فرشاد و مادرش

1390/01/08

سعید هستم این قضیه که تعریف میکنم مربوط میشه به یکی از دوستام به اسم فرشاد.منو فرشاد تو دانشگاه با هم آشنا شدیم ولی هم رشته نیستیم با این حال خیلی زود با هم صمیمی شدیم تا جایی که اسرار همدیگرو بهمدیگه میگفتیم.یه بار فرشاد چیزی بهم تعریف کرد که با اینکه داستان سکسی و سایت سکسی زیاد دیده بودم برام تعجب داشت و باورنکردنی بود.پدر فرشاد فوت کرده و با مادرش تو یه آپارتمان تو تجریش زندگی میکنن.ما هم حوالی صادقیه تهران.من به خونه فرشاد اینا زیاد میرفتم و از مادرش که اسمش پریوش بود خیلی خوشم میومد چون هم یه زنه جا افتاده بود و هم اندام و هیکلش قشنگ بود کونش نه خیلی بزرگ بود و نه خیلی کوچیک. معمولی و دلربا.البته جلوی من لباسهای کاملا پوشیده داشت ولی خب یک زن اگه چیزی مالی باشه با هر نوع پوششی توجه رو به خودش جلب میکنه.

یه بار فرشاد بهم گفت با مادرش سکس داره من کلی زدم تو سرش گفتم خر خودتی فکر کردی من گاگولم واسه من خالی میبندی.خیلی سعی کرد بهم بفهمونه که راست میگه.دیگه تو دانشگاه به فرشاد خالیبند صداش میکردم.بهش بر میخورد ولی من ول کن نبودم تا اینکه بهش گفتم آدم یه سری چیزارو فقط با دیدن با چشمای خودش باور میکنه .گفت حالا که اینجوره من بهت ثابت میکنم ولی دو تا شرط داره اول اینکه بین خودمون بمونه دوم اینکه دویست هزار تومان ازت میگیرم اگه حرفم راست بود اگه نه من میدم.گفت حالا باور میکنی؟یکم شک کردم نکنه حرفاش راست باشه گفتم باشه فقط چجوری ثابت میکنی؟گفت از خونتون اجازه بگیر یک شب خونه نری.گفتم مثلا کی گفت پنج شنبه شب.پنج شنبه غروب با هم بودیم رفتیم از رو کلید آپارتمانشون یکی دادیم درست کردن نقشه واسه فرشاد بود.گفت میای خونه ما شامو میخوریم از آپارتمان میای بیرون هر وقت تک زنگ زدم میای تو قایم میشی تو اتاق من زیر تخت.گفتم خوب بعدش چی؟گفت بعدش صبر میکنی ما کارمونو شروع کنیم میای تماشا میکنی.فقط اگه صدات در بیاد بیچارت میکنم حواستو جمع کن خیالی به سرت نزنه.با خودتم دستمال داشته باش کف دستی رفتی خونمونو به گند نکشی.دیگه نیازی نبود که برم و سکس فرشاد و مادرشو ببینم باورم شده بود بس که جدی بود.رفتیم خونشون شامو خوردیم و من تمام مدت تو فکر پریوش بودم این بار به دقت نگاش میکردم تو دلم حس خاصی بود.نیم ساعت بعد از شام گفتم من دیگه باید برم بعد از کلی تعارف بازی اومدم بیرون رفتم تو پارکینگ قایم شدم.40 دقیقه گذشت یه تک زنگ زد سریع رفتم بالا آروم کلیدو انداختم که فرشاد خودش درو باز کرد قلبم داشت میومد تو دهنم.گفت بدو برو تو اتاق من خودشم اومد گفت مامانم رفته تو دستشویی مسواک بزنه.هیچ وقت از قبل برای سکس هماهنگ نمیکنیم تو هم که رفتی چیزی نشد الان میخوام جلوی خودت همه چیزو نشونت بدم.تو فقط صدات در نیاد.رفت بیرون برقهارو همرو خاموش کرد فقط توی هال یه چراغ رو میزی با نور رنگی و کم روشن موند.تلویزیونو روشن کرد زد رو کانال پی دی اف داشت یه فیلم ایرانی نشون میداد.مامانش که از دستشویی اومد بیرون بهش گفت بیا بشینیم فیلم نگاه کنیم دو تا بالش گذاشت رو زمین کنار هم خوابیدن مشغوله تماشا شدن.اتاق پشت سر اونا بود و من میتونستم از پشت نگاهشون کنم.فرشاد دست انداخت رو سینه مامانش گفت قربونش بشم.پریوش گفت میگی بیا فیلم ببین بعد نمیذاری ببینیم چی میگه.فرشاد گفت فیلم بهونه بود خواستم کنار هم دراز بکشیم بدن خوشگل مامانیمو نوازش کنم.پریوش گفت فقط نوازش ناقلا فرشاد گفت نه حالا ببینیم چی میشه. پریوش خندید گفت خوب بریم تو اتاق من دیگه رو تخت.فرشاد گفت نه امشب یه تنوع بدیم همینجا. پریوش گفت باشه.فرشاد شروع کرد لباسو شورتشو درآورد مامانش کیرشو که دید گفت مثل اینکه واسه خودت بریدی و دوختی من فقط باید بگم چشم.کاندومو کی کشیدی رو کیرت؟گفت وقتی دستشویی بودی تصمیم به سکس گرفتم سیندرلای من.حالا اجازه هست.پریوش گفت اجازه ندم با این وضع تو تو خواب انقولک میکنی منو پس شروع کن که هواییم کردی.مامانش همینجور دراز کش رو بالش بود فرشاد بلند شد دامنو از پای مامانش کشید پیرهنشم درآورد.سوتینه مامانشو زد کنار گفت به یاد بچگی یکم پستون مامانو بخوریم.فرشاد دیگه طوری بود که میتونست منو ببینه ولی من اصلا نمیتونستم به طور واضح مادرشو ببینم.خواستم جلوتر برم فرشاد با ابرو اشاره کرد که نرم.مامانش گفت فرشاد بسه بچگیتم تا سر سینمو زخم نمیکردی از دهنت در نمیاوردیش.فرشاد گفت از همون بچگی فهمیده بودم چه مامان نازی دارم. پریوش میخندید گفت بسه شروع کن دیگه.فرشاد هم بدون معطلی شروع کرد کردنه مامانش.در حالی که تلمبه میزد داشت به من نگاه میکرد چشمک بهم میزد.منم بدن مامانشو نمیتونستم کامل ببینم فرشاد هم که اشاره کرده بود جلو نرم ولی نتونستم طاقت بیارم جلوتر رفتم و نزدیک شدم فرشاد ترسید ولی من اشاره کردم که جلوتر نمیرم.فرشاد میخواست منو حشری کنه اعصابمو خورد کنه هی میگفت جون جون چه کسی چه سینه هایی داره مامانم.نکبت همش حرفهای سکسی میزد تا منو هوایی کنه.یه چند بار دیگه تلمبه زد بهم اشاره داد که برگردم تو اتاق رفتم تو اتاق کیرمو از شورت در آوردم سریع خودمو توی دستمال کاغذی خالی کردم.باز برگشتم ببینم کارشون به کجا کشید که دیدم فرشاد ابش اومده دارن قربون صدقه هم دیگه میرن.منم رفتم تو اتاق قایم شدم.مامان فرشاد رفت دوش بگیره فرشاد اومد تو اتاق گفت حال کردی؟گفتم حالشو تو کردی من باید 200 تومن پیاده بشم انصافه؟نمیشد ما هم یه دستی به مامانت میزدیم تا این 200 تومن کوفتمون نشه.گفت زیادت هم بود فیلم سکسی زنده نشونت دادم پررو نشو.خلاصه اینکه شب من تو اتاق فرشاد خوابیدم فرشاد هم با مامانش تو یه اتاق دیگه.صبح قبل از اینکه کسی از خواب پا بشه از خونشون رفتم.


👍 1
👎 0
124688 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

275094
2011-03-29 00:30:38 +0430 +0430
NA

چرا چرت میگی چه ربطی به حافظ داره ؟
تماشای آنلاین شبکه جوانان

0 ❤️

275095
2011-03-29 02:37:58 +0430 +0430
NA

khosham nayomad

0 ❤️

275096
2011-03-29 02:45:19 +0430 +0430
NA

خوب بود
می خوای منم بیام مادرت و بگام 200 تومن بهم بدی ؟

0 ❤️

275098
2011-03-29 08:41:06 +0430 +0430
NA

اخر خالی بندی بود.
به شعور خوانندگان احترام بذار

0 ❤️

275099
2011-03-30 13:46:25 +0430 +0430

خوب بود این قدر ایراد نگیرید راست می گویید خودتون داستان بنویسید دیگران بخونند و نظر بدهند و نوشتن داستان و خاطره کار آسانی نیست میگید نه امتحان کنید هر که ادعا دارد بفرماید …

0 ❤️

275100
2011-03-30 13:51:49 +0430 +0430

اقعا جای تاسف دارد که خیلی از دوستان حرفایی می زنن که در شان و شخصیتشون نیست شما همه تون اینجا می آیید داستان می خونید و بعدش نظر می دهید با اون الفاظ . خوب اگه براتون سخت و مشکل و ناراحت کننده هست پس چرا وارد این سایت میشید ؟ دست بردارید از این حرفهاتون .من کسی نیستم که بخوام دیگران رو نصیحت کنم …من کوچیک ومخلص همه ی دوستان هستم

0 ❤️

275101
2011-03-31 07:18:25 +0430 +0430
NA

بدبختا سکس با محارم حرامه
اگه خیلی آتیشتون تنده برید یکی (یا هزار تا) رو محرم کنید انقدر خودتونو خالی و وقتتون رو پر کنید که نیایید اینجا به اراجیف یه سری آدم عقده ای گوش کنید…

0 ❤️

275102
2011-03-31 09:33:56 +0430 +0430
NA

سکس با محارم حرامه
ولی راه های خیلی بهتری هم هست
این سایت خیلی میتونه کمک کنه به کسایی که سؤالات زیادی دارن
به یک بار خوندنش می ارزه
به هر قسمتش که دوست داشتید سر بزنید… با نگاه اول قضاوت نکنید
فکر کنید دارید یه داستان می خونید
http://manmote.com

0 ❤️

275106
2011-10-27 20:50:26 +0330 +0330

داستان رو خوب تعریف کردی…
اما نکته مبهمش اینه که توی اون تاریکی اتاق، چطور حرکت ابروهای
فرشاد رو دیدی که میخواست بهت بفهمونه جلوتر نری؟

0 ❤️

275108
2012-03-10 01:15:06 +0330 +0330
NA

من موندم این اقا سعید چه چشمهایی داره توتاریکی میتونه چشمکهای اقا فرشاد را ببینه بعد تازه با ایما واشاره با هم صحبت هم می کردن امید وارم ما اشتباه کرده باشیم

0 ❤️

275109
2014-06-12 18:04:55 +0430 +0430
NA

like doostan, movafeqam

0 ❤️

720081
2018-09-27 11:12:05 +0330 +0330
NA

من کم کم دارم به این نتیجه می رسم که سکس با محارم عادیه تو جامعه نکنه واقعا همه می کنن ما خبر نداریم?
قبل تر کار کثیفی بود ظاهراً خیلی ملت روشنفکر شدن همه ی دهه هشتادیا تمایل به سکس با مادرشونو ابراز می کنن اگه این داستانا واقعی باشه فاجعست. چون یکی دو تا نیستن از هر هزار تا ده موردش هم درست باشه وحشتناکه.

0 ❤️