كير بزرگ اژدر

1397/12/25

سلام اسم مستعار من لیلا ست و اردبیلی هستم و توی اصفهان درس خوندم البته الان تهران زندگی می كنم و چند ماهه درسم تموم شده، این خاطره مربوط به سال سوم دانشگاه من هست من یك دوست پسر به اسم سعید داشتم كه اصفهانی بود و خیلی هم پولدار اما متاسفانه از سكسش راضی نبودم نه شور و حرارتی توش بود نه هیچی كیرش هم خیلی باریك بود و اصلا به من كه عاشق سكس و همیشه حشری بودم حال نمی داد.

یك روز یه پسری رو تو دانشگاه دیدم كه قد بلند و هیكل خوبی داشت قیافش هم بد نبود پیش خودم گفتم این امیر حسینو با یه فوت میندازه زمین خلاصه چند هفته همش تو نخ اون پسره بودم و دلم می خواست كه با اون سكس بكنم. اینو به یكی از دوستام گفتم اونم گفت خیلی خری كه بهش نمی گی. من هیكل توپری دارم و بخصوص كونم جلب توجه می كنه البته قیافم معمولیه و با آرایش خوشگل میشم این دوستم سریع رفت پیش اون پسره كه اسمش اژدر بود و گفت دوست من از شما خوشش میاد و شماره شو گرفت. چند روز گذشت و نمی دونستم كه بهش زنگ ببزنم یا نه تا اینكه یه روز نزدیك دانشگاه منو دید و گفت چرا بهم زنگ نزدی؟ شوكه شدم و هیچی نگفتم گفتم روم نشده و اونم دعوتم كرد به كافی شاپی كه نزدیك دانشگاه بود، گفتم ببین اونجا كلی آشنا هست بیا بریم یه جای خلوت تر اونم گفت خونه من نزدیكه می خوای بریم اونجا؟ كمی من من كردم گفت نترس من كاریت ندارم بیا فقط صحبت می كنیم. تو دلم گفتم می خوام كه كار داشته باشی! من گفتم كه بعد از كلاسم بهش زنگ می زنم و آدرس می گیرم به جای كلاس رفتم خونه و كلی استرس داشتم رفتم كل بدنمو شیو كردم آرایش كردم یه ست سرمه ای هم پوشیدم روشم یه تی شرت ساده و شلوار جین و بهش زنگ زدم اونم آدرسو داد و رفتم اونجا.

یه خونه دانشجویی ساده بود در واقع یه سوییت برام آبمیوه آورد و چند دقیقه ای صحبت كردیم تو دلم آشوب بود كه می شه امروز سكس كنیم یا نه دیدم اونم انگار دلش می خواد كم كم خودمو چسبوندم بهش و اونم شروع كرد ازم لب گرفتن و كم كم سینه هامم می مالید آروم دستمو بردم طرف دكمه های پیرهنش و بازشون كردم اونم انگار منتظر همین بود تی شرتمو آروم درآورد و بعد رفت سراغ شلوارم و بعد لباسای خودشو دراود كیرشو كه زیر شرتش قلمبه شده بود دیدم و كسم خیس شد گفت بیا بریم روی تخت و منو بغل كرد، گفت موافقی كه یه كار فانتزی بكنیم؟ گفتم باشه، هر چی می گفت قبول می كردم!‌دستامو بست به بالای تختش بعد شورت و سوتینمو درآورد چشمش كه به كس بی موی من افتاد آب از دهنش راه افتاد و بعد رفت عقب و بهم نگاه كرد گفت خودتو حسابی آماده كردیا منم خودمو نباختم گفتم من همیشه به خودم می رسم! شورتشو درآورد خواست بیاد سراغم فهمیدم كه اون چیزی كه من از روی شورت دیدم كیر راست نشده بوده ازم لب گرفت و سینه هامو مالید كیرش دیگه داشت راست می شد و من ترسید بودم خیلی بزرگ بود یهو ترسیدم دیدم دستامم بسته پشیمون شدم پاهامو به هم چسبوندم گفتم من دخترم اینكارو نكن اونم گفت باشه، یه لبخند معنی دار زد و گفت می دونم دروغ می گی اما نه دست به كست می زنم نه كونت اما یه كاری می كنم التماس كنی بكنمت! بعد شروع كرد به مالیدن پاهای قفل شده م و كسم كه از بین پاهام بیرون زده بود آروم پاهامو داد بالا و با نوك زبون كسمو لیس زد و با انگشت می مالید اون یكی دستشم بالا با نوك پستونام ور می رفت كم كم یه انگشتشو كرد بین پاهام و با همون رو كسم عقب و جلو می كرد جلو خودمو می گرفتم كه آه نكشم اما نمی شد، یواش یواش پاهامو شل كردم با دوتا انگشت چوچولمو گرفت و آروم می كشید، دیگه نتونستم خودمو نگر دارم پاهام از هم باز شدن اونم هر كدوم از پاهامو به یه ور تخت بست كسم باز بود جلوش و كاملا خیس یه لیس اساسی به كسم زد و بعد وایساد روبروم، دستشو مالید به كسم كه خیس بشه و شروع كرد با كیر گندش ور رفتن. چشماشو دوخته بود به كس من و با آرامش داشت با سر كیرش بازی می كرد داشتم دیوونه می شدم آروم سر كیرشو مالید به كسم دلم آروم گرفت ولی نمی كرد تو، سعی می كردم خودمو بكشم جلو ولی با دست و پای بسته خیلی موفق نمی شدم اونم اینو فهمیده بود و هر چند ثانیه كیرشو بلند می كرد و و جلوی من باهاش ور می رفت دیدم نمی شه گفتم نمی خوای بكنی؟ گفت مگه خودت نگفتی نكنم؟ منم قول دادم نكنم دیگه!! و خندید ازش عصبانی شدم، گفتم مهم نیس من اون موقع چی گفتم الان می گم بكن گفت نه من قولمو نمی شكنم. راست می گفت یه كاری كرد كه من التماس كنم منو بكنه! آخرش گفت از كونت می كنمت گفتم نه……. آخه تنها كسی كه تو كون من كرده بود سعید بود اونم كیر نازكی داشت و اصلا دردم نمیومد، تصور اینكه كیر اژدر بره تو كونم همه جام تیر می كشید. گفتم اصلا دستامو باز كن برم گفت باشه و دستامو باز كرد منم سریع خودم پاهامو باز كردم و افتادم روی كیرش و شروع كردم به ساك زدن كلی خوشش اومد و می خواست ادامه بدم گفتم اول منو می كنی بعد ادامه می دم دیگه اینجا هردومون خندیدیم اونم بغلم كرد و شروع كرد به مالیدن من گفت كیر من بزرگه لیلا دردت میاد و دوتا انگشتشو كرد تو كسم من جیغ می زدم می گفتم منو بكنه، سه تا و بعد چهارتا انگشتشو كرد تو داشتم می مردم از لذت گفتم دیگه بسه كیرتو می خوام و خوابیدم اونم نامردی نكرد و اون دسته چماقو تا ته كرد تو واقعا حال داد به هر دومون،

