سلام اسم من پرهام هست.16 سالمه از تهران…خوب این داستان برمیگرده به چند روز پیش یعنی شهادت آقا امام رضا (ع)…از چند روز قبل از ایام شهادت ما با خانواده برای زیارت اومدیم مشهد…من زیاد اهل گی نیستم مخصوصا با یک آدم بزرگتر از خودم چون به شدت متنفرم از اینکه یک آدم بزرگ منو بکنه حالا چه خوشگل باشه چه زشت!! فقط دوست دارم با هم سن خودم یا کوچیکتر از خودم (پسر)سکس کنم لازمه که بگم اون کسی هم که باهاش بخوام سکس کنم هم باید خوشگل باشه خلاصه یک جورایی توی سکس با پسر خیلی وسواس دارم فقط هم با پسر… دختر اگه باشه خوشگل بودن یا نبودنش برام مهم نست…خلاصه از ماجرا دور نشیم…
روز شنبه بودش یعنی روز شهادت آقا حدود ساعت7 بعد ازظهر بودش که گفتم یک سر برم حرم…خلاصه خیلی حرم شلوغ بودش رفتم داخل حرم و یک سلام دادم تا وارد بشم …خواستم برم جای مرقد که دیدم خیلی شلوغ هستش دلمو زدم به دریا گفتم بیخیال بذار برم…رفتم همینطور که آدم پشت سر هم بودن هل هم میدادن هرچی بیشتر میرفتی جلو بیشتر بهت میچسبوندن.خلاصه دیدم یک آدم نسبتا پیر پشت سرم بود دیدم هی یک چیزی دار به کونم میخوره یکم دقت کردم دیدم پیر مرده داره کیرشو بهم میمالونه اولش از این کارش بدم اومد گفتم که از سکس با آدم بزرگ بدم میاد خلاصه یکم خودم کشیدم جلو تا ازش فاصله بگیرم و بهم نماله آخه انصافا آدم های خیلی کسکش هم حرمت این جور جاها رو دیگه دارن ولی این یارو از اون خوار کسته هاش بود مثل کنه پیشم بود… خلاصه دوباره بهم چسبوند اما ایندفعه کامل کیرشو حس کردم آخه کونی پدر از موقعیت سواستفاده کرد نکه خیلی شلوغ بود این هم به هوای اینکه از عقب هل میدن میچسبوند…خلاصه باهمون وضع مالوندن رسیدم جای مرقد… گفتم باید یک جورایی پر این یارو رو باز کنم انصافا من کاری نکردم ولی از این که این دیوس داره تو یک همچین جایی بهم میمالونه از خودم داره بدم میاد…
خلاصه رفتم یک جایی وایستادم مثلا به هوای دعا کردن تا این لاشی بره …بعد از چند دقیقه دیدم ازش خبری نیست…دوباره گفتم بذار دلو بزنم به دریا برم دستمو به ضریح بزنم…لامصب خیلی شلوغ بود به زور یکم رفتم داخل جمعیت …همینطور تو جمعیت بودم که تا جلوم خالی بشه …چشتو روز بعد نبینه بگین کی پشت سرم بود …همون پیرمرده دیدم اینبار قشنگ بهتر از دفع های قبل داره بهم میمالونه …احتمالا یک جا وایستاده بوده داشته منو میپاییده …میخواستم بهش بگم بی غیرت لاشی توی همچین جای مقدسی و همچین روز مقدسی باید این کارو بکنی کونده…!!؟؟ گفتم بیخیال بزرگتره باید احترامشو داشت …البته اینو بگم که من احترام همچین آدم هایی رو ندارم اگه بیرون از حرم بود کونشو پاره پوره میکردم…خلاصه با خودم 1درصد احتمال دادم که واقعا از دستی نمچسبونه ولی نه بابا این یارو از او تخم حروما بود …خلاصه مگه خلوت میشد من همونجا گیر کرده بودم با یک شیطان رانده شده…
با خودم گفتم با این چیکار کنم توی این جمعیت که نمیشه کاری کرد اگه هم چیزی بهش بگم میگه هل میدن تقصیر من که نیستش…با خودم گفتم که این یارو مشهدی نیستش آخه مردم مشهدی با شرف هستن حداقل اگه شرف هم نداشته باشن که دارن توی همچین جایی این کارو نمیکنن…خلاصه یکم احساس کردم که داره بهم حال میده آخه خیلی بهم فشار میداد البته خیلی تقصیر اون یارو نبود از عقب هم هل میدادن ولی این کونی سو استفاده میکرد…این فشارشو دوست داشتم البته کاش به جای این یارو یکی دیگه بودش…ولی داشت خیلی بهم حال میداد آخه من تا حال سکس نداشتم چه دختر یا پسر…فقط دو سه سال پیش که میرفتم اردو یکی دو تا از بچه خوشگلای مدرسه ی دیگه که بودن باهاش دوست شدم و سر حرفای سکسی رو باهاشون باز کردم . اونا هم کلی منو مالوندن خواستن لختم کنن که نذاشتم آخه از سکسی که لخت باشم میترسیدم فقط از روی شلوار رو دوست داشتم…و غیر از یکی دوتا مالوندن دیگه هیچی سکس دیگه ایی نبود…خلاصه از داستان دور نشیم
پیرمرده لحظه به لحظه بیشتر بهم فشار میداد و خیلی خیلی داشتم حال میکردم حتی از بعضی لحظه ها خودم هم بهش میمالوندم…بدنم خیلی شل شده بود تو داستانای شما دوستان خونده بودم که یکم با کسی ور میری بدنش شل میشه منم همون حالتو داشتم و حسابی غرق مالوندن اون پیرمرده شده بودم جوری میمالونده که انگار کیرشو کرده بود لای پاهات حسابی میشد کیرشو لای پاهام حس کرد…
بعد چند لحظه به خودم اومدم گفتم یا علیه حیدر…خدایا من داشتم توی این چند لحظه چیکار میکردم…خلاصه حس نفرت از خودم تمام وجودمو گرفته بود…سریع رفتم لابه لای چمعیت که یارو منو نبینه …سریع دستمو رسونده به ضریح …و به اربابم امام رضا گفتم آقا این سگ رو سیاهتو ببخش …آقا غلط کردم آقا منو ببخش و… … خلاصه خاک برسر کسکش من بکنن که امام رضا رو فراموش کرده بودم بعد از کلی غذر خواهی از امام, رفتم بیرون…نمیدونم امام رضا بازم منو دعوت میکنه به زیارتش یا نه …اگه دعوت نکنه حق میدم ولی باور کنین تقصیر من نبود ولی من از کلی خواهش کردم که بازم منو مهمون حرمش کنه…میدونم بعد از این قضیه کلی فحش و حرفای زشت به من میزنین نمیدونم حقم هست یا نه ولی ازتون خواهش میکنم به پدر و مادرم فحش ندیدن آخه بعضی ها فحش میدن…بچه ها من تا چند وقت دیگه مشهد هستم اگه یک پسر خیلی خیلی خوشگل(زیر سال16) هستش یا یک دختر مشهدی که بتونه منو ارضا کنه بهم ایمیل بده…اگه پسر هستش باید خیلی خیلی خوشگل باشه من به این خوشگل پسرها و فقط پا میدم یا دختر…اگه خواستی با هم قرار بذاریم بهم ایمیل بدین …سعی کنین که ایمیل میدین شماره همراتونو برام بفرستین آخه خیلی وقت نیست چون من میخوام برم حداکثر تا چند روز دیگه هستم…مطمن باشین اگر دختر یا پسر خوشگلی بهم پا داد جوری ارضا و شهوتیش میکنم که به خاطر من پاشه بیاد به تهران تا بکنمش…من تا حالا سکس نداشتم ولی جوری بهش حال میدم که هیچکس اینطوری بهش حال نده…در ضمن نکته ی آخر این برای آقایون همجنس باز هستش خواهشا حرمت مکان های مقدس رو نگه دارین…
نوشته: پرهام
خاک به سرت کونی قبر پرست،آخه آدم تو قرن 21دست از افکار خرافی برنمیداره !خوش به حال آمازونیها.
آفتابه دولول جان فکر کنم از قدیمیا هستی که میشناسی ؟ ;) آیدی عوض کردی؟ :D ممنون از خوش امد گویی :)
ای جانم ع . ب . د .و. ل خوبی رفیق ؟ دلتنگ کامنتات بودم :D فحش بده جیگرم حال بیاد دلم واسه کامنتات تنگ شده خیلی وقت نبودم بزن زنگو :)))))))))))))
من دچار یاس فلسفی که میشم میام اینجا لووووووووووووووووول هستم حالا خدمتتون :D
مادرقعوه اومدي شهر ما كونده بازي درآوردي مارو خبر نكردي؟ ميومدي١سيخيم ما ميزديم
اينكه داستان سكسي نبود ,سفرنامه زيارتي بود وپراز حالو هواي مذهبي ,قبول باشه جوون(جوان)التماس دعا
سلام عزیزم من مشهدم 30 سالمه ولی خوشگل و خوشتیپم. اتفاقا این روزا مکان هم دارم دوست دارم باهم سکس کنیم به خصوصیم پیام بده. مرسی منتظرتم
خودم وسط حرم بکونمت. به صورت معنوی جرت میدم. اربابی میکنمت دوست دارى
بیشعور کونده مگه اولی که وارد میشی به سایت ننوشته که اگه به سن قانونی نرسیدی باید سایت رو ترک بعد تو ترک نمیکنی عضوم میشی بعد به ریش ما میخندی کسکش بزنم همینجا جررررررت بدم که تا سه سال فقط تو بخش قرنطینه باشی ها نه شیطونه میگه چنان بکنمت که خون از تو گوشت بیرون بیاد بچه منگل
اشکال نداشت تو کونی بودی یارو تو کف بود یه ثوابی کردی کسکش راستی گفتی خواهش میکنم به پدر مادرم فحش بدین نمیدونم فکر کنم گفتی چون من چشام یکم ضعیف شده یکی اول تفنگ منو بده بکنم تو کون این لاشی کیر ارنولد به صورت طولی و عرضی تو کونت کیر اسب زورو تو کون مامانت تخم جن بوداده و نداده و … تو حلق بابات کیر حلزون کونخوار تو کونت اگه نمیدونی چیه از مهندس بپرس شمشیر نادر تو کون اجدادت کیر اسب عملی تو سوراخ کیرت هار هار هار هار چی میخندی باید بخوری و در پایان سلام من و تمام بچه های شههوانی و تمام بچه محل های بچه های شهوانی و تمام بچه محل های بچه محل های بچه های شهوانی را به مادر خویش برسان
اصولا من دراینجور موارد یه جورایی از خودم خوشم میاد چون حس میکنم به تعداد کس خلای جامعه یا همون.اکثریت خاموش اضافه میشه اما انصافا با این سرعت به جای فرار مغزها باید اجانب روی فرار کس خلها سرمایه گذاری کنند این آمریکای بدبخت اگه این کشور بگیره نیاز به ساختن تیمارستان وامدادودرمان کس مغزها دودمانش و به باد میده بابا.چند تا از این نوابغ بزارن توی تلویزیون بشاشن به خودشون.کل تحریمها برداشته میشه…وای من کجای این عالم زندگی میکنم کس کش تو اگه بمیری نکیر ومنکر وبه گا میدی…چند سال دیگه که کون میر شدی توی قبرت باید کیر مصنوعی با ماهیتابه وروغن یه تک شعله بزارن خودت خودت ونقره داغ کنی رو سنگ قبرت هم …چند تا کیر به دست بکشن دستای توروهم به.سمت شیر شون باشه…ای کیرم تو کونت گالیور که اگه تونقشه گنج ونمیبردی اینا راه رو اشتباه نمیرفتن …ای کیرتوکون بیگ بیگ که باید راهش وکج میکرد با سرعت صوت میرفت تو کونت در آخر کیر بیگلی بیگلی تو اون سوراخی که ازش در اومد بره تو.اونجا باشی اون تو از ترس روت وبرگردونی بره تو کونت…خسته شدم بیخیال کس همون خواهرت گایدم
كير اون پيرمرده تو كون امام رضا و شمشير ذولفقار على تو كون اون پيرمرده و عصاى موسى تو كون امام على بن ابى طالب ، و كير كلفت حضرت محمد تو كون حضرت موسى و كير تو تو كس فاطمه زهرا !
آخه كسمشنگ تو آستانه قرن بيست و يكم ، خجالت نميكشى به اين اراجيف دينى و جن و امام زمان و اينجور خزعبلات باور دارى ؟!
كسخل برو يكم مطالعه كن ! فيزيك ، شيمى ، زيست شناسى ، منطق ، فلسفه ، روانشناسى ، جامعه شناسى ، زمينشناسى ، معمارى ، موسيقى ، گرافيك ، تاريخ ، زبانشناسى ،… بخون ، انسان شو و به جامعه و طبيعت و حيوانات و محيط زيست خدمت كن ، تا خدا رو احساس كنى
معلومه بچه خوبی هستی درس ومشقاتوخوب نوشتی خوب کردی ،خوب دادی،چون اصلأ غلط املایی نداشتی
موضوعی که انتخاب کردی خیلی خوب وجالبه اما اصلا نتونستی از ین موضوع و احساس قشنگ یک داستان خوندنی بوجود بیاری چون وضع خودت با خودت روشن نیست. بالاخره دوست داری تو جمع یک مردی به تو گیر بده و دنبالت بیفته و انگش کونت بکنه یا از این کار بدت میاد؟ اگر کار بدیه و بدت میاد چرا این چیزها رو نوشتی و اگه خوشت میاد این طرز نوشتن نبود. از اول این موضوع را به شکل تازه ای بنویس. مثلا تو بازار یک مرد سن بالا و خیلی شیک دنبالت میفته و انگش کونت میکنه و تو رو خام میکنه و میبرتت تو یک حجره و به شکل قشنگی تو رو میکنه. خب این یک داستان خیلی زیبایی میشه. در باره اش فکر کن.
akhe khaaaaaaar kose konni be haramam rahm nakardi
boro doa kon ke to mashhad giret nayaram vagarna manie be daret gozashtano kamel mifahmi jalghie kondeye 2jense
be khodam ghol dadam ke to dastana dige comment nazaram mage amsale toe koooooooooooooooon mizaran
شک ندارم که نویسنده مشهدی هستم…حالا چرا خودشو تهرانی معرفی میکنه در هجوم…من با مشهدیا زیاد در ارتباط هستم و نوع جمله بندیشونو حفظم
جوک گفتی امام رضا دعوتش میکنه
اون دعوتت نکرد من دعوتت میکنم
اخه این قدر احمقی امام رضا خودش مشروب خورده مرده
هر وقت که حالم بد میشه میام اینجا این داستانا رو میخونم از شدت خنده به بعضی از کامنتها و متن بعضی از نوشته ها هار هار میخندم همه ناراحتیهام یادم میره. چند تایی هم که فحش میدم به شما چیز مغزا احساس آرامش میکنم پس فکر نکنید نوشته هاتون جالبه میرم که شروع کنم 1,2,3
کیر اسب آبی توی گوشت کیر هرچی آخوند بچه بازه توی چشمت آخه بچه آخونده کونی این اراجیف چیه به هم میبافی رفتم حرم رفتم دعا بخونم آقام منو ببخش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ !!!
خب خوبه خودت میگی کونی هستی چراغ سبز دادی به اون یارو که اومده مالوندتت بعد اومدی شرو ور میگی گون گشاد