فورسام (۲)

1399/12/30

...قسمت قبل

وقتی رسیدم لبهای علی تو دهن شیدا بود وبا ولع میخورد با دستاش کمر علی را لمس میکرد و صداهاش سکسی تر و بلند تر شده بود باورم نمی شد این علی باشه که داره باشیدا معاشقه میکنه دلم میخاس یه کابوس بود ومن زودتر بیدار میشدم دستای علی روی ممه های شیدا بود انقدر سینه هاش کوچیک بودن که انگشتای علی روی بدن شیوا بود برخلاف سینه های من که که باوجود بزرگی دستای علی نمیتونس همش را بگیره شیدا والیبالیست بود حرفه ای از دبیرستان کار میکرد ومیگف چون مرتب دستاش را بالا میبرده سینه هاش رشد نکردن و علت ۸۵بودن سینه های من لی لی بوده که بخاطر بی هنریم تو دوره راهنمایی وبلوغ مرتب بازی میکردم
اینا نظر شیدا بود ولی بنظر من شیدا یه حس مردونه داش بخاطر همین از سکس بامن لذت میبرد ولی الان که می دیدم چقدر زنونه با ادا واطوار درحال اغواکردن علی بود راضی شده بودم که نظرش درست بوده علی دستم را گرفت لبام را محکم بالباش مکید و گاز گرف حالتش عصبی بود چیزی که تو این ۱سال ونیم کم پیش میومد انگشتش را به کسم رسوند ۲انگشتی واردم کرد داشتم لذت میبردم که شیدا ازپشت درحال باز کردن کمربند علی بود
علی تو گوشم گف میخای تمومش کنیم؟؟ نگاهش کردم حالت عصبی و سکس خشنش را دوس داشتم از طرفی نمیخواستم علی با شیدا سکس کنه داشتم فکر میکردم که علی خودش کمربند را درآورد و برگشت به سمت شیدا
مامان بزرگم میگف خدا تو ۲۴ساعت ۵دقیقه از یاد بندش غافل میشه و اون بنده خر میشه کاش اون ۵دقیقه خواب باشیم متاسفانه من اون ۵دقیقه را بیدار ودر حال سکس بودم .علی دستش را روی سر شیدا گذاشت وبا اشاره وحرکت بپایین بهش فهماند براش بخوره شیدا خیلی سریع کیر راست شده علی را تو دست گرفت وگف وای آرزو خوش بحالت عجب کیری گیرت اومده وبا ولع مثل یه ادم گشنه کرد تو دهنش پشیمون شده بودم از اینکه مخالفت نکردم اومدم جلو که شیدا دستش را گذاشت رو شیار کسم
لعنت بمن وضعف هام .علی سینه هام را مشت کرد و فشار داد طوریکه درد ولذت باهم اومد سراغم .لبهام را رو لبش گذاشتم واون همزمان با اه کشیدن شروع به خوردنش کرد شیدا اوم اوم کنان کیر علی را میخورد که علی با یه حرکت کیرش را از دست شیدا دراورد ومنا محکم بغل کرد فشار میداد دستاش دوباره با غیض کونم را چنگ میزد وممه هام درحال انفجار بود .شیدا روی مبل نشست ومن غرق لذت و درد صدای آههام را بلند تر کردم .
علی اسپنک زد وگف که خشن دوس داشتی صدای شیدا اومد بریم تو اتاق خواب .دلم میخاس خفه اش میکردم .علی همونطور که من را بغل کرده بوداز زمین بلندم کرد پاهام را دور پاهاش انداختم و صورتم را تو گردنش فرو کردم باپرت شدنم روی تخت و کشیده شدن پاهام به سمت پایین خنده ای کردم علی زبونش را وسط کسم گذاشت و شیدا ممه هام را می مالید ونوکش را مک میزد حالتی که بار اول بود تجربه میکردم اههام به جیغ تبدیل شده بود که علی کیرش را تا ته فرو کرد از لذت یه جیغ محکم زدم که علی گف آروم و شروع به محکم تلمبه زدن تو کسم کرد چقدر لذت خوبی بود دستهاوپاهام یه حس گرفتگی وبعد لرزش را حس کردن کسم بیحس شده بود وحرکت آب راتوش حس کردم چیزی که بار اول بود باعلی تجربش میکردم .
علی ممه هام را چنگ کرد و ضربه زد دستای مردونه علی خیلی بهتر از شیدا من را تحریک میکرد کمرم قوس گرفت و تمام بدنم بلرزه افتاد ارضایی که ۱سال ونیم دنبالش بودم الان برام اتفاق افتاده بود بی حس شده بودم برخلاف بقیه وقتا که بعد ارضا دلم سکس میخاس الان آروم بودم و میل بخواب داشتم .
شیدا کنار من از شکم دراز کشید کونش را بالا داد دوستاش را رو دست علی که سینه هام را گرفته بود گذاشت وبا یه لحن لوس گف علی منم میخام باورنمیکردم علی از کشو کاندوم برداشت وبه سمت شیدا رفت دلم میخاس مانع بشم ولی دیدن کس دادن شیدا به علی برام جالب بود .شیدا بکونش تکونی داد و بیشتر در اختیار علی گذاشت علی دستاش را دور کمر شیدا گرفت ومحکم تلمبه زد صدای جوون گفتن وناله شیدا بلند شد به علی آقا چه کیری داری محکم تر بزن جوون من کسدتم…که علی گف عجب کس گشادی داری جنده یکم بخودت رحم کن از حرف علی خندم گرفته بود شیدا انگشتش را بسمت کسش برد وتوش فرو کرد انگار به کیر علی خورده باشه علی رهاش کرد وبسمت من اومد گف برگرد من مثل شیدا شدم و علی با همون کاندوم تو کسم ضربه زد دوباره کونم را چنگ زد که نشون از عصبانیتش بود شیدا که از حرف علی دلخور شده بود پاشد و رفت علی باسروصدای زیاد ارضا شد و موقع اومدن آبش چند تا ضربه محکم بکونم زد که دردم اومد صدای بسته شدن در اومد خوشحال بودم که شیدا رفته علی همیشه کاندوم را که در می آورد خیلی مواظب بود محتویاتش جایی را نجس نکنه ولی ایندفعه درآورد وپرت کرد رو تخت .بشکم رو تخت دراز کشید سرش رو تو بالش فرو کرد و صدای گریش بلند شد .بار اولی بود که گریه علی رامیدیدم به سمتش رفتم سینه هام را روی کمرش گذاشتم که گف گم شو تنهام بزار ازت متنفرم شوکه شده بودم سریع برای اینکه بیشتر از این بم نگه از اتاق خارج شدم باورم نمی شد…

ادامه...

نوشته: آرزو


👍 12
👎 4
50101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

798461
2021-03-21 00:47:53 +0330 +0330

تری= سه
فور = چهار

مگه کاندم رو هم حساب کرده باشی یا علی تعادلش به هم خورده افتاده پایه تخت تو کونش رفته باشه وگرنه این کستان با تمام چاخان بودنش بین سه نفر بیشتر نبود!!

4 ❤️

798505
2021-03-21 03:05:20 +0330 +0330

بهش میگن تریسام نه فورسام . اخه عمو برو جلقتو بزن کس ننویس

1 ❤️

798506
2021-03-21 03:06:38 +0330 +0330

ولی از حق نگذریم داستانت قشنگ بود

0 ❤️

798588
2021-03-21 15:48:01 +0330 +0330

خوب بود منتظر ادامه هستم

0 ❤️