سلام اسم من سامه.این اولین خاطره ایه که مینویسم واگه غلط املایی یا چیزی دیدید به بزرگیه خودتون ببخشید. علیرغم بعضی از داستان های کس وشعری که توی سایت شهوانی هست می خوام این داستان رو براتون تعریف کنم و مطمئن باشید که کاملا حقیقته. بزارید منم طبق رسوم این سایت خودم رو به صورت کامل معرفی کنم:همونطوری که گفتم اسمم سامه.قدم تقریبا بلنده.بصورت حرفه ای ورزش رزمی انجام میدم.تقریبا خوشتیپ والبته مهم تر از همه بسیار شهوتی. ما یک حیاط بزرگ داریم که توی این حیاط دوتا خونه ی به هم چسپیده هستند.یکی از خونه کوچیک ومخصوص مجرد هایا تا عروس ودوماد ها.یکیم بزرگ که خونه خودمونه وخودمون توش زندگی میکنیم. یک روز از بنگاه املاک به بابام زنگ زدن وگفتند که یک مستجر جدید برا خونموم پیدا شده و بهمون خبر داد که این مشتری کی برای دیدن خونه میاد. روز چهار شنبه بود و من تازه از مدرسه اومده بودم.داشتم نهار می خوردم که یک هو زنگ خونه مون رو زدن.یادم افتاد که مشتریه قراره امروز برای دیدن بیاد.رفتم در رو باز کردم…وای خدای من اون کسی که اومد تو رو نمیتوم براتون چطور تعریف کنم یک دختر خوش تیپ.واقعا یک لحظه سر جام خشک شدم والبته بگم که دانشجو بود ظاهرا بهش خوابگاه نداده بودن…وقتی بهم سلام کرد از خواب و خیال اومدم بیرون و بهش سلام کردم(وای چه صدایی داشت). خلاصه اومد خونه رو دید و قبول کرد.حالا بابای ما از خر شیطون پایین نمیومد.میگفت که این خانوم بد حجابه و از این حرفا که اون اقای بنگاه دار برای منفعت خودشم که شده مخ بابام رو زد وبابام قبول کرد. اقا حدود یک ماه گذشت ومام این خانوم خوشکله رو زیر نظر داشتیم(اینم بگم که خودشم یک اشاره های کرده بودا مثلا یک روز که میدونست خونه تنهام با زیر پوش و یک شلوارک اومده بود بیرون… یک روز پدر ومادرم می خواستند برای سه چهار روز برن خارج از شهر البته با تک خواهرم.ماشین توی حیاط بود پدر ومادرم داشتند وسایل هارو توی ماشین جابجا میکردند.از شانس خوب ما این خانوم خوشکله که اسمش رویا بود(مستعار)داشت توی حیاط درس می خوند.خانوادم اماده رفتن بودند و برای نهار از مادر سوال کردم که چی بخورم.مادر خوب مام گفت هر کوفتی که می خوایی درست کن بخور که رویا خانوم خندش گرفت. اقا پدر ومادرم رفتند من رفتم تو خونه سراغ درس و مشقم.بعد نیم ساعت رویا خانوم اومد صدام زد رفتم پیشش بهش گفتم چیکار داری گفتش که نهار اماده کردم و منو دعوت کرد اقا منم برای اینکه کلاس بزارم گفتم نه خودم یک چیزی می خورم که دیدم اصرار میکنه(البته بگم از همون اول وقتی دعوت کرد داشتم بال در میاوردم) خلاصه یک ربع رد شد رفتم در زدم وبا گفتن یاالله وارد شدم.وایییییی وقتی رفتم تو دیدم که دختره با یک شلوارک چسبون سفید و یک تاب سفید جلوم واستاده بود .مونده بودم چکار کنم یک لحظه به خودم گفتم که بپرم روش ولی جلوی خودم رو گرفتم. نشستیم دور سفره .وسط غذا خوردن بودیم که رویا گفت فیلم جدید چی داری.