ما دو تا رفیق (۴)

1399/09/14

...قسمت قبل
تقریبا ظهر بود که از نوری که از لای پرده اتاق رو صورتم افتاده بود از خواب بیدار شدم، دریا هنوز تو‌خواب عمیقی بود، پیشونیشو بوسیدم و رفتم یه دوش گرفتم و وقتی برگشتم دیدم بیداره، و اونم داره لباس میپوشه! از پشت بقلش کردم و گردنشو بوسیدم.
صحبت سکس دیشب شد، خیلی راضی‌بود میگفت یکی از بهترین تجربه هاش بوده.
لباس پوشیدیم و رفتیم پایین، علی و سحر داشتن یه چیزی واسه خوردن اماده میکردن ولی خوب ظاهر سحر خیلی فرق کرده‌بود و مثل اینکه دیگه حوصله لباس پوشیدن نداشت و با یه ست مشکی داشت تو ویلا میچرخید. من هی نگاهمو ازش موقع حرف زدن میدزدیدم که خودش برگشت گفت خجالت نکش بابا دیشب جایی نمونده که ندیده باشی.
یه غذای سبک خوردیم و بعد از اماده شدن رفتیم جنگل و زود برگشتیم ویلا.
من و علی وسایل شراب و‌ مزه رو اماده‌ کردیم کنار استخر، دخترا هم رفتن که دوش بگیرن و اماده بشن.
یه استخر آب گرم اماده، ما هم سریع مایو هامونو پوشیدیم و رفتیم تو اب تا دریا‌ و سحر هم بیان. خوبیش این‌بود عمقش کم بود و نگران این نبودم تو‌مستی بخوام بقیرو از زیر آب بکشم بیرون.
یکی دو نخ سیگار کشیدیم که یه لحظه مات و‌مبهوت ۲ تا فرشته ای شدم که دارن میان!
دریا با اون بدن گوشتیه‌رو فرمش، یه مایو یه سره سفید تنش بود که بیشتر از همیشه رون و سینه هاشو جذاب کرده بود! سحر هم یه بیکینی قرمز پوشیده بود که واقعا به بدنش میومد! علی‌که روبروی من بود از‌واکنش من برگشت و یه جووون کشداری گفت که همه زدیم زیر خنده! دریا که پیشم نشست همون اول با برخورد بدنش بدجوری حشری شدم! دستم رفت روی پاهاش و تو همون اول ورود شروع کردم مالیدن روناش. در گوشم اروم گفت فکر کنم امشب بیشتر از همیشه عجله داریا! اونورم که علی صبر و تحملش از من کمتر بود و سحرو روی پاهاش نشونده بود! شروع کردیم اروم اروم خوردن شراب و گفتن و خندیدن و آهنگ گوش دادن و مالوندنای ریز ریز! حسابی گرم شده بودیم دمای آبم تاثیر زیادی رومون داشت! وسط آب مثل دیوونه ها لای همدیگه میرقصیدیم و میخندیدیم! اروم اروم رقصا سکسی شد! دریا که یه دختر خجالتی بود جوری جلوی علی کونشو به کیر من میمالید که کم مونده‌بود ابم بیاد! مستی واقعا حال ادمارو عوض میکنه! شاید منم تو اون لحظه از لحاظ برخوردام خیلی متفاوت تر از همیشه بودم اما تنها چیزی که یادم میاد این بود که دریا به شدت بی حیا شده بود! شایدم بخاطر سکس موازی دیشب بود! من نشسته بودم رو سکوی توی آب و دریا داشت روم کیرم حسابی قر میداد!
علی سمت چپم یه قدم از‌من جلو تر بود و سحر رو لخت کامل کرده بود و داشت سینه هاشو میخورد! دستم رو بردم لای پای دریا و دکمه های مایوشو از پایین باز کردم، یهو جم شد تا زیر سینه هاش! انگاری به زور سایز اون تن سکسیش شده بود! دریا برگشت نشست رو پام کیرمو انداخت بین تنم و چاک کسش! شروع کرد وول خوردن و بالا پایین کردن! تاحالا یه لاپایی انقدر بهم حال نداده‌بود! علی از اونور صدام کرد و یه کاندوم انداخت برام! خندم گرفته بود که چجوری حواسش انقدر هست؟ من کامل یادم رفته‌بود!
دریا که با خوردن سر کیرم به چوچولش با صدای ناله هاش دیوونم کرده بود! از اونورم علی شروع کرده بود و صدای تلنبه هاش تو آب حسابی میومد! نگاشون‌که کردم دیدم سحر پشت به علی‌روی کیرش نشسته و داره حسابی بالا پایین میکنه، علی هم دستاش رو سینه هاشه و حسابی تو فضاست! با حس کردن سیلی اروم دریا رو گردنم به خودم اومدم و بهم گفت هوووی حواست به خودم باشه پسره ی هیز! همزمان مایوشو از بالا در اورد و سینه هاشو به صورتم فشار داد! یکی از سینه هاشو به دهنم گرفتم و اونم داشت حسابی خودشو بالا پایین میکرد! اروم اروم شدتش کم شد و‌حس کردم برای بیحالیه بعد از ارضا شدنشه! یه لب اروم ازش گرفتم و خمش کردم رو لبه ی استخر، لای کونشو باز کردم و کاندومو کشیدم سر کیرم! اروم اروم داشتم کیرمو حل میدادم توی سوراخش! یهو بهم گفت میخوام بهت کس بدم! من که تو‌مستی حسابی تعجب کرده بودم ازش خواستم حرفشو تکرار کنه! گفت میخوام بهت کس بدم! ایندفعه جوری بلند تر گفت که علی و‌ سحر هم توجهشون جلب شد!
اما سحر سریع شروع کرد به ادامه ی دادنش! دریا گفت بکن دیگه نگران چیزی نباش پردم حلقویه! خیلی این دروغو از دخترایی که پرده نداشتن شنیده بودم، شاید اگر مست نبودم ۱٪ هم ریسک کردن کسشو نمیکردم، اما توی اون حال لذتو ترجیح دادم!
دستمو لای چاک کسش کشیدم! کسی که چند ماه دم دستم بود اما ازش استفاده ای نکرده‌بودم! با شستم با سوراخ کسش بازی میکردم و اونم صدای ناله هاش زیاد شده بود! شروع کردم اروم اروم حل دادن کیرم تو! خیلی تنگ‌بود! به شدت نزدیک ارضا بودم از شدت گرما و داغی کسش! حیف که کاندوم روی کیرم بود وگرنه مطمئنا از شدت خیسی کسش آبم اومده‌بود! یه ذره که گذشت اروم اروم شروع کردم تلنبه زدن! واقعا لذت کردن کسش بی نظیر بود! سوراخ کونش واقعا بی نظیر بود اما کسش یه چیزه دیگه‌بود! تلنبه هام شدید تر شده بود و به موج خوردن لوپای کونش از شدت تلنبه ها نگاه میکردم! موهاش تو دستم بود و وقتی خم شدم روش با اونیکی دستم سینه هاشو میمالیدم! صداش هنوز تو گوشمه، جوری بلند ناله میکرد که هرکسی اطراف بود میفهمید! جوری کمرم سفت شده بود که باورم نمیشد! شدت تلنبه هامو زیاد کردم و حس کردم نزدیک ارضا شدنم! صدای دریا دیگه از ناله و جیغ گذشته بود، حس کردم بدنش داره منقبض میشه!
با یه ناله ی خیلی طولانی تر از همه ی چیزایی که ازش شنیدم ارضا شد، دفع اول بود ارضا شدنشو حس میکردم! منم باهاش ارضا شدم و همه ی آبم تو‌ کاندوم خالی شد!
مثل همیشه بعد از سکس کشیدمش تو بغلم و بوسیدمش، صورتش اشفته شده بود و موهاش بهم ریخته تر! نشوندمش رو پام و تازه بعد از این سکس هیجانی نگاهمون به علی و سحر افتاد که خیلی وقت بود کارشون تموم شده بود و‌ نگامون میکردن. علی که کام آخر از سیگارشو گرفت و خاموشش کرد گفت تاحالا با این دقت یه فیلم سوپر زنده ندیده بودم!
سحر و علی رفتن سمت اتاقشون و من دریا هم که حسابی خسته بودیم یه ذره اونجا موندیم و از مزه ها خوردیم تا انرژی بدنمون برگرده، از هم لب میگرفتیم و عاشقانه همو لمس میکردیم…

ادامه دارد…

نوشته: سامان


👍 18
👎 3
19701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

780030
2020-12-04 00:30:04 +0330 +0330

چیپس و ماست موسیر انرژی نمیده
چربی میده سامی جون
چرررربی

3 ❤️

780093
2020-12-04 10:27:34 +0330 +0330

شب جمعه سایت خلوت بوده یه کامنت بیشتر نیست😂😂😂😂😂
کیرم دهن همه سینگل نماها😂😂😂😂

1 ❤️

780370
2020-12-06 02:53:15 +0330 +0330

حاجی دمت گرم ادامه بده خیلی حال کردم👊🏼🔥

0 ❤️

780373
2020-12-06 03:15:10 +0330 +0330

بدک نبود با ارفاق 👍

0 ❤️

782171
2020-12-17 12:22:48 +0330 +0330

ممنون ازت دوست عزیز
فقط چندتا موضوع
اول اینکه دختری که پرده نداشته باشه یا بدونه حلقوی هست تو همان ماشین هم که میخواد ارضا بشه دست خودش رو برای لذت بیشتر رو میکنه و از اون نمیده
دوم اینکه یه کم خلاقیت داشته باش تو نوشتن وقایع ،رفت حموم ،بساط مشروب رو چیدیم کردیم وخوابیدیم
به هرحال موفق باشی
لایک هم به خاطر وقتی که می زاری بهت دادم

0 ❤️

794696
2021-03-02 14:50:39 +0330 +0330

منم خیلی دوست داشتم خانمم به صمیمی‌ترین دوستم بده ولی چند بار غیرمستقیم گفتم قبول نکرد. حتی یه بار به دوستم گفتم برو تو نخش و اگه پا داد بکنش طوریکه مثلا من خبر ندارم امیر اولش فکر کرد دارم امتحانش میکنم ولی دید جدیه قضیه ترسید خانمم پا نده و به خانمش بگه. دیگه بیخیالش شد کلا.

0 ❤️

924433
2023-04-21 23:51:31 +0330 +0330

قشنگ بود ادامه بده

0 ❤️