لز با عمه جونم

1394/10/13

با سلام من مهسا هستم 28 ساله می خوام براتون از لز خودم با عمه جونم بنویسم این داستان مربوط میشه 5 سال پیش که من 23 سالم بود عمه عزیز من اسمش فریبا هست و نه هیکل خیلی زیبایی داره ونه قیافیه خیلی جذابی یه هیکل توپول پوست سبزه ای داره ولی ممه هایی باسایز90 داره و یه کس بسیار با نمک با چوچوله شکلاتی رنگ داره و من فوق العاده دوستش دارم و کاملا فکر میکنم عاشقش شدم خب برم سر داستان 5 ساله پیش عمه من از شوهرش جدا شدن و عمه من از بعداز اینکه طلاق گرفت خیلی خونه ما میومد و الان 3 هست که کاملا با مازندگی میکنه از وقتی که یه چندماهی از موضوع طلاقش گذشته بود که یه روز صبح ساعت 9 اومد خونه ما و نشتیم باهم صبحانه خوردیم وبعد رفتیم نشستیم پای فیلم وماهواره تا ساعت 12 بود که مادرم رفت دنبال برادر کوچکتر تا از مدرسه بیارتش بعد از اینکه مادرم رفت یکی از دوستانم تماس گرفت و گفت که امشب لز پارتی دارن ومن هم گفتم که به خاطر اینکه عمه جونم اومده خونمون نمیتونم بیام و دوستم هم گفت پس وقتی تو نمیای کنسلش میکنیم چون همه ی دوستان من به عشق لز بامن میان چون من تو لز خیلی حشری و وارد هستم خلاصه بعداز اینکه دوستم زنگ زد من رفتم تو فکر اینکه با عمه جونم لز کنم و شروع کردم به بهانه های مختلف باهاش شوخی سکسی کردن و چون تا بحال با عمه جونم اینطور رفتار نکرده بودم اولش یه ذره جا خورد ولی بعد اون هم هی به من در کونی میزد من هی به ممه هاش دست میزدم حدود ساعت 1 بود که مادرم وبرادرم اومدن و ساعت 3یا 4بود که خاله بزرگم به مادرم زنگ زد و گفت که یکی از خواراشون که خاله من میشه داره زایمان میکنه و بعدش مادرم وبردارم رفتن بیمارستان دوباره من وعمه جونم تنها شدیم و با خودم گفتم ایندفه دیگه باید کس و ممه خوشمزه اش بخورم من روی مبل دراز کشیده بودم و داشتم تلوزیون میدیم و عمه جونمم رو زمین خوابیده بود داشت تلوزیون میدید که تو همین لحظه دستش کرد تو شرتش و کس خوشمزش خواروند و تا دستش درآورد منم دلو زدم به دریا از روی مبل اومدم و دستی که باهاش کسش خوارونده بود گرفتم و شروع کردم به لیس زدن که عمه جونم از تعجب قفل کرده بود و یکدفعه گفت داری چی کار میکنی منم گفتم دارم طعم کس خوشمزت میچشم و بعدش گفت تو مگه لز هم میکنی گفتم اره و گفت خب باید یه من میگفتی تا من با دوستانم دیگه لز نکنم و تا این رو گفت من شروع کردم به لب گرفتن ازش لباش یه طعمی خوبی میداد انگار داشتم ابنبات میخوردم و بعد دستش گرفتم بردشم تو اتاقم رو تختم و بهش گفتم که می خوام دیوونش کنم وبعد شروع کردم به دراوردن لباسش که یه تاپ ویه دامن تنش بود و اینارو که در اوردم رسیدم به بدنش که به نظر من خوشگل تر از اون توی دنیا نیست بعد شروع کردم کل بدنش بوس میکردم ولیس میزدم اول رفتم سراغ ممه هاش که کاملا میتونستم روشون بخوابم وشروع کردم به خوردن همچین میخوردم انگار دیگه ممه تو دنیانیست حدود 10 دقیقه ممه هاش خوردم وشروع کردم اروم اروم رفتم سراغ کسش اول شروع کردم بغل کسش یعنی بین کس و رونش خوردم که دیگه داشت دیوونه میشد و همینجوری هی اه اوه میکرد و یکدفعه شروع کردم کسش که هم خیس شده بود هم از حشریت باد کرده بود رو خوردم هی زبونم رو میکردم تو کس و تکون میدادم بعضی موقع ها یکدفعه چوچوله شکلاتیش گاز کوچیک میگرفتم که دیگه جیغش از حشریت می رفت هوا و حدو 25 دقیقه لیس زدم که تقریبا سه بار ارضا شد که سری اخر همراه با اب بود که همه ی اب عمه جونم رو خوردم که به نظر من بهترین مزه ی دنیا بود وبعدش عمه جونم کاملا بی حس شده بود و دیگه توان حرکت نداشت همون جور تو بغل هم خوابیدیم 7 وبعد بلند شدیم باهم رفتیم حموم که توی حموم لز اصلی انجام شد که اون رو تو داستان بعدی مینویسم

نوشته: mahsalesbian


👍 2
👎 0
97310 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

527333
2016-01-03 21:12:21 +0330 +0330

نفسمی مهسا

0 ❤️

527344
2016-01-03 23:13:22 +0330 +0330

تبریک میگم.در گینس یه رکورد به نام خودت ثبت کردی،رکورد نوشتن داستان بدون نقطه!..
«محارم فقط مربوط به آقایون نیست،ننویسین،لطفا…هیچ نوعشو،نه گی،نه لز،نه ضربدری نه بعلاوه ای!تقسیمی…آقا ننویس تحریمه،برادر،خواهر،ننویس همشهوانی»

2 ❤️

527351
2016-01-03 23:55:35 +0330 +0330

hehehe like daryosh
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

1 ❤️

527354
2016-01-04 00:05:44 +0330 +0330

اینقدر غلط داری که نمیتونم همشو بنویسم ولی سعی خودمو میکنم
1_نقل قول: عمه عزیز من اسمش فریبا هست و نه هیکل خیلی زیبایی داره ونه قیافیه خیلی جذابی
ولی بعدش میگی:شروع کردم به دراوردن لباسش که یه تاپ ویه دامن تنش بود و اینارو که در اوردم رسیدم به بدنش که به نظر من خوشگل تر از اون توی دنیا نیست
2_توپول!!! تپل عزیزم
3_خواراشون!!! خواهراشون جیگر
4_یکی از خواهراشون که خاله تو میشه!!! مگه بقیه خواهراش دایی شما میشن؟؟؟
5_دستی که باهاش کسش خوارونده بود گرفتم و شروع کردم به لیس زدن که عمه جونم از تعجب قفل کرده بود و یکدفعه گفت داری چی کار میکنی منم گفتم دارم طعم کس خوشمزت میچشم و بعدش گفت تو مگه لز هم میکنی . جالبه اولین چیزی که به ذهنش رسیده این بود .
6_مهم ترین غلطت اینه که کلا داستان مینویسی از نگارشت تابلوه پسری

2 ❤️

527355
2016-01-04 00:07:03 +0330 +0330
NA

فاحشه. . .

0 ❤️

527391
2016-01-04 10:35:32 +0330 +0330

من فقط اینو میخوام بدونم گفتی بدنش خوب نیست بعدش میگی بدن توپش نفهمدیم دقیقاا

0 ❤️

527406
2016-01-04 13:34:34 +0330 +0330

کس میخام

0 ❤️

527437
2016-01-04 20:55:31 +0330 +0330

خدايا، مهدي تِريد به مملكت عاقا عَمام زنان، خودت ظهور كن پليز!!!

0 ❤️

527467
2016-01-05 00:25:58 +0330 +0330

و باز هم کسشعری بیش نبود

0 ❤️

527476
2016-01-05 03:24:46 +0330 +0330

با سلام گانچی هستم 27 ساله کیرم دهنت
فحش های اصلی رو تو داستان بعدیت میگم
نوشته : ganchi90

0 ❤️

527513
2016-01-05 12:07:15 +0330 +0330
NA

نویسنده گرامی علائم نگارشی مثل ویرگول .نقطه و …ابداع شده .از اونها یک استفاده ای در نوشته هات مبذول بدار .درضمن سکس با محارم ننویس . .

0 ❤️

550906
2016-07-31 11:07:30 +0430 +0430
NA

خیلی مسخره و غیرواقعی بود
اینی هم که نوشتی، حتی اگه واقعیت باشه، اصلا اینطوری لذت نداره
لز بلد بودن میخواد. هر کسی نمیتونه انجامش بده

0 ❤️