سلام_دوستان _راستشو بخواهين تا الان هرجي داستان تو اين سايت خوندم جيزي جز كس شعر نبود واسه همين تصميم گرفتم يه داستان واقعي بنويسم.من سامان 24ساله ساكن يكي از شهرهاي جنوبي.قيافم بد نيست.اين داستان مربوطه به جند ماه پيش.داستان از اونجايي شروع ميشه كه يه روز داداشم كه دوسال ازخودم كوجكتره اومد پيشم و گفت يه شماره ايرانسل ديشب جندتا پيام داده و ميس زده من اعتبار ندارم ببين كيه منم جندبار زنگ زدم كسي جواب نداد بيخيال شدم تااينكه جندساعت بعدش ديدم يه پيام فرستاده گفته ببخشيد ديشب اشتباه اس دادم منم گفتم كوجولو اول حواستو جمع كن بعد اس بده.باز جواب داد برو بابا منم اصلا طاقت اين پر رو بازي هارو ندارم اس دادم حيف كه دختري(نر و ماده بودنشو نميدونستم گفتم بنويسم دختر ببينم عكس العملش جيه) باز جواب داد اگه پسر بودم مثلا جيكار مي كردي اس دادم بدون رودروايستي ميكردمت.اس داد مال اين حرفا نيستي جواب دادم طالبي امتحان كن .خلاصه زنگ زدم اولش جواب نداد بعدش اس داد گفت نميتونم صحبت كنم تاحدودي خيالم راحت شد كه دختره .
شب شد دختره يه تك زد منم زنگ زدم يه احوالپرسي كرديم و شروع به صحبت كردن كرديم اين بود شروع دوستي من و ندا.من جون شيرين زبوني و مخت زدنم يكه تو كمتر از يه هفته بدجور رامش كردم طوري كه جندبار سكس تلفني باهاش داشتم خلاصه بعد يه هفته قرار ملاقات گذاشتيم من يكي از دوستام كه متاهله ولي توكف كس رو راضي كردم منو ببره سر قرار كه قبول كرد فرداش فكر كنم روز سه شنبه هم بود با دوستم حركت كرديم بعد يه نيم ساعتي رسيديم سر قرار راستشو بخواهيد تخم نكرديم بريم گفتيم نكنه طرف با داداشش اومده باشه خفتمون كنن اخه يه بار سرم اومده .دلو زدم به دريا به پسره گفتم از برو به ادرسي كه دختره واستاده اونم رفت به دوستم گفتم اگه دختره تيكه نازي بود سوارش ميكنيم اگه زشت بود بيخيال ميشيم رسيديم نزديكاي دختره منم بدون اينكه دختره بفهمه هيكلشو برانداز كردم اخ كه هلو بود هرجاشو نگاه ميكردي كون بود.يكي دو بار خيابونو دور زديم زماني كه فهميديم اوضاع مرتبه سوارش كرديم من و دوستم جلو دختره عقب از شهر خارج شديم بادوستم قرار بسته بوديم وقتي سوارش كرديم من برم كنار دختره.توراه وايستاديم من رفتم عقب كنار دختره بهش دست دادم و كم كم بهش نزديك شدم ازطرفي كيرم سيخ شده بود ازطرف ديگه ميترسيدم دختره بهم بگه بي جنبه.خلاصه بهش جسبيدم كم كم دست انداختم دوكمرش و بوسش كردم حس كردم خوشش اومده جون هيجي نميگفت دست گذاشتم رو رونش اخ كه رون نبود كون بود شروع كردم به دست كشيدن يه لحظه خودشو كشيد عقب بهش گفتم اگه ناراحتي برم جلو بشينم گفت لوس نشو منم ازخداخواسته با اين حرف شيرشدم و عمليات مالشو باشدت بيشتري شروع كردم كيرم ازشدت سيخي داشت شورتمو پاره ميكرد دوستم از تو آينه بدجور ماروديد ميزد فكر كنم اونم سيخ كرده بود دختر بهم گفت تابلو بازي درنيار دوست داره نگاه ميكنه جه دوست هيزي داري تو .منم باخنده گفتم خروس با اون خروسيش طاقت نداره ببينه يه خروس ديگه با مرغ هاش ورميره اينكه انسانه جاي خود داره.خنديد و همجنان درحال حركت بوديم تا رسيديم به نزديكاي پليس راه بهشون گفتن اگه پرسيد دختره جيكارته بگو من راننده تاكسي هستم اوناهم مسافرن از قضا كير كسكشم بلند شده بود تو اون اوضاع و احوال و نميخوابيد گفتم يه وقت من و واسه تفتيش چيزي نبره پايين و كيرمو ببينه تابلو شيم غرق تو اين فكرا بودم كه نفهميدم جه جوري از پليس راه رد شديم تا اوضاع رو امن ديدم دختره رو بغل كردم و دست به كونش ميكشيدم شوخي شوخي گفتم ميخوام دست بكنم توشلوارت ديدم روسريشو يه كم زد بالا تعجب كردم باخودم گفتم دختره طالبه نكني عذاب وجدان ميگيري.
دست بردم توشلوارش البته از عقب جان كه جه كون سفيدي داشت كسكش دست به لاي كونش كشيدم ديگه طاقت نداشتم يواشكي به دوستم گفتم برو تو پارك ميخوام اگه شد تقشو بزنم اونم حركت كرد به طرف پارك .به خودم ناسزا ميگفتم كه اي كاش يه خونه خالي جور كرده بودم دوباره ميگفتم خوب من از كجا بايد فكرشو ميكردم كه يه دخترجه جور تو برخورد اول مشتاق به دادن ميشه درسته جند باره با اس بهش فهمونده بودم ميخوام بكنمش اونم ميگفت باشه باصداي دوستم ازتوفكر در اومدم كه ميگفت رسيديم.منم به پسره گفتم تو شهر يه دور بزن هروقت كارم تموم شد ميزنگم.دست دختره رو گرفتم رفتيم تو پارك كه به نظر امروز خلوت بود منم از اين بابت خوشحال.دختره بي خبر از توكف بودن من گير داده بود بريم تاب سواري تا جايي كه اعصابمو خورد كرد كه خواستم قيد كونشو بزنم ولي نشد كيرم نذاشت يه خورده تاب بازي كرد تا اينكه بهش گفتم بريم يه جايي ميخوام بغلت كنم دستشو گرفتم رفتيم اخر پارك شانس كيري من هرجا ميرفتم جندتا پلاس بودن ديگه خسته شده بودم تااينكه خود دختره گفت بريم روكوه ديدم بد نميگه رفتيم تموم فكر و نگام به كون نازش بود واي يعني ميشد بخوابم روش تاحالا كون زياد كردم ولي همش مال جنده كه گشاد بودن الان يه كون ناز دختر 17ساله جلومه.رو كوه فقط دنبال يه سوراخ جيزي بودم كه ببرمش اونجا.
بعد كلي بدبختي جاي خوبي پيدا شد يه اتاق كوجك جسبيده به آب انبار رفتيم تو طاقت نداشتم تا اومد تو بغلش كردم سريع جرخوندمش از كون بهش جسبيدم اخ جه نرم بود كيرم سخت به كونش فشار دادم دست بردم توسينه هاش شروع كردم به خوردن سينه نازي داشت ازش خواستم بخوابه تا لختش كنم گفت اينجا كثيف ميشم حقم داشت سگو اونجا نميخوابونن ولي مگه كير اين حرفا حاليشه نازشو خريدم تاخوابيد شروع كردم به در آوردن لباساش لخت كه شد خوابيدم روش كيرمو اوردم بيرون كشيدم به شكم و لاي سينه هاش كم كم دختره حشري شد يه خورده به كوسش كه قرمز شده بود و بوي خوبي داشت كشيدم خيلي باحال بود كس اون زن جنده ها كجا كس دختره 17ساله كجا.ديگه طاقتم سراومد گفتم دولا شو ميخوام ازكون بكنمت اولش ترسيد گفت خواهرم بهم گفته دفعه اول درد داري منم گفتم ميخواستي بهش بگي بعدش جي؟هيجي جز لذت نيست.راضي شد جرخيد دولا شد تازه يادم اومد كه دفعه اولشه تو كوه و بيابون بدون كرم و جيز ديگه جي جوري بازش كنم يه خورده باسوراخ كونش بازي كردمو كيرمو گذاشتم لاي كونش و خوابيدم روش گفت جرا نكردي توش گفتم كرم ميخواد گفت دارم تو كيفمه باخوشحالي برداشتم شروع كردم به بازكردن سوراخ كون بعد كلي بدبختي بازشد سرشو كردم توش كه ابم اومد كيرمو درآوردم ودوتا زدم تو سرش كه كوني جي ميشد جند دقيقه تحمل ميكردي دهنم سرويس شد تا كونشو باز كردم حالا جه غلطي بكنم ناگفته نمانه كه من زود ابم مياد ولي خيلي شهوت دارم كه سرشهوت تو دانشگاه شرط بستم اگه قسمت شد توداستان بعدي ميگم .بعد يكي دودقيقه دوباره سيخ شد گذاشتم دم سوراخ نازش اخ كه جه كوني بود بافشار بزور سرش رفت تو ديگه بيشتر نبردم توش ميترسيدم جر بخوره و دفعه بعد كون بهم نده بعد چند با در اوردن و كردن تو ابم اومد چندبار ديكه كردم و اوردمش پايين نگاه به موبايل كردم ديدم رفيقم ده بار زنگ زده .باهاش تماس گرفتم اومد با چهره درهم .دختره رو خالي كرديم درخونشونو رفتيم توراه رفيقم گفت سري بعد بهش بگو خواهرشو همراهش بياره واسه من .خواهرش زني بود 20ساله خانوادگي كون گنده داستان خواهرش اگه خواستيد سري بعد مينويسم .شرمنده زياد شد نحوه كردنمو كامل نگفتم كه زياد نشه اخه بايد يه نفر كرايه ميكردم كه واسم اونارو بنويسه.ادامه دارد.
نوشته: س
الان بچه ها میان
خیلی مودبانه
کونتو پاره میکنن
زودی در رو
:)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
اينجا تو داستانا همه بتمنن اصلا جوكر نداريم نه ؟؟؟
مخ زن و خوش استيل و خوش سرو زبون و . . .
اخ قضيه اصلي يادم رفت رو كيبوردت حرف ( چ ) نداري نه ؟
ميخواي كپيش كن تو يه فايل txt ذخيره كن احتمالا تو داستانات بكار مياد
Ounja ke gofti vasate rah umadi aqabe ma6in vase mam etefaq oftide.janbasho da6tim amo0o .vaqean ajab kharaei peyda mishana.
حالا دیگه همه داستانای سایت کسشر شد فقط داستان تو واقعیه کون تلمبه؟
جالبه.نوشتی شوخی شوخی گفتی میخوام دستمو بکنم تو شلوارت اونم روسریش یه کم داد بالا.نمیدونم کمر و زیپ شلواره دختره تا زیر گلوش اومده بود که روسریش رو داد بالا تا دستت بره تو یا توهم زوی و دستت رو خواستی رو سینه هاش بذاری .بقیش هم که بماند.خوب و خوش باشی و پلیس را هم نگیره چون میبرخ پارکینگ میخوابونتت 8|
بهتر بود مينوشتي همه داستانهاي اينجا كس شعر بود داستان من از اينها هم كس شعر تره :)) =))
گفتي خيلي شيرين زبون هستي و كارت توي مخ زني حرف نداره! دو نمونه از شيرين زبونياتو برات ميذارم دوباره بخونشون:
نمونه اول: «جواب داد اگه پسر بودم مثلا جيكار مي كردي اس دادم بدون رودروايستي ميكردمت»
نمونه دوم: «گفتم خروس با اون خروسيش طاقت نداره ببينه يه خروس ديگه با مرغ هاش ورميره اينكه انسانه جاي خود داره»
اگه راستي راستي با همين جمله ها مخشو زدي بهت تبريك ميگم چون مثل اين ميمونه كه سر جلسه امتحاني كه هيچي بلد نيستي، بگوزي و معلم بهت بيست بده :d
راستي يه سوال عين خوره افتاده به جونم! كف دستت سنسور بينايي داره؟! كه رنگ كون دختره رو از توي شلوار با لمس كردن تشخيص دادي:
«دست بردم توشلوارش البته از عقب جان كه جه كون سفيدي داشت»
درسته كه كيرت به كفر ابليس نميارزه اما بجاش همچين دستي قيمت داره! قدرشو بدون :d =)) =)) =)) =))
بعدشم وقتي بهش گفتي ميخواي دستتو بكني تو شلوارش، روسريشو زد بالا گفت بيا بكن؟! :-? خودت بخون جملتو يه بار:
«شوخي شوخي گفتم ميخوام دست بكنم توشلوارت ديدم روسريشو يه كم زد بالا تعجب كردم باخودم گفتم دختره طالبه»
مگه روسريشو دور كمرش بسته بود؟ :-?
شايدم تو درست ميگي! آخه دو سه بار گفته بودي دختره همه جاش كون بود!
آخه تو كه با يه فشار كوچولو آبت فوران ميكنه چرا بايد دختري رو كه همه جاش كونه حيف و ميل كني x-(
دختره همين كه دستشو ميكرد تو شلوارت و در مياورد تو ريقت درميومد =)) ديگه چرا خوابونديش كف انباري كه لباساش كثيف شه =))
خودش بهت گفته چرا نميكني، تازه كرم هم داده بهت! بازم نتونستي بكنيش؟!؟ :O خب چرا بهش وعده سرخرمن دادي؟ چرا گفتي بعد از درد همش لذته؟! :d
اونكه حتي از دردشم چيزي نفهميد چه برسه به لذتش! حداقل ميذاشتي تاب بازيشو بكنه طفلك :d =))
سلام من سامانم. ديدم اينجا كس شعر زياد مينويسن گفتيم ما هم يه كس شعر بنويسيم كى به كيه. يه شب كيرم راست شده بود هى داشتم مزاحم مردم ميشدم يه دفعه شماره يه دخترو گرفتم اونم فحشو كشيد به شجره نامم. فرداش رفتيم تو بيابون يه كره خرو ديدم جوووون… عجب كره خرى بود من تا حالا خر زياد كردم ولى سوراخاشون گشاد بود اما كرخر يه جيز ديگه اس خلاصه بردمش توى يه خرابه و كردمش وقتى داشتم ميكردم همش به دختر ديشبى فكر ميكردم…
اینجا داستان خوبم هت یک ذره دقت کن می بینی بعدم کسی که استعداد نداره مگر مجبوره داستان بنویسه
چند خطو خوندم فقط
بچه کونی تو کون شوره هم نیستی مخ زدنت یکه؟؟؟ ریدــــــــــــــــــــــــــی… بعدم بگو همه داستانا کس شعره دیدم دارن فحش می خورن گفتم کلشونو بخوابونم
اصلا نگران نباش با این داستانت همه ی بچه های سایت ننتو میگان اول می شی کله کیری جقی
کیرم تو فرق سرت
پناه بر خدا چه کس شعرایی میگنا
خوب ادم لاشی کی تو قرار اول با 2 تا پسر میاد بیرون از شهر از کون بده بره
مرديكه احمق با اين داستانت . مشخص كن همجنسبازي هستش يا غيرهمجنسبازي ملت و سركاري نذاري . مرده شورت ببرند با اين خاطرهت
آقا سامان شما به خاطر داستان قشنگت
برنده هزاران دستگاه کیر شدی
پس تا آخر عمر هر شب یکیشون رو ببر خودت
نمیدونم همه واسه ما شدن قهرمان
همه خوش زبونن
همه جذابن
همه مخ زنن
بچه کونی کسخل تخیلی
:W :W :W
ای کاش به دیگران نمی گفتی دیگران کس شعر می نویسن آخه این داستان بود بعداز اون چی شد از توجاده سر از پارک شهر در آوردین حالا خودت باشی یکی بیاد همچین داستانی رو بنویسه باور می کنی =))
اخه مگه مجبوری دروغ بگی ؟؟؟؟
تو قرار اول ترتیبشو دادی به همین راحتی
دادا توهم زدی شدید
:W :W :W :W :W :W :W :W :W