ماجرای رها (۱)

1396/08/18

رها1
این داستان درمورد زندگی شی میل ها و لزبین هاست در صورت علاقه مند نبودن لطفا بدون توهین صفحه را ترک کنید"
فرشته:
از سرما به خودم لرزیدم…چشمامو باز کردم ساعت 3.30 بود من کی خوابم برده بود؟ بلند شدم سمت پنجره همیشه از هوای پاییز بدم میومد…از این گرفتگیاش…از این سرماش که تا مغز استخون ادمو میسوزوند…پنجره رو بستم توجهم به تخت جلب شد انگار تازه مغزم بیدار شده بود رها تا 3.30 شب کجا مونده بود! با عجله رفتم تو پذیزایی که بهش زنگ بزنم دیدم طبق معمول زیر سیگاریش و لباساش رو مبل ولو بود پس خودش کجاست؟!
حتما یا دستشویی بود یا حموم اول حمومو چک کردم… چندتا تقه به در زدم…رها؟…رها؟ هیچ صدایی نمیومد اروم و با ترس دستگیره رو دادم پایین…تو وان دراز کشیده بود چشمای جنگلیشو بسته بود و عین همیشه منو سمت خودش کشید اروم نشستم کنار وان دستشو گرفتم و بوسیدم اروم انگشتشو میمکیدم همیشه رها لذت میبرد از این کار اروم لایه پلکاشو باز کرد و بهم نگاه کرد…
-ساعت چنده؟
+3.30
لبخند محوی رو لباش نشست

  • کی اومدی خونه؟
    -ساعت 1 اینا بود…انقد ناز خوابیده بودی که نتونستم حتی ببوسمت که بیدار شی
    هم زمان دستمو توی دستش فشار داد
    -خوب بودن مامانت اینا؟
    +اره خوب بودن…شاید بگم بدون من بهتر بودن…از وقتی مایه ی ننگ خانوادرو پاک کردن از زندگیشون…سیگارشو از پاکت در اورد واسش فندک زدم میدونستم تو این شرایط باید عین هر زن عاشق دیگه ای درداشو به جون میخریدم.
    چشماشو ریز کرد و یه پک عمیق زد…
    تو چشمام خیره بود چشمایه جنگلیش قرمز شده بودن …
    فرشته واقعا تقصیر من نیست که شی میلم…تقصیر من نیست که معلوم نیست دخترم یا پسر از وقتی به سن بلوغ رسیدم زندگیم این گوهی شده که داری میبینی…
    فقط به حرفاش گوش میدادم. دستشو اروم با انگشتایه سردم ناز میکردم…باید چیکار میکردم که رهای من از همه ی قصه هاش رها شه؟
    اروم انگشتمو گرفتم سمت سیگارش از لای لبای توپولش دزدیدمش و گذاشتم لایه لبام هنوز تو چشام نگاه میکرد دستشو کشید روی صورتم و گفت تنها اتفاق خوب زندگیه گوهه من تویی فرشته…
    قلبم امیلرزید وقتی بهم اینجوری میگفت هیچی واسم مهم نبود دیگه باید تنمو نوازش میکرد موهامو میبوسید تا اروم بگیره
    لباسامو دونه دونه در اوردم خودمم رفتم تو وان تو بغلش دراز کشیدم سینه هام به سینه هاش میخورد لبامو میبوسید منم اروم اروم میک میزدم میشد جواب بوسایه مردمو ندم؟ بغلش کردم اونم موهامو نوازش میکرد…
    -رها؟
    +جانم؟
    -ببخشید…
    -چرا عزیزم؟
  • واسه اینکه به خاطر من هر هفته حالت اینجوری بد میشه…شاید من نباید انقدر اصرار کنم که بری ببینیشون ولی…
    با لبایه گرمش حرفمو قطع کرد لبایه همو تا حد مرگ میمکیدیم نفس نفس میزدم
    دوباره سرم رفت روی سینش
    -تقصیر تو نیست فرشته…اونا هنوز بعد 22 سال درک نکردن که من…
    اروم اه کشید بیخیال همه چی امشب…
    گوشمو بوسید فرشته بریم بیرون؟ اینجا بخوابیم سرما میخوریم…
    با اینکه دلم نمیخواست ولی این کارو کردم.
    دوش گرفتیم عینه همیشه موهامو میشست منم تنشو شستم و بعد از حموم و خشک کردن موهامون خوابیدیم…
    رها:
    باز یه صبح دیگه…اصلا دلم نمیخواست باز بیدار شم…اگه فرشته نبود شاید خیلی وقت پیش مرده بودم…اولین روزی که دیدمش تو اموزشگاه وقتی با شور و شوق داشت به بچه ها درس میداد…چشمای مشکیش پشت عینک هنوزم جذاب بود موهاشو دمب اسبی کرده بود و شبیه یه خانم به تمام معنا بود از کلاس اومد بیرون و رفت سمت ابدار خونه با همه خوش و بش میکرد و میخندید هنوز خیره بودم بهش…داشت از جلوم رد میشد
    -سلام
    یه لحظه مکث کرد تو چشمام خیره شد و اروم گفت سلام… معلوم بود واسش عجیبه یه ادم غریبه چرا یهو بهش سلام میده!
    اونروزم مثل روزای دیگه مجبور بودم ریشایه مسخرمو بزنم لباس مردونه با سینه!!! معمولا دورشون باند میپیچیدم که معلوم نشه…
    -من رها هستم باید در مورد چندتا از کلاسا از شما مشورت بگیرم…
    +اهان خاتوم سعیدی در این مورد باهام هماهنگ کرده بود اگه میشه من یه ربع دیگه کلاسم تموم میشه اونموقع میتونیم باهم صحبت کنیم عجله که ندارید…؟
    اتفاقا عینه برق و باد از جلو چشمام رد میشد…
    بدن گرمشو از پشت چسبوند بهم…اروم گوشمو بوسید
    اروم زیر گوشم گفت رها…
    چشمامو باز کردم جانم
    کسشو میمالید به کمرم…
    -میخوام بکنمت امروز خیلی سکسی شدی…
    +صدای خنده هام بلند شد اخه تو کیرت کجا بود!!!
    از پشت کیرمو گرفت تو دستش اروم واسم جق میزد…نفس نفس میزدم اروم
    اومد لایه پام میکشیدش رو لبای نازش اوممم لیس میزدش و سعی میکرد همرو لایه لباش جا بده ولی نمیشد انقدر که بزرگ بود…
    صدای زنگ در اومد…
    -اه لعنتی ینی کیه رها؟
    +الان میرم میبینم خوشگلم
    یه بوس ریز گذاشتم رو لبش حوله تن پوشمو تنم کردم و رفتم سمت در…
    پایان قسمت اول

دوستان بابت نگارش بد یا اگر غلط املایی هست معذرت میخوام واقعا

ادامه…

نوشته: معلق


👍 22
👎 2
26537 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

661557
2017-11-10 07:22:03 +0330 +0330

چون موضوع متفاوت بود لایک کردم اما لطفا قبل از نگارش قسمت دوم حتما تفاوت کسره اضافه و "ه"در آخر کلمات رو بخونید این کلمات اشتباه خیلی توی ذوق میزد موفق باشید

0 ❤️

661564
2017-11-10 09:12:23 +0330 +0330

لایک یازده…جالب و متفاوت…

0 ❤️

686724
2018-05-10 19:18:50 +0430 +0430

خیلی خوشم اومد از اون قسمت اولش سبک جالبی بود

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها