لذت اولین سکس با زن عموی مهربون

1391/11/22

سلام. من اولین باره میخوام که میخوام خاطره بنویسم و از اولین خاطره سکسیم بگم که برام خیلی لذت بخش بوده و همیشه به یادم میمونه. ولی قبلش میخواستم یه چیزی خدمت این دوستانی که خاطره دروغ می نویسند بگم: آخه باباجون کسی که برای اولین بار با یه زن تماس پیدا میکنه خیلی سریع آبش میاد نه اینکه یه ربع اون رو از کس میکنه و بعدش هم میکنه تو کونش و بعد از ازش میپرسه که آبشو کجا بریزم!!! پس اگه میخواین دروغ هم بگین یه چیزی سمبل کنید که جور در بیاد. حالا بریم به سراغ داستان من:
ما و خانواده عموم اینا تو ورامین زندگی میکردیم و من 2 تا پسر عمو داشتم که از من کوچکتر بودند ولی تقریباً همبازی بودیم و بعضی وقتها شب رو خونه همدیگه سپری میکردیم. یه شب که من خونه اونا بودم و تقریباً 17 سالم بود وقتی همه خوابیدن من داشتم یه سریال رو نگاه میکردم که بعد از تموم شدن سریال چراغها رو هم خاموش کردم که بخوابم یه دفعه متوجه صدایی از اتاق خواب عموم اینا شدم. پشت اتاق خواب عموم یه انباری کوچیک داشت که پنجره ش به اتاق خواب باز می شد. منم سریع رفتم سمت انباری و دیدم که پنجره انباری بازه و از اونجا قشنگ صدای عموم و زن عموم که داشتند با هم حال میکردند می اومد. عموم داشت از زن عموم لب میگرفت و سینه هاشو میخورد و زن عموم آخ و اوخ میکرد بعد عموم کیرش رو گذاشت تو کسش و شروع به کردن کرد. صدای زن عموم همه جا رو برداشته بود منم اصلاً تو این عالم نبودم و داشتم برای اولین بار صدای یه سکس واقعی رو (غیر از فیلم) از نزدیک میشنیدم و جلق می زدم . زودتر از عموم آبم اومد و سریع رفتم خوابیدم. دیگه از اون شب به بعد زن عموم برای من شده بود ثمبل سکس! اون هم جلوی من راحت بود و من هم سینه هاشو همیشه دید می زدم و حتی چند باری که دامن پاش بود روناش رو تا شورتش دیده بودم. با شورت و کرست هاش جلق می زدم و حس کرده بودم که اون هم فهمیده و بعضی وقتها هم از قصد کاری میکرد که من دیدش بزنم. خلاصه به همین منوال چند وقتی گذشت که عموم اینا از محل ما رفتند تهران و دیگه من پشت کنکور بودم که یه روز رفتم تهران که کتاب تست بخرم و از اونجا هم رفتم خونشون. همون شب زن عموم رفت حموم و یه لحظه میخواست یه چیزی رو از جلوی در حموم ور داره وقتی دولا شد من هر دو تا سینه لختش رو دیدم. وای دیگه تو حال خودم نبودم نمیدونم چه جوری صبح شد. پسر عموهام هر دوتاشون بعدازظهری بودند و ظهر رفتند. زن عموم هم یه کاری بیرون داشت رفت انجام بده من سریع پریدم تو حموم و دیدم که شورتی که دیشب درآورده هنوز اونجا تو سبد رخت چرکهاست. شورت رو کشیدم رو یه بالشت گرد و شروع کردم به مالیدن کیرم روی اون. اینقدر تو حال بودم که نفهمیدمو آبمو ریختم رو شورتش. بعد از اینکه بلند شدم تازه فهمیدم که چه اشتباهی کردم و سعی کردم تمیزش کنم ولی کاریش نمیشد کرد. شورت رو همون طوری انداختم تو سبد و همون موقع هم زن عموم اومد از شانس کیری ما هم رفت سراغ رخت چرکها که بشورشون. وقتی تو حموم بود فهمیدم یه مکثی کرد و اومد بیرون و لباسها رو ریخت تو ماشین. من دیگه روم نمیشد نگاش کنم ولی دیدم اصلاً به روی خودش نیاورد و برعکس رفت یه دامن پارچه ای که تا سر زانوهاش رو میگرفت رو پوشید و اومد به من گفت که بیا 4 برگ بازی کنیم. خلاصه شروع به بازی کردیم که دیدم وسط بازی به بهانه این که پارچ آب رو برداره خم شد و یه کم پاشو داد بالا تا وسط رونهاش مشخص شد و یه کم تو همین حالت موند و بعد برگشت. حالا اصلاً من تو نخ بازی نبودم و بعد از اینکه بازی تموم شد دیدم رفت تو اتاق خواب یه پتو نازک آورد و به من گفت یه چرتی بزن. ما زیر پتو دراز شدیم که دیدم با یه بالشت دیگه برگشت و به من گفت یه کم برو اونورتر تا منم زیر پتو بخوابم. من همینجور مات و مبهوت بهش جا دادم و از خجالت خودمو خیلی کشیدم کنار و کونم رو کردم بهش که گفت بابا همه پتو رو از رو من کشیدی که بعد خودش اومد سمت من و کونش رو مماس چسبوند به من. وای برای اولین بار کون یه زن بالغ رو رو بدنم حس میکردم. تموم بدنم گرم شده بود یه چند لحظه ای همینجور موندیم که من فشار کونم رو به کونش یه کم بیشتر کردم. دیدم هیچ عکس العملی نشون نمیده ولی نفسهاشو منظم کرده که یعنی من خوابم! منم برگشتم و یه کم مکث کردم و بعد کیرمو از رو شلوار یواش چسبوندم به کونش. دیگه تو حال خودم نبودم با اینکه یه ساعت پیش جلق زده بودم کیرم داشت شلوارمو پاره میکرد. فشارو یکم بیشتر کردم. دیگه جرئتم 100 برابر شده بود چون مطمئن بودم که خودش هم میخواد. کیرم رو از تو شلوار درآوردم باز هم چسبوندم بهش. بعد چند لحظه دست انداختم و دامنش رو تا بالای کونش از یه طرف کشیدم بالا. دیدم که وای شورت هم نپوشیده! یه لحظه تکون خورد پاهاش رو مثلاً تو خواب جمع کرد تو دلش و در واقع کونش رو برای من قنبل کرد. من هم پتو رو دادم بالا و کیرم رو که شق شده اش حداکثر 16 سانت میشد رو خیلی بزرگتر میدیدم. با دستم لای کون و رونش رو کمی باز کردم و به خیالم کیرم رو گذشتم در سوراخ کونش ولی در واقع در سوراخ کوسش گذاشته بودم. خیسی و حرارت کوسش که به کیرم خورد حس کردم که تموم خون بدنم توکیرم جمع شده! یه فشار کوچیک دادم و کیرم سرش رفت داخل کسش که یه جیغ خفیف کوچیک زد. لذت کردن اولین کوس واقعاً وصف ناشدنی بود. تو همین حین ناخوداگاه دستم رو بردم رو سینه هاش و محکم گرفتمشون و با یه تکون دیگه تا اونجایی که کیرم جا داشت رو کردم تو کوسش و تو همون لحظه تموم آب کیرم با فشار بالا رفت توکوسش. این قشنگ ترین لذتی بود که تا اون لحظه تو عمرم تجربه کردم. بعد از چند لحظه که به حالت عادی برگشتم کیرم رو درآوردم و پشتم رو کردم به زن عموم. اون هم بعد از چند لحظه بلند شد و رفت تو حموم. بعد از اومدن هم اصلاً به روم نیاورد و دیگه هم سکسی با هم نداشتیم. بعد از اون من دانشگاه قبول شدم و با زنها و دخترهای زیادی سکس کردم ولی هیچ کدوم به لذت اون سکس اول نبود که از زن عموی مهربونم که این اوج لذت رو به من داد ممنونم.

نوشته:‌ رضا


👍 0
👎 1
224265 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

359793
2013-02-10 09:28:51 +0330 +0330

محارم نميخونم

0 ❤️

359795
2013-02-10 09:42:45 +0330 +0330
NA

خب!..سلطان سالار برگشته!
عجب!
این داستانکی که بازگو کردی شبه واقعی بود بسیار در حد اعلا!
اما دانه ذهنی (تخمی تخیلی) بودنش را از دو چیز میتوان فهمید:
1_اصرار بر اینکه این داستان واقعی ایست!
2_هیچوقت زنی که ، مرد اشتر کیر (!) او را سپوخته است دیگر به کودکی همانند تو حاتم بخشی نخواهد کرد!
بیا حال این 2 درهم را بگیر و برو پی کارت تا شاطران را صدا نزده ام چوبکاری ات کنند!!

0 ❤️

359798
2013-02-10 10:00:57 +0330 +0330
NA

شیرین بانو زن عمو که محرم نیست!!!

0 ❤️

359799
2013-02-10 10:11:33 +0330 +0330
NA

سمبل کنید؟؟؟ تو اصلا می دونی سمبل یعنی چی؟؟ یعنی نماد،یعنی علامت، اشاره،رمز ،شعار و…
شماها به سمبل هم رحم نمیکنید؟؟؟ واقعا که
البته داستانت به واقعیت نزدیک بود(البته فقط نزدیک بود نه چیز دیگه) ولی من برات متاسفم،چون تو یه بیمار فتیش هستی که باید درمان بشی
موفق باشی

0 ❤️

359802
2013-02-10 10:25:13 +0330 +0330
NA

زن عموی مهربونت چرا برات ساک نزد آخی خجالتی بوده رفته زیره پتو کس داده تو هم که انگار خروس توش نکرده ابت اومده بدبخت زن عموت دیگه بهت نمیده بدبخت

0 ❤️

359803
2013-02-10 10:36:48 +0330 +0330
NA

بازم یه پنجره،یه حموم،یه گرفتن وسیله وقتی از حموم بیرون میاد،یه جلق رو شرت و …
خسته شدم از این کس شعرا.
هی میخام فحش ندم نمیشه.
کیرم دهنت

0 ❤️

359804
2013-02-10 10:37:01 +0330 +0330

maman dari mamaneto gaeidam

0 ❤️

359805
2013-02-10 11:07:16 +0330 +0330
NA

زن عمو كه جز محارم نيست عزيز دلم

0 ❤️

359806
2013-02-10 11:42:05 +0330 +0330
NA

( منم سریع رفتم سمت انباری و دیدم که پنجره انباری بازه و از اونجا قشنگ صدای عموم و زن عموم که داشتند با هم حال میکردند می اومد. عموم داشت از زن عموم لب میگرفت و سینه هاشو میخورد و زن عموم آخ و اوخ میکرد بعد عموم کیرش رو گذاشت تو کسش )کمتر دروغ بگو

0 ❤️

359809
2013-02-10 11:49:41 +0330 +0330
NA

آخرش سمبل درسته یا ثمبل؟
خاک عالم بر اون فرق سرت

0 ❤️

359810
2013-02-10 13:03:59 +0330 +0330
NA

ادمین داستان ضدحال آپ کن این تکراریا چیه آخه

0 ❤️

359811
2013-02-10 13:11:47 +0330 +0330
NA

برای یک کتاب تست رفتی تهران !!؟

0 ❤️

359812
2013-02-10 13:49:41 +0330 +0330
NA

:? bad nabod!!!

0 ❤️

359813
2013-02-10 13:52:27 +0330 +0330
NA

pas zan amoooo ham misheee!!!

0 ❤️

359814
2013-02-10 14:03:44 +0330 +0330
NA

jariane balesh vas short onam to hamom chi bod!!!janabod vase khabidan ke omad kenaret khabid!!!ajab!!havoj khili khobe vase cheshat ke aval bokhori ta cheshat vaz beshe badan benevisi!!!hamchin arajifi!!!1

0 ❤️

359815
2013-02-10 14:07:48 +0330 +0330
NA

دیگه فک کنم همه فهمیدن من واسه هر داستان چه نظری میدم!مثلا الان به نظر من این بنده خدا به یک نوع بیماری که ناشی از دیدن زیاد پورن بوجود میاد دچار شده!در نتیجه مریضه و باید بره دکتر.موفق هم باشه!

0 ❤️

359816
2013-02-10 14:11:04 +0330 +0330
NA

این کسخل نفر اول نوشته محارم نمیخونم,اخه کس مشنگ زن عمو محرمه???

0 ❤️

359818
2013-02-10 16:19:42 +0330 +0330
NA

تو كه راست ميگي؟

0 ❤️

359819
2013-02-10 16:37:02 +0330 +0330
NA

زن عمو و دایی محرم نست کس خول

0 ❤️

359820
2013-02-10 17:29:28 +0330 +0330
NA

:"> مرسی لیدی…نمی دونستم

0 ❤️

359821
2013-02-10 17:36:47 +0330 +0330
NA

اخه احمق کی گفته کسی که اولین بارش باشه آبش زود میاد؟؟
من 6 ساعت پیش سکس توپ داشتم
اومدم تا ببینم چه گهی میخوری جق زیست

0 ❤️

359822
2013-02-10 17:46:40 +0330 +0330
NA

کس خودتی و زن عموهات
با این مثلا داستان کس و شرت

0 ❤️

359823
2013-02-10 18:00:45 +0330 +0330
NA

بچها امروز ازون روزاست که هرکی رو بخوايد بهتون ميده
شک نکنيد با توجه به داستنهی سايت به هرکی بگی شماره بدم سريع ميکشه پايين
البته با تشکر از ادمين آرزوها

0 ❤️

359824
2013-02-10 18:45:28 +0330 +0330
NA

عجب کس خلی بودی تو…
دوتا پسر عموت مدرسه نبودن که!
رفتن ورامین پیش مامانت از اون مهربونیایی که مامانشون واسه تو کرده، مامان توهم به اونا بکنه!
کونی کیر همه بچه ها تو کونت…

0 ❤️

359826
2013-02-10 23:31:46 +0330 +0330
NA

زن عمو محرم نیست که حاج خانووووم

0 ❤️

359827
2013-02-11 00:06:40 +0330 +0330
NA

دون دون توتوهمه داستان بیخیال دون دون بگیرید

0 ❤️

359829
2013-02-11 03:33:17 +0330 +0330
NA

بچه جون کیرت خیلی بی بخاره که انقدر زود ابت اومده ربطی به این نداره که کسی برای اولین بار کس بکنه زود ابش میاد

0 ❤️

359830
2013-02-11 05:52:30 +0330 +0330
NA

آورده اند که خواجه را همی پشت به کون کور مانده بودندی و علاج همی نداشتندی جز روی به کون کور کردندی ویا کون به کون زوجه العموی سائیدندی.
باری مرخواجه را احوال چونان بودندی تا سر بر بیابان بگذاشتندی واندرملک ری بشدندی و بر ورامین بگذشتندی و خود را به پایتخت برسانیدندی واین سفر 60 سنه اطاله شدندی مر شاید جزوات رزمندگان ملک قزوین گیر بیآوردندی .
خواجه را چون جزوات بدست آوردندی احوال خوش بگشتندی و اندر بازگشت بشدندی که یییییییییهو جزوات از دست وی بر ملک قزوین بیووووووفتندی مر اووووووووفتادن.خواجه چون نیم خیز بشدندی مر گرفتن جزوات ، احد از رزمندگان ملک قزوین آلت لواط خویش را مر عقبه خواجه قالب بنمودندی و خواجه چون به زحمت پس کله خویش بدیدندی ،صورتی خندان مر سی و دو دندان مر همه باز وخندان، این آوازسر بدادندی {مر 60 سنه بدین چهارراه انتظار همی بکشیدمدی تا مگر خواجه ی خواجگان را مر این محل گذری بیوووووووففففففففففففتندی جیییییییییییییگر} خواجه را از درد سایش آلت بر ماتحت خواب بربودندی.
باری خواجه اندر خواب بشدی و زوجه العموی مر خواب خواجه را بشدندی و با نیم بست ملیح دیده یسار (محتمل هم یمین بودستی) فانوس سبز مر خواجه را نشان بدادندی و خواجه و وی با پوزیشن موازی اندر زیر نمدی فربرفتندی .چون خواجه را خجلت همی دست بدادندی زوجه العموی از ماتحت مر خواجه را بسائیدندی مر سائیدن کون کون.
روزگار بر خواجه خوش همی بگذشتندی تا خواجه اندر تخت شفاخانه ییییییییهو به هوش آمدندی و از شدت درد ماتحت بر خود مار گونه همی بپیچیدندی .
باری طبیب دگزامتازونی مر باسن خواجه فروبکردندی و آرامبخشی مر انباره خون خواجه افزودندی تا مگر خواجه را درد ماتحت آرام بگرفتندی دندی دندی دندی آرام آرام آرام …وقص علیهذا.

0 ❤️

359831
2013-02-11 13:47:27 +0330 +0330
NA

آخه آشغال مگه زن عمو محرمه

0 ❤️

359832
2013-02-11 14:07:12 +0330 +0330
NA

حال داد-مرسی

0 ❤️

359834
2013-02-11 14:15:51 +0330 +0330
NA

من از دیدن عکس یا خوندن داستان دیگران در مورد سکس با محارمشون لذت میبرم ولی خودم هیچ وقت همچین کارایی نمیکنم-اتفاقا یه بار خالم از حموم اومد بیرون در حالی که کاملا لخت بود دیدمش ولی حتی شهوتی نشدم هیچی بلکه حتی فکر سکس باهاشم به سرم نیومد

0 ❤️

359835
2013-02-11 15:44:26 +0330 +0330
NA

symbol یک لغت لاتینه که در فارسی مصطلح شده وبه همین دلیل استفاده از ث یا س ویا حتی ص ایراد اساسی نیست ولی تا اونجا که من دیدم با س می نوشتند لابد چون اولین نفر سمبل نوشته والا دلیل دیگری ندارد .

0 ❤️

359836
2013-02-11 18:43:09 +0330 +0330
NA

alan bavar konim

0 ❤️

359838
2014-08-27 04:31:07 +0430 +0430
NA

کسخل زن عمو محرمه ؟ ؟ ؟ dash1

0 ❤️

561291
2016-10-19 15:37:11 +0330 +0330

دوست عزیز اینکه داستانت واقعی هس یا نه رو خودت میدونی و زنعموتو خدات. ولی من داستانتو باور میکنم چون خودم چنین تجربه ای رو با زنعموم داشتم. یه عده هستن یه متن فحش آماده دارن و رو همه داستانا کمی میکنن. ابنا همه ملجوق ک کف کس میدونن و میگن همه این داستانا دروغه ( که البته ممکنه بعضیاشون باشه). به نظر من این افراد خودشون ملجوق و چون تا حالا نتونستن تو این عمری که ازشوت گذشت کردت کس که بماند حتی نتونستن با یه دختر دوس بشن فک مبکنن همه مثل اوتا هستن. من داستان سکس با زنعمومو ننوشتم ولی او همین سایت خیلی ازش عکس گذاشتم (بعد اینکه تو سایت تغییراتی ایجاد شد، تاپیک من حذف شد). داستان ننوشتم چون از جند سال قبل تا همین سال گذشتا ایتقدر باهاش سکس داشتن که آمارش از دستم در رفته.ولی خب شاید یه روزی این کارو کردم. مخصوصا از اول رابطمون و چگونه شکل گرفتنش.

0 ❤️

564005
2016-11-10 02:31:31 +0330 +0330

پسرداییات چه حالی میکنند

0 ❤️

938286
2023-07-18 11:26:03 +0330 +0330

کسی پیدامیشه بعدازیازده سال زیریه داستان کامنت بزاره

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها