سلام من سعید هستم ۴۴ سال سن دارم
از لحاظ بدنی بد نیستم قدم ۱۸۸ وزنم ۹۰
قطرش ۵ سانت طولش ۱۹
همسرم از همه لحاظ خوشگل خوشتیپه
اما موضوعی که مورد بحثه خواهرزن مهربان سن متوسط منه که خیلی خوش کس کون تشریف دارند و پزشک هم هستش چندین سالی که ازدواج کردیم خیلی مواقع ناخودآگاه رفتم توی نخش اما مجبور به ترک فکر شدم اما بعضی مواقع حتی بدون حضور او این فکر امده توی سرم که جایی گیرش بیارم باهاش …
بارها بارها با هم تنها بودیم به هر ترتیبی بهش رسوندم اما اولش می آید بعدش خودش را جمع جور میکنه چند مرتبه بهش گفتم گوشم را بشور توی حین شستشو میچسبید بهم سینه هاش را حس میکردم
گذشت پیام تلگرام واتس آپ همه جا براش پیام میدادم اما سکسی نه
تا جایی که یه جا را داشتند که میخواستند اجاره بدهند با هم رفتیم برای بازدید و یک سری تعمیرات و تغییرات کلی با هم حرف زدیم اونجا که رسیدیم رفتیم تو درب را بستم همینطور که داشتیم با هم حرف زدیم تا رفت توی یک اتاق داشت حرف میزد رفتم طرفش گفتم این تخت گفت برای معاینه بوده گفتم جای مناسبی هستش گفت اره توی چشمهاش مستقیم نگاه کردم متوجه شد رفت عقب نزدیکش شدم سرم را کمی کج کردم لبهام را بردم جلو چند لحظهای طول کشید لبهاش را اورد یه لحظه بوسید رفت گفت بریم گفتم نه بمونیم الان وقتشه گفت نه اماده نیستم باید اماده باشم درست نیست گفتم باشه رفتیم گفتم حالا میره عقب میشینه دیدم نه امد جلو نشست همیشه با مغنه مانتو بود اما آن روز با مانتو روسری امده بود سوار شدیم راه افتادیم دستش را گذاشت روی دستم گفت خیلی دوستت دارم اما …سکوت کرد گذشت تا مدتها بعد شبی برام پیام داد بیدارید جواب دادم بله کمی با هم چت کردیم گفت خواهرم گفت تو ماساژ میدی گفتم بله من دوره دیده اینکار هستم بصورت حرفهای چت ما تمام شد , صبح پاشدم رفتم سر کار نزدیک ساعت ۹ دیدم اول تک زد دیدم پیام آمد حه نوشته بود میتونی برای یک ساعت دیگه خونه باشی جواب دادم بله منتظرم ، همسرم شیفت بود آمد زنگ زد درب را باز کردم امد تو نشست پذیرایی کردم حقیقتا قبلش سر راه داروخانه اسپری توی ماشین زدم با قرص مصرف کردم گفتم یا میشه یا نمیشه ،
گفت میتونی منو ماساژ بدی گفتم بله یه دوش اب گرم بگیر بیا یه تن پوش بهش دادم رفت دوش گرفت آمد بیرون رفت اتاق خواب گفت نیا تو بهت میگم بیا
بعد صدا زد بیا رفتم تو دیدم یه ارایش کرده روزگاری لبه تخت نشسته بود گفت چکار کنم یه شمد زیر بدنش پهن کردم
روغن ماساژ را گذاشته بودم گرم بشه اوردم تن پوش را از تنش جدا کردم گفتم وارونه بخواب یه شرت سرمه ای ساتن خوشگل یه سوتین بسیار ناز سرمه ای تنش بود ارم آمدم کنارش دستانم را با روغن گرم چرب کردم کمی روی کمرش ریختم و ارام ارام ماساژ را شروع کردم تا روی سوتین رفتم دکمه سوتین را باز کردم تا بالای شانه هایش را ماساژ دادم اینقدر ارام اینکار را کردم که بدنش گرم شد امدم پایین تر کنار سینه هاش مالیدم دستم را تا روی سینه هاش بردم چون پشت به من بود نمی شد کامل سینه هاش را بگیرم حرکتم را ادامه دادم تا روی باسنش شرت زیباش را کمی دادم پایین روی باسنش کمی مانور کردم رفتم روی پشت رانهایش تا پشت ماهیچه و برگشتم بالا به پهلو پشت به خودم اوردمش لبه تخت شلوار تک پوشم را در اورده بودم کیرم کاملا سفت شده بود حجم خونی که داخل ماهیچه های کیرم بود وحشتناک بود فوقالعاده سفت بود که هر طرف کیرم تکان میخورد درد شدیدی میکرد ، صدای جریان خون را توی مغزم احساس میکردم ارام ارام ماساژ را بردم رو به جلوی رانهای خوش تراشش چند مرتبه دستم را تا ناحیه بالای واژنش بردم واکنش نشان نداد یکی دومرتبه کیرم را جوری بهش چسباندم که هیچ تکانی نخورد بهش گفتم برگرد طرف من تابید سوتینش افتاد روغن را ریختم روی سینه هاش شروع کردم به مالیدن نوک سینه هاش را ماساژ دادم چشمایش را بسته بود دهانش باز بود با یک دست کاملا شرتم را در اوردم کیرم سفت سیخ بود همانطور که داشتم سینه هاش را ماساژ میدادم دستانم را تا کشاله های داخلی رانش آوردم چشمایش را لحظه ای باز کرد تا چشمشم به کیرم افتاد زود چشمایش را بست کامل به پشت خوابید دستانم را بردم بالای واژنش دو انگشت در کنار و یکی را در وسط واژنش بالا پایین کردم یکی از انگشت وسطی را روی کلیتوریسش کامل اوردم صدای ناله اش باند شد گفت نه نکن خواهشا بهش محل نگذاشتم دوباره گفت دستم را کمی بیشتر تکان دادم سکوت کرد صدای ناله هاش بیشتر شد دستش را آورد طرف کیرم گفت توی دستش صورتش را اورد طرف من دهانش را باز کرد بوس کرد و گفت شنیده بودم خوشگل خوش فرمه ولی ندیده بودم خوش بحالش عجب چیزی میخوره بهش گفتم همنوش جان تو هم نوش جان خواهرت گفت دیگه نمی گذارم بهش چیزی برسه رفتم وسط پاش شروع کردم خوردن کسش به شکلی خوردم که یه زن ۴۷ ساله فریاد میزد میگفت تا الان با شوهرم نتوانسته با من اینطور سکس داشته باشه بخور که تازه بعداز این همه سال معنای سکس را میفهمم ، با روغن ماساژ از بالا واژن دوباره چرب کردم با سرعت بیشتری با انگشتانم داخل خارج میکردم رفتم سراغ نقطه G کسش با دست دیگه کلیتوریسش می مالیدم رفته توی اوج شهوت گفت بده بهم بخورم سریع گذاشتم دهنش حرکات سریع داشت پیدا فوق العاده داره لذت میبره ، گفت بکن تو گفتم کجا بکن تو گفتم کجا گفت کسم گفتم افرین کست چی خوردی گفت کیرتو گفتم نوش جونت اروم گذاشتم دم کسش فرو که کردم با اینکه با سه انگشت هم کردم بودم گفت درد داره کمی عقب جلو ناگهان با فشار رفتم تو نگه داشتم گفت لعنتی بدنم خالی شد حرکتم را اروم اروم شروع کردم سرعتم را زیاد کردم دیگه داشت کامل ارضا میشد بدنش میلرزید میگفت از اینجا به بعد قول بده با من مرتب سکس داشته باشیم مهتاب را راضی می کنم یا سه تایی باشیم یا من تو ، عشقم خودت خالی کن توی کسم فریاد میزد خالی کن کسم با ابت پر کن من با ضربه های سریع زیاد ابم را کامل خالی کردم توی کس سفید نازش ،
لحظاتی توی بغل هم بودیم گفت ای کاش شوهرش سعی میکرد و یا می تونست اینگونه با من سکس کنه سالهای سال است که ازدواج کرده ام اینگونه حتی یکبار لذت سکس را تجربه نکردم گاهی تا مرز ارگاسم پیش رفتم ولی نمیشد،اگر هم شده خیلی خیلی به خودم فشار اوردم هیچ وقت توجه به این مسئله نداشته
از انجا به بعد با هم زیاد سکس داشتیم چندین مرتبه از عقب کردم بار اول خیلی روش کار کردم ولی دفعات بعدی نه دیگه تقرییا راحت به شکل های مختلف البته نگذاشتم به همسرم چیزی بگه دوستش دارم اونهم منو دوست داره رابطه ام با همسرم خیلی خیلی بهتره
نوشته: سعید
این چه طرز نوشتن بود .همش حین خوندن می گفتم دارم نامه اداری می خونم…
زنتو خودم میگام دیوص😂
اون روز شیفت نبود،پیش ما بود ما داشتیم آنگولایی میگاییدیمش🤣🤣🤣🤣
شمد چیه؟
بگو ماهم پهن کنیم واسه عمت با این طرز نوشتنت.
کیر ابونصر فارابی به اندر دخول ما تحتتان
در حین نگارش کستان طفلی جق نبوت به دنبال آه ها و حسرتها دست خود را از داخل تنبانتان در اورده و بیشتر به نکات و پندهای جق آور خویش ناظر باشید تا خدایی ناکرده مردک طفل باز با روغن گرم کرده ی مشت و مال به سراغ سجاف فربه ی کپلتان نیاید باشد که پند گرفته باشید
واقعا خودت یه دور خوندی ببینی چه سرهم کردی ؟؟ اول جق بزنید بعد بیاید کص وپرت تفت بدید
اولاً خواهر زنت نه، برادر زنت بوده
دوماً پزشک نه، پرستارِ شکوفه ترمی بوده که وظیفه ی شیاف گذاری بیماران اسهالیِ میانسال رو بر عهده داشته
سوماً وقتی رفتی داروخانه به جای قرص و اسپری وازلین گرفتی که اگر یه وقت شد دردت نیاد!
منم جهفر سگ سببل قد ۲۱۰س وزن ۲۵۶ بدنساز ۸۰ تیکه کیرم ۳۵ س از ازبکنستان شهر خایه فرو کنها بکنه همه ترجیها سن پایین
ریدین به شهوانی دیگه رفتین
آری من هم میخواهم کیرم را در دهانت نهاده و بعد از آن که خیسانندی در مقعدت محل خروج دور ریختنی شکمت فرو کنم تا باری دگر از این فرج شرها تناول نکنی ای کونی پیوندی
تا آرایش روزگاری خوندم روزگاری چه مدل آرایشه؟!!!
سعید جون تو بنگاهی هستی یا حمال فامیل البته بماند ولی حاجی اسپری خالی کردی رو لوله پلیکات بعد دادی خورد دهنش گس نشد مشتی کم جق بزن ولی اینو بدون پاچلاقت جون قبل تو قامیل شده ترتیب خانمیت را داده تو هم تو توهم داری جبران میکنی ماساژی
تبلیغ دودولت و مهارت های تخمی تخیلیت رو نوشتی که مشتری خانم توی سایت گیرت بیاد عبدالکسقرنه؟
فیلم ماساژ چینی و تایلندی کمتر نگاه کن ذهنت کاملا همون فیلم هاست😂
یاد نامه پیامبر به خسرو پرویز افتادم من وقتی مشق مینوشتم کلمه ها رو خودمونی میکردم مثلا علی برای خریدن یک وسیله جلوگیری با داروخانه رفت رو مینوشتم علی برا خریدن کاندوم رفت داروخونه 🤣🤣🤣
یاد نامه پیامبر به خسرو پرویز افتادم که نوشته بود .ای خسرو شاه ایران ای کیر بزرگ میدان نزد من آی و اسلام بیاور تا یکی از زنانم را برای سکس به تو هدیه دهم
تو اصلا نمیتونی تو داستان نویسی فعل و فاعل رو درست سرجاش قرار بدی اصلا افتضاح بود خدایی
بنظرتون ما خواهرزن جنده زیاد داریم؟!!
یا داماد دیووس؟؟! 😎
عن آقا وقتز میگی رفتی دوره ماساژ ،،،اون استاد بیناموستون بهت نگفته بود ،ماساژ باید از کف پا شروع بشه ،مستقزم رفتی سراغ کتف و کمر و دکمه سوتین ،،،سگ برینه توو مغز سوراخت،،،اسم ماساژ رو نیار عن آقا،،،اون کاری ک تو کردی عن کاری بوده نه ماساژ
اصلا گاییدن خواهرزن یه لطف دیگه ای داره
میشه گفت از لذتهای بهشتی میباشد
از حدیث های خودم
با حمایت شما و تشویق کاربرها و تشکر از معلمم که خیلی برام زحمت کشید من تونستم به موفقیت برسم و کاربر مورد اعتماد سایت بشم.
چند روز اکانتم VIPشده😊
کلید اسرار : میخواید رابطتون با همسرتون بهتر بشه برید خواهرشو بکنید!! اگرم خواهر نداشت برادرشم قبوله!! فقط از کوچیکه شروع کنید اگه حل نشد برید بالا! اگر مستقیم برید سراغ داداش بزرگه ممکنه باباشون فرار کنه بی خرجی بمونن!! 😁 👿 😀