باید میذاشت کونی سرا دات کام لاشیییییییییییییییی کونی دیگه ننویس :*

0 ❤️

335035
2012-09-17 19:09:24 +0430 +0430
NA

آخه کس اون ننت ؛
یه جوری نوشتی شاید باورتون نشه ، فک کردم می خوای داستان سکست با سوسانو رو تعریف کنی.
آبکیره جومونگ تو کون مامانت .

0 ❤️

335036
2012-09-17 19:42:12 +0430 +0430
NA

آخه من میخوام بدونم این سامان زلزله کیه که داستانای مزخرفش تند تند چاپ میشه ولی داستانای دیگه باید ماهها طول بکشه؟!! کسی هست دلیلش و بدونه؟الهی تو کونت زلزله دوازده ریشتری بیاد که هم تو حالش و ببری هم شاید ما از شر داستانای مزخرفت نجات پیدا کردیم…راستی فکر کنم باید اسم داستانت و میذاشتی کیرهای پوست کلفت چون وقتی دو تا کیر تو کون گشادت باشه یکی زیره یکی روش تلمبه میزنه این یعنی پوستشون به هم سابیده میشه پس نتیجه میگیریم پوست کلفت بودن که له نشدن…زلزله دفعه دیگه از تنه درخت استفاده کن از تو کونت بکن تا از تو حلقت در بیاد…

0 ❤️

335037
2012-09-19 00:29:11 +0430 +0430
NA

ننویس

اینایی که میگی افتخار نیست احمق اینا بدبختی هستش

تو خیلی بدبختی کثافت اعصابمو بهم ریختی خواهشنا" دیگه ننویس
چه جوری میگی که گی نیستی ولی دوتا کیر رفت تو کونت بدبخت

0 ❤️

335038
2012-09-19 00:34:19 +0430 +0430
NA

سلام
میدونی دلیلش چیه که زود زود چاژ میکنن

واسه اینه که خودشون دوست دارن ملت بیشتر به سمت گی و لز برن و از سکس فاصله بگیرن که تو کشورمون متاسفانه اینا هم داره رایج میشه
به خدا اعصابم از داستان کثیفش بهم ریخته . .

0 ❤️

335039
2012-09-19 00:46:12 +0430 +0430
NA

باور کن به خاطر همین داستان تخمیش حالا نمیدونم یا دروغ بود و یا راست
ولی دیگه وارد سایت نمیشم نه چیزی میخونم نه چیزی مینویسم و میبینم
بای شهوانی . .

0 ❤️

335040
2012-09-20 08:53:32 +0430 +0430
NA

کیرم توکس خواهرت. کیرم توکس مادرجندت .کیرم توسرپدرت که همجین گوهی روسرداد پدرت توچاه ریخته بودبهترازاین بود که توروبکاره

0 ❤️

535117
2016-03-29 20:59:17 +0430 +0430

اتفاقا محل اینا نذار داستانت خیلیم خوب بود.خب شما که گی نیستی مجبوری بخونی بعد فحش و کسشعر بگی؟

0 ❤️