منم از فرصت استفاده کردم وگفتم چجور فیلمی؟ گفت هر نوعش که باشه اشکال نداره. منم با کمال ارامش گفتم که فیلمام همه صحنه دارن به درد تو نمی خورن. اونم با کمال پرروی گفتش که عیب نداره هرچی صحنه دار تر بهتر. منم از اون پررو تر گفتم از ان فیلم های ترسناکم دارم می خوایی(اشاره به فیلم سوپر) گفت عیب نداره برو بریز تو فلش بیار بزنیم به تلوزیون نگاه کنیم. منم با سرعت نور رفتم دو سه تا فیلم از التا اوشن واکسیس تگزاز ساشا گری ریختم ورفتم پیشش. اقا فلش رو به تلوزیون وصل کردم وگذاشت نگاه کردیم .اول الکسیس تگزاز اومد.رفتیم کنار هم دراز کشیدیم ودر حالیکه اتاق یکیمی تاریک بود شروع کردیم به نگاه کردن فیلما. کیرم مثل یک دسته بیل شده بود.داشتیم فیلم هارو نگاه میکردیم که دیدم دستاش داره میره روی کیرم.وای وقتی دست گذاشت داشتم دیوونه میشدم.من دستم رو اروم بردم روی کسش وشروع کردم به مالید .اول از روی شلوار بود ولی یکم که رد شد بردم زیر شرتش ومالیدم.داشتیم حال میکردیم که یک هو بلند شد تمام لباس هاش رو درآورد… اومد شلوار و شرتم رو دراورد وشروع کرد به ساک زدن(اینم بگم که من ادم دیر ارضائی هستم)چقدر حرفه ای بود .یک پنج دقیقه ساک زد و از روی من بلند شد من فشنگی خودم رو کاملا لخت کردم رفتم سراغ کسش(اولش ازش پرسیدم که پرده داره یا نه کونی گفت که پرده ام رو زدن)منم تا شنیدم شروع کردم به خوردن کسش اینقدر خوردم که دیگه دادش درومد و گفتش که بکن توش. بکن توش منم ازش پرسیدم کدوم طرف گفتش که اول کس اقا من کیرم رو اماده شلیک کردم تقققققق فرو کردم اول یکمکی جیغ و داد کرد ولی بعدش چنان اه اه میکرد ک من به جاش داشتم کیف میکردم.یک سه چهار دقیقه به حالت مورد علاقم از کس که پا باز بود گاییدمش وبعد رفتم سراغ کونش.یکم کرم و وازلین به کون فوق العاده سفید وخوشگلش زدم وبازم کیرم رو اماده شلیک کردم ایندقعه از حالت سگی استفاده کردم.کیرم رو گذاشتم دم کونش و اروم فشار دادم اونم هرچی بیشتر میرفت تو بیشتر درد میکشید.وایی وقتی کیرم رفت تو کونش احساس کردم کیرم داره پخته میشه اینقدر داغ وتنگ بود.اخی جاتون خالی چنان تلمبه های میزدم که خودم باورم نمیشد اینقدر استاد باشم. احساس کردم داره ابم میاد.بهش گفتم اونم گفت بریز توی کونم منم با تمام قدرت شروع کردم به تلمبه زدن وبالاخره ابم اومد وجالبیش اینجا بود اونم همزمان با من ارضا شد و بی حال افتادیم کنار هم… بعدش کلی نوازشش کردم و با لباش بازی کردم توو بغل هم ولو شده بودیم…
امیدوارم خوشتون اومده باشه❤️
نوشته: سام
مدرسه!!! درس و مشقات!!؟؟؟بچه کووووووووچه ای!!!
وای مردم از خنده…الان میان یجوری فحش کشت میکنن که کیر از پس کله ت بزنه بیرون
باید برای این داستان سرایی تگ تجاوز میذاشتن
تجاوز مستاجر به نوجوانِ رزمی کارِ درسخونِ قد بلندِ خوشگل پسر😁😁
خداقوت دلاور
یه داستان بدون غلط املایی نمیتونید بنویسید؟
شت!
ولی ما فکر میکنیم مستاجر قزوینی بوده جنده تو بودی!! هیئت منصفه بیان رای بدن ببینن کی برنده میشه!!
سامی جون مشخصه بچه محل هات بدجور فشنگی بهت کیر دادند اسگول کم کف دستی بزن موقع کون دادن برات بده
فک کنم مستاجر اقا بوده و فیلمم عمو جانی بوده و بعدم که لباساش رو دراورده و یه حال اساسی به کونت داده
به فرض محال داستانت (و نه خاطره) درست باشه چون به تو پا داده نتیجه گرفتی جنده بود؟یا معنی جنده رو نمیدونی یا مغز خودتم همینطوره
ببخشید، من متوجه نمیشم این اسم مستعار که در همه داستان ها استفاده میشه برای چیه؟ اگر اسم واقعی این مستاجر شما، به فرض که همچین مستاجری بوده و به تو هم داده، رویا باشه ما اینجا می شناسیمش؟ یا اگر اسم واقعیش رو می نوشتی ما متوجه می شدیم کی هست؟ چرا از اسم مستعار استفاده می کنید؟
چند ساله رزمی کار میکنی؟
بعد درسو مشقم داری؟
قدبلندوابروکمونم ک هستی؟
بعد جالب اینه ک دیر ارضایی، دیوس تو داشتی تفنگ بازی میکردی با دختره ننه بابات سپردنت دست اون دختره هم محلیات کونت نذارن تو کوچه بچه جون
من یه چیزی رو خوب فهمیدم از داستانهای اینجا. و اون اینکه هر نویسنده ای که بیشتر اصرار بر واقعی بودن داستانش داشته باشه، بیشتر خالی بندی و چرت و پرته
اولا خواننده هیچ وقت دنبال اینکه داستانی که میخونه واقعیت داره یا نداره نیست.
دوما خواننده انتظار خوندن یه داستان خوب رو از هر لحاظی داره. مثل موضوع ، نوع نگارش،سبک و البته بدون غلط املایی.
سوما وقتی نویسنده میگه این داستان بر اساس واقعیت است و بعد میبینیم نیست؛ اینجا به شعور خواننده توهین میشه و انتقاد و فحش دادن جایز.
خاله آلکسی اگر بفهمه تو داری با نتیجه زحماتش حق میزنی و برای ما تعریف میکنی با عمو جانی میاد سراغت و خودش با دیلدو به هفتاد روش نامتعارف سامورایی از خجالتت در میاد****
باباب این طفلی از نزدیک فقط کیر خودش را دیده
ولش کنین قرنطینه س نمیتونه کون بده اومده اینجا گوه ما ها را بخوره
به نظرم (یک هو) تصمیم بگیر که دیگه جق نزنی و ضمناً تلاش کن اینقد (فشنگی) کص نگی…
ضمناً دودولت رو هم از روی رگبار بذار روی تک تیر،البته اگه ضامنش نشکنه…خخخخ…(تققققققق)
۱۳سالت انقدر با فکر دختره جق زدی رسیدی ب این رویای کسشر
کس کشا کم فیلم سوپر نگاه کنین
مگه کونت گذاشتن که حتما داستان بنویسی پسر جان
فشنگم تو خشابت
خیلی چرت پرت گفتی…فیلم پورن هم اینطوری زود شروع نشده زود تموم نشده که تو انجام دادی خداقل طولش بده ملت حال کنن شق کنن بعد بفهمن داستانت کیری هست
خوبه وقتی از عقب بزار سالارت داره خوب پخته بشه دیگه شامتونم از الان آماده شده
کص کش مگه تفنگه که هربار خواستی پوزیشن عوض کنی میگی شلیک کردم…