مادرزن هوسناکم

1392/11/06

سلام شاید پیش خودتون بگید داستان چرتی رو نوشتی ولی همش عین واقعیته من 33 سالمه و 6ساله ازدواج کردم از همون روزهای اول تو کف سینه های مادرزنم بودم اخه هروقت خونشون میرفتم لباسهایی تن میکرد که سینه های سفیدش معلوم میشد بعدازاینکه با شهوانی اشنا شدم و داستانهای سکسی با مادرزن رو خوندم جراتم بیشتر شد و شوخیهای زیادی باهاش میکردم تا اینکه یواش یواش رومون به همدیگه بیشتر وا شد بعد مدتی بادادن اس ام اس های عشقولانه وسکسی اوهم تمام وکمال اس های منو جواب میداد و دیگه همدیگرو جور دیگه ای تحویل میگرفتیم تا اینکه یه روز بعد اینکه پدر زنم رفت سرکار رفتم خونشون برای درست کردن دیش ماهوارشون البته به مادر زنم امار داده بودم که میام موقعی که وارد خونه شدم چشام داشت از کاسه در میومد مادرزنم یه تاپ قرمز با دامن خوشگل تنش کرده بود نشستم کنارشو زدم رو پاهاش بهش گفتم خوب جواب اس هارو میدی خندید وچیزی نگفت بعد خوردن چایی و یکم شیطونی (البته درحد حرف)خواستم برم که بهش گفتم یه لب بهم نمیدی اونم که انگار از خداش بود شروع کرد لب گرفتن از من @منم که شیطون رو درس میدادم یه جوری ازش لب گرفتم که دیدم کم کم شل شد و رو زمین نشست و دراز کشید دامنش ناخوداگاه بالا رفته بود و شورتش سفیدش معلوم میشد داشتم دیوونه میشدم کیرم داشت شلوارمو پاره میکرد عقلم فرمان نمیداد نگاش کردم دیدم رنگش پریده (طفلکی انگار هیچکسی تا حالا اینجوری لباشو نخورده بود )بردمش گوشه اتاق و یه اب قند براش درست کردم و بهش دادم خورد بعداز مدتی که حالش بهتر شد بهش گفتم دمت گرم حال دادی اونم گفت تا حالا با کسی اینطوری لب نگرفته بودم همینطور که تو بقلم دراز کشیده بود دستم رو بردم سمت سوتینش که دستم رو گرفت گفت دیگه اینقدر پررو نشو ولی با اصرار من که فقط میخام نوازشش کنم اروم شد یکم که گذشت دیدم تو حال خودش نیست منم سریع سینه شو تو دهنم گرفتم و شروع بخوردنش کردم خیلی ازم خواهش کرد که تمومش کنم ولی من تصمیم خودمو گرفته بودم بعد گذشت چند لحظه دوباره پررو بازی من گل کرد و یواش یواش دستم رو سمت شرتش بردم که دیدم به به شرت خانوم خیس خیس شده با گریه وناله ازم دوباره خواهش کرد که پاشم برم خونم ولی من بجای رفتن دستم رو تو شرتش کردم وای چقدر داغ بود یواش یواش شرتش رو دراوردم و مادرزنم فقط گریه میکرد که تورو خدا بسته عجب قلطی کردم بهت گفتم بیا خونمون یکم که با کسش بازی کردم باشلوار روش خوابیدم و شروع کردم به مالوندن کیرم رو کسش یکم که گذشت دیدم دیگه چیزی نمیگه و بیحال شده یواشکی کیرمو در اوردمو کردم تو کسش که یکدفعه جیغی کشید و منو از روش پرتم کرد منم رو هوا ابم اومد سریع از خجالت از خونه زدم بیرون و تا 2*3 روز اون سمتی افتابی نشدم بعد چند روز دیدم اس داده که قهر کردی این طرفها نمیای جوابشو دادم روم نمیشه بیام اونم گفت اون روز رو فراموش کن گذشته ها گذشته از اون روز دیگه به مادرزنم به چشم اینکه بازم میتونم بکنمش نگاه میکردم یکی دو هفته ای گذشت که دیدم اس داده بیا خونمون کارت دارم رفتم خونشون و دیدم یه لباس سکسی پوشیده منم که منتظر چنین لحظه ای بودم بردمش تو خونه خوابوندمش رو کاناپه شروع کردم به لب گرفتن و خوردن ممه هاش بعدش شرتش رو دراوردم شروع کردم به خوردن کسش یه جور اه وناله میکرد که نگو ونپرس بعد اروم کیرمو تو کس تپلش کردم اینقدر تلمبه زدم کسش عین لبو شد تا ابم اومد و ریختم لای سینه هاش از اون روز به بعد چند بار دیگه حسابی کردمش ولی الان پشیمونم و میخام دیگه این رابطه ادامه نداشته باشه ولی مادرزنم ول کنم نیست دوستهای گلم اگه کسی چنین تجربه ای رو داشته کمکم کنه تا ازاین مخمصه ای که خودم واسه خودم درست کردم فرار کنم باید ببخشید که جمله نگاریم خوب نبود ولی همش عین واقعیته

نوشته: A-H


👍 1
👎 1
220897 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

410912
2014-01-27 03:08:52 +0330 +0330

کثیف بود، ننویس . . . . . . . . . . . .
آلت تناسلی پدر زنت تو کونت، دیگه ننویس.

0 ❤️

410913
2014-01-27 05:39:00 +0330 +0330
NA

مشكلي نيست شمارشو بده تا ما بكنيمش دست از سر تو برداره

0 ❤️

410916
2014-01-27 09:47:00 +0330 +0330
NA

آلت تناسلی پدر زنت تو حلقت

0 ❤️

410917
2014-01-27 09:47:19 +0330 +0330
NA

عجله نكن، تا چند وقته ديگه زنت كُپِ مادر زنت ميشه، تا اون موقع هم به اميد خدا دخترتو شوهر دادى… :))

0 ❤️

410918
2014-01-27 11:12:07 +0330 +0330
NA

ميگن مادر زن مثل مادر آدم مي مونه تو مطمني مامانتو نکردي؟؟

0 ❤️

410919
2014-01-27 17:05:01 +0330 +0330

کشته مرده ی این مرام محمد بالایی شدم. خدائیش خیلی با مرامی خیلی :))

0 ❤️

410920
2014-01-27 23:58:37 +0330 +0330

من که میگم ببرش مشهد آب توبه بریز رو سرش. اگه جواب ندارد بریز رو سر کیرت.

0 ❤️

410921
2014-07-26 08:09:55 +0430 +0430
NA

داستان خوبی بود اما کار درستی نیست اگر میتونی برو پدر زنتو بکن تا کونت بزاره دیگه خایه نمیکنی نگاش کنی blush

0 ❤️

410922
2014-12-11 17:38:25 +0330 +0330
NA

لطفا داستانهای دور از شرافت ننویسید

0 ❤️

410923
2015-01-06 15:59:06 +0330 +0330
NA

بی شرف خائن diablo

0 ❤️

647397
2017-08-25 04:24:35 +0430 +0430

بچه دنیا ارزش نداره تا میتونی بکنش. وگرنه حسرتش میمونه. ثوابم داره

0 ❤️

665939
2017-12-18 03:11:47 +0330 +0330

اینقدر بکنش تا کسش جر بخوره و کنار زنت بخوابونیش

0 ❤️

735048
2018-12-11 13:53:16 +0330 +0330
NA

خلاصی نداری متاسفانه

0 ❤️

768302
2019-05-19 04:18:23 +0430 +0430

اگه تو پشیمون هستی بده ما بکنیمش

0 ❤️