مامان ما هم جنده از آب درومد...!

1392/01/19

سلام دوستان.ماجرایی که براتون میگم نه داستانه ونه فانتزی سکسی،متاسفانه حقیقته محضه!دقیقا پنجشنبه مورخ5/11/91 اتفاق افتاد،تقریبا 20 روز پیش.من نیما هستم 19 سالمه وامسال دانشجو شدم،یه برادر دارم به اسم مانی که 6 سال ازم کوچیکتره.پدرم کارمنده و هر سه چهار ماه یه بار میره جنوب کشور برای ماموریت کاری وهر بار معمولا بین 10 تا 15 روز کارش طول میکشه،بعدش برمیگرده تهران پیش ما و اما مامانم که دیگه واقعا چندشم میشه بهش بگم مامان! اسمش زیباست،38 سالشه خانه داره و با اینکه 2بار زایمان کرده اندامش اصلا بهم نریخته! سینه های برجسته ،شکم تو رفته ،باسن قلبه ،پوست سفید وبلوری،موهاشم که اغلب اوقات مش میکنه،خلاصه دافیه برا خودش آخه مامانم خیلی قرطیه و واقعا به تیپ و ظاهرش میرسه.متاسفانه پدر مادرم به شدت باهم مشکل دارن تقریبا هر روز تو خونه ما جروبحث ودعوا اتفاق میفته بارها از دهن جفتشون شنیدم که گفتن فقط به خاطر منو مانی دارن همدیگه رو تحمل میکنن! وگرنه حتما از هم طلاق میگرفتن…! تقریبا یک سالی میشد که اخلاق ورفتار مامانم خیلی تغییر کرده بود، خیلی مشکوک میزد،موبایلش خیلی زنگ میخورد وهر بار سعی میکرد یواشکی طوری که ما متوجه نشیم جواب بده ! زمانی که پدرم تهران بود زیاد از خونه بیرون نمیرفت ولی به محضی که بابام میرفت ماموریت دیگه نمیشد زیبا خانومو تو خونه پیدا کرد! خلاصه این رفتاراش باعث شده بود حسابی بهش شک کنم میدونستم حتما یه خبرایی هست، این شد که تصمیم گرفتم هر جوری هست آمار مامانی رو درارم! تا اینکه 30ام دی بابام رفت ماموریت،تمام حواسمو جمع کردم نمیخاستم این فرصتو از دست بدم! همون روز عصر مامانم داشت آشپزی میکرد که موبایلش زنگ خورد گوشیشو برداشت ورفت تواطاق خودشون منم تیز پریدم پشت در اطاق ،خوشبختانه درو کامل نبسته بود ومن تونستم حرفاشو درست بشنوم.داشت بایه مردی به اسم اکبر حرف میزد،اولش کلی قربون صدقه هم رفتن بعدش مامانم گفت:نه اکبر جون فردا نمیتونم،آخه پریودم…هاهاهاها…نه به خدا جدی میگم،پریودم…آره آره پنجشنبه باشه عالیه…قول نمیدم ولی اگه پسرای خوبی باشین شاید شبم بمونم…هاهاها…،راستی فقط توئو مهرانی دیگه؟!! اگه کس دیگه ای باشه شاکی میشما!! هاها …باشه گلم،فعلا بای! من تیز از پا دری اطاق پریدم روی مبل ولو شدم مامانمم اومد بیرون ورفت سراغ آشپزیش.نمیتونید تصور کنید تو اون لحظه چه حسی داشتم!مخم کامل هنگ کرده بود!!خدایا اکبر کیه دیگه؟؟؟ مهران کدومه؟؟؟ پنجشنبه چه خبره؟؟؟ داشتم دیوونه میشدم!خلاصه روز پنجشنبه فرا رسید!مامانم قبل از ظهر رفت حموم بعد از یکی دو ساعت اومد بیرون ،معلوم بود حسابی به خودش صفا داده!! بعد رفت نشست جلوی آینه وشروع کرد به آرایش کردن منم تو این فاصله نهارمو خوردم لباسامو پوشیدم ورفتم پیش مامانم بهش گفتم کاری نداری مامانی؟ من دارم میرم پیش یکی از بچه ها باهم درس بخونیم با اجازتون ماشینم میبرم،مامانم گفت باشه پسرم برو فقط وقتی برگشتی احتمالا من نیستم میخام برم کرج یه سری به خاله شیرین(از دوستای مامانم)بزنم سعی میکنم شب برگردم ولی اگه یه وقت دیر شد شب میمونم فردا صبح برمیگردم،غذا تو یخچال هست برگشتی با مانی شامتونو بخورین و بخوابین،باشه گلم؟ منم با یه لحن لوس گفتم باشه مامان جان شما خیالتون راحت باشه! خداحافظی کردم اومدم تو پارکینگ ماشینو روشن کردم ،اومدم بیرون حدودا 100 متر بالاتر ماشینو خاموش کردم وچشم دوختم به در ساختمونمون که کی مادرم میاد بیرون؟ ساعت دقیق 3 ظهر بود،تقریبا یک ساعت شد که منتظر بودم تااینکه یه ماشین آزرای سفید رنگ ازکنارم رد شد که دونفر مرد توش نشسته بودن،تقریبا 20 متر جلوتر از در خونمون نگه داشتن بعد از چند لحظه دیدم مامان جونم از ساختمون اومد بیرون با یه سرو تیپ کاملا جنده ایی!! رفت وسوار آزرا شد وراه افتادن.منم پشت سرشون راه افتادم خیلی مراقب بودم که متوجه نشن بعد از نیم ساعت جلوی یه سوپر مارکت نگه داشتن که یهو دیدم دوتا غول بیابونی از ماشین پیاده شدن!! سنشون بین 30 تا 35 سال میخورد،قد جفتشون بالای 190 هیکل بدن سازی خفن،بازوهاشون از کله من بزرگتر بود خلاصه ریدم به خودم!رفتن تو مغازه وبا یه کیسه خوراکی اومدن بیرون چیپس ماست دلستر … تقریبا ساعت 6 غروب بود که رسیدیم جلوی در یه باغ بزرگ حوالی کرج اسم اون منطقه رو بلد نیستم پر بود از باغهای خیلی بزرگ.جلوی در یه باغ نگه داشتن،یکیشون درو باز کرد ورفتن تو منم یه نیم ساعتی همونجا تو ماشین نشسته بودم وبه در باغ چشم دوخته بودم،اصلا نمیدونستم چکار باید بکنم بالاخره دلو زدم به دریا با خودم گفتم هرچه باداباد!! ماشینو پارک کردم رفتم پشت دیوار باغ با هر مصیبتی بود خودمو از دیوار کشیدم بالا وپریدم تو باغ هوا کاملا تاریک شده بود هیچ نوری نبود جز نور یه خونه ویلایی که وسط باغ بود.داشتم از ترس سکته میکردم یواش یواش به سمت ویلا حرکت کردم رسیدم به ویلا،یه بالکن یک متری داشت آروم خزیدم روی بالکن درست زیر پنجره ،صدای حرف زدنشون میومد،قلبم داشت از دهنم میومد بیرون .آروم آروم آروم سرمو بردم بالا دیدم دوتا پسرا دراز کشیدن رو زمین،جلوشون بساط مشروب پهن بود یه شیشه ویسکی با کلی مزه…تقریبا لخت بودن هر کدوم فقط یه شرت هفتی پاشون بود.واقعا بدنای قشنگی داشتن پوست جفتشون برنزه بود یکیشون یه خالکوبی رو دستش داش که بعد فهمیدم اسمش اکبرست و اون یکی مهرانه.از مامانم خبری نبود! بعد از چند لحظه اکبر داد زد زیبا جون کجایی ؟بیا دیگه جیگر طلا! تو همین لحظه در یکی از اطاقها بازشد و مامانم اومد بیرون،وااااای خدای من !!! چی میدیدم؟! مامانم یه لباس سفید حریری تنش بود که شرتو سوتین قرمزش کامل معلوم بود یه کفش پاشنه دار قرمزم پاش بود با دیدن این صحنه راستش خودمم راست کردم چون بینهایت سکسی شده بود ،مثل زنایی که تو فیلم سوپرا هستن!! اومد و کنار اکبر نشست اول یه لب کوچیک ازهم گرفتن بعد مهران ساقی شد شروع کرد پیکا رو پر کردن.حسابی مست کردن مخصوصا مامانم! بالاخره آقااکبر عملیاتو شروع کرد! آخرین پیکو رفتن بالا بعد اکبر دستشو انداخت دور گردن مامانم برد نزدیک وشروع کردن به لب گرفتن از هم. یه دست اکبر لای موهای مامانم بود و اون دستش روی سینه های مادرم،مهران هم اومد کمک اکبر ، نشست سمت دیگه مادرم ،دوتا بند لباسشو داد پایین سوتینشم باز کرد و شروع کرد به خوردن سینه هاش، حالا نخور کی بخور ! همزمان کوس مادرمم میمالیدن مادرم با دوتا دستاش موهاشونو چنگ میزد ،صدای آخ واوخ مامانم تو کل ویلا پیچیده بود،بعد از چند دقیقه پاشدن سرپا مادرم دوزانو نشست جلوشون ،کیراشونو داراوردن وای خدای من چقدر بزرگ بودن کیراشون!مادرم شروع کرد به ساک زدن،یه کم برای این یه کم برای اون ،یه کم برا این یه کم برا اون! کاملا حرفه ای مثل فیلم سوپرا !! خایه های جفتشونو لیس میزد همش میگفت جووووووون فدای این کیراتون بشم امشب باید جرم بدید!! بعد بلندش کردن نشوندن روی مبل،اکبر شرتشو کشید پایین یه کم کسشو خورد بعد کیرشو تا ته کرد تو کس مادرم، پاهاشو داد بالا وشروع کرد به تلمبه زدن!یه جور تلمبه میزد که انگار قاتل پدرشو گیر آوورده!! بعد جاشو با مهران عوض کرد مادرم فقط آخ و اووووف میکرد معلوم بود خیلی بهش حال میده! تقریبا نیم ساعت داشتن رو کسش تلمبه میزدن. مادرم دیگه ااکبر شده بود گفت بسه دیگه بچه ها کسمو پاره کردید! با این حرفش یه دفعه اکبر قاطی کرد! یه سیلی محکم زد تو گوش مادرم گفت خفه شو جنده حالا حالاها باهات کار داریم! مادرم که شوکه شده بود داد زد چته وحشی؟؟! اکبر موهای مامانمو گرفت تومشتش وکشون کشون بردش تا وسط سالن مادرم جیغ میکشید گریه میکرد میگفت ولم کنید دیگه،تورو خدا ، دارم میمیرم! اکبر به مهران گفت بخواب رو زمین مهران خوابید کیرشو داد بالا بعد اکبر به مادرم گفت با کس بشین روش ،مادرمم هم که چاره ایی جز اطاعت نداشت با کس نشست رو کیر مهران شروع کرد براش تلمبه زدن اکبرم از پشت چاک کون ماردمو بازکرد ،یه تف انداخت رو سوراخ کونش و کیرشو تا ته کرد تو کون مادرم. مادرم از شدت درد نمتونست نفس بکشه وفقط ناله میکرد،سینه های مادرم تو دستای مهران بود اکبر هم از پشت موهاشو میکشید و هرازگاهی یه سیلی میزد تو صورتش،چند دقیه همینطوری از جلو وعقب مادرمو گاییدن دیگه داشتن ااکبر میشدن،کیرشونو کشیون بیرون،پا شدن سرپا مامانمو دوزانو نشوندن جلوشون،مادرم صورتشو داده بود بالا،چشماش ودهنش بسته بود،اکبر داد زد دهنتو باز کن…گفتم باز کن…آهان،زبونتو درار بیرون…حالا خوب شد…!بعد از چند لحظه جق زدن دوتایی ااکبر شدن وتمام آبشونو خالی کردن رو صورت وتو دهن مادرم .دهن مادرم پر شده بود از آب کیر آقایون!! اکبر ومهران ولو شدن روی زمین،مادرم بلند شد و تلو تلو خوران رفت سمت دستشویی…اینجا بود که به خودم اومدم،مثل چوب خشک شده بودم!آروم فلنگو بستم ،از روی دیوار پریم بیرون ،نشستم پشت ماشینو گازشو گرفتم سمت خونه.نمیدونم اونشب تا صبح چند باره دیگه مادرمو گاییدن،آخه فرداش حوالی ظهر بود که مامانم با یه حال نزار برگشت خونه…! تو این چند روز که از این ماجرا میگذره چیز خاصی ازش ندیدم.فکر کنم فعلا داره به کسو کونش استراحت میده…!!

نوشته: نیما


👍 2
👎 1
321896 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

373404
2013-04-08 16:46:49 +0430 +0430
hjh

اين ديگه آخرشه

0 ❤️

373405
2013-04-08 16:54:07 +0430 +0430
NA

:| لجن

1 ❤️

373406
2013-04-08 16:56:40 +0430 +0430
NA

فیلم سکسی زیاد دیدی توهم زدی

0 ❤️

373407
2013-04-08 16:59:27 +0430 +0430
NA

از رو کدوم فیلم سکسی این داستانو نوشتی راستشو بگو
پسر خوب ادم پشت سر مادرش بد نمیگه تو که داشتی خالی میبستی حداقل یکی دیگرو میگفتی

0 ❤️

373408
2013-04-08 17:02:45 +0430 +0430
NA

مشخصه وقتی داری از کس دادنه ننت میگی و لذت میبری دروغه وگرنه غیرت نشون میدادی بی ناموسه کسکش . حرومزاده .
کیر خرس تو کون ننت
کیره شغال تو کون بابای جاکشت
کیره اکبر تو کون خودت
سیم لخت حامل جریان برق تو کونت
مادرت به عرض تو کونت

0 ❤️

373409
2013-04-08 17:04:34 +0430 +0430

خودتم یه سبخ بهش بزن حیفه نیما جون

0 ❤️

373411
2013-04-08 18:03:22 +0430 +0430

من باور میکنم که مامانت جندگی میکرده اما یه جاهایشو انگار بزرگ نمایی کردی داستانت هیجان پیدا کنه ، اما اشکاا نداره درک ادنم از زندگی اینه دیگه تو نمیتونی کاریش کنی ففط دعا کن زندگیتون منفجر نشه

0 ❤️

373412
2013-04-08 18:08:48 +0430 +0430
NA

ترکیییییییییییییییییییدم از خنده.هرانچه گفتی به توان n از طرف من به نویسنده داستان

0 ❤️

373414
2013-04-08 18:45:41 +0430 +0430
NA

سازمان جهانی بهداشت با توجه به تحقیقات مفصل دانشمندان مرتبط باآن سازمان به کشورمان توصیه نمود …به دلیل اثر بخشی زیاد وتوهم زایی بیمارگونه انواع مواد بهداشتی لغزنده اهم از صابون وشامپو ونرم کننده و …بر روی جوانان ایرانی تا صد سال آینده این مواد را ازفهرست اقلا م خانواده ها حذف وبه جای آنها از گل مخلوط با نمک وادویه جات سوزاننده استفاده نمایند…جلق زدن عامل اصلی عقب ماندگی جوانان خصوصا افراد مذکر میگردد

0 ❤️

373415
2013-04-08 18:58:52 +0430 +0430
NA

"مادرم دیگه ااکبر شده بود گفت بسه ", “دیگه داشتن ااکبر میشدن،” و “دوتایی ااکبر شدن وتمام آبشونو خالی کردن” دقیقا یعنی چی؟
ااکبر شدن رو یکی برای من معنی کنه لطفا.

0 ❤️

373416
2013-04-08 18:58:59 +0430 +0430
NA

من نمیدونم چرا بابای این داستان نویسها همشون یا ماموریت میرن یا با مامان میرن شهرستان

0 ❤️

373417
2013-04-08 19:33:51 +0430 +0430
NA

سازمان جهانی جنده ها باید جایزه خوبی به مادرت بده به خاطر این همه پشت کاری که داره اگه ماهم حال بخوایم بهمون میده لطفا یه پرس و جوی کن ببین چی میگه دمت گرم

0 ❤️

373418
2013-04-08 20:21:34 +0430 +0430
NA

مادر تو قبل از پس انداختنت جنده بوده .مطمین باش .ولی ازش بپرس که پسر اکبری یا اصغر.بلاخره باید بدونی که بابات کیه.

0 ❤️

373419
2013-04-08 21:43:29 +0430 +0430
NA

تو دختری بعدش شق هم میکنی با دیدن صحنه ها عجببببببب

0 ❤️

373421
2013-04-08 22:03:58 +0430 +0430
NA

با شیر جوان کاملا موافقم.

بی شخصیت .

0 ❤️

373422
2013-04-08 23:37:20 +0430 +0430
NA

نمی دونم چرا هر کی داستان تعریف میکنه که ننم کردن یا زنم کردن و داستان پیگیری میکنه میبینه یه ازرای سفید با دو تا جوان ورزشکار رو میبینه شک ندارم چرت گفتی

0 ❤️

373423
2013-04-09 00:46:28 +0430 +0430
NA

وقتي پدرت نكنه مادرت ميشه جنده(|:
از اين بهتر هم نميشه از مامانت انتظار كشيد ;)

0 ❤️

373424
2013-04-09 00:51:03 +0430 +0430

خوب از در ميوندي بيرون چرا از ديوار؟؟؟ :))

0 ❤️

373425
2013-04-09 01:19:31 +0430 +0430
NA

باز خوب بود مثه بقیه داستانها تو هم بهشون اضافه نشدی…

0 ❤️

373426
2013-04-09 01:23:04 +0430 +0430
NA

شکلک خنده رو چطوری باید بذارم؟؟؟؟؟؟

مردم از خنده

0 ❤️

373427
2013-04-09 01:30:50 +0430 +0430
NA

rast ya doroogh fargi nadare hayejan nadasht

0 ❤️

373428
2013-04-09 01:33:43 +0430 +0430
NA

هیچ نظری ندارم بهت امتیاز دادم اما…

0 ❤️

373430
2013-04-09 01:57:34 +0430 +0430
NA

:? :? :? :? :? بی غیرت من جای تو بودم اول مامانم مو میکردم بعدش مثل سگ میریدم به هیکلش هر چقدم با بابام مشکل داشته باشه ننه شما دیگه جندگی رو به بالترین حد رسودن

0 ❤️

373431
2013-04-09 02:24:06 +0430 +0430
NA

دقیقا اخر داستانت معلوم شد توهم زدی گوساله سیلی زدنو اضافه نمیکردی تقریبا به حقیقت نزدیک میشدی اومدی سکس وخشونت وقاطی کردی معلوم شد تو هم همون داستان نویس اصلی سایتی فقط با اسم دیگه ان تو روحت

0 ❤️

373432
2013-04-09 02:28:49 +0430 +0430
NA

بچه ها توجه كردين …
اينايي كه در باره مادرشون مينويسن همشون باباشون كارمنده وميره ماموريت
اخه ازارا توكونت جلقوي بز…حداقل اينقد تابلو نمينوشتي تابلوي بانك صادرات توكونت عوضي خرفت

0 ❤️

373433
2013-04-09 03:39:43 +0430 +0430
NA

#o جالب بود اما پايان خوبي نداشت

0 ❤️

373434
2013-04-09 03:39:59 +0430 +0430
NA

چ حسی داشتی وقتی داشتی داستان رو می نوشتی؟
عزیز من کمتر جق بزن برات بده شبا کابوس می بینی از این کس و شعرا می نویسی؟

0 ❤️

373435
2013-04-09 03:56:20 +0430 +0430
NA

خاک برسر گاگولت کنن که به مادرتم تهمت میزنی
واقعا خجالت نمیکشی ؟ حالا گیریم که مادرت اینجوریه ، باید بیای به همه بگی ؟
فقط کلمه ی مادر ارزشش از هزارتا مثل تو بالاتره روانـــی
بازم بنویسی خودم جرت میدم

0 ❤️

373436
2013-04-09 04:23:54 +0430 +0430
NA

آخه بیشعور چرا با احساسات مردم بازی میکنی؟
فحش نمیدم چون عارم میاد به تو که یه آشغالی حرفی بزنم.
اگه داستانت واقعیه آخه بیشرف چرا نرفتی به پلیس خبر بدی بدبخت پدرت اگه سگ نگه میداشت بهتر از تو بود.
اگه دروغ بود بهت میگم سعی کن دیگه ننویسی.

0 ❤️

373437
2013-04-09 04:36:29 +0430 +0430
NA

آخه بیشعور چرا با احساسات مردم بازی میکنی؟
فحش نمیدم چون عارم میاد به تو که یه آشغالی حرفی بزنم.
اگه داستانت واقعیه آخه بیشرف چرا نرفتی به پلیس خبر بدی بدبخت پدرت اگه سگ نگه میداشت بهتر از تو بود.
اگه دروغ بود بهت میگم سعی کن دیگه ننویسی.

0 ❤️

373438
2013-04-09 04:43:14 +0430 +0430
NA

دیگه واقعأآخرهرچی بی ناموسوکسکشه تویی

0 ❤️

373439
2013-04-09 05:03:39 +0430 +0430
NA

باید کیرتو با قیچی بچینم، بعد جلوت رنده ش کنم بعد بریزنم تو روغن مخصوص سرخ کردنی با پیاز تفتش بدم، بعد بدم خودت بخوری تا دیگه از این گوه ها نخوری، کلاغ جلقی

0 ❤️

373440
2013-04-09 05:12:05 +0430 +0430
NA

اگه ادعای غیرت و مردی سرت میشه بجای تماشا و تعریف کردن یه کاری میکردی بدبخت!

درضمن اون " ااکبر " یعنی چی؟!

0 ❤️

373441
2013-04-09 05:13:43 +0430 +0430
NA

تخیل زدی

0 ❤️

373442
2013-04-09 05:34:13 +0430 +0430
NA

مادرم مادرای قدیم…

0 ❤️

373445
2013-04-09 06:57:30 +0430 +0430
NA

با حامد موافقم

0 ❤️

373446
2013-04-09 06:58:51 +0430 +0430
NA

کس مشنگ اونی داداش کونیت چی شد پس ؟
اون تنها موند روت کیر یادت رفت
بعدش معلومه سنت کمه کس نکردی همش تو کف مامانتی بدبخت !!!

0 ❤️

373447
2013-04-09 07:04:57 +0430 +0430
NA

اصن من ریدم دهن تو .اون جنده ای که داستانشو گفتی ننته بی غیرت دیوس

0 ❤️

373448
2013-04-09 07:07:09 +0430 +0430
NA

خاک تو سر اونایی که در مورد مادراشون از این خیالا میکنن

0 ❤️

373449
2013-04-09 07:13:36 +0430 +0430
NA

نگاه کن پسر خوب خواهشن در مورد سکس با محارم ننویس برا خودت میگم بچه ها که از خجالتت در اومدن دیگه خودت ب خودت بیا و ببین چه خبره

0 ❤️

373450
2013-04-09 07:18:43 +0430 +0430
NA

عزیزم آنچه کیر از این برادران هست در کونت شیطان پرست هرزه گو فیلم سکسی دیدی به خودت ریدی چرت می پرونی دیوس

0 ❤️

373451
2013-04-09 07:38:20 +0430 +0430
NA

زیادی جزئیات تعریف کردی زاییده ذهن خودته

0 ❤️

373453
2013-04-09 07:48:26 +0430 +0430
NA

کملا مشخص رفته فیلم سکسی دیده بد دیده خودشو جای مردا جا بزنه تابلو هست و مونده چی بگه ار ننش مایه گذاشته
ادم بره داستان جق زدنش رو با کون مرغ منجمد تعریف کنه اما داستان سکس مادرش رو نگه حتی واقعیت

0 ❤️

373454
2013-04-09 08:46:00 +0430 +0430
NA

یکی بگه “ااکبر” چه کوفتیه.بیشرف هرزه مادر حرمت داره.نفهم،بفهم!

0 ❤️

373457
2013-04-09 09:18:10 +0430 +0430
NA

خب حتما میخوای داستان سکسی بعدیت رو راجع به خواهرت بنویسی، آره؟

0 ❤️

373459
2013-04-09 09:20:12 +0430 +0430
NA

خب حتما میخوای داستان سکسی بعدیت رو راجع به خواهرت بنویسی، آره؟ :/ :W

0 ❤️

373462
2013-04-09 10:28:58 +0430 +0430
NA

اگر داستانت راسته ننت هم جنده از اب در اومده هم اسگول
اخه کی جلو خونشون قرار میزاره ؟؟؟!!!
اصلا شوهرش رفته و برنمیگرده دو تا پسراش که خودتیو داداشت مگه هویجین ؟؟؟!!!
تمرین کن رو دروغات پسرم …

0 ❤️

373463
2013-04-09 11:17:56 +0430 +0430
NA

:| :| :| :| :| من نمیدونم چی بگم :/ واقعا نمیدونم چی بگم فقط متاسفم که وایسادی و نگاه کردی دوستان داستان یا تخیلی یا اینکه ایشون بی غیرت طی داستان معلومه که هی مامان جونم میگه اگر از این حرکت بدش میومد میگفت مادر نکبتم یا اصطلاحات دیگر خلاصه ایشون واقعا نمیتونستن کاری کنن ولی درست نبود بعد از اون ماجرا حتی به روی مادر شون هم نیارن مرسی که گوش کردین :X

0 ❤️

373464
2013-04-09 11:21:08 +0430 +0430

دروغ گفتنم بلد نيستي

0 ❤️

373465
2013-04-09 11:41:11 +0430 +0430
NA

shookhi mikoni?

0 ❤️

373466
2013-04-09 11:54:07 +0430 +0430
NA

خیلی درپید بود…

0 ❤️

373467
2013-04-09 12:02:56 +0430 +0430

بیچاره حداقل یه فیلمی مدرکی چیزی میگرفتی که یه روز به دردت بخوره.حتما ا خودت میگی به چه دردت میخرد فیلمش؟خب خره مثلا اگه فیلمشو داشتی میزاشتی رووب ما باورمون میشد حرفت.بعدشم پدر بیچارت چه گناهی کرده که مادرت اینقد جندس.واقعا دلم بهحالت سوخت تو بد وضعیتی هستی(البته اگه داستانت واقی بوده باشه اگه هم دروغکیه کیر خودم تو کس و کون مامانت)

0 ❤️

373468
2013-04-09 13:03:38 +0430 +0430
NA

مامانت جنده هست

0 ❤️

373469
2013-04-09 13:30:34 +0430 +0430
NA

فقط تعریفات از مامانت خوب بود. بیشتر تلاش کن

0 ❤️

373471
2013-04-09 14:16:59 +0430 +0430

به همین راحتی؟میخای باور کنیم .
برو بچ اگه توجه کنین اول داستان میگه این قضیه دقیقا یازدهم مرداد ماه اتفاق افتاده. بعد که میخاد قضیه رو تعریف کنه میگه سیم دی ماه بود که گوشی مامانم زنگ خوردو قرارو به پنجشبه گذاشتن. واقعا جوونم جونای قدیم که کسی نمیتونست به ناموسشون بیجا نگا کنه. بعضی از ادما واقعا از سگ خیلی پسترن. وقتی یه سگ یه نفر بخواد به صاحبش دس بزنه طرفو پاره میکنن بعد یه سری ادما دوس دارن مادراشون توسط بقیه گائیده بشنو میان مدلشو به اسم داستان تحویل جوون مخ گوزیده مردم میدن. واقعا که.

0 ❤️

373472
2013-04-09 14:23:16 +0430 +0430
NA

ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﯾﺰ ﯾﭽﯿﺰ ﻣﯿﮕﻢ ﺍﻭﯾﺰﻩ ﯼ ﮐﻮﻧﺖ ﮐﻦ.ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﻨﻮﯾﺲ.ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻈﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻪ ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺷﻪ.ﭘﺲ ﺍﮔﻪ ﯾﺒﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﻨﻮﯾﺴﯽ ﻣﯿﺎﻡ ﺗﻮﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺗﻮﺍﻡ ﺑﻪ ﮐﻮﻧﺖ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﺑﺪﯼ.ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻨﻮﯾﺲ

0 ❤️

373473
2013-04-09 15:35:47 +0430 +0430
NA

خداییش خایه هام جفت شد خدا بهت صبر بده . البته اگر راست گفته باشی.

0 ❤️

373474
2013-04-09 15:55:58 +0430 +0430
NA

شك ندارم تو هم بچه بابات نيستى, از مامانت بپرس ببين تخم تو رو تو كدوم باغ و كى كاشته! آره عزيزم برو باباى واقعيتو پيدا كن

0 ❤️

373475
2013-04-09 15:56:30 +0430 +0430
NA

حالم از تو و کثافتایی مثل تو بهم میخوره لجن

0 ❤️

373476
2013-04-09 16:18:28 +0430 +0430
NA

آنچه که لازم بود بگم رو دوستان مرحمت فرمودند…

0 ❤️

373477
2013-04-09 17:22:09 +0430 +0430

با سلام خدمت تک تک بچه های شهوانی
خیلی دلم برای سایت و بچه هاش تنگ شده بودخوشحالم بازم شما دوستان رو میبینم شیرجوان خوبی ؟ پروازی عزیز شما همینطور راستی بقیه بچه های قدیمی کجان؟
خیلی خوشحالم که دوباره تو سایت شهوانی ام :D :D <):)

0 ❤️

373478
2013-04-09 17:34:33 +0430 +0430
NA

madareto radif kon age rast migi jendast

0 ❤️

373479
2013-04-09 18:57:15 +0430 +0430
NA

به کجا داریم می ریم . 1- بفهمید اسم مادر یعنی همه دنیا من از دست دادمش خدا یرای همتون نگه داردش 2-خجالت نکشیدی از مادر گفتی همونی که همه چیشو فدا کرده تا به اینج رسیدی 3- فحش نمی دم چون ارزششو نداری آدم به کسی فحش می ده که غیرت داشته باشه 4- من به جات بودم همونجا همه رو آتیش می زدن بعد خودم 5-دعا می کنم یک کس گیرت بیاد که دیگه این افکارو بریزی دور بدبخت

0 ❤️

373480
2013-04-09 18:57:19 +0430 +0430
NA

معلومه که خیلی کون دادی بی غیرت خالی بند

0 ❤️

373481
2013-04-10 03:02:08 +0430 +0430
NA

بل فرضم راست میگی ده آخه کونی جاکش مگه نگفتی مامانت داره باباتو به خاطره شماها تحمل میکنه پس هر گوهی بخوره حق داره تو هم بگرد یه کس خوب پیدا کن دستت بند شه نشینی اینجوری کسشعر بگی محض احتیاط اگه داستانت دروغه کیر خر تو کس کون ننت =)) =))

0 ❤️

373482
2013-04-10 03:29:35 +0430 +0430
NA

boy_sheytoon
آقا ما چاکر شما هستیم. چند وقت نبودی. درسته?
واقعا که جای خیلی از دوستان قدیمی خالیه.

0 ❤️

373483
2013-04-10 05:22:04 +0430 +0430
NA

بقول بچه های استادیومی

واویلا واویلا نیما کس ننت …واویلا واویلا نیما کس ننت …

0 ❤️

373484
2013-04-10 06:28:31 +0430 +0430
NA

آخه کی دادن مادرش و اینقدر با هیجان نگاه می کنه
خالی بند :))

0 ❤️

373485
2013-04-10 07:27:33 +0430 +0430
NA

این حرفا بیخیال شماره مامانتو بده بیام زیباجوون و خودتو با هم بگام

0 ❤️

373487
2013-04-10 07:58:14 +0430 +0430
NA

kos maghz kos sher nanewis :-D

0 ❤️

373488
2013-04-10 08:03:05 +0430 +0430
NA

اعوذ بالله من الشیطان رجیم «بسم الله الرحمن الرحیم»

0 ❤️

373489
2013-04-10 08:19:04 +0430 +0430
NA

خیلی عالی بود میشه شماره مامانتو واسم بذاری می خوام بکنمش قول میدم جرش ندم
حتی می تونی توام بیای

0 ❤️

373490
2013-04-10 11:59:13 +0430 +0430
NA

آقايون به مامانا توهين نكنيد اين كه نشد داستان

0 ❤️

373492
2013-04-10 14:32:51 +0430 +0430
NA

خدایا … خداوندا تو را به آن جمله ای که گفتی O:) :
اگر کسی به ناموس محرمش (خواهر ، مادر ، خاله و …) نگاه بد و هوسانه کند من رنگ بهشت را به اوا نشان نخواهم داد … ( البته من روانترش رو گفتم ) [(
ما را از شر این کس مغزها رها گردان … =D>
دوستان اگه موافقید آمین یادتون نره … ;;)

0 ❤️

373494
2013-04-10 14:35:47 +0430 +0430
NA

خدایا … خداوندا تو را به آن جمله ای که گفتی O:) :
اگر کسی به ناموس محرمش (خواهر ، مادر ، خاله و …) نگاه بد و هوسانه کند من رنگ بهشت را به اوا نشان نخواهم داد … ( البته من روانترش رو گفتم ) [(
ما را از شر این کس مغزها رها گردان … =D>
دوستان اگه موافقید آمین یادتون نره … ;;)

0 ❤️

373495
2013-04-10 15:55:11 +0430 +0430
NA

از همچین مادری پس انداختن یه پسر به این بی غیرتی کار سختی نیست
خاک بر سر بی غیرتت

0 ❤️

373496
2013-04-10 16:13:05 +0430 +0430
NA

فقط بیا بگو “ااکبر” یعنی چی.

0 ❤️

373497
2013-04-11 01:25:47 +0430 +0430
NA

Madareto gaeidam koskeshe madar jende koslise bache kunie harum zade bi qeyrat

0 ❤️

373498
2013-04-11 15:50:54 +0430 +0430
NA

اخ ااااکبر شدم
ها ها ها
یعنی چی؟باو کف کردیم یکی بگه اکبریعنی چی؟

0 ❤️

373500
2013-04-23 06:41:27 +0430 +0430
NA

شاید بدبخت راست بگه!
چون یه دوستی داشتم (خدا رحمتش کنه کلی خندمون مینداخت خیلی باحال بود)، همین ماجرا براش پیش اومده بود (ینی بعدا فهمیدیم)،منتها وقتی فهمیده بود مادر خودشو با چاقو تیکه پاره کرد و سرش رو بریده بود بعدشم خودشو دار زده بود!!!

0 ❤️

373501
2013-10-27 06:00:19 +0330 +0330
NA

کیرم تو ناموست محارم ننویس

0 ❤️

533172
2016-03-12 15:54:57 +0330 +0330

پامانت معتاده اونم معتاده اکبری (erection)
بیار ما هم بکنیمش تا بفهمیم جندس یا کونده (clap)
دوس داشتی بیار تا جلو خودت بکنیمش (preved)

0 ❤️

554622
2016-09-02 07:28:23 +0430 +0430

زین پس به جاب واژه ی ارضا شدن میگیم ااکبر شدن ? ? ? ? ? ? ? ?

0 ❤️

562517
2016-10-28 23:34:10 +0330 +0330

خخخخخ ااکبر
بابا اسم شخصیت داستان رضا بوده، دوستمون اومده عوضش کنه به اکبر، جاهایی که ارضا داشته شده ااکبر

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها