فقط رفته بودم بیرون ببینمش ولی ...

1393/08/01

سلام. اسم مستعارم فرهام (اسم واقعیم نیس) میخام داستان اولین سکسم با دوس دخترمو بنویسم ی داستان واقعی اصلا هم بلد نیستم داستان حشری یا تخیلی بنویسم 18 سالمه اهل یه شهرستان کوچیکم از اون شهرستانا که وقتی بیرون میری فقط باید با این و اون سام علیک کنی !! بدبختیه
از اول دبیرستان دوست دختر داشتم و فقط در حد لب و از نزدیک دیدن باشون رابطه داشتم پارسال بود آخرای امتحان خرداد. یادمه شیمی داشتیم پبعد امتحان دوستم میثم با ماشین اومد دنبالم رفتیم پارک. همیشه بعد امتحانا کلی دختر وپسر جمع میشدن پارک. همیجوری تو پارک نشسته بودیم ی دفه چشمم به ی دختر افتاد خیلی ازش خوشم اومد . خوشگل کمر باریک کون گندهههههه (واقعا کونش نسبت به هیکلش گندست) .با میثم افتادیم دنبالش تو یه کوچه بش شماره دادم اونم گرفت و هیچی نگفت. منم که تو کونم عروسی بود رفتم خونه منتظر شدم زنگ بزنه.

اونروز گذشت زنگ نزد چند روز گذشت زنگ نزد باز بعد امتحانا تو پارک میدیدمش هی نگاهش میکردم اما اون توجهی نمیکرد. تا اینکه بعد امتحان ادبیات که اخرین امتحانمونم بود افتادم دنبالش تو یه کوچه خلوت جلوشو گرفتم گفتم توروخدا جون عزیزت بم زنگ بزن بات کار دارم و کلی خاهش و التماس قبول کرد و بم تک زد شمارش افتاد بعدا فهمیدم اسمش سحره هم سن خودمه (3روز ازم کوچیکتره) (ایجوری شد مخشو زدم) با هم دوست شدیم 1ماه بعد وابستگی بینمون بوجود اومد با هم کوچه میرفتیم و من فقط ازش لب میگرفتم

آخرای شهریور بود 2-3روز مونده بود مدرسه ها باز شه قرار گذاشتیم بریم کوچه ی دل سیر لب همو بخوریم اونروز مخشو زدم سینه هاشو هم بخورم اونروز اماده شدم کلی تیپ زدم اینو هم بگم تیپ و هیکلم خوبه 183 قدمه 77وزنم. 2ساله بدنسازی میرم رفتم تو همون کوچه که همیشه میرفتیم اونم اومد. همیشه ی ربعی طول میکشید یخمون باز شه ی ذره حرف زدیم بعد من شروع کردم بخوردن لبش. 10 دقیقه ای خوردم بعد گفتم سحر میشه میمیاتو بخورم ؟ اونم ی اوهوم کوچولو گفت و شروع کردم بخوردن سینه هاش همیجوری مشغول بودم که ی دفه مامان سحر زنگ زد گفت عموی سحر تصادف کرده بیمارستانه باید برن کرمانشاه. بابا و مامانش میرن کرمانشاه به سحرم گفتن بره خونه مامان بزرگش بعد اینکه قطع کرد هردومون حشری بودیم هیچی نگفتم دوباره شروع کردم بخوردن سینه هاش. همینجوری که داشتم میخوردم گفتم سحر بریم خونتون (همینجوری پروندم) گفت بریم!! تا اینو گفت گفتم خودتو جمع و جور کن بعد دستشو گرفتم گفتم بریم !! سحر گفت منو میترسونی بچه برررررریم همیجوری بریم بریم کردیم تا رسیدیم خونشون اخه کوچه ای که ما میرفتیم نزدیک خونه سحر بود سحر کلیدداشت درو باز کرد رفتیم تو .ی ذره ترسیده بودم اولین بارم بود تو خونه با ی دختر تنها بودم. سحر مانتوشو دراوردم اومد نشست تو بغلم گفت : -فرزاد -جانم؟؟ -تو سینه منو خوردی .چون پسری نمیشه منم سینه تو بخورم بزار واس جبران کیرتو بخورم( والا بضیا تو داستاناشون ی چیزایی میگن فقط واس اینکه داستانشون حشری کننده تر شه وگرنه سکس ما با همین حرف ساده شروع شد) بعد هردومون خندیدیم. رو 2تا زانوهاش نشست منم کیرمو دراوردم تا کیرمو دید شروع کرد بخوردن. خیلی خوب ساک میزد . کیرم 19سانته همشو نمیتونست تو دهنش جا بده ولی خیلی خوب ساک میزد. ی ذره ساک زد بعد گفت میشه توئم کسمو بخوری. قبول کردم لباساشو دراوردم منم لخت شدم .اوووووووف خدایی کون محشری داشت عالی بود سفید و رو فرم . کمر باریک و کون گنده همون که من میخاستم . بعد شیش و نه خابیدیم . قدمون طوری بود که نمیشد همزمان من کس اونو بخورم اونم کیرمو بخوره وقتی میرفت جلو کیرمو میخورد و منم انگشتمو میکردم تو کونش و با چوچولش بازی میکردم وقتی ام میومد عقب کوسشو میخوردم و واس کیرم جغ میزد خلاصه یه ربعی همو خوردیم و گفتم سحر بسه دگ از خوردن سیر شدم بکنم؟؟ گفت اره عشقممممم بکن برگردوندمش ی تف انداختم رو سوراخ کونش ی انگشت کردم توش وقتی یه انگشتم کامل جا باز کرد دومیشو کردم توش وقتی دوتا انگشتم تو کون سحر بود ی ذره درد داشت و غر میزد .دگ دیدم کیرم داره میترکه به سحر گفتم مدل داگی خابید کله کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش محکم فشار دادم. کیرم تو کونش نرفت فقط کیرم خم شد خم شدنش باعث شد بیشتر به سوراخ کون سحر فشار بیاره و اروم اروم کله کیرم رفت توش اینقد خم شده بود که وقتی ی ذره رفت توش کیر خاست صاف شه بقیه کیرم با فشار رفت تو کون سحر والا سحر خیلی تنگ بود اما مثل دوست دختر بعضی از دوستان طوری جیغ نکشید که در وهمسایه ها بفهمن یا از کونش خون نیومد فقط بلند گفت آخ آخ آخ آییییییییی و کونشو سفت کرد و بدنشو هی میکشید جلو. منم کیرم که تا ته تو کونش بود اصلا تکون نخوردم فقط به سحر گفتم رو شکمش بخابه خودمم خابیدم روش چند دقیقه ایجوری موندیم تا کیرم تو کونش جا باز کرد . ازش پرسیدم بازم درد داری گفت نه .دوباره مدل داگی خابید اروم شروع کردم به تلبمه زدن سحر صداش در نمیومد معلوم بود خیلی درد داشت ولی تحمل کرد. چشماشو بسته بود و آه و ناله میکرد . اروم تلمبه میزدم و نازش میکردم سینه هاشو فشار میدادم . ی جورایی عاشقانه سکس میکردیم خیلی اروم . 5دقیقه ای تلمبه زدم سحر گفت فرهام محکمتر . منم شروع کردم محکم تلمبه زدن دگ داشت حال میکرد هی میگفت محکمتر بکن فرهام کونمو پاره کن این حرفاش دیوونه م میکرد . نزدیک 1دقیقه محکم تلمبه زدم که احساس کردم آبم داره میاد گفتم کجات بریزم گف بریز تو کونم منم همه آبمو ریختم تو کونش . وقتی آبمو ریختم تو کونش سحر داد زد فرهام عاشقتممممممم. بعد از حال رفت (به اینکارش خنده م گرفت خیلی بامزه بود اینکار) کیرمو از کونش دراوردم و همو بغل کردیم خابیدیم. هیچ کدوممون انرژی نداشتیم پاشیم ی دستمال کاغذی برداریم عرقمونو پاک کنیم 20دقیقه ای خابیدیم و ی ذره باز لب بازی کردیم پاشدم لباسامو پوشیدم بوسش کردم اونم هم خودمو بوس کرد هم کیرمو ورفتم خونمون. اونم رفت خونه مامان بزرگش بعد اون هم تقریبا10 بار سکس کردیم ولی بعد عید دگ دعوامون شد تموم کردیم دختر خوبی بود خیلی دوسش داشتم این داستان اولین سکسم بود. ساده و بدون اغراق و دروغ تعریف کردم . 18سالمه از اونا نیستم که هر روز با یه دختر سکس میکنن. سنی هم ندارم سکس ی دختر پسر 18ساله از بیشتر نمیتونه باشه . مرسی دوستان دوستون دارم بای

نوشته:‌فرهاد


👍 0
👎 0
51074 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

441682
2014-10-23 15:27:19 +0330 +0330

جدی جدی جدی اینا داستانه? خاطره اس ? یا یه مشت کس و شعره که خر مش رمضون ریده ?? اخه ادمین محترم خودش این چرت و پرتارو میخونه بعد اپلود میکنه ??? ادمین خان هر داستانو اول خودت بخون اگه به خودت نریدی بعد برای ملت اپلود کن !! خواهشا!!!

0 ❤️

441683
2014-10-23 15:28:41 +0330 +0330
NA

نشستی پای داستانای سکسی داداشات؟؟!!! احتمالا اسماشونم فرزاد و فرهامه!!!
الاغ جان داستانای سکسیشونو قاطی کردی اش شلمشوربایی شده که فقط خودت میتونی باهاش جق بزنی مسخره ی دلقک جقی!!!
ننویس حالمون به هم خورد!!!

0 ❤️

441684
2014-10-23 17:32:03 +0330 +0330
NA

نظر من چی شد؟

0 ❤️

441685
2014-10-23 17:32:50 +0330 +0330
NA

خوبه نظرمو نشون ن lol داد جون از مادر تا پدرش گفته بودم…

0 ❤️

441686
2014-10-23 17:57:19 +0330 +0330
NA

مرسی.قشنگ بود.هیچوقت دل کسی ک دوسش داری نشکن چون دل خودتو شکستی و حبر نداری

0 ❤️

441687
2014-10-23 18:31:30 +0330 +0330
NA

عجبا يه داستان زيبا توي اين سايت مجلوقانه پيدا کرديم

0 ❤️

441688
2014-10-23 20:35:31 +0330 +0330
NA

وقتی مینویسی دستتو از تو شرتت در بیار
فقط همین مجلوقک
جغجغه

0 ❤️

441689
2014-10-24 04:49:30 +0330 +0330
NA

بابا چیکارش دارین بچه خواب دیده تعریف کرده ! dash1

0 ❤️

441690
2014-10-24 09:55:41 +0330 +0330
NA

تو کوچه ممه میخوردی؟ یعنی تو شهر شما برید تو خیابون همو میکنید حتما ننه باباتم کنار سطل آشغال با هم جفت گیری کردند تو بوجود اومدی

0 ❤️

441693
2014-10-24 17:23:56 +0330 +0330
NA

ننتو…

0 ❤️

441694
2014-10-25 05:18:06 +0330 +0330
NA

ajaaaaabbbb8-)

0 ❤️

441695
2014-10-25 07:52:52 +0330 +0330

اینقدر تو ذوق بچه نزنید،،،،حداقلش صادقانه بود

0 ❤️

441696
2014-10-25 10:26:19 +0330 +0330
NA

خوب بود دادا

0 ❤️

441697
2014-10-25 13:41:52 +0330 +0330
NA

پخمه

0 ❤️

441698
2014-10-25 19:49:58 +0330 +0330

پس جق زدی ی ی

0 ❤️

441699
2014-10-26 07:31:58 +0330 +0330
NA

من تجربه سکس توی ماشینو دارم.اما توی کوچه رو بعید میدونم

0 ❤️

441700
2014-10-26 13:30:40 +0330 +0330
NA

بله دیگه گون رو زدی تو رگ نوشجان انشاالا قسمت ما هم بشه

0 ❤️