مامان خانوم و آقا سعید

1390/05/22

سلام قبل از اینکه برم سراغ داستان مامانم اینو بگم من تک فرزندم .اول این داستان واقعی یا چطور بگم همون خاطره میخوام مامانمو معرفی کنم مامان من اسمش پری ناز 45 سال سنشه یه زن خوشگلو جا افتاده 177 قدشه 72 وزنشه سینه 80 با یه کون متوسط ولی خیلی قلمبه. اینو یادم نره بگم مربی رقصم هست خلاصه وقتی تو عروسی ها باسنشو مثل باد بزن میلرزونه ادم احساس میکنه کونش داره واسه کیرت چشمک میزنه طوری که کیر یه نوجوون تازه به تازه به بلوغ رسیده تا پیر مرد 90 ساله رو مثل درخت کاج راست میکنه اینو بگم که مامانم لباسی تنگ سکسی خیلی زیاد میپوشه طوری که همه فامیلامون از دیدن کون ناز مامانم تو لباسای تنگ بی نصیب نشدن .

بریم سراغ داستان من یه پسر دایی دارم که وقتی 9 سالش بود پدر مادرشو بر اثر گاز گرفتگی از دست داد یعنی فوت کردن اون موقع پسر داییم 9 سالش بود مامانم به دلیل علاقه زیاد به داییم یعنی داداشش و پسر داییم اون اورد پیش ما زندگی کنه خلاصه طوری بود که وقتی مامانم منو به حموم میبرد پسر داییمم با خوش میاورد اینو بگم پسر داییم اسمش سعید 3 سالم از من بزرگتره این حموم رفتن ما تا سن13 سالگی پسر داییم ادامه داشتتا اینکه مامانم دیگه اونو با خودمون حموم نیاورد گفت دیگه خودت بزرگ شدی باید خودت خودتو حموم کنی .خلاصه ولی من با مامانم حموم میرفتم تا اینکه من 12 سالم شده بودبعد از کلی فوتبال بازی کردن تو کوچه اومدم خونه خیلی کثیف بودم تا اومدم خونه مامانم گفت برم حموم تا بیاد منو حموم کنه من چون اب بازی رو زیاد دوست داشتم اون موقع هم تابستون بود هوای گرم جون میداد واسه اب بازی گفتم مامان سعیدم بیاد حموم با هم اب بازی کنیم تا اینو گفتم سعیدم گفت منم بیام حال میده مامانم گفت نه نمیشه سعید گفت عمه خواهش میکنم مامانم بازم گفت نه تو این لحظه دیدم سعید بغض کرد رفت تو اتاق مامانم که بغض سعید رود دید یه تلنگوربه من زد گفت نکبت تو نمیتونی جلوی دهنتو بگیری دیدی سعیدم ناراحت شد بعد منو مامانم که رفتیم حموم از چهره مامانم معلوم بود به خاطر بغض سعید حالش گرفته عذاب وجدان باعث شد مامانم بعد از 5 دقیقه سرشو از حموم بیرون کرد سعیدو صدا زد گفت مگه نمیخواستی بیای حموم بیا دیگه سعید که ذوغ زده شده بود زودی اومد تو حموم خلاصه منو سعید کلی تو حموم اب بازی کردیم خسته که شدیم مامانم گفت بسه دیگه بعد به من گفت شورتتو در بیار تا بشورمت منم شورتم در اوردم مامانم همه جای منو خوب خوب شست حتی کیرمو لای کونمو همه جامو منو که شست بعد بعد گفت منم خودمو بشورمو ریم بیرون تو این لحظه بو که من گفتم مامان سعیدو نمیشوری دیدم مامانم یه نگاه به سعید کرد گفت شرتتو در بیار سعید زود در اورد مامانم همه جای سعیدو بجز کیرشو خوب شست بعد به سعید یه ناه کرد و به کیرش اشاره کرد گفت اونجاتو دیگه خودت بشور خلاصه بعد نوبتم مامانم شد که خودشو بشوره مامانم اروم سوتینشو باز کرد شروع کرد به شستن سینه هاش وای سینه هاش مثل بلور افتاد بیرون داشت سینه هاشو شامپو بدن می زد میشتست شکمشم شست تا رسید به کسش وای وقتی شرتشو اروم پایین کشید معلوم بود که غوس کونش با تنگی شرتش دست به دست هم داده بود که شرتشو به سختی در بیاره شرتو که پایین کشید کس سفیدو نازش مثل یه تیکه الماس بین پاهس خود نمایی میکرد بعد به ما گفت شما به من نگاه نکنید بازی کنید ماهم که خسته شده بودم حال بازی نداشتیم فقط نگاه میکردیم اروم که کسشوبا پاهشو شست من گفتم مامان دستت به پشتت نمیرسه بده من پشتتو میشورم چون همیشه پشت مامانمو من میشستم اون موقع که من چیزی از سکس حالیم نبود شروع کردم به شستن پشته مامانم بعد در این حال گفتم سعید تو هم بیا کمک خیلی حال میده که مامانم گفت نمیخواد تو این لحظه بود که سعید گفت عمه تو منو از حمید کمتر دوست داری مامانم دیدم برگشتو گفت نه عزیزم من هردوتون اندازه هم دوست دارم چرا این حرفو میزنی سعید گفت اخه تو کاراتو به حمید میدی ولی به من نمیدی مامانم گفت نه خوب خواستم اذیت نشی اگه میخوای تو هم بشور وای مامانم پشتشو به ما کرد و منو سعید شرو کردیم شستن پشتش تا رسیدیم به کون ناز مامانم وای شروع کردیم به شستن لپای کون مامانم که سعید به من گفت خوب بشور دیدم با دستش باسن مامانمو باز کرد به من گفت اینجارو هم بشور منم چاک کون مامانمو با سوراخشو خوب شستم شستن مامانم که تموم شد من چشم به کیر سعید خورد که سه برابر شده بود ترسیدم گفتم مامان اونجای سعید چی شده چرا اینجوری شده که مامانم یه نگاه به کیر سعید انداخت یه اخم کرد گفت هیچی نیست پسرم پسرا بزرگ بشن اونجاشون اینطوری میشه بعد گفت زود برین بیرون وخودتونو خشک کنن دیگه بعد از اون ماجرا مامانم سعید وبا خودش حموم نیاورد منم که تا 13 سالگی بیشتر نبرد حموم. تا اینکه منو سعید بزرگ شدیم طوری که سعید 20 سالش شده بود چون پسر خوشگلی بود خیلی دوست دختر پیدا کرده بود بعضی که مامان بابام میرفتن بیرون دختر میاورد خونه واسه اینکه دهن منو ببنده واسه منم دختر جور میکرد خلاصه منو سعید خیلی باهم جور شده بودیم همه کار میکردیم مشروب دختر همه کار تا اینکه سعید 26 سالش شد باباش چند تا خونه وزمین واسه سعید به ارث گذاشته بودسعید چون خوب بزرگ شده بود پول زیادی هم از فروش فقط دو تا از زمیناش بدست اورد رفت واسه خودش یه خونه شیک خرید وضعشش خوب شده بود ماشینم خرید دیگه از ما جدا شد ولی هفته ای چند باری خونه ما میومد تا یه روز سعید اومد خونه ما وقتی زنگ زد من درو باز کردم دیدم سعید از 3 متریش بوی مشروب میداد خیلی مست بود یه سلام کردو اومد تو خونه به مامانم سلام کردو ولو شد رو مبل مامانم که زود فهمید سعید مسته کلی به سعید بدو بی راه گفت بعد به من گفت که نون نداریم برو نون بخر منم مواظب این احمقم که کار دست خودش نده مامانم اون روز یه دامن سفید خیلی تنگ پاش بود طوری که ادم فکر میکرد کونش داره دامنشو جر میده دامنشبه حدی نازک بود حتی مارک شرتشم میشد دید من که رفتم نون که خریدم اومدم خونه متوجه شدم مامانم خیلی عصبانی گفتم مامان سعید کجا رفت که مامانم با عصبانیت گفت نمیدونم چه جهنمی رفتبعد از جند لحظه چشمم به دامن مامانم افتاد دیدم دامنش عوض شده یکی دیگه پوشیده خلاصه شب که شد من رفتم اشغالارو بزارم دم در چشمم به یه نایلون مشکی خورد تو اشغالا کنجکاو شدم بازش کردم دیدم دامن مامانمه پاره شده گذاشته بود تو نایلون خلاصه اون شب گذشت تا 7 ماه بعد تو این هفت ماه سعید یک بارم خونه ما نیومد مامانمم نرفت بهش سر بزنه ولی من بعضی وقتا دختر میبردم خونه سعید یا میرفتم پیشش قلیون میکشیدیم .هر وقتم بهش میگفتم بیا بریم خونه ما نمیومد ولی مامانم همیشه احوال سعیدو از من میگرفت خلاصه سعید تصمیم گرفت به خارج کشوربره واونجا ادامه تحصیل بده اونم کانادا تا اینکه من به مامانم گفتم مامان سعید قراره بره کانادا واسه ادامه تحصیل من که از ماجرا خبر نداشتم گفتم مامان سعید یه بار مشروب خورده مست کرده تو نمیخوای ببخشیش نمیخوای دعوتش کنی بیاد خونمون گناه داره کسی رو نداره دیدم مامانم گفت جدی میخواد بره چیکار که من گفتم میخواد بره ادامه تحصیلشو اونجا بده مامانم گفت خوبه شاید بره یه خورده ادم بشه بعدد از چند ماه که سعید پاسپورتشو گرفت2 روز بعدش بیط هواپیما داشت بره کاندا من تو اتاقم خواب بودم بیار شدم که برم تو پذیرایی دیدم مامانم گوشی دستشه میگه سلام اقا سعید نامرد کنجکاو شدم چی میگه فال گوش واسادم دیدم مامانم میگه سعید به روح بابات اگه قرار نبود بری کانادا هیچ وقت باهات حرف نمیزنم اخه احمق من عمتم اگه اون روز که میزاشتم دامنمو که هیچ خودمم پاره میکردی نمیدونستم سعید چی میگه ولی صدای مامانم وداشتم که میگفت عیب نداره اون کارتو میزارم پای مستیت میبخشمت حالا امشب بیا خونمون که دلم خیلی واست تنگ شده شب که شد سعید اومد خونمون اون شب بابام واسه یه کاری رفته بود ماموریت خلاصه دیدم مامانم یه لباس پوشیده تنش کرده بود سعید که اومد بوسش کرد کلی از سعید پذیرایی کرد سعیدم همش سرش پایین بود من که دوزاریم افتاده بود چرا مامانم با سعید حرف نمیزد خیلی کنجکاویم بیشتر شد تا بفهمم که سعید بابا مامانم چیکار کرده یعنی اون روز مامانمو زور گیر کرده تو این فکرا بودم که یه فکر خوب به کلم زد به اخه ا وقتی که من اونجا بوم نمیشد حرفاشون بگن واسه همین به مامانم گفتم مامان از اون قرصهای خواب که بعضی از شبا یخوری داری مامانم گفت اره چطور گفتم مامان فردا کار دارم اگه امشب دیر بخوابم فرا کمبود خواب پیدا میکنم که مامانم یه بسته قرص رو به من داد منم گفتم مامان چند تا از این قرصارو بخورم که مامانم گفتم یکی کافی منم همینجوری 6 تا از قرصارو در اوردم گفتم مامان دوست دارم خوب خوب بخوابم پس 6 تا میخورم تا مامانم خواست بگه نخور من همرو انداختم تو دهنم وانمود کردم که قرصارو خوردم ولی بعد از چند دقیقه تو دستشویی تفشون کرد مامانم گفت احمق الان بیهوش میشی چرا این کارو کردی منم گفتم چه بهتر بعد از 15 دقیقه گفتم مامان خوابم میاد بعد تلو تلو رفتم تو اتاقم رو تخت الکی خوابیدم مامانم که بعد از 20 دقیقه اومد رو سرم چند بار صدام کرد ولی من خودمو به خواب زدم بعد در اتاقمو بست رفت با سعید صحبت کردن منم فال گوش واسادم خوب گوش دادم فهمیدم مامانم به سعید میگفت اون روز کارت اصلا درست نبود اخه سعید من چه بدی بهت کردم خواستی به زور به من تجاوز کنی تو این حرفا بودن که سعید زد زیر گریه گفت عمه من بد کردم تو از بچگی منو بزرگ کردی تو از یه مامانم واسه من بیشتر مادری کردی منو ببخش مادر منم که ادم احساسی بود اونم زد زیر گریه بعد از چند دقیقه گریه هر دوشون تموم شد مامانم گففت سعید دیدی اشک منم در اوردی بیخیالش بعد به سعد گفت اقا سعید نا قلا راستی رفتی کانادا این دخترا بدبختت نکن سعید گفت نه عمه حواصم به خودم هست که مامانم گفت اره جون خودت بعد به سعید مامانم گفت این همه بد مستی تو سعید گفت نه عمه اون روز زیاد خورده بودم تو این لحظه بود که مامان رفت سراغ یخچال گفت پس اقا سعید میدونم مشروب زیاد دوست داری این مشروبم مال رضاست شوهر مامانمه بهت میدم ولی قول بده بی ظرفیت بازی در نیاری که سعید گفت نه عمه قول میدم مامانم که مشروب اورد با سعید خوردن بعد