لز با دندانپزشک

1389/05/03

فكر كنم تابستون پارسال بود كه تصمیم گرفتم برم مطب دندان پزشكی یكی از دوستام از خدا كه پنهون نیست از شما چه پنهون علاوه بر دندونم همه جام هم درد می كرد.

این دوست دندون پزشكم هم خیلی دختر باحالی بود، منم تصمیم گرفتم با یكی از دوستام به اسم لیلا برم كه اون موقع تازه با هم آشنا شدیم اونم بد جور تنش می خارید و باید بگم كه خیلی هم حشری بود …خلاصه اون روز صبح من و لیلا به سمت مطب حركت كردیم و از شانس بسیار خوب ما كه گیر كرده تو كون خر 2 نفر قبل از ما اونجا بودن خلاصه منتظر شدیم كه اونها كارشون انجام بشه و بعد به خانم منشی گفتم كه به خانم دكتر(سمیرا) بگید كه هستی اومده . بعد از این كه منشی تشریف برد تو خود سمیرا اومد بیرون و از ما استقبال كرد منم لیلا رو بهش معرفی كردم و یه چشمك بهش زدم و گفتم سمیرا جون حال ما دو تا اصلا خوب نیست عزیزم زود باش خوبمون كن اونم خندید و به خانم منشی گفت كه شما می تونید برید چون من دیگه مریض نمی بینم و بعد از این كه به دوستام رسیدگی كردم با هم می خوایم بریم بیرون…

من و لیلا و سمیرا با هم رفتیم تو و مشغول صحبت شدیم كه خانم منشی در زد و بعد خداحافظی كرد و رفت. قبل از سمیرا من رفتم خوابیدم رو صندلی و سمیرا هم مثلا مشغول شد منم بهش گفتم سمیرا جون حال دندونام نگاشون كردی خوب شد برو برس به بقیه جاها و با خنده لیلا رو نگاه كرد ، منم گفتم از خودمونِ … سمیرا هم بدون معطلی شروع كرد به لب گرفتن از من وای نمی دونید چقدر با حال لب می گرفت فكر نمی كنم دیگه كسی پیدا بشه كه اون طوری لبام رو نوازش كنه… خیلی آروم لباش رو می مالید به لبام و با نوك زبونش روی لبام حركت می كرد طفلی لیلا هم همین طوری ما رو نگاه می كرد. سمیرا كنار اتاقش یه تخت بیمارستانی داشت. آروم بلند شدم و بعد هردو لباسامونو در آوردیم و از لیلا هم خواستیم به ما ملحق بشه و من رفتم طرفش و یه لب محكم ازش گرفتم … دكمه های مانتوشو در آوردم و خودش بقیه لباساشو در آورد.من و سمیرا هم لخت تو بغل هم مشغول عشق بازی بودیم یه لحظه احساس كردم یكی داره از روی شورتم بهشتم رو لمس می كنه سرمو یه كم بلند كردم دیدم لیلا هم مشغول شده همون طور كه من دراز كشیده بودم سمیرا نوك سینه هامو می خورد و هر از گاهی یه گاز كوچولو ازشون می گرفت و لیلا هم كم كم دستشو برد بود تو شرتم و كنار تخت ایستاده بود… كنار تخت یه فایل بود كه مخصوص پرونده ها بود منم پام بلند كرده بودم و روی اون گذاشته بود كه لیلا ازم خواست پامو پائین بیارم تا شرتمو در بیاره و منم این كار رو كردم، لیلا سرش رو گذاشت لای پام و شروع كرد لیسیدن دور تا دور بهشتم و از طرفی هم سمیرا خیلی حشری شده بود یه كم كه گذشت من از شدت هیجان دیگه نمی تونستم پامو باز نگه دارم و پاهام می لرزید كه لیلا سریع با بند مانتوی خودش یكی از پاهامو بست به دستگیره فایل و اون یكی پامو هم با دستاش نگه داشت با تعجب نگاش كردم و گفتم لیلا !!! اونم خندید و گفت بذار این مدلیشو هم تجربه كنیم و سمیرا هم استقبال كرد و گفت هستی منم الان این پاتو می بندم و سریع این یكی پامو بست به پایه تخت … طوری بود كه اصلا نمی تونستم پاهامو حركت بدم راستش خودمم بدم نمی یومد …لیلا اول با دستش شروع كرد به بازی كردن و آروم آروم نوازش دادن چوچولم چون می دونست خیلی به این كار حساسم ، سمیرا هم اومد روی تخت و دو زانو نشست جولی صورت من و منم با دستم لای پاشو باز كردم و شروع كردم به خوردن لبای كسش ولی چون خودم خیلی حالم بد شده بود اصلا نمی تونستم اونو خوب ارضا كنم. لیلا هم مدام زبونش رو فشار می داد روی چوچولم تمام بدنم درد گرفته بود و ناله هام به داد تبدیل شده بود و از طرفی هم خودم مسیرا رو با دست ارضا می كردم فكر كنم این حالتمون 1 ساعت و نیمی طول كشی هر سه تقریبا بی حال شده بودیم و نمی تونستیم تكون بخوریم… من همون طور روی تخت دراز كشیدم و بچه پاهامو باز كردن و سمیرا هم خودشو به یونیت رسوند و روی صندلی دراز كشید و لیلا هم دراز كشید روی كاناپه تو اتاق طفلكی لیلا یلی از خودش مایه گذاشته بود ولی هر كاری می كردم نمی تونستم از جام تكون بخورم این بار سمیرا انگار ذهن منو خونده باشه بلند شو د همون طور كه پاهای لیلا روی زمین بود سرشو برد لای پای لیلا و مشغول شد و با دستاش هم سینه های لیلا رو می مالید منم مشغول تماشای اون دو تا شدم نمی دونید چقدر لذت داشت … سمیرا از لیل خواست بلند بشه و هر دو تا ایستادند و سمیرا همون طور كه باسن لیلا تو دستاش بود شروع كرد به لب گرفتن و بعد هم زیر پاهای لیلا نشست و پاهاشو باز كرد و شروع كرد با زبون لرزوندن چوچوله لیلا اونم سر سمیرا رو محكم فشار می داد و موهاشو می كشید. و بعد لیلا رفت سمت كاناپه و پشتشو كرد به سمیرا و روی زانوهاش نشست ، سمیرا هم با زبون دام می رفت سراغ سوراخ كون لیلا و انگشتشو می كرد تو و بیرون می آورد و یه كم كه گذشت با دو تا انگشت این كار رو می كرد انقدر لیلا رو تحریك كرد تا خودش از سمیرا تشكر كرد اون دو تا كنار هم چنان همدیگرو بغل كرده بودن كه آدم لذت می برد … راستش اینقدر خسته بودم كه نمی تونستم تكون بخورم هر سه همون طوری خوابیدیم نمی دونم چقدر خوابیده بودیم كه با صدای زنگ همراهم بیدار شدم و دیدم كه مامان جونم میگه زود بیا خونه و مجبور شدم بلند شم رفتم تو دستشویی و بدنمو تمیز كردم و بعد اون دو تا رو بیدار كردم وای كلی خندیدیم طفلكی سمیرا چنان گازی از اونجاش گرفتم كه می گفت هستی تا یه هفته كبود بود خوب شوهر نداشت وگرنه بیچاره می شد …


👍 11
👎 1
176567 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

265282
2010-09-07 14:00:12 +0430 +0430
NA

you are hot and sexy lesbians.

6 ❤️

265283
2010-09-07 14:16:20 +0430 +0430
NA

Enjoy:www.silviasaint.com

9 ❤️

265287
2013-01-31 15:59:09 +0330 +0330
NA

آدرس دکترو بده یه سر بهش بزنم

0 ❤️

265288
2013-02-21 06:05:05 +0330 +0330
NA

خوشم اومد جای جالبیه کاش میشد به این دکتر یه سری بزنم چون دندون خراب زیاد دارم

0 ❤️

265290
2015-05-28 01:52:38 +0430 +0430
NA

لز دوست دارم.

0 ❤️

554677
2016-09-02 17:52:36 +0430 +0430

manam mikhaaaaam (dash)

0 ❤️

568995
2016-12-17 08:54:13 +0330 +0330
NA

منم همین الان یهویی دندونم درد گرفت

0 ❤️

642284
2017-07-28 10:55:17 +0430 +0430

منم لز ميخوام

0 ❤️

648785
2017-08-31 06:31:59 +0430 +0430
NA

گفته هم گفته های قدیم/کردمت من به زر و سیم
لز نبود در مرام شما خاطون/میدهی بده ما هم بکنیم

0 ❤️

714830
2018-09-02 21:58:34 +0430 +0430

من داستانتو دوست داشتم.
اگر دوست داری با منم لز کن تا حالا به میل خودم از نکردم فقط دوبار به دست به دوستم تجاوز شده بهم البته خیلی نتونسته کاری باهام بکنه ولی اون موقع علاقه نداشتم اما الان که دوست دارم از کنم دیگه کسی نیست?

0 ❤️

736761
2018-12-22 11:55:22 +0330 +0330

خوب بود‌?

0 ❤️

760807
2019-04-12 23:28:11 +0430 +0430

منم میخوام اما یه از پیدا سه من ممنون میشم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها