فقط رفتم...

1395/12/24

موبایلم زنگ خورد
با چشمای نیمه باز ساعتو نگاه کردم
ساعته 2:30 شب کیه آخه؟!
-الو سلام داداش
+سلام عرشیا چطوری رفیق
-چاکرتم کجایی؟
+رفیق به نظرت الان کجام
-تو تختت؟
+آره حاجی همون
چیزی شده؟
-راستش فردا شب داریم میریم ویلا با دنیا
+خب به سلامتی خوش بگذره داداش
-آتنا هم میاد
(یه لحظه دلم لرزید)
+بازم به سلامتی!
-توام میای؟
+نه داداش شما برین خوش بگذره
-بیا دیگه باو عن بازی در نیار
+داداش نمیام
-الو دیاکو
+سلام دنیا خوبی؟
-سلام قربونت،میشه لطفا بیای؟
+نه نمیشه جای من نیس اونجا
-تو نباشی ما هم نمیریم
(مکث کردم)
+باشه میام
-فرداشب میایم دنبالت بای بای
+یا علی
کلی استرس داشتم
قراره کسی رو ببینم که دنیامه ولی باهاش 1ساله تموم کردم
فردا شب شد
مثه همیشه تیپِِ مشکی زدم
سَرِ کوچه وایسادم
یه نخ سیگار روشن کردم
داشتم با خودم زم زمه میکردم آهنگِ باد و بارونِ حصین رو
یهو جلوم ترمز زدن
-به سلام آقا پسر
+سلام داداش
رفتم که بشینم یهو گفت
-دیاکو بیا پشت فرمون
+چرا؟
-میخوام با عشقم عشق بازی کنم
نشستم پشت فرمون
آتنا اومد جلو
یه سلامِ آروم کردم
راه افتادیم
وسطای جاده بودیم که آهنگ رو آتنا عوض کرد
فدای سرت نباشه عزیزم غمت
مدام باهاش زم زمه میکرد
یهو گفت:
-عوض شدی
+چطور؟
-کم حرف شدی خیلی،دیگه شوخی نمیکنی
+زمان آدما رو عوض میکنه،نه؟
-اوهوم
رسیدیم ویلا،شروع کردیم جوجه کباب کردن
عرشیا هم که مثه همیشه باهام شوخی میکرد
شام که خوردیم عرشیا علفو آورد وسط
-بکش بکشه
بکشین حستون نـــــــــــاب شه!
کشیدم
مثه همیشه من فازِ دپ گرفتم
عرشیا هم فازِ سکس!
-داداچ ما میریم بچه تولید کنیم
+موفق باشی رفیق
-منم میرم بخوابم،شب بخیر
+شبت آروم آتنا
1ساعتی گذشت…
منم قفلی زده بودم رو ستاره های تخمیه آسمون
یهو پشتم سرد شد
دستِ سردشو ور داشت
-چرا نمیخوابی؟
+به تو چه!
-بیشعور نباش لطفا
+باشه
-دلم هوای قدیمامون رو کرده؛تو چی؟
+نه اصلا!
-چرا؟!
+چون نمیخوام دوباره شاهد خیانتِ تو و خطای روی دستم باشم
-میدونم من عوضی بودم
(یهو بغضم ترکید)
+خوبه که میدونی عوضی
-گریه نکن دیاکو به خدا اشتباه کرده بودم
به خدا دوباره همه چیو میسازیم
+آتنا
-جانم؟
+برو بخواب
-نمیرم
+نری من میرم ازینجا
-اکی میرم
اصلا آدم نیسی
همون بهتره تو تنهایی هات بمیری
+میدونم
2ساعت گذشت
لباس پوشیدم زدم بیرون
یه دربست گرفتم رفتم دمه خونه
لباسامو گرفتم
ماشینمو روشن کردم رفتم تهران پیشِ بابام
2سال نیومدم شهرم
دیگه دلتنگیم دیوونم کرد
اومدم ساری
مثه 2سال پیش رفتم تو محلمون قدم بزنم
کامِ آخرِ سیگارم بود
یه ماشین جلوم ترمز زد
-وایییییییی دیاکو باورم نمیشه که تویی کجا بودی تو اول شک کردم که تویی ولی وقتی یه لحظه عقبو نگاه کردی شناختمت
+سلام داش عرشیا چطوری؟
-کوفتِ چطوری کسکش چرا اینقد لاغر شدی؟
+زندگیه دیگه داداش
-دیاکو
+اِاِاِاِاِاِاِ سلام دنیا چطوری ببخشید ندیدمت
خوبی؟
-قربونت
+آتنا چطوره؟
-اونم خوبه،تازه نامزد کرده
دنیا رو سرم خراب شد
بغض کردم
با یه لبخندِ تلخ گفتم خوشبخت شن
به هر بهونه ای شد ازشون جدا شدم
آهنگِ خوابم نمیبره رو پلی کردم
سگیارمو روشن کردم
ولی ایندفعه سنگین تر و با بغض کام میگرفتم
به راهم ادامه دادم
فقط رفتم
رفتم
رفتم…

نوشته: دیاکو


👍 8
👎 6
10899 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

583815
2017-03-14 21:39:15 +0330 +0330

چی شد من که نفهمیدم

0 ❤️

583839
2017-03-14 22:38:26 +0330 +0330

خوب بود فقط این سبک نوشتاری رو همه کس نمیپسنده ولی من که خوشم اومد ادامه بده عزیز.

0 ❤️

583842
2017-03-14 22:43:59 +0330 +0330

به کیرم که رفتی

1 ❤️

583845
2017-03-14 23:00:55 +0330 +0330

چیز خاصی نداشت وخوشم نیومد.
فقط با موزیکات حال کردم!!!

0 ❤️

583877
2017-03-15 04:52:30 +0330 +0330

اینجا سرزمین عشق های ناکام و هوس های عاشقونس… غمت نباشه داداش… تو هم یکی هستی مثل من… مثل بقیه…

0 ❤️

583885
2017-03-15 05:52:52 +0330 +0330

تازه بیدار شده زده به سرش

0 ❤️

583894
2017-03-15 07:20:48 +0330 +0330

tebghe maul kamentaye,

0 ❤️

583897
2017-03-15 08:11:46 +0330 +0330

دوست بودین
رفت داد
قهر کردی
گفت برگرد
برنگشتی
رفت قانونی داد
اینم شد داستان با تم عاشقی؟ همین؟ :|

1 ❤️

584047
2017-03-15 23:19:18 +0330 +0330

الان اين داستان سكسي بود؟

ايوهناس ، بابا، بريد عقده هاي نويسندگيتونو تو سايتاي داستان نويسي باز كنيد

اخه ، عقل هم خوب چيزيه، الان مثلا فكر كردي كيا دارند داستانتو مي خونند؟

0 ❤️

584308
2017-03-17 13:48:43 +0330 +0330

خیلی خنگید به خدا

0 ❤️