لذت زندگی با حقارت

1397/09/12

هجده سالم بود بدنم سفید بود و مو تو بدنم پیدا نمیشد خیلی به برده شدن حس خوبی داشتم تو یکی از سایتا پیام گذاشتم و یه خانمی باهام تماس گرفت و خودش رو معرفی کرد و گفت فرینازه و سی و پنج سالشه و ساکن تورنتو کاناداست اول ازم چنتا عکس لخت خواست منم لخت شدم و کلی عکس فرستادم اما صورتم معلوم نبود گفت صبر کن بهت خبر میدم دو روز گذشت باهام تماس گرفت و گفت که ببین اگه واقعا حس بردگی داری من تورو برای پدر و مادرم میخوام که یه برده ی تمام عیار جنسی و خدمتکار و نگهبانشون باشی منم از خدا خواسته گفتم چشم و شمارمو گرفت یه آقای محترم باهام تماس گرفت و فرهاد هستم و معرفی کرد خودش رو هفتاد سال سنش بود و اما سرحال بود به گفته ی خودش رفتم سر قرار باهاش روبروی یه فست فود معروف تو خیابون تخت طاووس و بعد با یه بی ام وی شاسی بلند اومد سر قرار سوار شدم و کمی حرف زدیم تو راه رفتیم دم یه شرکت و خانمش اومد و سوار شد یک خانم شصت ساله با اندام پر و موهای رنگ شده اسمش شهناز بود البته من اونمزمان خیلی لنگ پول بودم و اونها اینو میدونستن بهم گفتن اگه دایم در خدمتشون باشم و برده ی شبانه روزیشون باشم ماهی پنج میلیون به حسابم میزنن و هفته ای یک روز هم بهم مرخصی میدن که فورا قبول کردم از اون روز گذشت و حالا سه هفته ای بود که من تو خونه ی خانم و آقا مشغول بردگی بودم اون روز از صبح بلند شدم و بعد شستن حمام و گردگیری منزل و شستن ماشین خانم اومدم داخل خونه و خودم رو آماده کردم و دوش گرفتم ساعت پنج شد و خانم و آقا کلید انداختن و اومدن داخل منزل طبق دستورشون لخت بودم با یه قلاده خانم قلادمو گرفت و کمی باهام بازی کرد منو آورد بالا و وحشیانه لبهام رو میخورد و بهم سیلی میزد نوک سینه های پسرونمو تو دهنش برد و جوری گاز میزد که اشک از چشمام سرازیر میشد آقا اومد و شروع کرد به مالیدن کیرش از روی شلوار به سوراخ کونم و چنتا زد در کونم در همین حین خانم رو صورتم تف میکرد و صورتمو لیس میزد و میگفت صورت معصومتو میخورم گلوم زیر گوشم و همه جامو شهناز خانم میخورد منو خوابوند زمین و با کون از روی شلوار بیرون نشست رو دهنم شوهرشم انگشت کرد تو کونم و باهام لب میگرفتن آقا اومد بالاسرم کیر کلفتشو گذاشت تو دهنم و کرد تو حلقم تن تن ساک میزدم و تو حلقم میبرد تا حدی که نفسم بند میومد خانم کف پاش رو با کفش رو گردنم گذاشت و فشار میداد یکم که آقا دهنمو گایید منو چاردستو پا کرد و کیرشو گذاشت رو کونم و خانم کس پر پشمو انداخت تو دهنم و من میلیسدم و خانم رو کسش تف مینداخت و میگفت بخور جنده ی برده و منم میخوردم آقا کیرشو تا نصفه تو کونم کرده بود و فشاار میداد ده دقیقه ای به این حالت منو گاییدن تا آقا تو کونم ارضا شد و زد رو کونم و رفت حمام خانم کسشو تو دهنم فشار داد و من میخوردم پشماشو میک میزدم پاهاشو داد بالا سوراخ کونشو میخوردم و تو دهنم میگوزید و میگفت بخور نوش جونت انقد تن تن کسشو لیس زدم تا ارضا شد بلند شد و نشست روی کاناپه و دستور داد کفشاش رو در بیارم مشغول شدم و بعد خانم پاهاشون رو با جوراب های سیاه رو صورتم گذاشت پاهای یک خانم ثروتمند قوی که از صبح توی کفش بوده روی صورتم نهایت تحقیر رو برام به همراه داشت با یه پوزخند پاشو با جوراب تو دهنم برد و گفت بخوووور و من عرق پای خانم رو از روی جوراب لیس میزدم جوراباشو در آورد کرد تو دهنم و با پاهاش بهم سیلی میزد و من مثل سگ عرق کف پاشو میخوردم موهامو گرفت بلندم کرد منو انداخت تو حموم لخت شد اومد تو با کس نشست رو دهنم و گفت تا ته باز کن باز کردم شاشید تو دهنم دهنم پر شد گفت قرقره کن و قورت بده اطاعت کردم دوباره شاشید دهنم و چندبار کارشو تکرار کرد تا مستانش تو دهنم خالی شد از روم بلند شد آقا اومد تو حمام و شاشید رو کونم بعد پاهای خانم و آقا رو زیر آب گرم شستم و ماساژ دادم رفتیم بیرون و من به دستور خانم برای خرید کردن رفتم تو سوپر محل و وقتی اومدم بهم وقت آزاد دادن تا برم تو اتاقم و یکم بازی کامپیوتری کنم که برام خریده بودن اما بعد یک ساعت باید میرفتم برای آماده کردن وسائل غذا که تقریبا حاضری بود…

نوشته: حقیر


👍 2
👎 7
30583 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

733618
2018-12-03 21:23:13 +0330 +0330

كس شعر دروغ و عمو كاندومي مياد ميكنت

1 ❤️

733803
2018-12-04 19:23:52 +0330 +0330

عمو کاندومی چقدر خاکبازی میکنی، نمیبینی دارن آرماناتو میگان، بخودت بیا مرررررد

0 ❤️

733821
2018-12-04 21:02:10 +0330 +0330
NA

مشعل مجسمه آزادی تو کونت که انقدر اراجیف میگی

0 ❤️

734120
2018-12-06 15:42:42 +0330 +0330

این ادما باید زیر نظر ی روانپزشک باشن.تا درمان بشن.چ ایرانی چ خارجی…انسان بودنو فراموش کردین

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها