اون روز دست پام میلرزید از استرس کل خونه رو زیر رو کرده بودم ای خدااااا یعنی آرش رو میبینم؟! ای خدا یعنی ازقیافم خوشش میاد؟قیافش چه جوره؟…هزارتا سوال دوماه بود با ارش دوستی ویچتی داشتیم بعضی وقتا اونقد احساس میکردم دوسش دارم که
بالاخره 11 صبح شد یه مانتو یه شال و ادکلن زدم و مستقیم رفتم جایی که قرار گذاشتیم همین که رسیدم دیدم یه گل تو دستش وایستاده خجالت کشیدم روم رو برگردوندم که برگردم از پشت دستم رو گرفت و گفت مهتابم ازم خوشت نیومد داری برمیگردی؟برگشتموخندیدم گل رو داد وگفت اجازه هس دستتون رو بگیرم؟ به بهانه گوشی دستم رو بردم تو کیف و همون موقع مزاحمم زنگید خواستم جوابشو بدم دیدم ارش باحرص نیگام میکنه گفتم بابامه گفت باشه من خر بده من گوشیتو از بخت بد من این مزاحمه دنبال فاحشه میگشت ارش گوشی برداشت وگذاشت رو بلندگو وپسره یه سر داشت حرف سکسی میزد ازخجالت قرمز شده بودم ارش گوشیم رو پرت کرد رو چمن ها و یه نگاه بد کردبهم و گفت الاغ اهل سکسی؟ بعد شبا وقتی میگم یه بوووس بده واسم میگی خوابم میاد؟
قهرکرد ورفت رو نیمکت جلویی نشست رفتم پیشش نشستم و گفتم ببخشید گفت به شرطی که صیغه کنیم؟
-جان؟
-صیغه
-نه
مهتاب؟
-بگو قبلت؟
-قبلت
-مبارکه!
اون دقیقه دعای محرمیت رو خوند ومحرم شدیم وای ازخوشحالی میمردم که باخیال راحت میتونم به ارش دس بزنم رفتیم تیکه دادیم به درخت رو پاهاش نشستم وخندیدم و گفت دیوووووونه عاشقتم واز پیشونیم بوسم کرد وهمون لحظه راست کرد
هر وقت تو اس باهم میحرفیدیم میگفت سیخ کردم-فک کنم زیاد حشریه-نگاه کردم وخندیدم گفتم شلوغ چه زود!
-دوشت دالم مهتابم
-ایشششششششششش
-زهرمار
لبشو گذاشت رو لبم هردومونم بلد نبودیم لب بگیریم ولی داغ عشقمون نمیذاشت متوجه بشیم که چی کار داریم میکنیم یهویی دیدم طعم لبش شور شد ولم کردش و دیدم چشاش قرمز شده
دیوونه بازگریه؟
-دست خودم نیس مهتاب من تو رو ازدس بدم میمیرم
تو؟
نه پ برادرم
شاید
ارش؟
جون؟
بوس میخوام؟
همینو که گفتم پارک نمیدونم چراخلوت شد خوابوند زمین و شالم در اومد ودکمه مانتو هام بازشد با حرف های عاشقانه و خیس کاری صورتم با اب دهنش چاشنیش زیاد می شد 10 دیقه لب گرفتیم و شروع کرد دکمه های بلوزم رو در آوردن که جیغ زدم ارش می بینن، عرقش رو پاک کرد وگفت باشه بی معرفت نخواستیم وپاشدیم خودمون رو جم کردیم بعد30 دیقه رسیدیم خونه دوست ارش گفت مهتابم میشه بریم تو گفتم به شرطی که زیاد شلوغی نکنیم ، گفت که اعتماد داشته باش پاشو بریم تو رفتیم همین که رسیدیم و در بازکرد هل داد رو در وبازم ازهم لب گرفتیم و لیس میزد زبونم وناله هام یواش یواش شروع شد و ارشم داد میزد و اسمم رو صدامیکرد وبه علت کم بودن وزنم بغلم کرد وبرد رو تخت و دکمه هام رو اروم بابوس زدن ولیس کردن باز کرد و با خیس بازی نوک سینه هامو میخورد و منم موهاشو نوازش میکردم و ارش ارش ارش از دهنم نمی افتاد و برگشتم منم دکمه هاش رو بازکردم وبوس کردم سینه اش رو ورفت شلوارم رو دراورد ویه بووس زد و بالا کشید!!! نیگاش کردم گفتم مرسی که به قولت عمل کردی گفت مهتاب میخوام ارضات کنم وارضام کنی گفتم مثلا چیکار؟
-هیچی ولش
-گقتم چی کار؟
میخوری برام؟
پریدم روش و شلوارشو در اوردم اونقدر نگاش کردم و خندیدم به کیرش و بدخت رو خجالت دادم تو دستم گرفتم و یه خرده بازیش دادم وخواستم ببرم دهنم ابش ریخت رو صورتم و زودی پاشد صورتمو پاک کرد وازم لب گرفت گفت مرسی و بیانوبت منه میشه باز کنم؟
-نه نمیخواد برو انور
-مهتاب باز شروع کردی بداخلاقیت رو؟
خودمو جمع کردم وگفتم ارش بیا فیزیک بهم یاد بده حیونکی همین جوری بهم منیگا میکرد وزیر لبش میگفت دیوونه
نشستیم فیزیک حل کردیم و رسوند منو خونه
الان دوساله دوستیم ودرواقع صیغه هم هستیم ولی هیچ وقت نذاشتم کسم رو ببینه ولی من مال اونو باکمال پررویی دیدم!!
خوش باشین

نوشته:‌ مهتاب