قهر زن داداش و داداش کیر کلفت و خجالتی

1395/12/15

سلام.بعضی وقتا یه اتفاقای عجیب توی زندگی آدم میفته که بعد وقتی بهش فکر میکنی،بیشتر شبیه یه خواب میمونه.اسم من مرجان هست و متولد ۱۳۶۰ هستم و مهرماه رفتم توی ۳۸ سالگی.قبلا به بار ازدواج کردم و طلاق گرفتم،البته ازدواج هم نمیشه اسمش رو گذاشت.پسرخاله ام مقیم سویس بود و وقتی بیست و شیش سالم بود به صورت غیابی عقد کردیم و من بیشتر بخاطر اینکه مقیم اونجا بود و پزشکی میخوند قبول کردم وگرنه اصلا درحد خودم نمیدیدمش.بعد یکسال آقا اومد که فهمیدم نه درس میخونده و نه قرار بود که برگرده.که من هم تصمیم گرفتم جدا شم.البته از لحاظ شریک جنسی هم ما باهم مچ نبودیم.خلاصه جدا شدم.

دوتا برادر کوچکتر از خودم و دوتا خواهر بزرگتر از خودم دارم که همه ازدواج کردن.من با برادر کوچیکه ام که اسمش محمدرضا است خیلی صمیمی هستیم.اون الان بیست و سه سالشه و از کوچیکی بیشتر من مثل مادرش بودم تا مادر خودمون.محمد الان دوساله ازدواج کرده و از همون اوایل با زنش مشکل داشت تا دوماه پیش که زنش قهر کرد و از خونه رفت.خونه ما اهوازه و برادرم ماهشهر زندگی میکنه و من یکماه پیش اومدم پیش محمد که هم از تنهایی دربیاد و هم غذا و دیگر کاراش رو کمکش باشم.خلاصه خیلی خوشحال شد و از زندگیش حرف میزد.زنش خیلی لاغر بود برخلاف محمد که ورزشکاره و هیکل پر داره.یه روز بهش گفتم از همون اولم بهت گفتم انتخابت خوب نیست و دختر حداقل باید اندام دخترونه داشته باشه که قبول نکردی که سفره دلش باز شد و گفت اون اصلا از لحاظ جنسی براش هیچی مهم نیست و حتی حاضر نشده که ببرمش سینه هایش رو عمل کنه.خلاصه دیدم خیلی دلش پره و منم یکم مثل قدیم و بچگی هاش بهش نزدیک شدم.

یه روز که رفت حمام بهش گفتم میخوای پشتت رو کیسه کنم که کلی استقبال کرد و منم با تاپ و شلوارک رفتم داخل و اون با شرت پشت به من نشسته بود و خلاصه کلی کیسه کردم کمرش رو و ناخوداگاه وقتی پاشد لیف رو بده بهم که کف بزنم به کمرش،خیسی شرتش یهو قاب کیرش رو نشونم داد.حالت خوابیده اش از شق شوهر خودم بزرگتر و کلفتتر بود.خلاصه یکم آب بازی به یاد قدیم کردیم و وقتی حمامش تمام شد حوله دادمش و اومد بیرون که پشت سرش من رفتم حمام.داشتم دوش میگرفتم کن محمد اومد گفت بذار کیسه کنم برات که دوبار گفتم نه و بالاخره گفتم باشه که نشستم و اومد برام کیسه کنه من یه کار جالب کرد و سوتین منو باز کرد و انداخت گوشه و شروع کرد کیسه کردن و یهو خندید و گفت آجی…گفتم جان…گفت تو هم سرمایه داریا…گفتم چطور!؟گفت راحله رو برا عمل سینه بردم دکتر گفت پنج میلیون خرجش میشه،تو این پنج تومن رو داری.خودم خنده ام گرفت و بهش گفتم پررووووووو.خلاصه تمام شد و پاشدم پشت بهش و خم شدم سوتین ام رو بردارم که برجستگی کیرش توی شلوارک اینقدر تابلو بود که‌ اولین چیزی بود که‌ به چشمم خورد و محمد هم زود رفت بیرون.منم یکم اصلاح زیربغل و جلو داشتم که انجام دادم رفتم بیرون.صبح پاشدم و دیدم محمد سرکار رفته و شروع کردم تمیزکاری خونه که چندبار صحنه کیر محمد اومد جلو چشمم و خودم رو مشغول میکردم.قالی پذیرایی کثیف بود و جمع کردم و با محمد هماهنگ کردم زنگ زد اومدن بردن قالی شویی و نشستم پای تلویزیون و رفتم توی تلگرام و لاین.یه خط دارم که کسی شماره اش رو نداره و باهاش لاین رو فعال کردم و خواستم یکم شیطونی کنم.یه عکس خفن گذاشتم و داشتم میگشتم که کی رو سرکار بذارم یهو رفتم به لاین محمد پیام دادم و دیدم سریع جواب داد.یکم چت کردیم و من فقط از سر شیطونی ازش پرسیدم متاهلی که گفت اره.براش نوشتم خب پس تو فایده نداری.سریع نوشت متاهل بودم،الان مجردم و جدا داریم میشیم.بعد دوباره نوشت البته همون موقع که متاهل هم بودم فرقی با مجردی نداشت.نوشتم واااااااااااااااااااااااااااااااا…یعنی چه؟نوشت یعنی رابطه زناشویی نداشتیم.منم شیطووون،نوشتم اوووه اووووه من از پسر سرد بدم میاد که جواب داد من آتیش بودم ولی زنم سرد بوده.گفتم حتما بلد نبودی که گفت نه،اون از جلو ارضا نمیشد و درد داشت،دوران عقد از پشت میکردم و اونم فقط از پشت راحت بود و اذیت نمیشد.بهش گفتم چرا از جلو درد داشته…یهو نوشت چون کیرم بزرگه،میخوای ببینی…به لحظه صحنه حمام اومد جلو چشمم…براش نوشتم اوهووووم.دو دقیقه بعد یه عکس اومد وقتی دانلود کردم،جا خوردم…برام نوشت چطوره…من هنگ بودم،یه لحظه به خودم اومدم دیدم دستم توی شرتمه…دیگه جواب ندادم بهش.

عصر اومد محمد.رفتیم بیرون و شام خوردیم و توی حال که قالی نبود بهش گفتم بیاد پیش خودم روی تخت خودش بخوابه.من لباسا رو شسته بودم و تاپ و دامن پوشیده بودم.اونم عادت داشت با شرت ورزشی و رکابی بخوابه.پتو رو انداخته بودم روم و همش عکس صبح جلو چشمم بود و از طرفی خور خور های محمد نمیذاشت بخوابم.چشمام گرم شده بود که‌ دیدم انگار نفسام تنگ شده،چشمام رو باز کردم دیدم محمد بغلم کرده و همچنان خور پوف کنان،خوابه خوابه…پایین،پشت باسنم،کیر و بیضه های محمد رو حس میکردم که خوابم برده بود.نمیدونم چرا با تکون بیدار شدم من دیدم محمد بدخواب شده و گهگاه با خودش حرف میزنه،از حرفاش بعضی وقتا اسم خانمش رو تشخیص میدادم،خواستم بیدارش کنم که دوباره چسبید بهم ولی اینبار حس کردم روی باسن ام یه چیز سفت افتاده.توی فکر خودم بودم که محمد دو بار دیگه اسم خانمش رو اورد و یکم توی تخت،تکون خورد و چسبید بهم و توی همون حالت خواب دامنم رو با شرت و همه چیز آورد پایین و تا خواستم عکس العمل نشون بدم یهو لای پام آتیش گرفت.نفسم بند اومده بود.قلبم داشت در دقیقه هزار بار میزد.کیر کلفت و بزرگ محمد بود.واقعا نمیدونستم خوابم با بیدار.بدنم قفل بود…محمد یکم تکون خورد و باز بغلم کرد که یهو فهمیدم بیدار شده.یه لحظه تا به خودش اومد پرید عقب و پاشد ایستاد،منم مجبور بودم حسابی خودمو به خواب بزنم.آخه تقریبا دامن و شرت من کامل تا مچ پام رفته بودن پایین.محمد هم داشت کون منو نگاه میکرد و خشکش زده بود.اومد دامن منو ببره بالا ولی چون زیر پام بود ترسید بیدار شم.رفت از اتاق بیرون و رفت دستشویی،منم سریع با دستمال کاغذی کوسم رو که خیس شده بود خشک کردم.دیدم محمد نمیاد.نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت.نمیدونستم اگه اومد چکار کنم.از طرفی بعد ده دوازده سال برای بار دوم کیر رو حس میکردم و اصلا توی فکر این نبودم خواهر برادریم.اوضاع بدی بود.نیم ساعت گذشت که دیدم محمد اروم اومد و بعد چند لحظه من کنار تخت ایستاده بود کنارم باز خوابید و پتو کشید سر جفتمون.ده دقیقه گذشت که دیدم نور موبایلش رو زیر پتو روشن کرده و خنده ام گرفته بود که‌ داشت دید میزد.میدونستم کون بزرگ من بدجور چشماش رو کور کرده.ولی دیدم انگار میترسه بیاد جلو…یکم تخت تکون خورد،گفتم باز داره میره بیرون اتاق ولی یهو دیدم اروم چسبید بهم و جالب تر که آقا کیرش رو از غلاف در آورده.دوتا تکون خورد و فرستادش لا پام.من آمپرم چسبیده بود ولی جوری کوسمو سفت میکردم که متوجه خیسیش نشه.داشت لا پام عقب جلو میکرد که دیدم بیشرف،خودش رو زده به خواب و چندکلمه بی مفهوم میگه و یه کلمه اسم زنش رو میاره…باز نامفهوم حرف میزنه و باز اسم زنش رو میاره و دیدم پام رو داد روی پاش همونطور که‌ به پهلو خواب بودیم و من مجبور شدم مثلا بیدار شم.مثلا بیدار شدم و گفتم وااااای،محمدرضا…محمدرضا…محمد تا دید اسمش رو صدا زدم،دو سه بار اسم زنش رو اورد و با دست کیرشو تنظیم کرد و فرستاد داخل کوسم و منو سفت کشید سمت خودش،…آخ نفسم بند اومده بود از طرفی وقتی سر کیرش رفت داخل یه بار ارضا شدم و وقتی کامل تخماش چسبید دم کوسم برا بار دوم ارضا شدم.دیگه نا نداشتم صداش کنم.اونم منو به شکم خوابوند و اومد روی کمرم و کیرش رو توی کوس عقب جلو میکرد،دوبار دیگه صداش کردم،اون داشت تلمبه میزد و منم دیگه حرفی نزدم.حدود چهل دقیقه تلمبه میزد.من تا حالا اصلا فکر نمیکردم اینقدر کوس دادن میتونم باحال باشه.تا آبش اومد و ریخت داخل.که سریع چندبار تکونش دادم مثلا آقا بیدار شد یهو مثلا طرف جا خورد پرید عقب،شروع کرد فیلم بازی کردن و چراغ رو روشن کردم که هی میگفت خاک تو سرم،چی شد چی شد.ازم پرسید اذیتت کردم که با نیش خند بهش گفتم نه فقط منو چهل دقیقه ای میشه با زنت اشتباه گرفتی.دیدم انگار جدی جدی رنگش زرد شده و عذاب وجدان گرفته.سریع بلندش کردم و سوییچ رو دادم بهش و گفتم بپر برو داروخونه شبانه روزی و بگو قرص اورژانسی ضدبارداری میخوام و بگیر بیا که واقعا گند زدی.بغض گرفته بودش.خودم هم ناراحت بودم ولی بیشتر برای اون.رفت و اومد و قرصا رو خوردم و دیدم انگار هنگه…بهش دمپایی پرت کردم و با شوخی گفتم توی خواب بودی و اشتباه شده.بخوای ادا اطوار دربیاری،الان میرم.گفت باشه.بعدم گفتم زود باش برو غسل بگیر.فرستادمش حمام و خودم همش توی فکر کیر بودم.لخت شدم رفتم داخل که دیدم شرت پاشه،تا منو دید لخت زبونش بند اومد،زدم پشت سرش و گفتم حیوون،این چیه،فکر کنم زخمم کردیا…با چشمای سرخ گفت ببخشید آجی.بهش گفتم اشکال نداره.فقط یه چیز میگم گوش میدی.گفت اره.گفتم چشمات رو ببند تا خودم بگم باز کن.گفت باشه،تا بست شرتش رو درآوردم،خواست نذاره،زدم روی دستش،شرت دادم پایین،کیرش رو که دیدم،همه اون اتفاقا باز زنده شد.شروع کردم مالیدن که زود شق شد و نشست توی وان و خودم نشستم روی پاش و اب رو باز کردم.بعدم نشستم روی کیرش که انگار برق سه فاز بهش وصل کردم.تا نشستم،پاهامو با دستاش گرفت و شروع به تلمبه زدن کرد.من اون شب یازده بار ارضا شدم.وقتی صبح شد دیدم رفته سرکار.عصر اومد حتی یه کلمه حرف نزد و شب توی پذیرایی خوابید.دو سه روز از خجالت توی چشمام نگاه نمی کرد.پریشب وقت خواب،چراغا رو خاموش کردم و روی تختش خوابیدم و دو سه بار صداش کردم،اومد دم در اتاق…منم خودمو عصبانی گرفتم و توپیدم بهش کن بهت بدهکارم شدم،جای زنت اشتباه گرفتی،هر کاری خواستی کردی،من گفتم اوضاع روحیت خرابه چیزی نگفتم حالا این مسخره بازیا چیه.بیا بگیر بخواب،این شب آخره و فردا میخوام برم.رفت بالشت اش رو اورد و خوابید کنارم.بهش گفتم بغلم کن.خخخخخ.تا بغلم کرد دیدم کیرش شقه.گفتم بهش هاااااااا،باز چشه،گفت بخدا هیچی آجی،برگشتم سمتش و دست کردم توی شرتش و گرفتمش و گفتم چرا الکی دروغ قسم میخوری،اگه امشب سیر میشی،اینم روی همون روز.پاشدم خودم لخت شدم که نفهمیدم کی سر برده لا پام.فقط اینو میدونم که توی دست دوم اینقدر روی کیرش بالا پایین شدم که از حال رفتم چند دقیقه و تا صبح نخوابیدم.دیشب هرچی خواست کنارم بخوابه بهش لاپام رو که رنگ خون شده نشون دادم و فقط دیشب با کرم مرطوب کننده داشتم چرب میکردم کوس رو.بهش گفتم ماهی یه بار میام ماهشهر.اون بدبخت فقط موقع تلمبه زدن سرش بالاست.بقیه مواقع نگاه توی چشمام نمی‌کنه.الان با شرت نشستم و محمد عصر میاد من ببره منو اهواز خونه.از صبح ده تا مسیج داده،امشب بمون فردا برو.براش نوشتم پریودم…نوشته مسخره برا چیزی نمیگم ک…نوشتم آره ارواح عمه ات.کارم درست نبود ولی پشیمون هم نیستم.مقصر هرکی بود،فقط میدونم من که دارم چهل ساله میشم و برادرم که چندساله متاهله،هنوز معنی این رابطه رو نفهمیده بودیم.من که هیچ تصوری ازش نداشتم و خوبه اگه تونسته باشم این معنی رو برای عزیزترین کسم،نشون بدم.

