ماجرای آیدین کونی (۲)

1390/05/14

قسمت قبل

باسلام خدمت تمامی دوستان عزیز امیدوارم از ماجرای اول خوشتون اومده باشه از نظراتی که داده بودیت متشکرم بعضی از دوستان می گن که باور ندارن این ماجرا رو ولی این یک واقعیته که اتفاق افتاده و میفته. درضمن نظراتون رو ((نسرین)) خانوم هم می خونن اول نسرین خانوم مخالف بودن من این ماجراها رو تو سایت بزارم ولی با هاشون صحبت کردم و ایشون اجازه دادن که تمام ماجراهایی که بینمون اتفاق میفته تو سایت بزارم ، یکی دیگه از دوستان میخواستن که یک عکس از خودم بزارم باید اجازش رو از ((نسرین)) خانوم بگیرم اگه اجازه دادن من براتون عکس هم می زارم.

امروز می خام ماجرایی مسافرت من و ((نسرین)) خانوم رو به شمال رو براتون تعریف کنم ماجرا از اونجایی شروع شد که ثریا خانوم دوست ((نسرین)) خانوم از طرف بیمارستانی که کار می کرد منتقل شد به یه بیمارستان تو شمال و ثریا خانوم مجبور شد که شهر(ب) رو ترک کنه و به اونجا بره چند ماهی از رفتنش می گذشت تقریباً اردیبهشت ماهی بود که ((نسرین)) خانوم یه روز که از دانشگاه اومدم گفت: می خوام چند روزی بیریم پیش ثریا خانوم چند روزی باید قید دانشگاه رو بزنی من که خودم دوست داشتم که چند روز از دانشگاه راحت بشم گفتم: باشه خلاصه بلیط هواپیما گرفتیم رفتیم شمال وقتی رسیدیم فرودگاه ثریا خانوم با ماشینش که یک ماکسیما بود اومد فرودگاه جلومون رفتیم خونه ثریا خانوم ، یه خونه ویلایی 300 متری بود استخر، باغ هم داشت خیلی باحال بود روز اول رو به رفتن به بازار و خریدن چیزای مختلف گذشت از لباس گرفته تا وسایل آرایشی خلاصه((نسرین)) خانوم حسابی خرید کرد شب اون روز رفتیم یه رستوران خیلی شیک که هنوز مزه غذاش زیر زبونمه خیلی غذای خوبی داشت شب اومدیم خونه من که می دونستم امشب شب سختی برامه چون بعد از مدتها ((نسرین خانوم)) و ((ثریا خانوم)) به هم رسیده بودن دوست داشتن یه حال اساسی بکنن.

اولای شب ساعت 12 بود ثریا خانوم رو کرد به من گفت: خوب آیدین جون چطوری وضعیتت چطوره من می دونستم منظورش وضعیت کونمه گفتم: خوبم بد نیستم امشب با اجازه نسرین خانوم می خوام یه حال اساسی بکنم رو کرد به نسرین خانوم گفت: نظرت چیه نسرین خانوم گفت: من بیشتر بخاطر همین اومدیم ثریا خانوم گفت: یه برنامه جالب برات دارم با هم بریم تو اتاق تا نشونت بدم من نسرین خانوم و ثریا خانوم رفتیم تو یکی از اتاقایی که قبلاً آمادش کرده بود وقتی در اتاق رو باز کرد دیدم یه اتاق با تمام وسایل آرایشی و تخت خواب، ثریا خانوم در کمد اتاق رو باز کرد گفت: این لباساهارو باید بپوشی بعد خودم آرایشت می کنم تا برنامون رو اجرا کنیم نسرین خانوم رو کرد به من گفت: لباسات رو در بیار تا لباسای جدیدی که ثریا خانوم برات گذاشته بپوشی تمام لباسام رو در اوردم وقتی شرتم رو در اوردم پشتم به نسرین خانوم و ثریا خانوم بود دیدم هر دوشون یه آهی کشیدن و یه ضربه به کونم زدند خیلی باحال بود ثریا خانوم یه سری سینه های مصنوعی برام درست کرده بود که باید سوتین مخصوصش رو می پوشیدم، سوتین رو پوشیدم بنوعی سینه های ژله ای بودن و خیلی نرم بودن مثل سینه های واقعی بعد گفت: پشتت رو بکن تا یه نگاه به سوراخ کونت بکنم من پشتم رو کردم یه معاینه سوراخم رو کرد گفت: دیگه زخمهات خوب شدن یه وسیله مخصوص بود که کیرم رو توش قرار داد و از لای پام کشید و بست به کمرم کاملاً آلتم رو حذف کرد بعد یه شرت پاهام کرد و بردم جلوی آیینه نشوندم روی صندلی جلوی میز توالت شروع به آرایش کردنم کرد یه مقدار از ابروهام برداشت من می گفتم زیاد از ابرهام رو باریک نکنی گفت: نه خاطرت جمع باشه یه کرم به صورتم زد بعد یه رژ لب قرمز برام کشید بهم گفت: تو همین جا بمون تا من و نسرین خانوم بیایم چند دقیقه ای طول کشید بعد نسرین خانوم با یه لباس خواب اومد لباسش رو باز کرد و رفت روی تخت خواب نشست گفت: بیا جلو رفتم جلو گفت: شرتم رو در بیار شرتش رو در اوردم کیر نسرین خانوم خوابیده بود شروع کردم به ساک زدن تا کیرش رو گذاشتم تو دهنم بعد از چند دقیقه دهنم سر شد فهمیدم اسپری بی حسی زده طوری که حس نداشتم خوب ساک بزنم نسرین خانوم سرم رو فشار داد رو کیرش من ساک زدنم رو تندتر کردم.

حدود چند دقیقه گذشت ثریا خانوم با یه سوتین ویه شرت که کیرش بلند شدش از زیر شرتش پیدا بود اومد داخل خودش کیرش رو در آورد با دستش سرم رو چرخوند به طف کیرش شروع کردم ساک زدن نسرین خانوم رفت پشتم یه کاندوم رو کیرش کشید بعد هلش داد داخل احساس خوبی داشتم دیگه ازاون دردای چند ماه پیش خبری نبود (البته تو این چند ماه چند بار نسرین خانوم باهام حال کرده بود) تند تند تلمبه می زد حدود یه ربع تو کونم تلمبه زد بعد ثریا خانوم اومد پشتم نسرین خانوم رفت بیرون ثریا خانوم یه کاندوم رو کیرش کشید تا گذاشتش دم سوراخ کونم یه درد شدید احساس کردم با تمام فشار کیرش رو هل داد داخل و شروع به تلمبه زدن کرد با هر تلمبه احساس می کردم کونم از هم باز می شه پیش خودم گفتم: امشب هم با کونم رو جر بده خیلی درد داشت نالم بالا گرفت (بعداً از ثریا خانوم پرسیدم گفت: حجم دهنده بهش زده بودم گفتم: لطفاً دیگه بهش چیزی نزن وگرنه کامل جر می خورم که بعد با خنده جواب داد خودم بخیش می کنم)حالت چهار دسته پام کرد دو باره کیرش رو از لای پاهاش فرستاد تو کونم خودش دستاش رو دراز کرد و گذاشت دم دهنم گفت: لیس بزن من هم شروع کردم لیس زدن (اون شب ثریا خانوم خیلی حشری بود) کمرم به شدت درد گرفته بود تو همین اوضاع نسرین خانوم اومد داخل گفت: امشب یه شب رویایی میشه بعد به ثریا خانوم گفت: شروع کن بعد دیدم ثریا خانوم جاش رو به نسرین خانوم داد خودش اومد جلو صورتم کونش رو باز کرد نسرین خانوم گفت: لیسش بزن من که همه کاری کرده الا این گفتم: آخه گفت: آخه نداره نگران نباش، کونش رو باز کرد سوراخ کونش رو جلو دهنم گرفت شروع کردم با زبونم سوراخ کونش رو خوردن و هی سرم رو فشار می داد داخل کونش بعد از چند دقیقه ثریا خانوم اومد پشتم دوباره گذاشت تو کونم و نسرین خاونم هم کون ثریا خانوم رو باز کرد گذاشت داخلش ثریا خانوم شروع کردن به تلمبه زدن دیگه من نای چهار دسته پا بودن رو هم نداشتم بعد از چند دقیقه دیدم ثریا خانوم اومد جلوی دهنم و کاندومش رو در آورد و نسرین خانوم کاندومش رو درآورد دوباره کیرش روکرد تو کونم نسرین خانوم بعد چند تلمبه تند که زد تمام آبش رو تو کونم خالی کرد (اولین بار بود که آب منی تو کونم می ریخت).

خیلی احساس عجیبی بود کیرش مثل نبض می زد احساس لزج بودن تو کونم می کردم بعد ثریا خاونم هم چند ثانیه بعد آبش رو ته دهنم خالی کرد بعد اومد سرم رو بالا گرفت گفت: می خوام همش رو بخوری من هم تمام آب ثریا خانوم رو قورت دادم بعد هر دوشون اومدن بالای سرم و من بادستام برا هردوشون ساک زدم بعد که خواستم بلندشم نمی تونستم ثریا خانوم اومد و بلندم کرد از کونم آب منی میومد بیرون چند قطرش هم روی فرش اتاق ریخت ثریا خانوم اون رو تمیز کرد بعد بردم دستشویی تمام منی از کونم خارج شد من شب تو همون اتاق بین ثریا خانوم و نسرین خانوم خوابیدم صبح وقتی بیدار شدم دیدم تمام بدنم درد داره مجبور شدم تا ظهر تو همون روز تو رختخواب بخوابم و حتی صبحونه نسرین خانوم بهم داد …
در سری های بعد ماجراهای دیگه ای رو که به نوع خودشون جالب هستن براتون می زارم

ادامه…

نکته:
1- لطفاًً نظربدید
یه خواهش دیگه هم دارم اونم اینکه خانومهای عزیز لطفاً نظر بدن و اگه پیشنهادی برا نسرین خانوم دارن بدین این درخواست نسرین خانومه
2- اگه مایل بودین به این ایمیلم نظرهای خصوصی خودتون و یا هر نظر دیگه ای که دارید بفرستید :
aiden.nasren2011@yahoo.com

باتشکر

نوشته:‌ آیدین


👍 2
👎 1
42933 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

292282
2011-08-06 01:41:22 +0430 +0430
NA

منتظر داستانهای بعدیت هستیم یه عکی از کون وکیر نسرین هم بزار

0 ❤️

292283
2011-08-06 01:55:02 +0430 +0430
NA

من کاری به راست یا دروغ بودنش ندارم. فرض میکنیم داستانت واقعی هستش. اخه اشغال تو خجالت نمیکشی؟ بابا ناسلامتی تو مردی، فردا میخوای ازدواج کنی، دوست داری پسر خودت یه اشغالی بشه مثل خودت؟ خجالت بکش. من به خاطر چرندیات تو از پسر بودنم خجالت میکشم. کون لیس کثافت

0 ❤️

292284
2011-08-06 03:20:47 +0430 +0430
NA

تبریک میگم داری کم کم حرفه ای میشی از حالا به بعدم اسم داستانت عوض کن بزار تک پسر جنده ی شهر (ب)
اخه گیرم تو گوشو حلقو بینیت تو پسری ؟؟؟ خاک بر سرت با این دانشگات کیره اسب لینچان تو باسن سالارت تورو نباید کرد باید اویزونت کرد به دیواار جنده خونه واسه ترسه جنده هااااا
کون کش افتخارم میکنه برو کونه نیمه شبت بده که دیر نشه
راستیفش خورتم ملسهه

0 ❤️

292285
2011-08-06 04:04:55 +0430 +0430
NA

فقط کسانی از داستانت خوششون میاد که مثل خودتن . نخوندم ارزش خوندن نداره !

0 ❤️

292286
2011-08-06 04:05:41 +0430 +0430
NA

به قول قدیمیا:
کونی کیرم تو روح اول و آخرت افتخارم می کنی؟؟؟
بچه کونی تو فکر می کنی من و بچه های دیگه انقدر اسکلیم که
این تراوشات ذهن اسهالی تو رو باور کنیم؟؟؟
آقا من بدم میاد یه چاقال منو اسکل فرض کنه شماها خودتون می دونین!!!
با تشکر (کیر تو پسونک هرچی بچه کونیه)

0 ❤️

292287
2011-08-06 04:53:08 +0430 +0430
NA

خودت می گی کونی دیگه
خوشم میاد
20سال پیش وقتی می خواستن به یکی فحش بد بدن می گفتند کونی
اما حالا همه با افتخار می گن

0 ❤️

292288
2011-08-06 04:54:25 +0430 +0430
NA

منم نخوندم
آخرش ارضا میی شی و آبت میاد دیگه
این که خوندن نداره

0 ❤️

292289
2011-08-06 05:58:32 +0430 +0430
NA

سلام آيدين،به ماهم ميدي؟

0 ❤️

292291
2011-08-06 16:05:15 +0430 +0430
NA

من ماندم چرا آیدین نسرین خانم روز نمی کنه

0 ❤️

292294
2011-08-07 01:56:55 +0430 +0430
NA

همه چی به کنار این جمله یعنی چی؟ بادستام براشون ساک زدم

0 ❤️

292295
2011-08-07 17:05:34 +0430 +0430
NA

Durughtarin dastani ke ta hala khundam.chera aksesho nemizari.hala nari ye aks ba fotoshop dorost koniya!tu iran shemale peyda nemishe.

0 ❤️

292296
2011-08-08 03:30:24 +0430 +0430
NA

dastanet khobe khosham omad

0 ❤️

292297
2011-08-08 06:12:34 +0430 +0430
NA

کیرم تو کون تو و نسرین خانوم با ثریا جون جنده که ملتی رو سر کار گذاشتین عجب ادمای کونی پیدا میشن

0 ❤️

547016
2016-07-01 08:09:20 +0430 +0430
NA

عالی بود عزیزم خوش به حالت منم اینجوری خیلی دوست دارم خبلی عالی و قشنگ بود فدات شم

0 ❤️

581262
2017-02-26 17:55:35 +0330 +0330

منم میخوام بدم بهشون…اگه میشه بم پیام بده

0 ❤️

581555
2017-02-28 21:55:38 +0330 +0330

دوست دارم یک دوجنسه بکنم

0 ❤️