سلام
من نیما هستم میخاستم درباره یه داستانی حرف بزنم که تازگیا اسناد و مدارکشو پیدا کردم که فک کنم ۱ ماه پیش اتفاق افتاده
شاید خیلیا بنویسن دروغه و کصشعره و فلان ولی کیرم توی مغزتون شماها خیلی عقب موندین
توی همین تهران خودمون اتفاقایی داره میفته آدم مغزش سوت میکشه چ برسه به این داستانای که اینجا مینویسن
داستان درباره اتفاقی هست که سر مادرم افتاد
مامانم اسمش شیواست و ۳۸ سالشه و یه آرایشگره و کارش تایم خاصی نداره باید مشتری هاش زنگ بزنن تا بره مغازش برا همین نصف روزای هفته خونه هستش
ولی خب روزای پایانی هفته عروسی ها زیاده و مامانمم سرش مشغول توی آرایشگاه
روزای پنجشنبه جمعه گاها صبح زود میره تا ساعت ۸ شب میبینی هنوز تموم نشده
از مامانم بگم که واقعا خوشگله و خوش اندام ، چهره زیبایی داره که آرایش زیباییشو چن برابر میکنه
اندامشم فوق العادس یه زن جا افتاده
توی فامیل هم ماها باهم راحتیم و همه زنا پیش مردای فامیل راحت میگردن موقع مهمونیا
هرزنی هم یه زیبایی داره ولی خب مامان ما زیباییاش چشم همه مردای فامیلو به خودش جذب کرده
بابامم تاکسی داره و اونم از صبح تا شب درحال رانندگی هستش…
رابطهش با مامانم خوبه، خب مامانم پزش بالاس و زیاد از زندگی با بابام راضی نیس ولی خب همدیگه رو دوس دارن
مغازه مامانم دوتا کوچه پایین تر از خونمون وسطای کوچه هستش
محله خوبیه و آرومه
سر کوچه مغازه مامانم یه مکانیکی هست که یه مرد سیبیلوی هیکلی صاحب مغازست و چنتا شاگرد داره
مکانیکه ولی خب وضعش توپه شاسی بلند داره و خودش دست به کار نمیزنه همرو شاگردا انجام میدن
من یه سه ماه تابستونو اونجا شاگردی کردم
اون زمان که شاگردی میکردم مامانم که از مغازش تموم میشد میومد جلو مکانیکی و وایمیستاد من زود لباس عوض میکردم میرفتیم باهم خونه
اون زمان این صاحب مغازه آقا قدرت از فرصت استفاده میکرد و زوم میکرد به مامانم
کلا مرد هیزی بود و به همه زنا نگا میکرد چن بارم یه تیکه هایی انداخته بود به مامانم که من بالا مشغول لباس عوض کردن بودم و نشنیدم ولی خب مامانم روشو برمیگردوند
اون زمانا گذشت و من دیگه درسام شروع شد و رفتم مدرسه برا سال آخر
مهرماه مامانم زیاد مغازه میرفت و عروسیا زیاد شده بود و سرش شلوغ بود
یه روز که ساعت ۸ شب از مغازه اومد خونه
همیشه تیپش خوشگل و سکسی بود و لباسای باز میپوشید
امشبم یه بلوز نازک مشکی با ساپورت مشکی و مانتو کوتاه جلوباز قرمز پوشیده بود
شالشم همیشه شل بود و گردنش بیرون بود
امشب که رسید اعصابش خراب بود
لباساشو عوض کرد و اومد
رفتم بغلش کردم و عصبی شد هلم داد
بعدش خودش ناراحت شد اومد بغلم کرد گفت ببخشید اعصابم خورده
ماچش کردم و گفتم مامان خوشگلم چرا اعصابش خرابه؟
گفت هیچی ولی گیر دادم بگو دیگ بگو دیگ
گفت میگم ولی جلو بابات نگی شر درست نشه
گفتم باشه
گفت این مکانیکه آقا قدرت یه مدته خیلی تیکه میندازه بهم
امشب دیگ اعصابمو خراب کرد
گفتم چی گفت بهت نمیگفت ولی باز با اصرار گفت هیجی مردتیکه اومدنی بهم میگه خانوم خوشگله شب رو مهمون ما باش بهت خوش میگذره بدنت حالی میاد
من عصبانی شدم و گفتم غلط کرده و الان میرم حسابشو میرسم
دستمو گرفت مامانم و گفت قرار شد شر درست نشه ها
گفتم خب ببین چی میگه اینو باید ادبش کرد
مامانم گفت که ن تو و ن بابات زورتون به این گوریل نمیرسه
این مردتیکه واسه خودش اراذلیه
گفتم بشینم چیزی نگم این هرچی دلش خاست بگه بهت؟؟
گفت ن عزیزم خودم یکاریش میکنم تو ناراحت نباش
این اتفاق اون شب چن روزی ذهنمو درگیر کرده بود و یه حس غیرت و یه حس شهوت داشتم
غیرت که جون مامانم بود
شهوتم اینکع به مامان خوشگل من تیکه انداخته بود اونم یه تیکه سکسی
چن روزی گذشت و باز مامانم عصبی بود و اینبار عصبانیتش خوب نمیشد
چن روز پشت سرهم فقط جنگ داشت با همه
من گفتم این مردتیکه باز اعصابشو بهم ریخته ها
اینبار تصمیم گرفتم شمارشو پیدا کنم و از تلگرام پیام بدم بهش چون از نزدیک خب میترسیدم آدم زورگویی بود
شمارشو پیدا کردم و بدون سلام و مقدمه فحش بارونش کردم و اینکه تو بیجا میکنی مامان منو اذیت میکنی و مزاحمش میشی
یه خورده هم تهدیدش کردم
ولی خب رودررو جیگرشو نداشتم
اونم شب جواب داده بود که گوه نخور بابا و میام مادرتو جلو چشات میگام کاری نمتونین بکنین و فلان
منم باز فحش بارونش کردم غلطی نمیتونی بکنی
گفت بچه جون من کارامو کردم
چنتا عکس فرستاد برام که حس و حالمو خراب کرد
چنتا عکس لخت از کص و کونی که انگار مامانم بود
نوشتم بیشرف اینا چیه و من ناموستو میگام …
یه متن طولانی نوشت برام که انگار داستان سکسی بود که با مامانم داشته
یه شبی ساعت دور و ور ۷ که مامانم کارش تموم میشه و میخاد مغازه رو تعطیل کنه این مردتیکه قدرت میره داخل مغازه و زوری به مامانم تجاوز میکنه
ولی این مردتیکه نوشته بود رفتم مغازه و دهن مامانتو گرفتم
دست و پا میزد و میخاست داد بزنه ،دهنشو بستم
در مغازه رو بستم و لختش کردم
چه بدن نازی داره مامانت خیلی سکسیه
سفید سفید
یکم کصشو ممه هاشو خوردم و بعدش کیرمو کردم توی دهنش
یکم که زوری برام ساک زد خوابوندمش و داشت گریه میکرد
کردم توی کصش و تلمبه هامو زدم توی کص صورتی و آبدارش
پنج دیقه که زدم آروم شد گریه هاشو و داشت آه آه میکرد
برگردوندمش و کردم توی کونش
مامانت نمیدونس گریه کنه یا لذت ببره از کیر من
اون شب خیلی گاییدمش و آخرش گفتم که اگه به حرفم گوش نده کارای بدتری باهاش میکنم
من یه طوری بودم یه حس شهوتی داشتم رفتم توی هال و دیدم مامانم با یه ساپورت و به تاپ نیمه لخت نشسته و توی فکره
حالم خوب نبود غیرتی بودم عصبی بودم ترسیده بودم حشری بودم
ولی در کل ترس داشتم که باز سرش بلایی بیاره و حشری بودم که کاش این کص و کون خوشگلو از نزدیک میدیدم
شب بهم پیام داده بود دیگ زر اضافی نزنیا دیدی گاییدمش
هی پیام میداد هر ۵ دیقه یه بار که ننتو گاییدم و عکس کصشو میفرستاد
دیگ بعد چن بار نوشتم آقا باشه گاییدی نوش جونت ولم کن دیگ دیوونم کردی
نوشت بازم هروقت بخام میکنمش
نوشتم باشه هروقت خواستی برو بکنش نوش جونت
گفت باید یه کاری برام بکنی
گفتم ولم کن تورو خدا من اعصابم خوب نیست
گفت یا انجامش میدی یا یه کاری میکنم آبروتون بره عکسارو به مردای محله میفرستم تا ببینن مامانت چه جنده ایه
نوشتم غلط میکنی مردتیکه بیشرف میکشمت و …
نوشت باشه پس فردا شب که بابات اومد خونه میفهمی چه اتفاقی افتاده اونموقع میگم کی غلط کرده
نوشتم اذیت نکن چی میخای باشه بگو
نوشت فردا صبح ساعت ۸ در خونتونو باز کن و برو بیرون
بازم فحشش دادم و …
آخرش قبول کردم
فردا صبح شد و ساعت ۷ بابام رفت سر کار و مامانمم با یه شلوارک و سوتین توی اتاق خواب بود
ساعت ۸ در رو باز کردم و رفتم سرکوچه منتظر بودم
دیدم مردتیکه قدرت با دو تا مرد گنده دیگه رفتن خونه و درو بستن
ترسیدم اولش خواستم به بابام زنگ بزنم
ولی خب بابام چیکار میتونه بکنه
یه ۱۰ دیقه ای همینطور مات بودم
تصمیم گرفتم برم ببینم توی خونه جخبره
رفتم از دیوار بالا افتادم حباط و رفتم داخل
صدا زیاد بود صدای آه و ناله
در اتاق مامانم بسته بود
صندلی رو گذاشتم و آروم از بالای در از شیشه نگا کردم
سه نفری داشتن مامانمو جر میدادن
مامانمم داشت آه و ناله میکرد
میزدن دم کونش و میگفتن تو جنده کی هستی
مامانمم میگفت من جنده قدرتم من زن قدرتم
هروقت خواستی بیا کصمو جر بده قدرت جونم
میدونستم مجبوره اینارو بگه ولی حس شهوتی بهم میداد
سه نفری خشن کص و کونشو جر دادن و بعد نیم ساعت کارشون تموم شد
زود فرار کردم از خونه
ظهر برگشتم خونه درحالیکه مدرسه نرفته بودم
مامانم حال روحیش خوب بود ولی لنگ لنگان راه میرفت
اون مردتیکه قدرت به عکسایی که ازش گرفته بود مامانمو هر وقت دلش میخاست جرش میداد
هروقتم میکنتش عکساشو از تلگرام میفرسته برا من
دیشب به مامانم گفتم این مردتیکه قدرت مزاحمت نمیشه که؟؟
بهم گفت مردتیکه چیه عزیزم ن آقا قدرت مزاحمم نمیشه دیگ
رابطمون بهتر شده یکی مزاحمم شد توی خیابون باهاش دعوا کرد
الان هوامو داره
فردا شد و ظهر مامانم رفت حموم و یکساعت طول کشید بیاد بیرون
اومد و ناهارو خوردیم و یه تیپ سکسی زد و گفت میرم مغازه شاید دیر وقت اومدم امشب عروس دارم
دیگه حالش خوبه
قدرت پیام داد بهم که ساعت ۷ عصر رفیقم خلیل قراره کص و کون مامانتو آبیاری کنه عزیزم
خلاصه این مردتیکه قدرت زندگیمونو خراب کرده و مامانمم برا حفظ آبروش شده جنده اون و هرکاری میگه میکنه
نوشته: نیما
سرش خیلی مشغوله؟
آخه سير تو کیبیله معلم نگارشتون،تو اول حرف زدن عادیت رو برو یاد بگیر،بعد بیا اینجا در مورد تهران خودمون حرف بزن.
سرش خیلی مشغوله🤔تهران خودمون😲.
جهت اطلاع بعرض نیما جون عزیزم میرسونم که چهار شب دیگه نوبت منه که با خانم والده مکرمه الا کلنگ بازی کنیم …از سه ماه پیش رزرو اینترنتی کرده بودم فقط خواهشا بعد از ارسال عکس های این سیکیش توسط اقا گوریل به تلگرام شما از به اشتراک گذاشتن اونها صرفنظر کنید آخه خجالت میکشم مسخره ام کنن چون یه خایه اضافی یدکی دارم …وچون زاپاس بند داره برای همین ملت میخندن . لطفا مراعات کنید
داستان خوبیه ولی واقعی نیست
اخه دستای مکانیک اینقدر صاف و تمیز میشه
ناخوناشم یکم سیاهی نداره
خیلی باحال بود. دمت گرم در باز کردی براشون. حال کردم باهات
مگه مجبوری بیای کس و شر بگی. داستانم می خوای بنویسی یه چیز باور پذیر بنویس عن تو تک تک سلول های بدنت 💩 💩 💩 💩
.
.
انشالله خودت و مادرت با امام راحل و پنج تن آل عبا محشور بشید، صلوات جلیل ختم کنید
تو که همه کار کردی مامانت بره زیر قدرت کس و کون بده یه کاری هم بکن بیاد زیر منم کس و کون بده ماهم لذت ببریم
۰۹۰۵۹۵۱۱۶۵۸
پیام بده واتس ام یهدخونه بدمت از اونمحل برید
بابات نقشش چیه دقیقا ؟ کلا کاری نداره با این داستانا فقط سرش تو تاکسیه خودشه.
اینکه میگی ی اتفاقایی افتاده که سرتون سوت میکشه منظورت چیه?
علی ۲۹ از تهران
کونی
اوبی
عاشق کیر
ساکر هستم
وقتی حشری میشم دوس دارم با کیر تحقیر بشم
عاشق کیر لیسیدن و رون لیسیدن هستم
کیر خوشگلتونو میبوسم
تلگرام واسه آشنایی
وقتی بتونم سکستل هم هستم با تحقیر شدن
zaban0014
خوب کونی اونوقت که تو مکانیکی کار میکردی کم به قدرت میدادی حالا دادی چرا با آب و تاب واسه مامی جونت تعریف میکردی تا اون کیر بخواد آخرش هم بشه اینه دمت گرم دربان خوبی هستی راستی کی تا بحال واسه رفتن به خونه خودشون از دیوار میپره تو کونی جون
اگه خوشت میاد که مامانت بهش کوس بده که کیرم دهن خودتو ننه ت
اگر هم یه وقت راست میگی و خواستی مادرت و ازدستش نجات بدی یه پیام بمن بده.
ببین جوجه مادر حرمت داره ، مگه کسی جرات داره جلو چشم پسر به مادرش هتک حرمت کنه ؟ نمیدونم شماها فازتون چیه ولی تعصب روی مادر اگه کسی زر بزنه آخرش میرسه به زدن شاهرگ طرف ، بچه هروقت درک کردی مادر چقدر حرمت داره همینجا بنویس غلط کردم
قدرت میکانیک رفیقمه اتفاقا واسه شنبه شب بهم قول آبیاری داده،فقط بچه خوبی باش باهاش همکاری کن وگرنه بهش میگم شنبه شب بجای مامانت،تورو برداره بیاره آبیاری کنیم.شاید هم جفتتون رو جلوی هم آبیاری کنیم.
فدای مامانت بشم نیما جون بذار راحت باشه عزیزم
چرات نگو بچه کونی
مملکت اونقدم بی حساب کتاب نی هیشکی نمی تونه هیشکی به زور بکنه مگه اینکه خودش بخواد
خب کیر منم تو کُس و کون مامان خوب جنده ایه ولی این کیر به اون قدرت خانی که ازش حرف میزنی نمیخوره!!!
یا ابرو نمیدونی چیه یا حفظ ابرو😂
خود ننت خوشش اومده.
عکسای مامانتو بذار ماهم لذت ببریم
یعنی خاک عالم تو سرت و کیر عالم تو کونت ببین به کجا رسیدیم که به والاترین مقام انسانیت مادر اینجوری بی حرمتی میشه خب شل مغز آشغال مرگ یه بار شیون یه بار یه نفر صداش رو از صدای مادر بالاتر برا باس زبونش رو برید دست درازی و تجاوز که مرگه حقش
بر فرض اینکه داستان نیست و خاطرست میگم. چرا نرفتی همون اعترافاتی که توی تلگرام کرده بود رو به پلیس نشون بدی و دهنش رو اونجوری سرویس کنی؟ 😕 میدونم موقعیت بدیه ولی میخوام بدونم به فکرت رسیده یا نه. از قانوناش با خبر نیستم ولی اگر من بودم این کار رو میکردم یا موقعی که رفتن تو میرفتم اول یه فیلم میگرفتم که مدرک باشه بعد با چاقو از سوراخ کون تا فرق سرشون رو جر میدادم.
امیدوارم قدرت از این به بعدم با قدرت هر چه تمام تر کص ننت بزاره نیما چاقال!
سرکوچتون مغازه یارو کار میکردی مامانت میومد دنبالت خب خود کون گشادت میومدی خونه… بعدشم مغازه مامانت دو خونه بالاتر بود اصن مسیر مامانت از جلو مغازه اون نیست که بهش تیکه بندازه
ببین کسی که ولنگ و واز تو تهرون میچرخه ، یعنی دلش میخواد.
بعدم اگه روت نمیشه به پلیس بگی و زورت نمیرسه ، ۱۰ تومن که بدی جنازه تحویل میگیری ، حالا هر کی میخواد باشه یا هر چی میخواد بشه ، زندگی اینقدر ارزش تحقیر رو نداره
اگه توجه کنید کیری ضایهس ک یکی نیستن
دومن من اگ ی وخ بیام خونه و ببینم زوری با ناموصم کاری داری بقران همونجا همشونو خلاص میکنیم این داستانم خارمادره کصشره
دهنت سرویس
ناموسا پاکش کن بخدا دیشب خوندم تا صبح تب کردم
اعصابم بهم ریخت.
اگه داستان ساخته ذهن مریض نویسنده هست که هیچ
اگه واقعیه کسخل برین پیش وکیلی کسی راهنمایی کنه پدر مرتیکه تخم حروم رو دربیارین.
یک سوال منو پاسخ بده کدوم خر متاهلی یه زن متاهل رو از سکسشون تصویر میگیره و پخش میکنه ؟
چون اقا پسر اگه اثبات بشه که این مورد رخ داده اگر هر دو با میل و رقبت باشه هر دو حکم سنگسار دارن اگه مرده به زور به اون خانم تجاوز کرده باشه حالا کمی جرم خانومه سبک تر میشه ولی در هر حالت چه به میل باشه و چه نباشه مرده جرمش سنگسار هست فکر کنم برای لواط هست که از کوه باید بندازن پایین یا برا همین هست ولی در هر صورت اینقدر جرم خطرناکی داره که کسی جرات نکنه با دست خودش مدرک اثبات جرم خودش رو بده
مهم اینه که به مادرت بیاحترامی نکنی
احترام مادر واجبه، حتی اگر جنده باشه
ایول کاش ادامه دار بود
فقط اونجاش ک گفتی دیوونم کردی هرکار خواستی باهاش بکن
ایول داستانت عااالی بود کاشکی مامان منم همچین بکنایی داشته باشه خیلی خوب بود
خوب پسر جون اشتباه کردی وقتی گفت درو باز بذار باید براش تله میذاشتی
به این راحتی ۳ تا مرد بودن وقتی یکیشونو با چاقو میزدی بدم میزدی
اونا فرار میکردن نمیرفتن ی چوبی چیزی کنار میذاشتی برمیداشتی
میزدی تو سرش میشد دفاع از خود تو حریم خونت
من جای تو بودم هر ۳ تاشونو بدجوری میکشتم سنمم کم بود
میگفتم امدن تو خونه میخواستن خف کنن چون تو حریم چهار دیواری
خونته میشد دفاع از خود و قانون با تو بود
اینجاس که باید فکرتو بکار مینداختی هیج وقت به تعداد یا هیکل طرف
مقابل نگاه نکن وقتی چاقو داری یعنی سلاح سرد یا بهترینش کاتره
تیغ موکت بری بذار تو دستت و بعد با چسب برق دور دستت بپیچ که کاتر
بهیچ عنوان در نره اش و لاششون میکردی
قوی تر از مرد ایران داشتیم روح الله داداشی رو میگم که ی بچه ۱۸ ساله
با چاقو زد روی گردنش شاه رگش پاره شد و مرد به این سادگی
حالا هم دیر نشده قشنگ تک به تک گیرشون بیار سرشونو زیر اب کن
نامردی کردن تو هم بکن داره میره تو کوچه خلوت از پشت چاقو رو بزن
تو پهلوش بپیچون و برو خیلی راحت بعد نفر بعدی اول اون قدرته چیه
اونو بزن صبر کن و عجله نکن تو کار بعد که علامیشو رو دیوار دیدی
به مادرت بگو مامان فلانیرو زدن خوارش گاییده شد رفت 👙👠💄
انگار چوچوله اش گندیده بس که سیاهه