فکرش رو نمیکردم بکنمش

1395/02/28

سلام اسمم امیره الان 31 سالمه8سال اززندگیم خیلی سکسی و پرشروشور بودم و توسکس افراط میکردم. دانشجوی شهرستان بودم و تنها خونه داشتم یه روز که ازدانشگاه می اومدم توخیابون چندتا دخترو دیدم که داشتن باهم قدم میزدن خوشگل بودن ولی یکیشون قدش بلند کمرباریک و کون گوشتی داشت رفتم تومخش ولی مطمعن نبودم پا بده چندباری خودمو بهش نشون دادم. اینم بگم قدم 187 وبدن رزمی کاری دارم. تااینکه فهمید تو نخشم. یه جا دوستاش رفتن تو مغازه ولی این نرفت فهمیدم پاداده .رفتم جلو اول خواستم شماره بدم دیدم خیلی پامیده به اصرار شمارشو گرفتم و اومدم توراه خونه تو کونم عروسی بود یاد راه رفتنش با اون حرکات لمبونای کونش که می افتادم کیرم شق میشد. تحمل نکردمو یه ساعت بعد بهش زنگ زدم اسمش نازی بود و گفتم بعدازظهر میخوام ببینمت اولش مخالفت کرد ولی بعدش موافقت کرد.هی داشتم نقشه میکشیدم چجوری بکشونمش خونه که یهویی فکری به نظرم رسید نیم ساعت مونده به قرارزنگ زد گفت کجابیام گفتم بیا م ازادی ولی خودم ازخونه تکون نخوردم وهمش استرس داشتم کلکم نگیره بعدش سریع پریدم توحموم و خودم و تمیز کردم و وقتی هم اومدم بیرون یه قرص اریکتو خوردم ولی حوله لباسی که تنم بودو درنیوردم نیم ساعت گذشت ونازی زن گزد گفت کجایی گفتم بهتر نیست بیای محله ی ما هم بالاشهره گیر بازا رنست هم خلوته
قبول کرد.20 دقیقه بعدزنگ زد گفت کجاش بیام ادرس کوچه ی خودمونو دادم گفتم یه کاف یشاپه .وقتی رسید زنگ زد از تو پنجره بهش گفتم بیادجلو و تا دم خونم کشیدمش باهمون حوله ی حموم گفتم بیا تو راه پله تاحاضرشم وقتی دید حوله تنمه اومد وقتی رسید توراه پله رفتم تو راه پله وپچ پچ کنان گفتم بیا تو صاحبخونم نفهمه وبااصرار اوردمش تو ویه نفس راحت کشیدم چون مطمعن بودم دیگه کردمش. باکمی فاصله نشستم بغلش رومبل که رم نکنه.و ازقصدکیرم که یه کم شق شده بودوانداختم بیرون ازلای حوله وخودموسرگرم کانال عوض کردن کردم که دیدم چنددقیقه ای ساکت شدفهمیدم داره نگاش میکنه 5دقیقه ی تمام نگاه کردو بعد گفت حولتوببند گفتم کجاشو؟ ومثلا باخجالت پوشوندمش وبهش چسبیدم تابلوبودخیس کرده کم کم بادستم که دورگردنش بودموهاشو گوشاشو میمالوندم که درکمال تعجب چیزی نمیگفت اروم اروم دسستمو اوردم روی سینش که دیدم چشاش خمارشده یم کم که مالوندمش سریع بغلش کردم وبردمش تو اتاق روتخت دونفرم شروع کردم به خوردن لباشو کم کم لباساشو دراوردن ازسینه هاش خوردم و مکیدن تو کونم عروسی بود شلوارشو بایه ولع خاصی دراوردم ولی شرتشو نه چون میخواستم اون کون گنده ی خوشفرمشو توش ببینم شرتشم لامبادابود کیرم انقده سیخ شده بود که میتونستم باش ماشین بلندکنم.سریع شروع کردم به خوردن کسش وپاهاشو تاته داده بودم بالا وانگشتمواروم اروم کردم توکونش انقده واسش خوردمو لیسیدم که ارضا شد میدونستم وقت خوبی نیست واسه گاییدن کونش واسه همین دوباره کسشوخوردن ولی این دفعه دوتاانگشتموکردمتوکونش چون نمیخواستم خیلی هم گشادبشه داشت کم کم به ارگاسم میرسید که دست ازخوردن کشیدمو کیرشق شدمو تف زدمو تو همون حالت سرکیرمواروم گزاشتمدم سوراخ کونشواروم فشاردادم تازه صداش دراومد وبا اه وناله گفت امییییییییییییر …جووووووووووون چقدکلفته کیرت یواش فشاربده توفضابودم کیرموتاته فشاردادم که یهویه جیغ کشید منم که عادتمه با جووووووون
چه کونی میکنم من .بکنمت ودادوبیداد کسمو روانی کنم بعدش برشگردوندمو وای چی میدیدم یه کون خوشفرم بایه شرت لامبادا.تاجایی که میشد صورتشو خابوندم به تختو کونشو دادم بالا واییییییییییییی چی شده بودازروی شرت کونشو کمی گازگازی کردمو بعد هم کمی کشو خوردم کیرمو ایندفه کمتر توف زدم وتاته کردم تو انقده باحرص تلمبه میزدمو موهاشومیکشیدم که جیغ میزدو میگفت بکن منو زود باش .نیم ساعت بیشتر تواین حالت کردمش هرازچندگاهی اروم میکردمو به رفتن اروم کیرم توکونش نگاه میکردمو میگفتم این همون کونیه که امروز دیدم بعد کلابه شکم خوابوندمشو خابیدم روشو چندتاتلنبه زدمو نیم کیلو اب کیر خالی کردم توکونش و10 دقیقه روش خابیدم و نازی سرموکشیده بودولبامو میخوردوتشکر میکردومیگفت خیلی کاربلدی اونشب ساعت 10 رفت خونشون و 2باردیگه کرمش ودوستیمون 3 ماه طول کشیدوشاید باورتون نشه هرروز کار ماهمین بود تااینکه ازدواج کرد. راستی کیرمم هرکی میخورد شوهر پیدا میکرد.

نوشته: amir


👍 0
👎 12
29698 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

541412
2016-05-17 20:27:35 +0430 +0430
NA

من نمیدونم این دخترا از کجا گیر اینا میاد تو امریکا هم اینطوری نمیدن ولی اینجا فوری طرفو درعرض یه ساعت میکنه ارزش فوش دادنم نداری

0 ❤️

541425
2016-05-17 20:45:40 +0430 +0430

دوستان طبق تحقیقات باستان شناسان نویسنده از اخرین بازماندگان سلجوقیان بوده و از انبار موزه فرار کرده و تحت تعقیب پلیس جقاست !!!

سلجوقیه : برهه ای از زمان بوده که زمین وزمان… پیروجوان
کوچیک وبزرگ صغیر وکبیر جقی بودند و در نهایت به علت جقسوزی منقرض شدند!!!

0 ❤️

541434
2016-05-17 21:21:53 +0430 +0430

تاجای که گفتی سریع بردیش تواتاق روتخت خوندم بقیشو نخوندم فهمیدم یک ادم جلغی لاشی هستی که داری افکار پریودتو میگی
بقیرو میسپارم به دوستان (erection)

0 ❤️

541483
2016-05-18 06:03:43 +0430 +0430

کیراسب ابی تو کون دروغگو…

0 ❤️

541510
2016-05-18 11:31:54 +0430 +0430

یه مقیاس جدید برای اندازه گیری مایعات کشف شد. _((کیلو))-
از این پس برید تو سوپر مارکت بگین از این آب معدنی نیم کیلویی ها میخوام.
((همون آب معدنی نیم کیلویی تو کونت ))

0 ❤️

541592
2016-05-18 23:02:10 +0430 +0430

از نظرات منفی دوستان میشه فهمید چقدر داستانت پر طرفدار و خوب بوده ? ?

0 ❤️

541676
2016-05-19 15:54:44 +0430 +0430

بگم قدم 187 وبدن رزمی کاری دارم
اخه چی بگم.تو باید در پرش از مانع شرکت میکردی ن کش کنی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها