سلام من احمد هستم امروز ی خاطره براتون میگم اغا ی روز ما رفتیم خونه مادر بزرگمون پسر داییم ک اسمش ناجی بود اونم اومده بود اغا ما اونجا باهم فوتبال بازی میکردیم رو حیات اغا ما بعد بازی ک حسابی خسته شده بودیم رفتیم تو خونه مادر بزرگم ی مغازه داشت اون ساعتای پنجی میشد میرفت تو مغازه اغا ساعت پنج شدو منو ناجی تنها شدیم گفتم ناجی اینقد فوتبال بازی کردیم خسته شدیم بیا ی حالی ب ما بده دقیقا همینجوری رک گفتم بعدش. گفت ن نمیدم با چن بار اصرارو التماس بازم قبول نکرد گفتم نمیدی گفت ن اول بگم ناجی کون سفید خوشگل شاید دخترونه یکی از دلایلی ک من تو کف کونش بودم این ب
ود ک مامانش واقعا کون الکسیس تگزاسی داشت ینی اخرت کون بود منم پیش خودم میگفتم وقتی ننش اینجوریه خودشم حتما عالیه خلاصه دیگه من خیلی حشری شدم بلند شدم بزور دادم دنبالش گرفتمش از رو شلوار محکم مچسبیدم بهش خیلی حال میکردم نزدیک ده دیقه شد از رو شلوار بزور میچسبیدم بهش دیدم همش فرار میکنه ولش کردم گفتم خیلی کسکشی نمیدونم چیشدگفت ب ی شرط میدم ک بزاری منم بکنم گفتم باشه توهم بکن اغا خلاصه ما خوشحال شلوارو کشیدیم پایین اوووووف کون سفید عالی بود ینی من واقیتش از کون خوشم نمیاد لاپایی میزنم اغا ماهم شلوارو کشیدیم پایین کیر نزدیک ۱۶ ،۱۷ سانتی میشد یواش کیرمو گذاشتم لا پاشو اوووف چ داغ بود با کم کم میزدم تلمبه گفتم درد میاد گفت ن قلقلکم میاد گفتم باشه تندترش کردم فکنم هشت دیقه ای شد یدفعه دیدم داره ابم میاد ناجی گفت احمد ابتو نریزی وسط پاهام بدم میاد گفتم باشه ک همینجور داشتم تلمبه میزدم اصلا جوری شدم ک نمیتونستم کیرمو در بیارم همونجا ابمو خالی کردم خیلی اصابش خورد شد رفت دسشووی خودشو تمیز کرد گفت نوبت منه گفتم بیا بشین سرش ( درضم قبل از این ی بار گاییده بودمش)
نوشته: احمد
ﺍﻭﻻ ﺍﻏﺎ ﺑﺎﺑﺎﺗﻪ :| ﺍﺍﺍﺍ ﺍﮔﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺍﻏﺎﻩ ﭘﺲ ﻛﻲ ﺑﺎﺑﺎﻳﻪ ﻭﺍﻗﻌﻴﺘﻪ؟
ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﻱ ﻛﺼﻤﻐﺰ ﻭ ﺟﻘﻲ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﮔﻪ ﺍﻃﻼﻋﻲ ﺩﺍﺭﻳﻦ ﺍﺯﺵ ﻟﻄﻔﺎ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﻴﺮﻳﻦ ﺩﻟﻪ ﻳﻪ ﺍﺩﻣﻪ ﻛﺼﻤﺨﻮ ﺷﺎﺩ ﻛﻨﻴﻦ
ﺩﻩ ﺍﺧﻪ ﻛﻴﻮﻥ ﺍﻓﺘﺎﺑﻪ ﺍﻱ ﺑﺎ ﻻﭘﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﻛﻲ ﺩﺭﺩﺵ ﻣﻴﺎﺩ ﻣﻴﮕﻢ ﺧﺮﻱ ﻣﻴﮕﻲ ﻧﻪ
ﻛﻴﺮﻩ ﻋﻠﻲ ﺩﺍﺋﻲ ﺗﻮ ﻛﻴﻮﻧﺖ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺋﻴﺖ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻜﻨﻲ
ﺷﺎﺧﻪ ﺑﺰﻩ ﻛﻮﻫﻲ ﻣﻨﻘﺮﺽ ﺷﺪﻩ ﻳﻪ ﻓﺴﻴﻞ ﺷﺪﻩ ﻱ ﺩﺭﻩ ﻫﺎﻱ ﻛﻠﻴﻤﺎﻧﺠﺮﻭ ﺗﻮ ﻛﻴﻮﻧﺖ
حس میکنم داستان واقعیه فقط جایه خودت و پسرداییتو عوض کردی:|
همچین میگه از کون خوشم نمیاد، انگتر تو تایلند جنده خونه داره…
دوغتو بنوش…
خار مادر کونی.خیلی گوه خوری کردی توی داستان کیری که گذاشتی کونکش
از لحن کلامت مشخصه یک بچه مدرسه ای هستی. از اینها که سر کلاس دائم میگن: آقا اجازه. از نوع نوشتنت هم معلومه دیکته ات افتضاحه اعصاب و آقا و ضمن …
اما من موندم تو بچه حداکثر سوم راهنمایی 16 17 سانت رو از کجات در اوری؟
برو درست رو بخون؛ امتحانات شروع شده؛ اینجا فحش برای خودت درست نکن. بدو پسر خوب
خودت یه دور بخون ببین چیزی میفهمی؟