نوشته: مرجان


👍 27
👎 28
254373 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

582309
2017-03-05 22:04:42 +0330 +0330
NA

تو رو خدا یکی به من بگه چجوری امکان داره متولد سال 60 باشی بعد مهر ماه بری تو 38 سال ، عزیزم شما سه سال قاچاقی زندگی کردی
سکس با محارم بدترین دیسلایک خیلی گنده very big


582318
2017-03-05 22:33:12 +0330 +0330

ميگن جق مغز و ميپوكونه هاااا باورم نميشد سه سال و ريدي ب خودت ?

0 ❤️

582324
2017-03-05 22:45:34 +0330 +0330

من هم متولد 60 هستم ولی هرچی حساب کتاب میکنم 38 سالم نمیشه :(

0 ❤️

582326
2017-03-05 22:50:13 +0330 +0330

عرضم به درز جاکش دخترنمای قصه ی امشب که ریاضیش هم ضعیفه درحدی که سن و سال خودشم نمیتونه حساب کنه:

۱- “خیسی ﺷﺮﺗﺶ ﯾﻬﻮ ﻗﺎﺏ ﮐﯿﺮﺵ ﺭﻭ
ﻧﺸﻮﻧﻢ ﺩﺍﺩ”
کون مثلثی! قاب کیر چیه دیگه؟ :-D

۲- “ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺍﺵ ﺍﺯ ﺷﻖ ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩﻡ
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﻭ ﮐﻠﻔﺘﺘﺮ ﺑﻮﺩ”
هيچی :| فقط نگات میکنم ببینم از رو میری یا نه :|

۳- “خلاصه ﯾﮑﻢ ﺁﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻗﺪﯾﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ”
خجالت بکش! سن گاو مش حسن داری تو حموم آب بازی میکنی؟!! :-D. همسنای تو میرن روضه. میرن امامزاده بیژن دخیل میبندن خدا بشون شوهر بده خخخخ

۴- “ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯾﺎ”
اینو راست گفت خداییش. ممه سرمایه است! ?

۵- اینکه تو کل عملیات اون شب خودتو به خواب زده بودی کونده بودن خودتو میرسونه و لاغیر… :|

۶- “ﺍﺯ ﻃﺮﻓﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﺮ ﮐﯿﺮﺵ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﻣﻞ ﺗﺨﻤﺎﺵ ﭼﺴﺒﯿﺪ ﺩﻡ ﮐﻮﺳﻢ ﺑﺮﺍ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﺪﻡ”
ببین ورود کیر به کس بی صاحابت تو اون شرایط کلن دوثانیه هم طول نمیکشه! چطور دوبار ارضا شدی؟!

۷- “ﻣﻦ ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﺑﺎﺭ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﺪﻡ”
یازده بار کیرخر شدی! :| فک کردی با بچه دبستانی طرفی اینجا؟ :|

۸- نتیجه گیری آخر داستانو رو یه مقوا با ماژیک بنویس لوله کن بکن تو کونت :|

سگ بشاشه به اون افکارت! :| اسپرم شپش تو دهنت :| رشته کوه هیمالیا تو کونت :| دیگه ننویس کونی


582331
2017-03-05 23:00:41 +0330 +0330

perfect

0 ❤️

582332
2017-03-05 23:04:12 +0330 +0330
NA

وای مازیار خیلی باحال بود کلی خندیدم خداوند روحت را شاد کند برادر که روحم را شاد کردی

1 ❤️

582342
2017-03-06 01:02:00 +0330 +0330

بی همه چیز محارم ننویس…
چرا اینقد کثیف و لجن هستید که نمیتونید توی عصر پیشرفت ارتباطاط یکی رو برای خودتون پیدا کنید که کار به حرومزاد…گیتون نکشه.احمق بی وجود جینده چرا نمیری یکی تو خیابون پیدا کنی حشر کست بخابونه.یه عمر عذاب وجدان میندازی بجون اون بچه هرچند اون مث خودت بی رگه …کودن های که میان لاک میکنن ک.ی.رم دهنتون ب.غیرتا

1 ❤️

582355
2017-03-06 04:00:57 +0330 +0330

چیمن جان! خاکتیم ?

0 ❤️

582359
2017-03-06 05:09:59 +0330 +0330

شما بنظرت تو پیشونی ما چیزی نوشته اق پسر؟
من فقط اینکه گفتی بچه اهوازمو باورم شد چون لهجه شیرینت تو جق نوشتتم پیداس.یعنی کون میدادی بهتر از این کارت بود که این کسنوشته رو به رشته تحریر در اوردی. حداقل کاش شهرتم دروغ مینوشتی ابرو همشهریات و جنوبی ها رو نمیبردی.
اول داستانتم خودت گفتی بعضی وقتا اتفاقایی میفته که بیشتر شبیه یه خواب میمونه. باید بگم که این یکی رو هم راست گفتی و نظر منم همینه که کس نوشتت بیشتر شبیه خواب میمون و بلکه خواب عنتره… ?

1 ❤️

582374
2017-03-06 07:09:17 +0330 +0330

کیسه کنی؟مگه استقلالی؟لهجت شبیه لهجه قندهاره

0 ❤️

582386
2017-03-06 09:20:12 +0330 +0330

وب.گرد برادر مومنم!! مگه اهوازیا چجور حرف میزنن؟!
یعنی ما انقد تخمیه صحبت کردنمون؟؟؟ :|

1 ❤️

582407
2017-03-06 11:06:32 +0330 +0330

اگه واقعیت داشته نوش جونت

0 ❤️

582411
2017-03-06 11:30:50 +0330 +0330

من فقط اومدم به مازیار خان لایک و امتیاز بدم برم اصلا هم نخوندم اراجیف داستانو مازی جون دمت گرم دادا (clap) (clap)

0 ❤️

582424
2017-03-06 13:00:21 +0330 +0330

قبلا ها کسشعر کوپنی بود
الان یارانه ایش کردن
گاییدین ناموسا
نگین چرا فحش میخوریم
خودتونم بودین یکی فکر شما روستون واژن داره کسین هر کسشعری رو باور میکنین و میخونین کلتون کیری میشد

0 ❤️

582452
2017-03-06 16:54:53 +0330 +0330

من فکر میکردم که اینا همش الکی و دروغ و برای سرگرمی میان دروغ مینویسن. ولی بد بختانه حقیقت.!!!خبری خواندم مبنی بر این که چند هزار پرونده سکس با محارم در دادگاه تشکیل شده‌اند و قوه قاضی این پروندها را معلق گذاشته. اگر منبع خواستید برایتان میدم.

0 ❤️

582456
2017-03-06 17:32:18 +0330 +0330

fucking shit
nmishe namusan motevalede 60 bashio 38 sale bashi

0 ❤️

582463
2017-03-06 19:39:53 +0330 +0330
NA

vojdanan chi fkr krdi 48bad motevalde 60
shafa nmide ke

0 ❤️

582468
2017-03-06 20:48:58 +0330 +0330
NA

کصخل سنتو.چجوری حساب کردی 38 اخراشم ک داشت میشد 40 سالت بدبخت بس ک خود ارضایی کردی گذر زمان برات گاییده شده درکش نمیکنی

0 ❤️

582514
2017-03-06 23:19:12 +0330 +0330

اقا این چطوری متولد ۶۰هست بعد الان که سال ۹۵ هستیم ۳۸سالشههههههه؟جهشی تولد گرفته؟

0 ❤️

582635
2017-03-07 20:42:31 +0330 +0330

محارم مزخرف ترين سكسه

البته بعد از خفت گيري

1 ❤️

582636
2017-03-07 20:45:09 +0330 +0330

40دقیقه و خواب؟؟؟

0 ❤️

582782
2017-03-08 13:54:17 +0330 +0330

مازیار خان من جسارت نکردم برادر شما عزیز مایی . من منظورم این بود نوشته رو لهجه دار نمینویسن والا من ارادت خدمت همه هموطنا مخصوصا خوزستانیا و جنوبیا دارم . کما اینکه خودمم جنوبیم دوست عزیز ? ? ?

0 ❤️

645413
2017-08-15 13:43:25 +0430 +0430

وای خیلی با حال بود، باور کردنی هم بود نوش جونتون

0 ❤️

690133
2018-05-27 13:35:23 +0430 +0430

این داستان رو ده بار خوندم ولی هربار میخونم باز تحریک میشم عالیه

0 ❤️

708777
2018-08-08 08:13:45 +0430 +0430

خیلیم عالی اینایی ک الان میان کسشعر اب میکشن و میگن گناه و کثیفه و خوی حیوانو و چی چی همشون عقده این انقد خواهرشونو بقیه گاییدن
با هرررکسی ادم میتونه سکس کنه اگه رضایت دوطرف باشه

0 ❤️

722065
2018-10-05 09:33:03 +0330 +0330

پس برادرت همشهریه ماس

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها