سلام اسم من شهرام آخر تابستون قرار شد منو مامان و بابا بريم دبي دو روز قبل سفر بابا كارش زياد شدو قرار شد من و مامان با هم بريم تو دبي به منو مامان يك اتاق دادن مامان من يك زن 50 ساله سينهاش 85 كونش اندازه يك طبل روناي كشيده هيكل خوبي داره تا رسيديم مامان مانتو شلوارشو در اورد يك سارافن يك سره تا سر روناش تنش كرد نصف از سينهاش بيرون بود روناش سفيد سفيدشم افتاده بودن بيرون منم يك شلوارك تنم كردمو ديدم مامان با همون لباس كيفش و برداشت رفت جلو در منم اخمام رفت تو هم و ازش خواستم يك لباس مناسب تر تنش كن اونم كفت عزيزم ميخواي غيرتي بازي در بياري همين الان بريم ايران من دوست دارم اينجا ازادي راحت باشم با اين حرف مامان كيرم تكون خوردو حس سكسي بهم دست داد رفتيم بيرون همه روناي مامان ديد ميزدن موقع نشستن تو تاكسي لباسش عقب ميرفت شورت توري قرمزش ديده ميشد أما مامان اهميت نمي داد شب با مامان كلي ابحو خورديم نفمي دم كي خوابيديم صبح مامان منو صدا كرد ديدم مامان با يك حوله دورش كه فقط سينه و كسش معلوم نيست منو بوسيد كفت زود باش مهين جون اومده دنبال ما(دوست قديمي مامانم) اون تو دبي زن يك عرب خر مايه شده بود ما رفتيم تو لابي مهين ما رو با خودش برد يك دوري تو شهر زديم و دوباره ما رو اورد هتل و واسه شب مارو دعوت كرد خونش يك مهموني داشتن غروب مامان شروع كرد حاضر شدن يك جوراب شلواري نازك مشكي با لباس شب كوتاه تا بالاي زانوش تنش كرد و ارايش غليظى ام كرد اماده شد با تاكسي رفتيم اونجا رسيدم دم خونشون ديديم يك خونه ويلايي لوكس در زديم مهين جون اومد اونم با يك لباس شب لختي ما رو برد تو تقريبا بيستاي مهمون داشتن شوهر مهين اسمش ناصر بود يك لباس عربي بلند تنش بود به زور فارسي حرف ميزد ما نشستيم و ويسكي اوردن خورديم و يواش يواش مست شديم مهين به من كفت تو بيا با جونا اون طرف برقص من از خدا خواسته رفتم دو سه تا كس خوب اونجا بودن مهو اونا شدم و رقصيدم يهو متوجه مامان شدم كه نيسشتش رفتم تو حياط كسي نبود از تراس وسط ديدم صداي حرف مياد اروم رفتم ديدم تو اتاق معلوم مامان با شوهر مهين با دوتا مرد عرب كه دوستاي اقا ناصر بودن تو اتاق روي مبل نشستن ليواناي مشروب دستشون تعجب كردم مامان اينجاست تنها مهين خانم كجاست اقا ناصر بلند شد موزيك روشن كرد مامانو بلند مرد برقص باهاش مامان بلند شد در حين رقصيدن اقا ناصر يك دستي زد به كون مامان مامانم خودشو كشيد عقب ولي داشت ميرقصيد اون دوتا دوستاي ناصر هم كه لباس عربي بلند تنشون بود ازون لندهوراي مفت خور عرب بودن بلند شدن دور مامان ميرقصيدن يهو اقا ناصر دست كرد لباس مامانو داد بالا كونش اوفتاد بيرون تا مامان خودش جمع كن اون يكي مامانو بغل كرد انداخت رو مبل مامان يك جيغي زدو اقا ناصر دست كرد جوراب مامانو جر داد لباسش و از تنش در اورد مامان زيرش سوتين نداشت فقط يك شرت داشت دوست اقا ناصر شروع كرد سينهاي مامان خوردن اقا ناصرم با دوستش روناي مامان مي خوردن صداي مامان يهو بند اومد ديدم صداي ناله حشري مي ياد بعد اقا ناصر كفشها و شورت مامانو در اورد مامان زانو زد جلوشون اونا كيراشون در اوردن واي كير اقا ناصر به كلفتي بازو من بود مامان شروع كرد ساك زدن اون يكي مامان بلند كرد خوابوند رو مبل كيرش كرد تو كسش مامان هم هي ناله ميكرد اون بلند شد اقا ناصر مامان دمر خوابوند يك تف زد در كون مامان بعد كرد توش مامان جيغش بلند شما اما يكيشون كيرش كرد تو دهنش نزديك نيم ساعت اونا كردن تا ابشون اومد منم سريع رفتم تو خونه بعد ده دقيقه ديدم مامان اومد جوراباش جر خورده بود اونارو انداخته بود دور روناش لخت مست مست ديدم حالش خوب نيست به مهين كفتم ما ميريم سوار تاكسي شديم رفتيم هتل به مامان كفتم جورابات كجاست مامان خشكش زد رفتم كنارش نشستم دست انداختم تو سينه اش كفتم سوتينم كه نداري مامان تعجب كرد كفت تو از كجا ميدوني ماجرا واسش تعريف كردم مامان تو اون حالش منو بغل كرد كفت ناراحت شدي منم دست كردم تو سينهاش لب شو بوسيدم خوابوندشم رو تخت كيرمو در اوردم خودش اومد كرد تو دهنش واسم ساك زد دست كردم شرتشو دراوردم كردم تو كسش واي داغ داغ بود…
نوشته: شهرام
جلقولانه بود، دیگه ننویس . . . . . . . . . . . . . .
امشب همهی جلقوها جمعشون جمع شده. شاشیدم تو بند و بساطتون، دیگه ننویس.
تو دیگه از کدوم باغ وحشی در رفتی؟؟؟؟؟ تو قفس میمون ها بودی یا کرگدن ها؟ کدوم ها به به صندوق عقبت میذاشتن که همون لحظه توهم زدی؟
روانی دیوانه.
لازم به ذکره داستان در مورد یه زن۵۰ساله اس…!
هرچی میزنی فازش بد سنگینه ! جلق سنگین نزن جلقو سبک بزن !
به خدا قسم دنیا به آخررسیده دیگه بسه كوتاه بیاین درباره هرچی می نویسیداشكال نداره اما مادرمقدسه به قداست وبزرگیش اهانت نكنید،آخه كسیكه خدا بهشت رو زیرپاش قرارداده چطورموجودپستی مثل ما به خودش اجازه میده بهش بی حرمتی بكنه.وجدانا بس كنیداصلابیایید كاری كنیم با كمك هم ریشه فسادرو ازجامعه ایران وایرانی با غیرت بخشكانیم،چرایكی پیدا نمیشه بگه من یه خانم یادختررا به راه راست هدایت كردم،چی میشه اگه یه دخترفراری دیدیم بجای اینكه براش نقشه شوم بكشیم وازش سوءاستفاده كنیم كمكش كنیم بدبخت نشه ازتومنجلاب زندگی نجاتش بدیم بخدافكرشو بكنین ببینین نجاتش بدی خوبه یابخاطرچندلحظه هوی وهوس بیهوده بیچاره اش بكنین،باوركنین اگه همه ما ازچندلحظه هوی وهوس ناپاك بگذریم هیچ دخترخانمی بیچاره نمیشه،پس بیایم همه با هم بخصوص ما پسرا تمام دخترا را مثل خواهرخودبدانیم ونذاریم هیچ نامردی بهشون اهانت بكنه،وشما دخترخانمهای عزیز،شما مادران عزیزوپاكدامن ومهربان آینده هستین بخاطرخدا تاازدواج نكردین نذارین ما پسرا دست بهتون بزنیم حتی یه لمس ساده،
بيشرف مگه اجبارت كردن توهمات مغز فاسد تو همه جا جار بزنی كثافت بی همه چيز زمين و زمان و كردين تموم شد حالا رسيدین به مادر خاک تو سر احمقت سگ شرف داره به بيشرفایی مثل تو
چه مامان مامانی گفتی…بچه ننه…
تو هم مثل اون دسته از فانتزی دارهای بدبختی که با افکار کثیفت تو سکس ابروی هرچی فانتزکارو بردی.!خاک تو سرت.
میدونم واقعی نیست اما بدون یه روزی نسلت واسه مادراشون کیر راست میکنن…
ریدم تو اون نوشتنت و مغزت با هم که این مزخرفات از توش در اومدن .
مرتیکه تو سه خط اونقدر غلط نگارشی و تخمی نویسی داری که حالم به هم خورد . مرده شور اون کیر کثافتت رو ببرن که برای مادرت بلند نشه دیگه .
داستانت کاملا دروغ بود و خاک تو سرت که همچین داستانی رو نوشتی مادر جنده
قوس شاشم دهنت ، قوس کیرم دهنت ، قوس کون ابجیت روو کیرم . قوس کیر خر توو روح پدرت . لاستیک تراکتور با قطر و قوسش توو کونت . و در اخر جا داره که بگه زنجر چرخ با تمام وجود توو کون گشاد مامانت که یه توله ای مثل تو پس انداخت .
بلند شد موزيك روشن كرد مامانو بلند مرد برقص باهاش مامان بلند شد در حين رقصيدن اقا ناصر يك دستي زد به كون مامان مامانم خودشو كشيد !!!
ججججججججججججججاااااااااااااااااااااااااااااااننننننننن؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!
ناموسا شماها چي ميزنين كه فازش انقدر سنگينه؟ جون همون اقا ناصر كه كيرش دهنت، از داستانت كه بگذريم شماره اون ساقيت رو بده كه هلاكشم! خداييش يكي از اين فازايي كه شما مي گيرين رو من بگيرم چنان داستانهاي تخيلي بنويسم يعني كس خار ژول ورن هاااااااااااا.
از همه كه بگذريم واژه به واژه ي كتاب سفر به اعماق زمين ژول رون با خط درشت ( مثلا خط استاد فرشچيان) تو اعماق تهت و ته اعماقت!!!
همه ب كنار ريدم تو اون ويلايى ك باىد در بزنى تا درو واست بازکنن حالا ي وقت در خراب باشه چي هاااااااااااااااااااا :?
koskeshe bigheyrat akhe obi to konet mikhare vase fosh khob biya bego fosh mikham chera on madare bicharato vasat mikeshi.halam az koskeshaii mesle to beham mikhore faghst
koskeshe bigheyrat akhe obi to konet mikhare vase fosh khob biya bego fosh mikham chera on madare bicharato vasat mikeshi.halam az koskeshaii mesle to beham mikhore faghat vaysa daneshgahe afsarim tamom beshe nasle amsale toro az kon dar mizanam
اوبی چرا دروغغغغغغغ
خو ی توهم دیگه میزدی ک تابلو نباشه عقده دبی داری
فقط اون قسمتش که گفتی (كفت ناراحت شدي منم دست كردم تو سينهاش لب شو بوسيدم خوابوندشم رو تخت كيرمو در اوردم خودش اومد كرد تو دهنش واسم ساك زد دست كردم شرتشو دراوردم كردم تو كسش واي داغ داغ بود…)
اونجا بود که ریدم دهنت با این داستان نوشتنت
وای چقدر خندیدم
قشنگ معلومه این کستان و یه پسر بچه ی زیر شونزده سال نوشته
فقط میتونم بگم :
قرومساق گه نخور.