لز من و مهتاب

1391/10/12

سلام به همه ي دوستان که اين داستان من را خوندن
من اسمم پريسا هست 22 سالم هست
ميخواستم اولين لزبين م رو براتون تعريف کنم.تو تابستون بود که رفته بودم ياهوو چت ميکردم اون موقع من 21 سال داشتم. يه روز روز رفتم روم هي ديدم ميگن لز / لزبين پي ام مي از چرت و پرت ها.بعد يه دفعه يکي پي ام به من داد گفت لز هستي منم دفعه اولم بود ديگه بهش گفتم باشه بعد گفت وب داري گفتم آره گفت ميدي گفتم نه بعد گفتم تو چي داري اون گفت آره گفتم خوب تو بده
گفت جون تو نميدي منم نميدم.هي بحث کرد يه زره باهام بعدش به فکرم خورد که ممکن هست پسر باشه بعد گفتم ببين تو اول پي ام دادي پس تو هم بايد ثابت کني دختري نه من آخر وب داد بهم بعد از اين حرکات هاي عددي هم گفتم بهش انجام داد معلوم شد دختر هست
بعدش من به اون وب دادم خلاصه اون روز من با شيما از طريقه نت حسابي حال کردم انو همينطور وب تو وب کرديم خيي حال داد يه 1ماهي اين کارو انجام ميداديم با شيما (شيما هموون دختري که بهم پي لز داد)ديگه اون حال اول رو نميداد بهم زد به فکرم که بکي پيشنهاد لز بدم يه دفعه يادم افتاد مهتاب هست(مهتاب هم واحدي ساختمان مون هست خيلي باهاش دوست هسم اما نه واسه لز)يه روز مامانم اينا قرار شد با خانواده مهتاب اينا برن باغ ما بعد من زنگ زدم به مهتاب گفتم فردا ميري باغ گفت نه
منم به مامانم اينا گفتم منم نميام يه بهونه آوردم و نرفتم
همون شب تا صبح داشتم فکر ميکردم چه جوري روو بزنم بهش که يه فکر زد به سرم
فردا که شد صبح پاشدم خونه رو تر تميز کردم. بعدش رفتم حمام خودمو تميز کردم همه مو هامو زدم اما يه زره از کس امو نزدم
از حمام اومدم بيرون.خلاصه ظهر شدش زنگ زدم مهتاب گفنم من تنهام ميخواي بيا پيشم با هم باشيم گفت اوکي اخه اونم تنها بود ديگه اومدش بهش گفتم بريم چت يه چند نفرو ازيت کنيم و بخنديم من گفتم برم ميوه و چايي بيارم رفتم آشپز خانه ميوه و چايي رو آوردم همين جور که داشتم مياوردم خودمو انداختم زمين الکي و داد زدم مهتابببببببببب يه دفعه اومد گفت چي شده؟
گفتم رگ رونم گرفت اروم بلندم کرد گذاشت منو رو تخت بعد گفتم يه کرم هست تو کمدم هست واسم بيار رفت آورد گفتم بهش اگه زحمتت نيس واسم ميتوني بمالي گفت باشه منم شلوارم رو کندم هل شده بوودم خيلي.
يه 10دق واسم ماليد اما تو همون 10دق بدجوري داغ شده بوودم بعد هي با خودم گفتم بگم بهش يا نه؟.آخر دلمو زدم به دريا چشمامو بستم اروم دستشو بردم رو شورتم بعد يه زره 5ثانيه دست ماليد به شورتم فکردم قبول کرد بعش بردم دستشو تو شورتم يه دفعه کشدي گفت خيلي آشغالي پا شد و گفت ديگه بت من حرف نزن ديگه باي رفت بعدش مردم از ترسم که نره به مامانش اينا بزنگه خيلي فکر هايي به ذهنم ميرسيد از ترسم. گريم گرفت بعده 5دق يه دفعه دره خونمون رو يکي زد يه دفعه ديدم مهتاب هست بعد بهم گفت خيلي پرويي بعد اومد تو منم گفتم ببخشيد حواسم نبود يه دفعه گفت اشکال نداره بعد اومد جلوم صورتشو آورد جلو صورتم بد با چشماش علامت داد لب ميدي منم لب گرفتم خيلي حسه خوبي بود
بعد يه 2دق داشتيم لب ميگرفتيم بهش گفتم پس چرا رفتي بهم چيز گفتي.گفت دره خونه رو قفل نکردم رفتم قفل کردم اومدم و خواصم يه ترسي هم به تو بدم منم منم آروم زدم تو صورتش بعدش باز يه لب گرفتم بعد بهش گفتم کجا دوست داري بريم گفت بريم حمام با هم رفتيم حمام تو وان حسابي ماله هم رو خورديم واقعآ حال ميداد
راسي يه حتمآ روش 69 رو امتحان کنين
ماله مهتاب يه زره بو ميداد اما من اون رو با بو دوست داشتم هنوزم باهم بعضي وقتا لز ميکنيم و اون حسه اورگاسم شدني که داري و يکي وات ميخوره خيلي تووپه

نويسنده : pxrisa


👍 0
👎 0
75487 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

350464
2013-01-01 11:33:44 +0330 +0330

میوه فروشیه؟خخخخخ
هلو

0 ❤️

350465
2013-01-01 11:36:42 +0330 +0330

خیار تو شاش دونیت با این شر و ورات.

0 ❤️

350467
2013-01-01 12:01:57 +0330 +0330
NA

دختر بد این حرفا چیه میزنی ؟
نمیگی بچه ها یاد میگیرن

0 ❤️

350468
2013-01-01 15:44:46 +0330 +0330

ریدی…آبم قطعه
فعلا بگو مهتاب با زبونش پاک کنه تا آب وصل شه.

0 ❤️

350469
2013-01-01 18:46:14 +0330 +0330
NA

به مهتاب بگو تو شرت منم دست كنه
گند دماغ نچسب
همه داستانت تو 69 خلاصه شد خاك بر سر

0 ❤️

350470
2013-01-01 19:08:16 +0330 +0330
NA

:)) جم کن بابا

بزار منم یه داستان واست بگم. یه دختری بود که دوستم بود بعد من دستشو آوردم تو شرتم بعد اون قهر کرد بعد اون اومد آشتی کرد بعد کس همدیگه رو خوردیم 69 شدیم رفتیم خوابیدیم :)) =)) میمردی یکم بیشتر توضیح بدی دفعه بعدی حتما فیلم بگیر:))

0 ❤️

350472
2013-01-01 19:59:27 +0330 +0330
NA

فکر کردی که دختری هیشکی بهت فحش نمیده؟
fack you!!!

0 ❤️

350475
2013-01-01 22:26:45 +0330 +0330
NA

کلا کس شعر بود جم کن بینیم با دری وریا چیه نوشتی ؟
انقدر ترسیدی بعد زود لب گرفتی ازش؟
برو کس نگو بچه رگ پات گرفته کرم مالیدی؟
تو آپارتمانتون وان دارید؟

0 ❤️

350476
2013-01-02 01:19:09 +0330 +0330

ناهید 28 ساله هستم. من که کسم خیس شد. من عاشق لزم. ولی تو واقعیت تا حالا نکردم. دوست دارم 69 کس بخورم.

0 ❤️

350477
2013-01-02 01:22:18 +0330 +0330

ناهید 28 ساله هستم. من که کوسم خیس شد. من تا حالا تو واقعیت لز نکردم. ولی خیلی دوست دارم 69 کس بخوررررررررم

0 ❤️

350478
2013-01-02 01:41:26 +0330 +0330
NA

فکر کردی که دختری هیشکی بهت فحش نمیده؟
fuck you!!!

0 ❤️

350480
2013-01-02 01:59:39 +0330 +0330
NA

منم لزم کسم خوردم ولی آخه آدمه حسابی کسی که اولین بارشه اصلا بلد نیست چطوری ارضا بشه چه برسه بخواد یکیو ارضا کنه چرا کس میگی?

0 ❤️

350482
2013-01-02 02:03:10 +0330 +0330
NA

ناهید میخوای کس تورو هم بخورم توهم مال منو? همون69

0 ❤️

350483
2013-01-02 04:01:00 +0330 +0330

ای بابا من فکرمیکردم فقط پسرای جقی توهماتشونو اینجامینویسن …دوست داری یکی کونت بزاره راهش این نیست کون گلابی <):)

0 ❤️

350484
2013-01-02 07:54:49 +0330 +0330
NA

ببین ریدی با این داستانت. یکم برو ادبیاتت رو کار کن شاید تکونی به کیرمون خورد. خیلی داستانت تخمی بود دختر. خدا میگم ارزش خوندن نداشت

0 ❤️

350485
2013-01-02 15:07:00 +0330 +0330

چه عجب جماعت کس لیس ما از این داستان تخمی تعریف نکردن
در هر صورت باید بگم ریدی بو میدی

0 ❤️

350486
2013-01-02 16:47:47 +0330 +0330
NA

منم عاشق لزم کاش یکی پیدا می شد. اینروزا پسر راحتتر از دختر گیر میاد . راستی از جمله بندی و تکیه کلامت معلوم بود یک کارایی کردی ولی بلد نیستی بنویسی

0 ❤️

350488
2013-01-03 03:19:07 +0330 +0330
NA

آخه کیرم تو ادبیاتت کی ب تو دیپلم داده خاک تو سر موهای کست رو نزدی لز کردی مگه مجبورت کردن دری وری بنویسین ~X( ~X(

0 ❤️

350490
2013-01-03 04:09:23 +0330 +0330

سلام. میایی با هم حال کنیم؟

0 ❤️

350491
2013-01-03 04:13:11 +0330 +0330
NA

لز اه اه اه

0 ❤️

350492
2013-01-03 05:23:44 +0330 +0330
NA

من كس ميخوام؟تاحالا نديدم.دخترى هست كه بهم كسشو نشون بده براش بليسم؟

0 ❤️

350493
2013-01-03 19:58:27 +0330 +0330

دلم خوشه این کاره هم نیستی…

0 ❤️