از 20 دقیقه که مشروب تموم شد دیدم مامانم ولو شده رو مبل ولی معلوم بود سعید زیاد مست نیست مادرم بعد از چند لحظه بلند شد بره دستشویی از تلو تلو خوردنش معلوم بود که خیلی مسته اومد که نشست دیدم مامانم گفت وای چه گرمه بعد یهو لباشو در اورد وای یه سوتین مشکی خوشگل تنش بود بعد دامنشم در اورد شرتش با سوتینش ست بود وای باورم نمیشد مامانم با شرتو سوتین جلو سعید دراز کشیده بعد که یکم ماهواره با هم نگاه کردن مامانم به سعید گفت خیلی خوابم میاد نمیتونم از جای خودم تکون بخورم منو میزاری رو تختم سعید گفت باشه عمه مامانمو بغل کرد برد تو اتاقش من دیگه متوجه نشدم چی شد ولی دیدم سعد از اتاق مامانم بیرون نیومد فقظ یه لحظه اومد بیرون کیفشو باز کزد یه قرص وردو کیفشم برد تو اتلق مامانم بعد از 5 من کنجکاو شدم که سعید چرا از اتاق مامانم بیرون نیومده در اتام وباز کزدوم برم در اتاق مامانم فال گوش واسدم که یهو دیدم در اتاق مامانم نیمه بازه چی میدیدم سعید داشت کس مامانمو میخورد مامانم اه میکشید میگفت سعید جون بخور این هدیه منه به تو قبل از رفتنت خوب که خور کس مامانو خودش لت شد سعید ولی حیف من ندیدم مامانم چطور شرتشو سوتینشو در اورده خلاصه سعید که لخت شد به مامانم گفت عمه کیرمو میخوری مامانم گفت کیر به این خوشگلی داری عمه فدای کیرت بشه مگه میشه نخورم که سعید گفت عمع یواش حمید بیدار میشه مامانم گفت خیالت راحت حمید تا سه روز دیگه از خواب بیدار نمیشه بعد شروع کرد کیر سعیدو خوردن کیر سعدو که خورد گفت اقا سعید حالا نوبت توه که به کسم حال بدی بعد مثل سگ چاهار دستو پا واساد سعیدم سریع کیرشو گذاشت دم کس مامانم گفت عمه اجازه هست مامانم گفت اره دروازه کس مامان واسه کیرت همیشه بازه سعید اینو کهه شنید شروع کرد واسه مامانم تلمبه زدن بعد از چند لحظه کیرشو از کس مامانم در اورد گفت عمه قبا ازاینکه ابم بیاد بزار یکم از کون نازت بهره ببرم که مامانم گفت سعید من شوهرمم ماهی یه بار به زور از کون میکنمتم ولی چون میدونم کون منو زیاد دوست داری اون روزم که که میخواستی منو زور گیر کنی همش میگفتم کون خوشگل من میدونم میخوای بری کاندا باشه این یه بارو میدم وای مامانم کونشو روبه سعید قمبل کرد سعید یکم کرم از تو کمد مامانم اورد به کون مامانم زد اروم اروم سوراخ کون مامانمو باز کرد بعد کیرشو گذاشت دم سوراخ مامانم هول داد تو معلوم بو مامانم خیلی درد میکشه اقا متکیدو گاز گزفته بود یکمکه تلمبه زد مامانم ادی شد وای سعید داد میزد میگفتم عمه چه کونی داری همیشه تو عروسی ها میدیدم این کونو میلرزونی دوست داشتم کونتو رو کیم بلرزونی همینجوری دشت مامانم میکرد دست کرد تو کیفش یه دوربین دیجیتال دار اورد گفت عمه اجازه هست از سوراخ کونت یه عکس یادگاری بگیرم طوری که فقط کونت تو عکس باشه نه جای دیگه اخه دوست دارم تو کاندا با یادش زندگی کونم مامانم گفت باشه سعد ولی فقط کونم ها که سعید دار حای که داشت مامانمو از کون میکرد یه عکس وقتی کیرش تو کون مامانم بود اننداخت بعد دوربینشو گذاشت کنار به مامانم گفت عمه داره ابم میاد چیکار کنم بریزم تو سوراخت که مامانم گفت نه بریز رو پشتم که سعید تا کیرشو از سوراخ مامانم در اورد سریع یه عکس از سوراخ مامانم گرفتو ابشو خالی کرد رو کمر مامانم مامانم تا دیدم سعید ابش اومد گفتم الانه بره دستشویی زودی رفتم تو اتاقم دیگه ارضا شدن مامانمو ندیدم.

نوشته: سعید


👍 4
👎 1
272323 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

293346
2011-08-13 01:17:38 +0430 +0430
NA

چون سارا جونم نخونده منم نمیخونم :D :D :D :D

0 ❤️

293347
2011-08-13 02:02:52 +0430 +0430
NA

خیلی دوست داری مامانت جنده بشه شماره شو بذار تو سایت تا همه از مامانت استفاده کنن مطمئن باش موقع کردنش بهت اطلاع میدیم

0 ❤️

293348
2011-08-13 02:04:16 +0430 +0430
NA

خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو چون این دو تا نخوندن منم نمیخونم :ِ :ِ :ِ :ِ :ِ :ِ

0 ❤️

293349
2011-08-13 02:12:07 +0430 +0430
NA

khak to saret
mamaneto jolo cheshat kardan to ham hatman vaistadi jagh zadi
mamanet 100% jendas
kos kesh

0 ❤️

293350
2011-08-13 02:29:50 +0430 +0430
NA

توکه غیرت نداری خب میرفتی کمک ننت

0 ❤️

293351
2011-08-13 03:21:22 +0430 +0430
NA

تو رو باید از کیر دار بزنند که این قدر بی غیرتی. خاک بر سرت. حالا مامانت جنده قبول دیگه قرار نیست همه جا جار بزنی. امیدوارم زنت هم مثل ننت جنده باشه و همه از کون بگانش تا بفهمی که دنیا دست کیه. خاک بر سرت

0 ❤️

293352
2011-08-13 04:14:06 +0430 +0430
NA

چند نکته قابل تامل در داستان سعید:
1- "خلاصه وقتی تو عروسی ها باسنشو مثل باد بزن میلرزونه ادم احساس میکنه کونش داره واسه کیرت چشمک میزنه " در اینجا آرایه های تشبیه و استعاره به نهایت ماهیت خودش می رسه!!!
2- مادر و پدر پسر دایی های سعید بعلت استفاده از گاز بجای لب و بوس به ملکوت اعلا پیوستند(آقای ایمنی)
3- گاز خطرناکه حسن… لب بده حسن…
4- سعید علاقه وافری به عکاسی داره خصوصا عکاسی از کون عمش
5- سعید غم غربت و نتهایی رو با نگاه کردن به عکس سوراخ کون عمهش تحمل می کنه
6- هر دو شخصیت اصلی داستان اسمشون سعیده و ما آخر نفهمیدیم کدوم سعید عمهشو کرد یا سعید مامانشو اشتباهی کرد یا سعید اون یکی سعیدو جای عمهش کرد؟؟؟
7- با توجه به سن های یاد شده در داستان بر فرض که الان سعید 20 سالش باشه و اون یکی سعید باید 17 سالش باشه و با توجه به اینکه مامان سعید الان 45 سالشه پس وقتی سعید از سعید 3 سال موچیکتر باشه اون موقع مامان اون سعید که میشه عمه اون سعید که 3 سال از اون سعید که اون موقع 17 سالش بوده … ااااااهههه چییی شد؟!!! اصلا یادم رفت چی می خواستم بگم گور بابای اون سعید و اون سعیئو مامان اون سعیدو عمه لاشی اون سعیدووو اه اه اه!!!

0 ❤️

293353
2011-08-13 04:14:29 +0430 +0430
NA

6 تا قرص و خوب اومدی مامانت خیلی جنده بود که نه به یهو قرص خوردنت گیر داد و نه به 6 تا یهو
می دونی قرص خواب آور چیه واسه چی می خورن
می خوای اول یا تاچیک بزار در این مورد نظر بپرس بعد کس شر بنویس

0 ❤️

293354
2011-08-13 05:39:04 +0430 +0430
NA

kari nadaram ke B GHEIRATI ama estedade dastan nevisi nadari boro jagheto bezan pesar

0 ❤️

293355
2011-08-13 05:49:46 +0430 +0430
NA

شماها چرا افتخار می کنید مادرتون جنده است خاک به سرت بشه فقط توسیه بهت می کنم بری بمیری نیای بگی که داستانت حقیقت است پس ببین بار اول مامانت نیست که داره خیانت به پدرت می کنه یک مقدار دقت کنی دوست پسرای مامانت رو میشناسی X(

0 ❤️

293356
2011-08-13 07:03:42 +0430 +0430
NA

x-( khob bod

0 ❤️

293357
2011-08-13 07:45:36 +0430 +0430
NA

كلا خاك بر سرت! وقتي مامانت سعيد رو موقع 15 سالكي حموم ميكنه بيش تر از اين ازش انتظار نميره!

0 ❤️

293358
2011-08-13 10:03:24 +0430 +0430

آقا سعید پسر گلم حالا که پس از سالها به این واقعیت پی بردی که مامانت جندس باید حقیقتی را بهت بگم . اون روزها که شوهر مادرت باهاش ازدواج کرده بود من رفیق مادرت بودم و مامانت من را خیلی دوست داشت و تو ثمره سکس اون موقع هستی ( برای اثبات ادعام همین بس که تو تک فرزند هستی ) یک شب که داشتم مادرت را از کون میکردم آبم اومد و ریختم تو کون پری ناز ولی اون دوست داشت از جلو جرش بدم اما دیگه حسش نبود به خاطر همین آبکیرم را با یه سرنگ از کونش کشیدم بیرون و با همون سرنگ پری را از جلو ارضا کردم و بخاط واقعی تر شدن سکس محتویات سرنگ را همونجا خالی کردم بعد از چند هفته متوجه شدم بارداره به خاطر اینکه گند ماجرا درنیاد باهاش بهم زدم . پسرم اون موقع دوربین دیجیتال نبود و من کون مادرت را نقاشی میکردم . سعید جان پسر گمشده من دوست دارم راستی من حمید هستم و متاسفم که آب کیر مستعمل برای درست کردن تو استفاده کردم منو ببخش بــــــــــــــــــــا بـــــــــا

0 ❤️

293359
2011-08-13 11:03:21 +0430 +0430
NA

خاک بر سر بی غیرتت میمون . همون اولشو خوندم فهمیدم چی نوشتی دیگه نخوندم

0 ❤️

293360
2011-08-13 11:29:06 +0430 +0430
NA

بعد بعد گفت منم خودمو بشورمو ریم ???

0 ❤️

293361
2011-08-13 13:57:00 +0430 +0430
NA

بچه ها سلام
من واقعا وقتی همچین داستان هایی را می بینم اولا که نمی خونم و دوما خیلی افسوس می خورم که هچین داستان هایی را ایرانی می نویسند که بیشترش هم تقلید از غرب و یه ذره غیرت تو وجودش نیست که ببینه ما ایرانی هستیم نسل آریایی و پاک داریم من بحثم سکس نیست بحثم نوشتن این داستان های چرت و پرت با محارم و مثل این بی غیرت که معلوم نیست اصلا رگ غیرت ایرانی داره یا نه که به خودش اجازه میده مادری که بزرگش کرده …و جوونی که حالا میاد تو این سایت و این داستان می خونه خدا می دونه چه ذهنیتی پیدا میکنه
من از Admin می خوام که دیگه همچین داستانهایی یعنی سکس با محارم و بی غیرت بازی را قرار ندهند

0 ❤️

293362
2011-08-13 15:26:21 +0430 +0430
NA

آخه این مزخرفات چیه سر هم کردی تحویل مردم میدی؟
یه پیرمرد 90 ساله که کیرش شق نمیشه بی شعور
راستی مگه بادبزن رو ویبرست که بلرزه؟
در ضمن خاک تو سرت که اینقدر بی غیرتی :&

0 ❤️

293363
2011-08-13 16:50:52 +0430 +0430
NA

:T
اینارو نوشتی فحشت بدم حالشو ببری میدونم ولی گوش کن اقا حمید سعید …
افرین صد افرین پسر گل و نازنین و مهربان و خوش غیرت (چون تا کار اقا سعد سعید نمیدونم اون مرده تمام شد دویید یتو اتاق که مبادا مامان جونت فکرش پریشون بشه و ارضا نشه) ای جونممممممم شاه پسر
اقا شما گلید باعث افتخار خادانتونید جامعه جهانی به چنین شخصیت با پرستیژی افتخار میکنه
من که در مدح وثنای کار شایسته شما کم اوردم
اه خدای من تحمل عطا کن …؟؟؟؟؟؟؟؟!!!

0 ❤️

293364
2011-08-13 22:43:16 +0430 +0430
NA

Noch Noch Noch ! Jaye Ta’sof Dare ! :| bi namus !
Migam fkr konam to ziadi tablighaye tabarok ro mibini ke hey mgan HAMID
Faghat Yek Sootie Jaleb : Senne Madare Dar hengame Shostane Shushule Hamid 46 sale ! Dar un moghe saeed 12sal dashte ! Hengame sex saeed 26 sal dashte ! Yani 14sal ba’d ! Hala 46 14=60sal ! 3nne madare hamid hengame sex ba saeed :D Pirezan kardi amoo jan ! :D Agar Began Bia ino bekon, 100 milion pulam behet midim, man nemikonamesh :D
jaleb tar az in : dar senne 60salegi size sine 80, kheili ham badane khosh form, taze koonesham larzoon boode ! =))
Yani kiram too in Takhayolatet !
Akh, dasht yadam miraft. TO KE RAST MIGI AMMA KOSSE NANEYE 2ROOGHGOO :D

0 ❤️

293365
2011-08-13 22:57:40 +0430 +0430
NA

Ahan. Senne madareto Ye tor dge ham mishe hesab kard ! :D
senne hamid ro az senne madaresh kam mikonam : 45-26=19
senne Nanat dar hengame tavalode to ! :D 1 salam az 3ne un moghash kam mikonam ke beshe 3ne gaide shodanesh ! Mishe 18sal ! Yani naneye To, too 18salegi be gaa rafte :D Ba’dam Too hamoom 28salesh boode ! :D
dastanet akharate Kos sherie :D

0 ❤️

293366
2011-08-14 05:17:43 +0430 +0430
NA

خاک تو سرت با این تخیل مزخرفت

0 ❤️

293367
2011-08-14 07:42:05 +0430 +0430
NA

آخه عزیزم این تخیلت خیلی کیریه. بابا جون وقتی داستانی از ماماناتون ندارین خوب شر و ور هم ننویسید دیگه

0 ❤️

293368
2011-08-14 13:42:34 +0430 +0430
NA

اولش رو که خوندم فکر کردم اگهی یه جندس برای کار حیف قیمت نداشت

0 ❤️

293369
2011-08-14 16:43:58 +0430 +0430
NA

می دونی فال گوش واستادن خیلی کار بدیه نه نه نه ماشین لباسشویی رو خودت روشن نکنی

0 ❤️

293370
2011-08-14 19:09:25 +0430 +0430
NA

Chizi behet nemigam chon Fohsh ke bara to abnabate pesar!!!
Boro khodeto bokon zire gell.
Bazam benazam gheirate gavmish…
To az heivon ham badtari

0 ❤️

293371
2011-08-14 19:16:39 +0430 +0430
NA

احمقا یعنی چی غیرت وناموس واین کس شعراکه درموردش نظردادین؟باباناسلامتی توقرن21زندگی می کنیم.فکرنمیکردم توسایت سکسی هم همچین آدمای متحجروعقب مونده ای پیدابشه.چه زن چه مردحقشونه باهرکس که میخوان سکس کنن ولذت ببرن بابا یکم ازاین تحجردست بردارین ناسلامتی توقرن21زندگی می کنیم.

0 ❤️

293372
2011-08-14 23:23:15 +0430 +0430

احمقه کی میاد تو خونه مشروب میزاره و میخوره
بی غیرت

0 ❤️

293373
2011-08-14 23:54:47 +0430 +0430
NA

rasti esme nanat ehyanan googosh nabode jaye parinaz looooooooooooooooool

0 ❤️

293374
2011-08-15 01:02:10 +0430 +0430
NA

kiram tu dahanet ba un dastan nevehtanet koskeshe khar khodeto madareto 2 tabaghe gaeedam ghabele tavajohe azizi k dar garne 21 hstan bayad begam mohasebeye sene in kharjende ba akharin formulhaye ekhtera shode anjam shode va ba maghze hich gharne 21 jur dar nemiad dar zemn kiram tu dahane harki az in b bad kosesher benevise bejoz ink tanz bashe

0 ❤️

293375
2011-08-15 01:57:23 +0430 +0430
NA

ای بابا نمیدونم چرا وقتی میبینن 99% بچه ها از این مدل داستانا بدشون میاد و شکایت دارن چرا بازم میزارن تو سایت وااااااااقعا جالبه برام…من خواهش میکنم کسایی که از این داستانای بی ناموسی بدشون میاد برای این که روشون کم بشه کامنت نذارن

0 ❤️

293376
2011-08-15 06:38:38 +0430 +0430
NA

man nemifahmam akhe ye pesare 15 sale vase hamum raftan gerye mikone?!ma ta jaie ke yademun miad,ta 9 salegi ba kasi hamum miraftim taze ba babamun!

0 ❤️

293377
2011-08-15 17:41:39 +0430 +0430
NA

تو نه شرف داری نه غیرت داری ولی یه مامان جنده داری

0 ❤️

293378
2011-08-15 17:58:11 +0430 +0430
NA

عجب عزیزم رو غیرتت یکم کار کن من بهت توهین نمیکنم اما مواظب باش.غیرت مرد اگه نباشه خیلی چیزا از بین میره.

0 ❤️

293380
2011-08-16 08:57:03 +0430 +0430
NA

uou jizz عزیز کاملا باهات موافقم . خوشم می آد می بینم بعضی وقتا آدمهای فهمیده ای هم پیدا می شن که درست فکر می کنن .

0 ❤️

293381
2011-08-16 15:02:17 +0430 +0430
NA

salam man nevisande dastanam kheili kar badi mikonid ke tohin mikonid man kolan alaghei nadaram ke to saitay sexi ozv sham vali vase in ke betonam nazaramo bedam ozv shodam dostan shoma ejbari be khandan dastan nadarid ke fosh midid taze man kheili baram sakht bod ke in dastano neveshtam shoma age be dastan man deghat konid fargh bein dastan vaghei ba takhayoli ro mifahmid .taze ma to khonamon hamishe sharab hast ba aragh armani chon babam migire be on azizi begam ke goft ki to khonash shrab mizare akhe azizm chikar konim teryak khobe bezarim. kolan az hamaton kheili mamnonam ke nazar dadid bebakhshinam ke dastanam kheili mozo sexish kam bod akhe man aslan dost nadashtan dorogh begam vase haminam az aval dastanam naparidam to sex kolan nemidonam chi begam enghade foshaton vasam sangin bod alan ke daram nazar midam vaghean az neveshtan khateram pashimon shodam kheili ham dare dastam milarze vali kolan man hame ensanaro dost daram bi ghirat nistam befahmin chi migam doseton daram hamatono vaghean age harkasi jay man bod chikar mikar?

0 ❤️

293382
2011-08-18 14:12:55 +0430 +0430

اگر میخوای داستان بنویسی اقلا سعی کن املاشو درست بخونی من که نصفشو نفهمیدم چی نوشتی بس که غلط داشتی
عزیزم روی دیکته بیشتر کار کن

0 ❤️

293383
2011-09-06 07:52:00 +0430 +0430
NA

دمت گرم که نرفتی تو اتاق و گذاشتی مادرت حال کنه از این به بعد یک بار داستانت رو چک کن تا غلط املایی نداشته باشی

0 ❤️

293384
2011-09-13 14:29:31 +0430 +0430
NA

اخه تویی که میگی علاقه به نویسندگی وکسشعر سرایی داری چرا از مادرت مایه گذاشتی اینهمه کس های خوشگل وجون تو فامیل و در و همسایه دارید بعد میایی از یه پیر زن بیچاره اونم مادرت . مایه میذاری ودر جواب اون شخصی که بی ناموسی و بی غیرتی نشانه پیشرفت در قرن 21میدونی واقعاکه حیوانات از اینجور افراد ادم ترند اخه کدوم حیوون دیدی به مادری که ازش زاییده شده تجاوز کنه حتی وحشی ترین حیوانات هم به هم خون خودشان تجاوز نمیکنند . من اعتقادی نه به این اسلام کثیف دارم ونه به ادیان چرند دیگه من میگم خداوند به همه ما انسانها عقل وشعور داده که هم دین و هم پیغمبر ما میباشد پس بیشعوری که گائیدن مادری که هم خونته پیشرفت قرن 21 میدونی ریدم تو اون پیشرفتت …پس خوش بحال مادر حیوانات که نه بخاطر پیشرفت و نه بخاطر داستانسرایی توله های بی عقلش هیچ وقت بهش تجاوز نمیشه وکس وکونش بگائیدن نمیره …زنده باد کسهای خشک وبادکرده زیر 30 سال و نفرین بر کسی که حتی شعورش از یه حیوون هم پایینتره

0 ❤️

293385
2011-09-21 18:20:01 +0430 +0430
NA

chi begam akhe be to dayoos khan . . .

0 ❤️

293386
2011-11-08 09:12:09 +0330 +0330
NA

بابا تو دیگ کی هستی
بابا تو دیگ کی هستی
باریکلا به اون نه نه ایی که تو رو جوری تربیت کرده که هیچ وقت تو رویه مادرت نمی ایستی حتی موقع کون دادنش.
قشنگ بود داستانت.منکه میخام مامانتو بکنم

0 ❤️

293387
2014-07-18 13:56:16 +0430 +0430
NA

این قدر غلط املایی داشت که نگو!
تحجر و قرن 21 هیچ ربطی به این نداره که هرکس هر کسی رو دلش خواست بکنه!
اگه اینجوری بود که الان همه مردا کونی بودن و همه زنا جنده( بلا نسبت)
پیشرفت هیچ ربطی به بی بندو باری نداره. یکم فک کن متوجه میشی!
خودتو اصلاح کن، یعنی میخوای بگی خودتو هم سکس محارم میکنی؟(lovekos)
یعنی خودت غیرت و ناموس نمیشناسی؟( طبق گفته خودت:احمقا یعنی چی غیرت وناموس واین کس شعراکه درموردش نظردادین؟)

0 ❤️

293388
2014-07-26 20:24:04 +0430 +0430
NA

ايول عزيز

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها