لذت سکس را در گى يافتم

1393/04/07

با سلام خدمت اعضاى شهوانى!
ميخوام بهترين خاطره سکسيم رو تعريف کنم!
فقط يکم طولانيه!!!(اسامى مستعار هستند)
من امير هستم,٢١سالمه,١٨٠قدمه,٧٠وزنمه!
و عشقم ايمان که هم سن هستيم,هم قد هم هستيم,فقط ٣کيلو از من وزنش بيشتره!
اين خاطره اصلش يک ماه قبل اتفاق افتاد اما شروعش برميگرده به دوران راهنمايى!
ابتداى سال دوم راهنمايى بودم که رفتم سر کلاس,ميز اول نشستم,بعداز چند دقيقه يکى اومد کنارم نشست,سرم رو که بلند کردم ايمان رو ديدم که پرسيد اينجا جاى کسى نيست؟
منم گفتم:نه ميتونى بشنى!
چند بارى درموردش حرف ميزدند که همه تو کفش بودند!
خلاصه رفاقت منو ايمان شروع شد!اوايل باهم سنگين برخورد ميکرديم ولى کم کم يخ جفتمون باز شد و از هر فرصتى براى انگشت کردن هم استفاده ميکرديم(بچه بازى بود ديگه!)اون سال گذشت و از سال بعد ديگه نديدمش(مدرسه اش رو عوض کرده بود)گذشت تا اينکه ٣سال پيش از طريق يکى از دوستان بهراى بازى فوتسال دعوت شدم!(هردومون از بچگى عاشق فوتسال بوديم)خلاصه اينکه وقتى رسيدم سالن وقتى ديدمش داشتم شاخ درمياوردم,زودتر اومده بود و داشت لباس عوض ميکرد!اونم وقتى منو ديد معلوم بود که تعجب کرده!وقتى باهم دست داديم ناگهان باهم روبوسى کرديم!رفيقام هم از آشنا بودن ما تعجب کردند!
دوباره باهم گرم شديم,به هم وابسته شده بوديم!باهم رفتيم دانشگاه!تو دانشگاه اون از من بيشتر gf واسه خودش جور کرده بود,ولى من يکى داشتم که همه جوره پايه بود!
gfام رو راضى کردم که با يکى از رفيقاش به منو ايمان حال بده,هدفم فقط ديدن بدن لخت ايمان بود!
به ايمان گفتم اونم از خدا خواسته سريع قبول کرد!
قرارمون رسيد و شروع کرديم به درآوردن لباسامون,زير چشمى داشتم به ايمان نگاه ميکردم!اونروز فقط با بدن ايمان حال کردم!گذشت تا اينکه قرار گذاشتيم با هم بريم شمال,ايمان کليد ويلاى عموش رو گرفت و با ماشين من رفتيم!روز بعدش که رسيديم ايمان گفت بريم آب تنى!
منم ok رو دادم و رفتيم(ويلا لب ساحل بود و ديوار کشى شده بود)ايمان شروع کرد لباسهاش رو درآوردن!بايه شرت هفتى قرمز که کونش بيرون زده بود رفت تو آب!کيرم نيم خيز شد!
يهو ايمان داد زد دبيا ديگه!منم لباسهامو درآوردم و رفتم تو آب!خيلى باهم بازى کرديم!از آب اومديم بيرون نشستيملب آب,
يهو ايمان گفت که تو اون سکس گروهى خيلى لذت برده و اينکه ميخواد جبران کنه!
گفتم ميخواى جبران کنى؟
گفت آره!
گفتم خيلى راحته!الآن حوس کردم لباى يکى رو بخورم!
يه نيش خنده کرده و اومد يک سانتى صورتم گفت لب ميخواى؟
گفتم آره!
يدفعه فرار کرد رفت تو جلو در ساختمون وايساد و بلند خنديد و گفت که نميده تا خماريش بمونى!منم افتادم دنبالش و تو يکى از اتاقا گريش انداختم(هنوز هردومون با شرت بوديم)گرفتمش گفتم اينقدر لبات رو ميخورم که کبود بشن!صورتش رو با دودستام گرفتم و وحشيانه لب ميگرفتم,بدنمو چسبوندم بهش و کيرم هم چسبيد به کيرش!کيرم همچنان نيم خيز بود وقتى کيرش رو که بلند شده بودحس کرد کاملا بلند شد!
ايمان وقتى کير منو حس کرد گفت جوووووووووووون,گفتم دوست دارى گفت خيلى!گفتم مال خودته!يهو جلوم زانو زد شرتم کشيد پايين کيرم رو با دستتش گرفت,اول سرشو يه ماچ آبدار کرد بعد شروع کرد به ساک زدن!کم کم سرعتشو سرعتشو بيشتر کرد و وحشيانه ساک ميزد!يهو آبم اومد و همشو خورد!
بلند شد يه لب داد بعد گفت نميخواى بهم حال بدى؟
از ساک زدن بدم ميومد ولى به خاطر ايمان ققبول کردم…اولش حالم داشت بهم ميخورد ولى کم کمکم عادت کردم که گفت آبم داره مياد!
از دهنم درآوردم آبش ريخت رو زمين!بعد چنددقيقه پشتشو بهم کرد گفت بيا اينم آرزوى چندين سالت!
کيرم رو گذاشتم دم سولاخش,يه تف انداختم,به زور سرش رفت تو که آهى کشيد که دلم کباب شد!آروم شروع کردم به تلمبه زدن.اون ازمن بيشتر داشت حال ميکرد!بعداز15 دقيه تلمبه زدن به روش هاى مختلف آبم اومد و همش تو کون عشقم ايمان خالي شده!اونم من بادستم از پشت ارضاش کردم!تو اون٣روز که اونجا بوديم فقط سکس کرديميم,بعداون ديگه فعلا موقيعت جور نشده!فقط چند بارى از هم لب گرفتيم!
ببخشيد که طولانى بود!

نوشته:‌ amir—*—


👍 0
👎 0
22497 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

424750
2014-06-28 17:15:51 +0430 +0430

کونی ! جاکش ! دیوونه !
اون علامت تعجب با چرخش تو کونت !
چقد علامت تعجب جک تعریف میکنی !
داستانتم بد ننوشته بودی ولی یه فیلم بود که قبلن دیده بودمش. !
در کل ریییدی !!!

0 ❤️

424752
2014-06-28 18:51:13 +0430 +0430
NA

منم ok دادم!..تو سگ کی باشی کیری ریدی به همین راحتی به همین اسونی پودر کیک رشد…ان پدر

0 ❤️

424754
2014-06-28 20:18:06 +0430 +0430
NA

قشنگ بود
بوس

0 ❤️

424755
2014-06-29 03:10:19 +0430 +0430
NA

تکراری بود خخخخ

0 ❤️

424756
2014-06-29 04:47:34 +0430 +0430
NA

اخرش نفهمیدم اون علامت سوال و تعجب برای چی بوده؟

0 ❤️

424757
2014-06-29 05:11:28 +0430 +0430
NA

خوب بود کیری کیری

0 ❤️

424758
2014-06-29 09:11:13 +0430 +0430

واقعا؟؟؟؟پس چرا من عااااشق ساک زدنم؟؟؟چقدر سلیقه ها مختلفه!!
ای کاش بجای اون همه توضیح تو رختکن سکس رو توضیح می دادی!!!

0 ❤️

424759
2014-06-29 09:36:11 +0430 +0430

,خخخخخخ واسه يارو ساک زده چه کيفي ميکنه .کير بازيکناى تيگم نيجريه,غناوبخصوص ساحل عاج تو کونت

0 ❤️

424760
2014-06-29 18:17:42 +0430 +0430

صدبار گفتم کمتر کون بده که توهم نزنی…

0 ❤️

424761
2014-06-30 06:14:42 +0430 +0430
NA

آخ چقدر خوبه دونفر واقعا همدیگرو دوست داشته باشن
لبای همدیگرو بخورن و کیر همدیگرو بمالن
بعد 69 کیر همدیگرو بخورن و بعدم سکس و سکس و سکس جووووووون

0 ❤️

424762
2014-06-30 07:40:09 +0430 +0430
NA

دمت گرم داداش داستانت چالب بود.
از مشهد گی زیر 21 برای سافت گی هست؟؟؟؟

0 ❤️