سلام داستان از جایی شروع شد که من با زنم اختلاف شدید داشتم و به درخواست مادرم دوستش برای راهنمایی کردن من و آشتی دادن با زنم اومده برای پا در میانی اسمش فریده بود پنجاه ساله با پوست تیره بدن تراشیده و کوسی که با کمک دکترها تنگ کرده بود کلا زن زیبایی بود و سکسی چندتا شوهر کرده بود و از همه طلاق گرفته وضع مالی بسیار خوبی هم داشت من بیشتر اوقات پیشش بودم بیشتر اوقات اگه خریدی داشت مثل مشروب یا مواد بهم میگفت و من براش تهیه میکردم در کل زنی بود خودش زده بود به بیخیالی چون دوتا بچه هاش از دست داده بود به دلایلی و ارث خور نداشت و همیشه بهم محبت داشت زمان هایی که میرفتم پیشش خیلی تحویلم میگرفت ومن برای اینکه شاید ارث خور نداره خودشیرینی میکردم و بهش میگفتم من جایی پسرش و هیچ حس سکسی بهش نداشتم داستان از جایی شروع شد که برای اینکه زنم خیلی منو اذیت میکرد و من هر جا که میرفتم متمرکز نبودم ونمیدنستم چکار کنم مادرم پیشنهاد کرد که برم پیش فریده و چند روزی پیشش بمونم که تا راه حلی برای مشکلمون پیدا کنه و فریده خانم منو و زنم آشتی بده ومنم که از این وضعیت خسته شده بودم قبول کردم رسیدم خونه فریده دیدم بساط حاظره من اهل مشروب نبودم ولی سیگاری میکشیدم بعد چاق سلامتی رفتیم بالکن من در حال چاق کردن حشیش بودم که دیدم بله خانوم اومده جلو من اولین باری بود که چنین تیپ سکسی زده بود باورم نمیشد یه پیراهن توری که قشنگ سینه هاشو میدیدم ولی من خودم به بیخیالی زدم تا شب بهم گفت حموم نمیری یذره به خودت برس ریش هات بزن من قبول کردم و رفتم بعد چند دقیقه در زد گفت میخواهم بیام پشت گردنت بزنم گفتم چند لحظه تا شورتم بپوشم امان نداد و اومد تو حمام منم فقط سریع تونستم با دستام جلو کیرم بگیرم بچه بود سنی نداشتم بیست سه سال یاکمتر همون حدودها خیلی زود ازدواج کرده بودم و خدایی تو سکس گاو بودم چیزی بلد نبودم جز ارضا کردن خودم اومد پشت گردنم زد با یه سوتین و شلوارک باز من بی تفاوت ازش گذشتم و دیدم بعد شام گفت آماده شو بریم شمال خوب دیر وقت بود منم که کله ام داغ گفتم بریم راه افتادیم صبح شده بود دیگ نزدیک ویلاش بودیم که دیدم قبل شهر کنار رود خانه زد کنار داشتیم سیگار میکشیدم که خم شد از زمین چیزی برداشت یهویی گفت این چیه دیدم کاندوم تویی این لحظه یه جرقه به مخم زده شود و فهمیدم که از دیشب تا الان داره اتفاقهایی غیر طبیعی میوفته که یهویی دستم گرفت بهم گفت از فاز مادر پسر بیا بیرون بهم گفت تو شبیه شوهر اولم هستی که بیشتر شش ماه نتونستم باهاش زندگی کنم و اون پس از تزریق هروئین مرده و برای همین من نمیتونه به چشم پسرش نگاه کنه برق از سه فاز کونم پرید و از یکطرف پول و امکانات اش منو مدهوش کرده بود یه زنه بیوه مایه دار و خوشگل که راحت میتونست کسر همه رو راست کنه منم بدون اینکه فکری کنم به خواسته اش جواب مثبت دادم و به محض رسیدن تو ویلا شروع کردم تو بهار خواب به گایدنش شروع کردم به نوازش بدنش بوسیدن کردنش که زرت ابم اومد دیدم خیلی ناراحت شد ولی من دوباره شروع کردم به نوازش و دوباره راستش کردم و شورتش پایین کشیدم و گذاشتم در کوسش هر کاری کردم نمیرفت تو کوسش واقعا کیرم زخم شد یعنی جوری داده بود تنگ کرده بودن که انگشت اشاره هم نمیرفت توش چه برسه به کیر من سر تون درد نیارم حدود یکماه اونجا بودیم و اونجا شده بود کلاس کوس کردن برای من کلاس خواهر کوسته بازی هم برام میزاشت خیلی داده بود اصلا شخصیت که نشون میداد و اون چیزی که واقعیت بود زمین تا آسمون فرق داشت خلاصه ما شده بودیم بکن خانوم اونم شده بود بقول الانی ها شوکر مامی ما کله ما رو به زور میگرفت رو کوسش اینقدر لیس میزدم دیگه داشتم خفه میشدم تا آبش بیاد من کلا تا اونموقع نمیدونستم زنم ارضا میشه فکر میکردم اون مایع لزج که میاد آب زنه خیلی سخت گذشت برام ولی خیلی چیزها ازش یاد گرفتم من نمیدونستم چوچول چیه یا اصلا نمیدونستم زن از راه گوش کردن به حرف شوهرش به ارگاسم نزدیکتر میشه یا اگه زن ارضا نشه یه موجود غیر قابل کنترل و عصبی میشه که سر ناسازگاری پیدا میکنه اینم بگم از ثروتش خایه باقر رو هم بهم نداد یکماه دقیقا اون منو گائید با اون کوس تنگش تا اینکه زنم بهم پیام داد که بارداره و من دارم صاحب فرزند میشم من یه شب پیچوندمش و برگشتم خونه مون ولی زنم دروغ گفته بود بچه ای تو کار نبود ولی بعد از اون و اجرا دقیق گفته های فریده من زندگی ام شیرینتر شده بود ولی مثل سگ از دست فریده فراری بودم آخه سر کیر آدم وقتی زخم میشه خیلی درد داره تازه همونجوری بخواهی یکماهه شب روز هم بگایی اینم تجربه بود بازنی که دوبرابر سن من داشت تمام داستانم واقعی بود
نوشته: جواد
کسشر بود
اگه همچین چیزی وجود داشت من خودم یکیشم که طلبه زن سن بالا هستم شبانه روز باهاش باشم
عمو جون برو املاتو بخون که دفعه بعد یه چنین کس شر نا مفهومی ننویسی
جق هم زیاد نزن خوب نیست برات. دودولت زخم میشه عمویی
پسرم گوش کن یاد بگیر
من یکی از دوس دخترام رفت تنگ کرد اونم دوبار که بار اول دکتر گفته بود دو ماه سکس نکن تا بخیه ها کامل بگیره که ما گوش نکردیم و روز چهلم عملش رفتیم انزلی و شبش تو ویلا گف بکن توش دیگه طاقت ندارم منم کردم و بخیه باز شد و کار رسید به بیمارستان و البته یک ماه دیگه هم نتونستم سکس کنیم و کسش هم اونجوری که باید تنگ نشد درست یک سال بعد همون داستان دوباره رف عمل کرد اینبار دکتر گفت از کس یه دختر هم تنگ تر کردم برات و گف دو ماه سکس نکن ما هم گوش کردیم برای سکس کردن هم یه ژل واژینال از برند باریج اسانس تجویز کرد که گفت حتما استفاده کنین بعد اون ما بارها سکس کردیم که البته با توجه به سایز بنده تو لحضه دخول و چند تا تلمبه اول یکم ایشون درد داشت ولی هرگز سر کیر من زخم نشد. بازم تکرار میکنم واقعا کسش تنگ شده بود حتی تنگ تر از یه کون آکبند که اونم زیاد تجربه دارم از اکبندی در بیارم و میدونم الان از چه تنگی دارم صحبت میکنم ولی هرگز سر کیرم زخم نشد.
پ ن سکسم خیلی طولانی هس معمولا
حالا دیگه هر بچه ای سیگاری میکشه
اصلا سیگاری کشیدی بدرک اصلا به تخم چپ بچه های شهوانی
همون سیگاری رو که کشیدی توهم زدی و این داستانو نوشتی ولی بعد که حالت خوب شد دیدی بله آقا باقر تاخایه کرده تو کونت و پارت کرده و این داستان توهم سیگاری بوده 😁
خواهر کوسته دیگه ننویس تا جایی خوندم که به گفته مادرت رفتی خونه فریده چرا خونه خود مادرت نرفتی قشنگ معلومه بردن تو ویلا به هفتاد روش سامورایی گاییدنت
کسر دیگه چه اندامیه؟🤔