بعد از اون روز تقریبا هفته ای دو سه بار همدیگرو می دیدیم و بالاخره از كون هم بهش دادم تا اینكه درسش تموم شد و رفت (یه سال از من بالاتر بود) و من موندم با امیر حسین كیر نازك و دیگه هی پارتنر عوض كردم الان تازه اومدم تهران اما قرار شده كه با سعید نامزد كنیم و اصفهان هم می رم اما دیگه كسی رو ندارم كه مثل اون روزا باهاش حال كنم و دنبال پارتنر می گردم. مرسی كه داستان منو خوندین.

نوشته: لیلا


👍 4
👎 17
40096 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

754743
2019-03-16 21:29:30 +0330 +0330

موندی با امیر حسین نازک به اژدر میدی و میخوای با سعید نامزد کنی؟ بگو از کدوم کانال پخشت میکنن تو خودت تنهایی یه سریال جمی!! ?


754746
2019-03-16 21:31:14 +0330 +0330
NA

اخرش امير خسين بود يا سعيد!!!
الاغ!!

0 ❤️

754750
2019-03-16 21:32:19 +0330 +0330
NA

لیلا… خجالت بکش دختر… اینجا جای این حرفا نیست… صبح زنگت میزنم حالت رو میستونم
قرار نبود بیای اینجا بنویس

0 ❤️

754797
2019-03-16 23:37:20 +0330 +0330

سریال غنچه های کیری رو می بینی
کیرم تو اون شربتی که خوردی
مسافرهای اصفهان جا نمونن نبود اصفهان تهران اردبیل دسته بیل تو کونت فک کنم دختر علیرضا خان هستی

1 ❤️

754819
2019-03-17 01:34:42 +0330 +0330

من یه پارتنر خوب بهت معرفی میکنم و هیچ داستانی هم واست نداره و بی دردسر هم هست.کدو مسمایی یا خورشتی کلفت.

1 ❤️

754826
2019-03-17 03:19:09 +0330 +0330

واحد سنجش کیر نازک نیست ها؟؟؟ باریک و کلفت.

0 ❤️

754828
2019-03-17 03:27:25 +0330 +0330

خخخخ اژدر

0 ❤️

754834
2019-03-17 05:10:55 +0330 +0330
NA

اردبیل در خدمتم

0 ❤️

754842
2019-03-17 06:02:59 +0330 +0330

جیندا خانوم میخوای جیندا بازی دراری چرا بهونه میاری

0 ❤️

754847
2019-03-17 06:20:31 +0330 +0330

اینکه نویسندگان آقا سعی نی کنند که از زبان یک خانوم بنویسند بدنیست اما به شرطی که ظرافت زنانه رو رعایت کنند . ایده داستان بسیار پیش پا افتاده بود . تحریر داستان ضعیف . به طور کلی حتی ارزش خواندن هم نداشت

0 ❤️

754888
2019-03-17 11:17:52 +0330 +0330
NA

منم یه دونه از اون دسته بیل ها دارم خواستی بیا بدم دستت

0 ❤️

754893
2019-03-17 11:34:32 +0330 +0330

حالا امیرحسین یا سعید!!!فکر نکنیا نفهمیدیما دست تو شورتت بود هنگام نوشتن،با همه ایراداتی که داشت داستانت اما چون بقول اون دوستمون که کامنت گذاشته بود از دیالوگ های تکراری استفاده نکردی،لایک سوم تقدیم شما

1 ❤️

754929
2019-03-17 15:40:12 +0330 +0330

اولا خاک برسر خائنت.
دوما ماشالا همه همون دقیقه اول سکس میکنن.
سوما اژدر قدیمی نشده؟نکنه داستان سکس مامانته جوجو؟

1 ❤️

754941
2019-03-17 17:50:11 +0330 +0330

دوست عزیز
کصخول خان
کیرم تو حلقومت
میخوای چاخان بنویسی بنویس ولی شعور خواننده های محترم و یادت نره
سعی کن سوتی ندی
و کونتو ندی به باد

0 ❤️

754977
2019-03-17 21:29:37 +0330 +0330

اصفهان کسیو نداری من درخدمتم ، بالاخره یه اژدری هم من دارم حوالت میکنم حال بیای

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها