با عرض سلام وخسته نباشید خدمت تمامی دوستان من اولین بار دارم داستان مینویسم اگه اشتباهی داشتم ببخشید واز دوستانی که میگن دروغه و فوحش میدن هم ممنونم به خاطر نظراتتشون من ساسان 20ساله از یکی از شهر های جنوب کشور هستم من یه مامان دارم به اسم سانازکه فوق العاده سکسی و خوشگله واقعا تا نبینی نمیدونی چی میگم مشخصات مامانم قد170وزن87 سینه95 کون فوق العاده گنده و تاقچه ای و پوستی خیلی خیلی سفید به طوری که بزاریش تو برفا لخت گم میشه با موهای بلوند و خوشگل این مامان من خیلی سکسی میگرده با همه راحته میگه میخنده تو عروسی میرقصه با همه و خلاصه به خودش خیلی میرسه داستان از اونجایی شروع شد که ما میخواستیم بریم عروسی عمو من از صبح تو کاروبار عروسی بودم تا شب که نیومدم تو تالار مامانمم تو ارایشگاه بود که با عروس بیاد تالار بابامم مث همیشه بساط عرق خوریش به راه بود مست مست بود با دوستاش داش میگفت میخندید من وقتی مامانم با عروس وارد تالار شدن شاخ دراوردم چقدر خوشگل و زیبا شده بود موهاش تو صورت با یه ارایش غلیظ با یه لباس یکسره تا زیر زانو که از بغل تا نزدیک بیغ رونش چاک داشت و اون رون توپرش نمایان میشد خیلی زیبا شده بود از پشت کونش به قدری بیرون زده بود میگفتی الانه لباس پاره بشه کونش بزنه بیرون با اون زنجیری که همیشه میبنده به پاش ساق پای سفیدش برق میزد سینه هاش که نگو اگه یه زره لباسو میدادی پایین همش میوفتاد بیرون تو مراسم همش دوتا پسر از اشناهای عروس بودن دنبال مامانم میرفتنو میچرخیدن تا شام خوردیمو همه ریختن وسط و شروع کردن به رقصیدن مامانم تو رقص عربی تبحر خاصی داره بدنش عین زله میلرزه دیجی شروع به اهنگ عربی کرد همه رفتن کنار مامانم با یه شال که بسته بود دور کمرش اومد وسط شروع به رقصیدن کرد که همه فامیل انگشت به دهن مونده بودن کونش همچین میلرزید که من راست کردم چه برسه به بقیه اون دوتا پسر رفتن وسط شروع کردن باهاش رقصیدن که دیگه شد خر تو خر همه رفتن وسط اون وسط من همش حوسم به مامانم بود که قشنگ تو بغل یکی از اون پسرا ولو شده بود پسره هم خوشگل داشت میچسبید بهش کونشو با کیرش میمالوند که من دیدم مامانم یه باره رفت سمت دستشویی ها پره هم رفت دنبالش منم رفتم دنبالشون که بعد از یکی دو دیقه خندیدن با هم رفتن پشت دستشویی ها که منم رفتم پشت یه ماشین دید بزنم که پسره خیلی سریع مامانمو از پشت بغل کرد سینه هاشو از پشت گرفت دراوردو میمالوند که من رفتم جلوتر جوری که نبیننمو صداشونو بشنوم که مامانم همش داشت اه و اوه میکرد ناله میکشید پسره مامانمو خم کرد لباسشو زد بالا کگه کون خوش تراش مامانم بدون حتی یه لکه افتاد بیرون که پسره یه جووووون گفتو شروع کرد به خوردن کون مامانم که مامانم گفت با حالت مستی گفت زود باش الان یکی میاد که پسره گفت چشم جنده خانوم کیرشو دراورد یه کیر کلفت و دراز که بیست سانتی میشد یه باره شورت لامبادا مامانمو زد کنار کرد تو کوس مامانم یه چند دیقه کرد که دراورد کرد تو کون مامانم که جالب اینجابود خیلی راحت رفت داخل یه چندتا تلمبه زد ابشو هم ریخت تو کون مامانم و شلوارشو پوشید لباس مامانمو درست کرد شمارشو هم تو یه کارت داد به مامانم که مامانم گزاشت تو سینه های مامانمو رفت که مامانم خیلی عادی اومد تو عروسی همچی هم عادی بود بعد چند روز مامانم بازم بهش زنگ زد که اگه نظرات خوب بودن بگید تا براتون تعریف کنم فدای کیرو کوساتون
نوشته: ساسان
بیغیرت خاک تو سرت.اولا داستانت کاملا کسشعر و دروغ بود.
دوما راست بگو ساناز کیه که تو کفشی؟
سوما اخرش آبت اومد زود جمش کردی اره؟
چهارما کیر اسب آبی تو کون تو و هرچی بیغیرته که اسم مادرو به زبون میارن
به اون بابای لاشیت میگفتی جای این که شب عروسی عرق بخوره و مست کنه و چشمش تو لنگ و پاچه ی دخترهای چهارده ساله ی فامیل باشه،هوشیار باشه و زنشو جمع کنه که پسرهای چهارده ساله ی فامیل نکننش ?
.
.
.
هرچند تو که خیر سرت هوشیار بودی و دیدی دارن میکننش چه گوهی خوردی که اون میخواست بخوره 🙄
تازه خوشحال هم هستی که سوژه جقت جور شده از این به بعد (wanking)
باشه حالا چون اصرار کردی بیا علی الحساب فدای کیرم شو…
دوستان به اینجور افراد فحش ندید اینها با فحش شنیدن لذت میبرن فقط دیسلایک کنید. البته من با نوع داستان کاری ندارم منظورم بیشتر دور از جون شما احمق فرض کردن خواننده داستان هستش.
اینبار جق در جنوب کشور حادثه افرید.
ای کیر سگ تو مغز تو و کون طاقچه ای مادرت توله شغال
D akhe kirm to selula maqzet vaqti suzhe jaq nadari goh mikhori miyay kos sher migi jnde bi qeyrat asln in dastan kiri por kos sherto nakhundm
Dislike moharem
نخونده دیس لایک…
کیرم تو کونت پفیوز بی غیرت
کیر اون صاحب تالار تو کون ننت که میزاره ننت بیاد تالار عروسی
کیر تو دهن بابات و زنش.و تو که انقد قربون ویر میری
نظر شما چیه؟
دروغگوی عوضی خانم های جنوبی اغلب سبزه هستن بخاطر نژاد و شرایط اقلیمی خانمهای شمالی پوست سفید دا رن دیگه داستانت ارزش نداره بخوام بررسی و دروغهای دیگه اتو درارم کره خر
تخـــــــــــــــماتیک و بر گرفته شده از مغز پراز پهنه یه مجلوق که گویا ننه اش زیاد آدم حسابش نکرده و گوشتای خورشت رو به کل داده به داداش کوچیکه این کونی هم از ننه اش قهر کرده و دیده خوانندگی اشباع شده زده تو کار نویسندگی
اگرباراول داستان می نویسی دیگه ادامه نده، آخه این داستان بودیا خبر جنده بودن مامانت؟
يكي به من بگه معني اين جمله چيه؟
((شمارشو تو يه كارت داد به مامانم كه مامانم گزاشت تو سينه هاي مامانمو رفت كه مامانم خيلي عادي اومد تو عروسي))
شرط ميبندم وقتي داشته اينجارو تايپ ميكرده داشته حركات مجلوقانه اي انجام ميداده.كير خر خرس گريزلي تو كون آدم بيغيرت.به راست يا دروغ بودنش كاري ندارم.مشكل من عادي شدن اين بيغيرتي بين يه سري آدماست.كسي كه مياد اين جقنوشته رو مينويسه و تو ذهنش مرور ميكنه مطمئنا اگه مامانشو واقعا بكنن هم مث كونيا وايميسه جقشو ميزنه.كير رئيس دفتر مشايي تو كونت اي ملجوق بيغيرت.ديسلايك
راستش بگو تا حالا خودت چند بار کردیش کیرم تو جایی که تو در آمدی خودتم کونی
اهل جنوب سفید پوست، موی بلوند و…
ما که حتی یک موردم این مدلی تدیدیم
عمه جنده ۱۷۰ و ۸۷ سکسی نیست بشکه خیار شوره.
تاذهمین جاش خوندم
اخه من با این ملت چیکار کنم
خب برادر من خواهر من دوجنسه ی من
خو گل من خو شمپت خو اخه من به شماها چی بگم؟؟؟
اگه شماهایی که میگین غیرت دارین شماها خودتون واسه چی با این که اسمه داستانو دیدید و میدونستید راجبه مادره اومدید خوندینش؟؟؟
یارو بی غیرته قبول شماهایی که با غیرتین چرا میاین داستانایی رو میخونین که مربوط به مادره؟؟؟
حالا نیاین به خودم بگین که چرا خودت اومدی!
قبول کنین هممون جقی هستیم،هممون یه کرمی نسبت به مادر خودمون داریم که میایم داستانی که میدونیم راجبه مادره میخونین
میخواین فوش بدین…به درک فوش بدین
اما یجوری نگین انگار خودتون خیلی کار درستین،چشم پاکین،جقی نیستین،
ما که جنده هم میخوایم بکنیم رومون نمیشه مستقیم بهش بگیم اونوقت شماها خوارمادرخودتونو راحت میکنید
گذشته از دروغ های گنده، خالی بندی های بسیار، مزخرفات زیاد، غلطای املایی فراوان و اشکالات بی شمار، برام سوال شد که یه جا زر زدی ننهت داشت می رقصید و همه تماشاکنان، انگشت حیرت به دندان گزان و بر سرشان، شاخ های فراوان، رویان، ناگهان با هجوم مردمان،خرتوخر شد؟
پس ننهت هم خره و تو هم کره خری بیش نیستی و… الخ!
یقینا توقعی ازت نیست.
فلذا درخت سپیدار حواله ت بادا ابله بی غیرت بی سواد الدنگ!
من درک نمیکردم چرا بعضیها میان زیر داستانا فحش میدن ولی الان کاملا دلیلش رو متوجه شدم
خاک تو سرت