لاپایی با دختردایی

1392/07/29

سلام به همه بچه هاي شهواني اميدوارم خوب باشين.اين خاطره برمي گرده به چندسال پيش كه دايي من با پدربزرگم زندگي ميكرد(البته تو خونه هاي جدا).من خيلي دختر دايي مو دوست داشتم ودارم اون موقع ها خيلي تو كفش بودم يه دختر سفيد خوشگل ناز،هميشه ازهر فرصتي استفاده ميكردم ميرفتم ببينمش.موقع امتحانات خرداد بود كه من همش ميرفتم پيشش چون دايي وزن دايي هردو كارمند بودن ساعت 2ميومدن منم هميشه ساعت 10اونجا بودم ميرفتم پيشش باهاش حرف ميزدم و يه بار ازحرفاش فهميدم بله(اخه من بچه مثبت بودم)اومد بهم گفت ميدوني كرست چيه؟من:نه.مهدي…:هموني كه مامانا تن جوجوشون مي بندن.من:اها اره خب كه چي؟مهدي…:منم از اونا دارم.من:دروغ نگو ببينم(تيز بازي رو داشته باش).مهد:باشه .واي چه خوشگله ميشه دستشون بزنم.همينطوري داشتم دست ميزدم كه حالتش عوض شد منم يك كم دستمو به سينه هاش زدم حال ميكردم كه يهو صداي داييم اومد ماسريع خودمون جمع وجوركرديم اومديم تو هال.منم فهميدم دختر دايي اوكيه. پس فردا امتحانو دادم سريع اومدم خونشون تا اومدم ومنو ديد سريع رفت پشت كامپيوتر ومشغول بازي شد .منم رفتم پشتش(چون يه صندلي بود داشتم نگاه ميكردم)دستامو گذاشتم رو شونه هاشو ميماليدم،به كرست به كمر گردنش بهش گفتم اين همونه كه اون روزگفتي.همينطور داشتم ماساژ ميدادم كه انگار حالش عوض شد من يه بوس از گردنش كردم كه بلند شد وهمو بغل كرديم همو مي بوسيديم هردو تازه كار بوديم وبلد نبوديم حرفه اي ببوسيم.من تي شرتشو در اوردم كرستو هم همين مشغول خوردن سينه هاش شدم هي ليس ميزدم بلندش كردم شلوارشو كشيدم پايين شلوار خودمم همين يه توف انداختم گذاشتم لاپاش هي عقب جلو تلمبه كه حالم عوض شد وابم ريخت سريع شلوارشو پوشيد ورفت خودشو شست اومد پشت كامپيوتر نيم ساعت بعد هم داييم اومد.اينم خاطره من از دختر داييم ازاون موقع ديگه اصلا باهم هيچ كاري هم نكرديم.مرسي

نوشته: danivi


👍 2
👎 0
149988 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

401971
2013-10-21 06:24:41 +0330 +0330

بله و در این لحظه ی میمون و مبارک بعد از تلاش های یک ساله و جان کاه این جانب و تعویض بیش از 10 آیدی مختلف و 3 آی پی، توانستم بر مشکل اسپم سایت فائق بیایم. من از تمام دوستانی که در این راه من را یاری کرده اند و به نوعی پشتیبانم بوده اند تشکر می کنم، نخست از پدر و مادرم و بعد از دوستان و همچنین تشکر ویژه از مدیریت سایت که بعد از 333 ایمیل و پیغام بلاخره پاسخ من را دادند و مشکل را بر طرف کردند! سلام زندگی، سلام روزهای خوب کامنت گذاری، سلام لبخند زیبای سحرگاهی، سلام همه ی زیبایی های جهانِ داستانِ سکسی نویسی! آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ چقدر یه کله ضر زدم ها!

0 ❤️

401972
2013-10-21 06:35:47 +0330 +0330

می ریم که داشته باشیم اولین کامنت این جانب را!
اقا واقعا یکی از خاطره انگیز ترین حرکت های عمر همه ی ما دهه 60 ها رو زنده کردی، لا پایی های سرپایی! ترس و اضطراب از بدنامی و دیده شدن، کشش منحوس این حس لعنتی، دختر همسایه یا دختر خاله و دایی و عمه و عمو یا اصلا یه دختر غریبه توی مدرسه ی محلمون. کیف دنبال کردنش و هزار جور ناز و ادا کشیدن و منت کشیدن و در نهایت هم لاپایی ها و سکس از عقب ها و سینه خوری های با گریه و با التماس و اعمال شاقه! گریه ی دختر که بسه، تو رو خدا، بی شعور ابروم رفت، تو رو خدا الان یکی می یاد، ای خدا چه اشتباهی کردم! و التماس های در واقع کیر تو که تو اون لحظه شده کل وجودت و بجای مغزت فرمان می ده! تو رو خدا، یه ذره، فقط سرش، ببین اذیت نکن، من عاشقتم، جون من، جووووووووووووون من گفتم هااااااااا خره! هی دادِ بر من که چه خاطراتی رو برای این نسل سوخته، این نسل تشنه ی زندگی زنده کردی. نسلی که از زندگی چیزی جز زندگی کردن نمی خواست ولی بجاش چنان آتشش زدن که فقط سوخت و زغال شد و الان وقتش شده که خودش پدر و مادر یه نسل جدید بشه. فقط امیدوارم که این نسل بفهمه هنوز ازش نگذشته، هنوز آینده تو دستاشه و هنوز می تونه همه ی روزهای از دست رفته ی بچگی و نوجونی و جوانیش رو برگردونه البته اگر باز هم یه جنبش سبز دیگه راه بندازه!

0 ❤️

401973
2013-10-21 07:25:06 +0330 +0330
NA

من پسر بی تجربه ای هستم
وگرنه منم نظرمو میگفتم

0 ❤️

401974
2013-10-21 07:40:27 +0330 +0330
NA

اخی :)
خوب بود :)

0 ❤️

401975
2013-10-21 07:54:52 +0330 +0330
NA

بلوکه ربطی به آیدی نداره اما به مهراد میگفتی سه سوت بازت میکرد

0 ❤️

401977
2013-10-21 08:54:57 +0330 +0330

عباس اغا رفع اسپم شما تبریک…
فکر کردی شب عروسیته که تشکر میکنی از پدر و مادر و بقیه و بعدش نطق و سخنرانی،،کامنت کوتاه بذار تا همه بخونن…

0 ❤️

401978
2013-10-21 09:13:10 +0330 +0330

میلاد جان شما نمی دونی چه حالی می ده که بتونی بدون اینکه اون صفحه ی لعنتی خطای اسپم رو ببینی، کامنت بذاری. ضمنا کدوم خری تو شب عروسیش از دوستان و مادر و پدرش تشکر می کنه؟

0 ❤️

401979
2013-10-21 09:59:00 +0330 +0330
NA

چه زیبا
چه رعنا
آدم شاخ در میاره
کچل مو در میاره
دس دس
آهاااااا بیا وسط عباس آقا

0 ❤️

401980
2013-10-21 11:18:33 +0330 +0330

من متعلق به همه ی شما هستم دوستان! این همه خجالتم ندید، من جنبه ی این همه هوادار رو ندارم بخدا. حالا که خیلی اصرار می کنین چشم بزن بریم برای رقص، البته بندری می خواین یا کلاسیک اروپایی؟ medium_hqdefault.jpg

0 ❤️

401981
2013-10-21 11:53:18 +0330 +0330
NA

پیام تبریک رهبر انقلاب به مناسبت این افتخار آفرینی
جناب آقای عباس آقا دامت توفیقاته
صحنه را دیدم
به جنگ نرمتان با فیلتر اسپم با توجه به عنایات باری تعالی ادامه دهید
29 شوال 1435
سید علی خامنه ای

0 ❤️

401982
2013-10-21 12:03:07 +0330 +0330

و به همین مناسبت مجلس شورای اسلامی یک هفته تعطیلی عمومی اعلام کرد و تمام مردم کشور را ملزم به برپایی جشن و سرور به طور شبانه روزی کرده است. در بیانیه ی مجلس شورای اسلامی که به تایید سران سه قوه و همچنین سران چراغ قوه هم رسیده آمده است که در صورت تخطی از برپایی جشن فرد خاطی به عنوان خیانت به کشور و جاسوسیسی و جاسویچی و جاپیازی و کلا به دلیل جا دار بودن محکوم به اعمال شاغل می شود!

0 ❤️

401983
2013-10-21 12:12:04 +0330 +0330

عباس آقا جانم:::: درد اسپم بودن مثل یبوسته،، خودم اسپم بودم میدونم واسه همین تبریک گفتم…
ولی دوست عزیز شب عروسیت هم از پدر و مادر خودت بخاطر همه زحماتی که برات کشیدن حتما تشکر کن پشت میکروفن،،،، هم از پدر و مادر عروس بخاطر زحماتشون،،،حتما این کار رو بکن…
البته باید به مهمونها هم خوش امد بگی،،،

0 ❤️

401984
2013-10-21 12:12:19 +0330 +0330
NA

عباس باید برقصه از مامانش نترسه
آها عباس باید برقصه از مامانش نترسه
عباس جون به دلیل این افتخار آفرینی باید شیرینی دانمارکی بدی

0 ❤️

401985
2013-10-21 12:39:44 +0330 +0330

اقا از کت و کول افتادیم بس که قر دادیم، عزیزم شیرینی دانمارکی چیه؟ خودم بهت شیرینی اسکاتلندی می دم بخوری کیف کنی و قشنگ تعجب کنی از مزه اش، البته اینم بگم ها منم اگر بخورم از مزه اش کیف می کنم و تعجب میکنم چون تا حالا شیرینی اسکاتلندی نخوردم! یعنی هیچکس نخورده، تنها من و تو نیستیم.
خدمت دوست عزیزم هم عرض کنم که یبوست درد بسیار خفنی است و آفرین به تو و بر شیری که تو را خورد که به این زیبایی و به این دقت و به این موشکافی به مسئله و شتبیه اون پرداختی، واقعا فکرش رو بکن، هی میری زور می زنی ولی نمی شه، از اون طرف هم هی می یای زور می زنی چهار ساعت می نویسی بازم نمی شه. ضمنا تشکر از پدر مادر برای اینکه مثلا برای یه کس جور کردن؟ یا تشکر از پدر و مادر عروس برای اینکه کس خوبی بزرگ کردن؟ یا چی باید بگم بهشون؟

0 ❤️

401987
2013-10-21 15:47:41 +0330 +0330
NA

عباس آقا خدا نکشتت داداش. کامنت های تو رو خوندم فقط . خوش اومدی دوباره. فقط اون بخش تشکر از پدر و مادر تو وعروسی … یه کم بی انصافی نیست که به عروست به چشم فقط یه کس نگاه کنی؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

401988
2013-10-21 18:01:50 +0330 +0330

مثل اینکه حرفا جدی جدی، جدی شد ها! (فقط تو پرانتز بگم، لطفا کسایی که کاربرد کاما در زبان نوشتار آشنا هستند جمله ی اول من رو همان طور که هست بخونن. اونایی هم که آشنا نیستن این مثال دوران مدرسه رو یادشون بیارن همه چیز حل می شه، بخشش لازم نیست، اعدامش کنید. بخشش، لازم نیست اعدامش کنید. خوب حالا بریم سر اصل حرف).
خدمت MS.TEACHER یا اقای معلم خودمون عرض کنم که اصولا نگاه سنتی-مذهبی به مقوله ی ازدواج و همسر البته واجب و ملزم می کنه که هرکسی از بوجود آورنده ی بساط ازدواج و اینها تشکر بکنه. منظورم اینه که شما در نگاه مذهبی و به ویژه ادیان سامی (یهود، مسیحی، اسلام) می بینید که ازدواج اصولا یک مقوله ی جنسی هست که بشر برای زنده نگاه داشتن نسل اش و یا اصولا برای رفع نیاز های غریزی اش انجام می ده. مثلا در تمام این ادیان سامی شما می خونین که زن کشتزار مرد هست، البته اشتباه نکنید، تمام ادیان سامی با موجودی به نام زن مشکل دارند و زن رو جزوی از شیطان می دانند (بخاطر اعتقاد به داستان ادم و حوا و نقش حوا در فریب دادن آدم) برای همین هم شما به زن به چشم یک ماشین جنسی نگاه می کنی و در نتیجه همون طور که از ادیسون برای اختراع برق تشکر می کنی و یادش رو گرامی میداری این بار هم از پدر و مادر خودت و زن تشکر می کنی که این وسیله رو در اختیار شما گذاشته اند تا با اون ضمن ادمه ی نسل ات، غرایزت رو هم حالی بهش بدی. این نگاه به مقوله ی ازدواج یک نگاه کثیفِ سامی هست که من به شدت ازش متنفر هستم چون گفتن این جمله من رو یاد چیزای حال بهم زنی می ندازه که حال هر انسان آزاده ای رو بد می کنه، بعد از این تشکر هست که مادر و پدر تو با یک نگاه از بالا و مادر و پدر عروس با یک استرس خاص منتظر هستند که شما تشریف ببرید تو اتاق و اون دستمال منحوسِ کثیفِ خونی رو بیرون بیاری که باهاش مادر عروس بگه که شیرم حلالت و مادر داماد هم به توانایی جنسی پسرش افتخار کنه. خوب حتی خود پدر و مادر هم این نگاه رو دارن به مقوله ی همسر که از یه موجودی که نیمی از اجتماع و نیمی از زندگی فرزند و البته خودشون رو تشکیل می ده تنها یک دستمال آغشته به خونِ بکارتِ کس می خوان کاری هم به ترمیمی و غیر ترمیمی و خون کفتریش ندارن! پدر و مادر عروس و پدر و مادر داماد هردو تنها و تنها به فکر اون لحظه هستند و درواقع نگاه اونها بالاتر از کس رو شامل نمی شه تا فردای شب عروسی. خوب شما به من بگو، ایا من باید وارد این بازی مسخره ی سامی بشم؟ باید این نگاه رو به همسر و همدمم و نیمی از زندگیم هم بدم؟ من اگر گفتم که در شب عروسی از پدر و مادر تشکر کنیم که چی بشه، (دقت کنید که در تمام مراسم های عروسی چه اسلامی، چه یهودی و چه مسیحی اینکار انجام می شه) برای این بود که بگم این نگاه رو از خودمون دور کنیم. مگر ما در طول عمر پیش از شب عروسی کم وقت داریم که عدل همون شب اینکار رو بکنیم، مگه چه موفقیت بزرگی نصیبمون شده؟ مگه چه جام جهانی رو تصاحب کردیم؟ خوب بهش فکر کن اقای معلم عزیزِ من. من از همسرم تنها تشکر می کنم که موافقت کرده که نیمی از من باشه و زندگی آینده ی من رو نیمی در اختیار خودش بگیره. از پدر و مادرم هم قبل از اون شب به صورت ارزنده ای در طول عمرم تشکر می کنم و کردم. امیدوارم که تونسته باشم که مطلب رو اون طور که هست توضیح داده باشم و چیزی نا مفهوم نمونده باشه، ببخشید که کمی طولانی شد ولی لازم هست. البته این رو هم باید بگم که این کامنت کافی نیست برای این بحث چون از زمان پیدایش ایین کثیف یهود و فرزند اون مسیجیت و پس از اون نوه ی بی قواره ی عقب مونده اش اسلام (که البته از پدر و پدربزرگش خیلی بهترها ولی خوب همین بهتره هم عقب مونده است دیگه ببین اونا چی هستن) ادامه داشته تا همین امروز و از این به بعد هم همین طور خواهد بود. مرسی که کامنتم رو خوندی و خوشحالم که توجه می کنی به نوشته های من و پیشاپیش هم تشکر می کنم از پاسخی که برایم می نویسی که مثل همه ی کامنت های دیگه ات عاری از هرگونه جزم اندیشی و بی ادبی و تهمت و عقده گشایی و عقب ماندگی خواهد بود.

0 ❤️

401989
2013-10-21 18:39:15 +0330 +0330
NA

اوه به نظرم اشتباه امدم!!!کلاس مشاوره قبل ازدواجه؟

0 ❤️

401990
2013-10-22 00:28:27 +0330 +0330

عباس اقا…
اولا خوشحالم رفع اسپم شدی بخاطر طبع طنزت حال کردم
دوم کامنت کوتاه بذار رمان نگو
سوم تشکر از پدر و مادر ربطی به دین یا کیر و کس نداره،، بخاطر زحماتیه که به کشیدن تا تو یا نیمه گمشده،،پیدا شدت به این سن برسین،،و اون شب باید تشکر کنی،دستشون رو ببوسی،،،چون هم ارزوی هر پدر مادریه که عروسی بچشون رو ببینن هم شب خداحافظی تو و نیمه پیدا شده از منزل پدریه،،،بچه دار که بشی میفهمی که مادر و پدرت چی کشیدن تا تو به ثمر برسی،،، یکم فکر کن،،

0 ❤️

401991
2013-10-22 04:56:04 +0330 +0330

میلاد جان داداشم اول خیلی ممنونم و خوشحالم که تونستم یه لبخند هرچند کوچیک روی لبهات بنشونم، دوم اینکه در باب کامنت رومانتیک، چیزه، نه، کامنت رمانی نوشتن باید بگم که خوب اقای معلم درس پرسید منم گفتم ادای این خرخوان های کلاس رو در بیارم، می بینم که ریدم!
من در همین جا توبه کرده و دیگر کامنت طولانی نخواهم گذاشت و به همین برکت گَسَم که دیجه تکرار نوموشه.

0 ❤️

401992
2013-10-22 05:39:32 +0330 +0330

عباس جان،دادا::
یه سری هم به تاپیک های طنز بزن،،،استعداد طنزت خوبه،،،
موفق باشی

0 ❤️