لعنت به این شانس

1391/12/02

من نگارم 23ساله قد173و68وزن ورزش ميكنم و اندامم رو فرمه با صورت گرد و تپل چشم و ابروي مشكي كه البته با ارايش خيلي جذاب ميشم، با اولين دوس پسرم از لب و مالش شروع كرديم بعد از يه مدت وقتاييكه خونه تنها بودم ميگفتم بياد و حال ميكرديم و بعدشم دانشگاه كه قبول شدم هروقت اون ميتونست جايي جور كنه ميرفتم پيشش و چند روزي با هم بوديم،حال كردنمون يا لاپايي بود يا از كون كه خيلي وحشتناك درد داشت و واقعا تحملش سخت بود،تو همين سكساييم كه از كون داشتيم پرده من اسيب ديد و وقتي فهميدم و بهش گفتم گفت من نبودم و در رفت!من موندم و تنهايي و گريه و روزاي سخت به كسيم كه نميشد بگم چون مقصر اصلي خودم بودم بعد از ي مدت گفتم بدرك بزار حال كنم تا كي غصه

خلاصه يه روز ك بيرون رفته بودم يه پسر چارشونه قدبلند ورزشكار وقوي هيكل بهم شماره داد من دلم ضعف ميرفت برا اينجور پسرا منم شماره رو گرفتم و بهش زنگ زدم خيلي سكسي و قشنگ حرف ميزد جوري كه از پشت تلفن خيس ميشدم بعد از چند شب حرف به سكس كشيد و گفت من سكسو در كنار چيزاي ديگه ميخام و فقط سكس مهم نيست و اگه بهم خوب حال بدي ول كنت نيستم و هيچي برات كم نميزارم منم به نشونه ي رضايت چيزي نگفتم و وقتاييكه با هم بيرون ميرفتيم تو ماشين دستشو رو رونام ميزاشت يا دست به سينه هام ميزد و چشمكاي خيلي جذابي بهم ميزد و خلاصه كاري كرد كه من واقعا ازش خوشم اومد و دوست داشتم بپرم بغلش و هركاري كنم كه منو بيشتر دوس داشته باشه باهام بمونه،بعد از چند روز اس داد و گفت فردا صبح خونه خاليه ساعت ده بيا به اين ادرس منم زود رفتم حمام و خوب ب خودم و صفا دادم و تا صبح خوابم نبرد و همش استرس داشتم و فكر ميكردم ساعت هشت صبح كه شد بيدار شدم يه شورت و سوتين ست خوشگل پوشيدم با يه تاپ مشكي و شروع به ارايش كردم و ساعت نه و نيم بيرون زدم و نزديك كه شدم زنگ زدم و ديدم سرشو از پنجره خونشون بيرون اورز و گفت بيا بالا خونشون تو يه برج بود رفتم بالا طبقه اول كه رسيدم در نيمه باز بود رفتم داخل پشت در وايساده بود و بغلم كرد يه بوس كوچولو كرد و رفتيم تو اتاقش يه ركابي مشكي پرشيده بود با يه شورت سفيد بازواش خيلي بزرگ و جذاب بودن دلم ميخاست نازشون كنم و محكم بخورمشون،يه اهنگ با كامپيوترش گذاشت و منم مانتو و روسريمو در اوردم و نشستم رو تختش اومد كنارم نشست دستشو انداخت دور گردنم و لباشو اورد نزديك و اول يه بوس كوچولو كرد و اروم زبونشو تو دهنم كرد مزه زبونش شيرين بود به خاطر ادامسي كه دهنش بود منو خوابوند رو تخت و خودش خوابيد روم وزنش زياد بود و من از سنگينيش لذت ميبردم و پشتشو ميماليدم و بازواشو با سر ناخونام قلقلك ميدادم و نوازش ميكردم چند دقيقه لباي همو خورديم و نشست و ركابيشو دراورد سرشونه و سينه هاش ورزيده و بزرگ بودن و موهاي بدنشو زده بود و بوي عطر مردونش داشت دبوونم ميكرد دستامو گرفت بلندم كرد و تاپمو دراورد و بعد دستاشو برد پشت و بند سوتينمو باز كرد و سوتينمو دراورد و دوباره منو خوابوند مواي تنم از هيجان سيخ شد بعد سرشو نزديك گردنم كرد و اروم بوس كرد و رفت پايين تا به نوك سينم رسيد و من داشتم نگاش ميكردم چون صحنه ايكه سينمو ميخورد و من حركت زبونشو رو نوك پستونم ميديدم واقعا لذت بخش بود چشماشو بسته بود و زبونشو ميزدب نوك سينم و بعد لباشو دور نوك پستونم حلقه كرد و مكيدش يه حسي كه نميدونم درد بود يا لذت يا هردوش از نوك سينم پخش شد تو بدنم و باز مواي تنمو سيخ كرد يه دستشم گذاشته بود رو اون يكي سينم و باهاش بازي ميكرد و از پايين كيرشو ميماليد رو كسم بعدش بلندشدو كنارم دراز كشيد وشلوار جينمو از پام دراورد بزور چون خيلي تنگ بود و بعد شورتمو دراورد و كسمو نگاه كرد و گفت چه تپل و قلنبس و پايينه پاهام نشست و با انگشتاشوسط كسمو ناز ميكرد و بعدش سرشو نزدسك كسم كرد و شروع كرد به زبون زدن قبقبكم ميومد اما وقتي زبونش به ذوراخم خورد خيلي حال داد و بعدش كنارم دراز كشيد و با انگشتش شروع كرد چوچولمو لرزوندن كسم شل شده بود و يه احساس لذتي توش بوجود اومده بود و من هي دوس دلشتم پاهامو ببندم و اون حسو نگه دارم تو كسم و وقتي پامو ميبستم اون پامو با دستش هول ميداد و باز ميكرد و باز چوچولمو ناز ميكرد بعدش بلند شد و شورتشو دراورد كيرش كوچيك و سفيد بود و من تعجب كردم ك با اون هيكل بزرگ چرا انقد كيرش كوچيكه و گفت ب خاطر تمريناي سخت بدنسازيه و گفت برام ساك بزن لبه تخت وايساد و من نشستم و كيرشو يه بوس كوچولو كردم و بعد تو دهنم كردم و شروع كردم به ساك زدن و يدفعه منو هول داد رو تخت و پاهامو كشيد تا كمرم نزديك لبه تخت شد و دو تا پامو گذاشت رو شونه هاي قويش كيرشو نزديك كسم كرد و مالوندش به كسم از بالاي چوچولم تا نزديك سوراخم ميكشيد بالا و پايين و وقتي به سوراخم رسيد يكم مكث كرد تو چشام نگا كرد و فشار داد و منتظر عكسالعمل من بود چيزي نگفتم و اونم بيشتر فشارش داد تا ليز خورد و رفت تو كسم خيس بود و ليز اولش يكم تير كشيد اما زود عادي شد شروع به تلنبه زدن كرد و خابيدروم سر كيرشو حس ميكردم كه ميخورد به شكمم اذيتم ميكرد برا همين ناله ميكردم و اون جون ميگفت بعدش منو بلند كرد و خودش خابيد و گفتبشين رو كيرم با دستم كيرشو گرفتم و رو سوراخم تنظيم كردم و فشار دادم رفت تو اما نوكش ميخورد به ته كونم بازم اذيت بودم اما وقتي خابيدم روش بهتر شد و اون از زير شروع كرد به تلنبه زدن و من گردن خوشبوشو ميبوسيدم با يه حركت منو خابوند و پاهامو باز كرد و گرفت بالا و باز كرد تو كسم و يدفعد درش اورد ابشو پاشيد رو شكمم و بعد از چنددقيقه رفت دسمال اورد و تميزم كرد و باز رفت يه ليوان شربت البالو برام اورد و بعدش گفت تو اپني؟منم جريانو براش تعريف كردم و گفت من از اول كه ديدمت از چشات و از صورتت فهميدم كه بازي گفت پاشو لباساتو بپوش منم بايد برم سركار لباسامو پوشيدم و زدم بيرون تا شب منتظرش بودم كه بهم اس بده و درباره صبح و سكسمون حرف بزنيم اما خبري نشد چند تا اس بهش دادم و گفت فعلا كار دارم منم چيزي نگفتم چند وقت همينجوري گذشت وچند بار ديگه كه خونشون خالي بود باز رفتم پيشش اما خيلي سرد شده بود و نه زنگ ميزد نه درست حسابي اس ميداد نه خيلي تمايل داشت بيرون بريم همش ميگفت كار دارم و سرم شلوغه تا يه شب بهش اس دادم وگفتم من ديگه تحمل اين رابطه يه طرفرو ندترم اخه همش من اس ميدادم من زنگ ميزدم و اون حتي بزور باهام حرف ميزد اما هيچ جوابي نداد بهش زنگ زدم فك كردم خاموشه اما جواب نداد از صبح تا عصر بهش زنگ زدم نه جواب ميداد نه اس ميداد عصرش رفتم بيرون تو خيابون ديدمش اما جوري رفتار كرد انگار متو نديده وچند يار از كنارش رد سدم اما هي روشو اونور ميكرد برگشتم خونه و تا ميتونستم گريه كردم و بهش اس دادم گفتم اميدوارم خورد بشي جواب داد و گفت شرمندتم اما خاهش ميكنم ديگه اس نده !خيلب دلم شكست و ديگه بهش اس ندادم و ازش ديگه خبري نشد و من تصميم گرفتم ديگه جسمم و احساسمو ب هركسي ندم واز اين بيشتر خورد نشم و به بدشانسيم لعنت فرستادم

نوشته: نگار


👍 0
👎 0
23771 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

363234
2013-02-21 00:43:46 +0330 +0330
NA

عاخخی.بمیرم الهی.:((چقدبد:((

0 ❤️

363235
2013-02-21 01:17:16 +0330 +0330
NA

واقعا متعصر شدم وقتی دختر خوبه پسر بدی میکنه و وقتی پسر خوبه دختر بدی میکنه
نمیدونم به کی میشه اعتماد کرد

0 ❤️

363236
2013-02-21 01:48:31 +0330 +0330
NA

عزیزم دختری یا پسری که از تو خیابون پیدا کنی به درد همون خیابون هم می خوره . خدا بهت

عقل داده که در زمان مناسب و با شخص مناسب سکس کنی .نه اینکه چون بکارت نداری خودتو

ول بدی تو بغل 4 تا مرد خیابونی. پس بکارت روحت چی می شه؟

داستان بد نبود.موفق باشی.

bright night:

طرز فکر جالبی داری دوست عزیز.در اون زمان جوونی نکردی.بهترین کارو انجام دادی.شاید.

0 ❤️


363243
2013-02-21 06:12:27 +0330 +0330
NA

براي تاثير گذاشتن بر روي يک زن
بايد با او خنديد
با او گرييد
به او توجه کرد
به او دوستت دارم گفت
با او زندگي کرد
او را درک کرد
و
براي تاثير گذاشتن بر روي يک مرد
کافيست عريان شوي…

0 ❤️

363244
2013-02-21 06:18:55 +0330 +0330
NA

<

هههه حقته با این جنده بازیت
داستانت دو تا سوتی داشت
1 تابلو بود دختر نیستی …
2 با کون دادن بکارت اسیب نمی بینه
برو کستو بده بای

0 ❤️

363245
2013-02-21 06:38:50 +0330 +0330
NA

کاش اولش فکر کنیم تا یه عمر عذاب نکشیم

0 ❤️

363246
2013-02-21 06:44:51 +0330 +0330
NA

بازخوبه سرعقل اومدی.یه کلاس نوشتن بروبدنیست

0 ❤️

363247
2013-02-21 07:46:09 +0330 +0330
NA

حقته
بد نبود
ولی عزیرم آدم که به هر کسی دل نمیده فدات شم

0 ❤️

363248
2013-02-21 09:54:54 +0330 +0330
NA

والا با این نوناشون

0 ❤️

363249
2013-02-21 10:22:06 +0330 +0330
NA

خیلی ناراحت شدم.اهههههههههههههههههه لعنت به هرچی پسر نامرد و فرصت طلبه،پسرایی که از انسانیت فقط اسمش رو به یدک می کشن(به خودتون نگیرید) =(( =((

بیا ای مرد ای مرد ای موجود خودخواه
بیا بگشای درهای قفس را
اگر عمری به زندانم کشیدی
رهایم کن دگر این یک نفس را

لبم با بوسه ی شیرینش از تو
تنم با بوی عطرآگینش از تو
نگاهم با شررهای نهانش
دلم با ناله ی خونینش از تو…

ولی ای مرد ای موجود خودخواه
مگو ننگ است شعر تو ننگ است
بر این شوریده حالان هیچ دانی
فضای این قفس تنگ است تنگ است

مگو شعر تو سرتاپا هوس بود
از این ننگ و هوس پیمانه ای ده
بهشت و حور وآب کوثر از تو
مرا در قعر دوزخ خانه ای ده

نگار جان::::
تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی
هرشب از حسرت ماهی،من و یک دامن اشک
تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی
همه از چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی!!!

این جور پسرا شایسته تف انداختن هم نیستند.روح باکره ای رو که به مرد هدیه داده میشه،در مقابل جسم باکره هیچی نیست
=(( =((
دیگه به هر پسری اطمینان نکن،بقول کارو…
نه من دیگر به روی ناکسان هرگز نمی خندم

درسا جان خیلی حرف قشنگی زدی…مرسی

0 ❤️

363250
2013-02-21 12:01:13 +0330 +0330
NA

باید اولش بگی البته بازم اطمینانی نیست

0 ❤️

363251
2013-02-22 07:21:18 +0330 +0330
NA

نوشته Dorsaa jigmal در 3. اسفند 1391 - 15:12

براي تاثير گذاشتن بر روي يک زن
بايد با او خنديد
با او گرييد
به او توجه کرد
به او دوستت دارم گفت
با او زندگي کرد
او را درک کرد
و
براي تاثير گذاشتن بر روي يک مرد
کافيست عريان شوي…
.
.
اینکه تابلو بود یه داستان ساخته تخیل یه مرده که هنوز نمیفهمه با کون دادن پرده آسیبی نمیبینه و کیر کوچولو وقتی بره تو کوس نمیخوره به ته کون… ولی شما دختر خانما که همتون احساسساتتون گل کرده و دارین خودتونو میکشین از کارهایی که با مردا میکنین خبر دارین؟نه بخدا… و برای توجیه شما هم باید بگم که با لخت شدنتون جلو یه مرد فقط میتونین کیرشو تحریک کنین نه بیشتر …و برای تحت تاثیر قرار دادن یه مرد چیزی بالاتر از صداقت و نجابت نیست

0 ❤️