تو محله ما خانمی زندگی میکرد که خیلی استثنایی بود باور کنید اگر خارج از ایران بود یه مانکن میشد . همیشه دوست داشتم ببینمش هر وقت رد میشد تا آخر کوچه دنبالش بودم قد در حدود 175 و هیکل تراشیده .متاسفانه وقتی من رفتم آموزشی سربازی و اومدم اونا هم رفته بودند . خیلی پیگیرشون بودم ولی نمی شد چون با مادر من دوست بود .خلاصه بگم من 25 سالم بود و با توجه به نوع کاری که داشتم هرز میشدم . چند تا دوست دختر و زن بیوه تمام هفته منو پر کرده بود. تا اینکه مجبورم کردن ازدواج کنم . عین قدیما منو میبردن خاستگاری و منم به هر نحوی در میرفتم تا اینکه یه روز رفتیم خاستگاری دختری که به من قبلش نگفته بودند کیه . آره اون دختر همون همسایه قدیمی ما بود . باور کنید این زن اینقدر استسنایی بود که من هیچوقت دخترشو ندیم و توجه نکردم.
خلاصه ما رفتیم خاستگاری تا چشم بهم بزنیم عروسی کردیمو چند سال گذشت.
" آخه کی گفته مادر ببین دختر و بگیر " اینها هیچ شباهتی با هم نداشتند . نه رفتار نه افکار و … خیلی مشکل داشتیم و من به خاطر مادرش هیچی نمیگفتم. در ضمن باید بگم که نمی تونستم تو چشای مادر زنم نگاه کنم چون واقعا از خود بیخود میشدم. سعی میکردم کمتر ببینمش دست خودم نیود هوسی میشدم.
سنش نزدیک 42 سال بود ولی هنوز همونطور با استیل .یه روز به من زنگ زد و ازم خواست سر راهم میل پرده بگیرم و ببرم خونشون منم خریدم و به خونه زنگ زدم و گفتم “من دارم میرم خونه مادرت تو هم بیا “خانمم گفت که حوصله نداره و نمی یاد تازه به من گفت شامتم بخور شام نداریم.
من یه برادر خانم کوچک داشتم . با خودم گفتم میرم اونجا اینا تحویل رضا میدم و سریع میپیچم میام.
زنگ و زدم رفتم بالا و متوجه شدم که رضا نیست و برای کنکور خونه دوستش میمونه . دستام میلرزید چوب پرده رو بردم آشپرخانه و گفتم اینو کجا میخواهید بذارید؟ وقتی مادر خانمم اومد آشپزخونه فکر کنم خودمو خراب کرده بودم دیدم همون هیکل و قیافه فقط با لباس راحتی تو خونه . یه تی شرت تنگ و یه شلوار تایندی از اونایی که خیلی شل و ول هستندو بدن و نشون میده.
وقتی اومد داشت در مورد زمانهای قبل میگفت . بهم گفت یادته چقدر هیز بودی ، طوری منو نگاه میکردی که من فکر میکردم لختم "
من زدم زیر خنده و گفتم " مگه شما میفهمیدی” بهم گفت پس چی فکر کردی
10 یا 12 سالی بود که تنها بود . شوهرش رفته بود آمریکا و دیگه بر نگشته بود و معلوم بود از تنهایی کف کرده.
با هم کلی حرف زدیم شروع به جوک گفتن کردم و یواش یواش جوکای سکسی میگفتم . چند باری با دست میزد به صورنمو و میگفت " وای عجب بی شرفی " اینارو نگو باز گوش میکرد. نفهمیدم چی شد یه دفعه گفتم هر چی بادا باد. رفتم جلو صورتش و یه لب ازش گرفتم ، خیلی کوچیک و سطحی . اونم هیچی نگفت . یعدش گفت” من تا اینا رو بشورم شامو میارم" و رفت به طرف سینک ظرف شویی و شروع به ششتن ظرفا کرد . باور کنید اصلا دست خودم نبود همش داشتم کنار ظرفشویی لخت میدیدمش ،رفتم از پشت چسبیدم بهش و آروم آروم کیرمو میمالوندم به باسنش صدایی هیچکی نمی اومد یواشی دستمو بردم رو سینه هاش و فشار میدم . صدای آروم آه و شنیدم .من که حالم بد شده بود نشستم و شروع به بوسه زدن به باسنش کردم و دستمو از جلو رو کسش فشار میدادم ، آروم آروم شلوارو کشیدم تا ته پایین و از روی شورت لامباداییش لیس میزدم . حالم خیلی خراب بود و اصلا نمی فهمیدم چیکار میکنم . نمی تونستنم برش گردنونم چون میترسیدم نگاش کنم از هموم پشت سوراخ کونش و یواش یواش به سختی زبونم به کوسش رسوندم و لیس زدم . یک کوس خیس کرده و تازه تراشیده . دستمو اندختم لای پاش و کمی باز کردم و سرمو برددم داخل و برگردوندم به بالا دیگه کی کاملا تودهنم بود صورتشو داده بود کنار و میخوردم با تمام وجود میمکیدم اینقدر خوردم که که حالش بد شد .
بدون هیچ حرفی دستشو گرفتم و بردم رو تختش و همه لباساشو در آوردم . هیچکدمون حرف نمیزدیم .رفتم روش و شروع به خوردن سینه هاش کردم ، دستشو بردم طرف کیرم اونم سفت گرفت و شروع به مالیدن کرد ، کیر من که خیس خیس بود نوکش همیمجوری آبش میومد ( الیته منی نه همون پیشاب و میگم ) خیلی دوست داشتم ساک بزنه ولی جرات نداشتم تا اومدم به خودم بیام دیدم کردم توشو دارم تلمبه میزنم سرو صدامو یواش یواش درآومد و من تا اومئم به خودم بجنبم دیدم داره آبم میاد ، اومدم بکشم بیرون نزاشت و همشو ریختم توش ، یبه سرم کشید و گفن " همین بود فقط یه دقیقه ، به فکر خودت بودی " من که شرمنده شده بودم و نمی دونستم چی بگم وافعا تویه دقیقه ای آبم اومد ولی خیلی به من حال داد ارضا شده بودم ولی کیرم هنوز نخوابیده بود اونم شرایط منو که دید گفت "عیب نداره دیدم حالتو پاشو برو سرو صورتو آب بزن بیا پیش هم دار بکشیم"من رفتم حموم خودمو ششتم واونم رفت دستشویی خوشو شست و برگشت رو تخت .
وقت کمی داشتیم چون من باید بر میشگتم خونه اونم متوجه شدو شروع به لب گرفتن کردیم و گفت این دفعه مال منه اگه میتونی بیا جلو که دارم از سر درد میمیرم . منم که تازه سر حال شده بودم رفتم روش و شروع مالوندنو و خوردن کردم . اومد به طرف کیرم که بخوره ازش خواهش کردم که نه چون مطمئن بوم بزاره تودهنش آبم اومده . آخه شما نمی دونید اون چیه، واقعا استسنایی ترین کوسی رو داره که من تا حالا دیدم همه چیزش ردیفه . خلاصه کردم توش و شروع به تلمبه زدن کردم و همه مدلی کردم ، لب تخت ، سگی و …
دیدم از پشت خوابید رو تختو یه بالشت گذاشت زیر شکمش ، کسش قلمبه زد بیرون گفت حالا بکن توش ، باور کنید بهترین حالته هم کون داری و لمس میکنی هم کردی تو کس اینقدر فشار دادم که دیدم ولو شده و منم آبم اومد و از حال رفتم ، چون خیلی جلوی خودمو میگرفتم که آبم نیادو آبرو ریزی نشه .
اون روز بهترین روز زندگیم بود و دیگه هم هیچوقت تکرار نخواهد شد .نمی دونم شاید بشه ولی اگه بشه چی میشه. اگه بشه فقط این دفعه میخوم از پشت سکس کنم .الانم که داستانو دارم مینویسم آبم اومد
نوشته: رضا
یعنی تو رفتی دختره رو گرفتی که ننشو بکنی؟ خییییییییلیییییییی خرییییییییی پس زنتو کی میکنه ؟
وقتی رفتی خواستگاری کور بودی دختره رو ندیدی؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
بازم کس و شعر.من خیلی وقته داستانارو میخونم ولی تازه عضو شدم.تو این مدت فقط یکی دوتا داستان خوب بود!!!یاد سایت xpersia بخیر.یک داستانش به کل این مزخرفات می ارزید!!!
داستانت کاملا چرت و نشان دهنده تخیلات یه آأم بی مغزه ولی وقتی توهم میزنی درست توهم بزن که قابل باور باشه
آخه آدم احمق پیرزن 42 ساله بدون شوهر به چه انگیزه ای شورت لامبادا میپوشه ؟؟؟؟ تازه لامبادا درسته نه لامبادایی ، بعد چطوری از پشت در حالی که اون سرپا وایساده فهمیدی شورتش لامباداس؟؟؟؟
هی وای من این دیگه چیه ؟؟؟دیگه کی کاملا تودهنم بود صورتشو داده بود کنار و میخوردم لطفا این جملتو معنی کن که بفهمم قضیش چیه
شبیه فیلم هندی بود.از سربازی برگشتی و کلی دنبال زنه گشتی ولی پیداش نکردی.بعد خیلی اتفاقی رفتی خواستگاری دخترش؟؟
کیرم تو مغزت
سکس با محارم یعنی حیوونی رضا میمون !
خیانت هم که کردی خاک بر سرت واقعا !
داستانتم ارزش خوندن نداشت نخوندم !
آقا من خودم کشتم معنی جمله هاش رو نفهمیدم
مغزت منحرفه اساسی بهتره پیش دکتر بری هم مغزت رو نشون بده هم برو زود انزالیت رو درمان کن ازت نخندن
دیگه هم بیادش جلق نزن که بخوی داستانش رو بنویسی
راستي سراغي از زن فوق مانكنت نميگيري !نميخواي بدوني زير كي خوابيده بود وقتي تو رو دودر ميكرد ميفرستاد پي نخود سياه؟ بد بخت تو يه پيرزنوكردي زنت زير يه پسر 20 ساله به يه كير 20 سانتي جر ميخورد!تا حالا نفهميدي چرا بهت محل سگ هم نميذاره؟ چون تو از سگ هم پست تري كه چنين توهمات تخمي داري …برو جانم برو جلقتو بزن زياد تو توهمات نباش.برو كونده برو قرمساق :H :H :H :H :H :H :H L) L) L) =D> =D> =D> =D>
dadash jagheto bezan dg
chi kar dari be dastan nevisi
:)) خاک تو سرت واسه داستانت دیگه همچی غاطی نکنی واسمشو داستان بزاری.
فک کنم تا حال کوس وکون ندیدی چه برسه به کردنشون بدبخت کفی
خوب یعنی کیرش کاملا تو دهنش بوده.چون وقتی چرخیده دیده پدر زنش کم نیاورده کیرش وخورده
نگفتم دخترا بهتر مینویسن!!!نگفتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتم یا نه؟ x-( X( X( X( >:P >:P >:P >:P >:P ~X( ~X( ~X( ~X(
“مریم خانم” باباکجائی شما؟ [(
ببینم احیانا تو همونی نیستی که داستان خواهر زنم رو بکنم رو نوشتی ؟
دروغگوی پست فطرت تو ان هم نداری چه برسه به زن . «برو جای ششتن» خودت تمرین کن بتونی درست حرف بزنی . عقب افتاده مریض
ادامه داستان
از اونجايي كه تمام فكرم مادر زنم بود نوعي احساس بيشرفي و بي وجداني به من دست داد
در راه برگشت به خانه بسيار پريشان بودم
و وقتي به خانه رسيدم صحنه اي ديدم عجيب
كفش مردي غريبه
او كيست
آرام آرام رفتم داخل خانه و صدايي از اطاق مرا به طرف خودش ميكشيد
آري درون اطاق زنم كس ميداد و من ناگهان از خواب بيدار شدم
وقتي بيدار شدم تازه فهميدم زنم ميتواند خوب جنده اي باشد
و ايكاش اين خواب به واقعيت تبديل ميشد
اصلا کاری به مادرزن جندت ندارم.اگه و دوباره میگم اگه داستانت درست باشه ، چند نکته بوجود میاد :
1- خیلی ساده زنت نسبت به تو حرام شد
2-از اون ساده تر و راحت تر سر زن و مادر و خواهرت هم همچین بلایی میاد
3-باز هم از اون ساده تر تر ،تو شدی کس کش
4-از اون ساده ترترتر ، بچه شما(تو و زنت ) شده ولد زنا و تخم حرام
5- اما مشکل اینجاست ، که ،تو یک فرد زناکار هستی .اون هم با محارم .خب ، لابد میپرسی که چی ؟خیلی ها زنا میکنن.اما در جواب باید بگم که آنهایی که با محارم خود و از همه جالبتر در داستانهاشون زنا میکنند ،اولا در دنیا رسوا میشوند و آبرویشان در اینده میرود و دیگر خداوند دعاهایشان و نماز و روزه هایشان را قبول نمیکند.
دوما ، در صورت مرگ قیافه جسد تغییر خواهد کرد و به صورت حیوان در می آید (در قبر)
سوما که از همه مهمتر است در آن دنیا اگه بگم کونشون پارست ، بهشون تازه لطف کردم و روحیه دادم .
بله کاربر کون پاره .داستانتم چند تا از خط هاش رو خوندم دیدم که نویسنده هم نیستی . نمیدونم چرا همه اصرار دارن خودشونو یه کس کن یا کون کن حرفه ای جا بزنن.
و از همه جالبتر اتفاقات سکسی غیر ممکن ، خیلی راحت و خودبخود جور میشه و اتفاق می افته .دیگران هم که انگار کیر ندیده هستن و با کوچکترین لمسی از طرف مقابلشون ، مسخ میشن و با اون طرف همگام میگردند.
واقعا جالب و سوال برانگیزه ها .
#:S داداش گاییدی شهوانی رو
:D اگه ی شبه می شه کرد به منم بگو
:O مادر زن گفت هیزیییی؟؟؟؟؟
=)) کونشو بوسیدی نگوزید؟
X( در کل کیر توت نیم چاقال جقی =))
با سلام قول شرف میدم یک روز مثل …پشیمون بشی