لطیفه های های شیرین پارسی از عبید زاکانی

1396/04/19

پیرزنی را پرسیدند که دیهی دوستداری یا کیری؟گفت من با روستائیان گفت وشنید نمی توانم کرد.

پسرخطیب دهی بامداد در پایگاه رفت پدر را دید که خر میگائید پنداشت که همه روزه چنان میکند.روز جمعه پدرش بر منبر خطبه میخواند.پسر بر در مسجد رفت و گفت بابا خر را میگائی یا به صحرا برم؟

_شخصی در دهلیز خانه زن خود میگائید و زن گاهگاهی سیلی نرم بر گردن شوهر میزد.درویشی سئوال کرد زن گفت خیرت باد گفت شما هم در این خانه چیزی میخورید به من دهید زن گفت من کیر می خورم و شوهرم سیلی.گفت من رفتم.این نعمت بدین خاندان ارزانی باد.

فصادی رگ خاتونی بگشاد.خاتون هرچه میپرسید میگفت از پری خونست.چون نیشتر بدو رسید بادی از وی جدا شدگفت ای استاد این نیز از پری خون باشد؟ گفت نه خاتون از فراخی کون باشد.

پیری پیش طبیبی رفت و گفت سه زن دارم پیوسته گرده و مثانه و کمرگاهم درد میکند.چه خورم تا نیک شوم؟ گفت معجون نه طلاق.

شخصی پیرزنی را در زمستان میگائید ناگاه از آنجا بیرون کشید.زنک گفت چه میکنی؟گفت میخواهم ببینم اندرون کس تو سردتر است یا بیرون.

مولانا شرف الدین را در آخر عمر قولنجی(بواسیر)عارض شد.اطبا خون گرفتن فرمودند مفید نیامد.شراب دادند فایده نداد.در نزع افتاد یکی پرسید حال چیست؟گفت حال آنکه پس از هشتاد و پنج سال مست و کون دریده به حضرت رب خواهم رفت.

فرستنده: رشیدخان


👍 25
👎 1
11947 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

639014
2017-07-10 20:52:13 +0430 +0430
NA

اینو باید اینجا بزاری الان /:

0 ❤️

639027
2017-07-10 21:06:44 +0430 +0430

رشید کان… ببخشید خان… خواستی تو فحش خوردن عبید رو هم شریک کنی با خودت…؟
نقل از دیگران یه چیزه و بگا دادن هنر دیگران یه چیز…

0 ❤️

639036
2017-07-10 21:25:43 +0430 +0430

بسیار عالی بود ، البته اگه معنیشو هم مینوشتی بهتر بود برا دوستانی ک یکم ادبیاتشون میلنگه
بسی لذت بردم

0 ❤️

639041
2017-07-10 21:38:36 +0430 +0430

لایک سوم…
سخت نبود فهمش که!
جالب بود…

0 ❤️

639050
2017-07-10 22:12:24 +0430 +0430

قولنج با بواسیر فرق میکنه تا جایی که من اطلاع دارم
مگر انکه
قولنج در معنای دیگری جز بیماری قولنج کاربرد داشته باشد که انهم بعید میدانم

0 ❤️

639066
2017-07-11 03:11:13 +0430 +0430

داستان نبود که…:)…شعرم نبود…:)
من نتونسم دسته بندیش کنم…حتی طنز هم نبود/البته از نظر من!/…
اما بدم نبود…;)… لایک۶?

0 ❤️

639084
2017-07-11 06:07:32 +0430 +0430

خیلی لذت بردیم واقعا دسخوششش
بازم ازین کارا بکن

1 ❤️

639105
2017-07-11 08:56:52 +0430 +0430

:|||||||
تاپیک باید میزدیاااا
داری اشتباه میزنی:)))))
ادمین جان رسیدگی کن دیگه خب…به چه درد میخوری پس:)

0 ❤️

639107
2017-07-11 09:00:39 +0430 +0430

آخریش باحال بود:))))

0 ❤️

639151
2017-07-11 16:44:44 +0430 +0430

قشنگ بود فقط اولی رو نگرفتم

0 ❤️

639152
2017-07-11 16:48:57 +0430 +0430

جالب بود.يه چيز متفاوت بود

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها