مامانم با پسرعمو

1391/10/11

سلام به همه ی دوستان خوب شهوانی،من اولین بارهست که اینجا داستان می نویسم این داستان کاملا واقعی هست.من اسمم حسام17سالمه من تک فرزندم یه بابادارم که40سالشه وکارمنده وهرروزصبح ساعت6میره سرکاروساعت9شب برمیگرده البته بجزجمعه ها.من یه مامان دارم که36سالشه وخیلی جذاب وخوش اندامه پوستش سفید قدش 172وزنش65 سایزسینه90 البته بایه کون خیلی بزرگ اسم مامانم زهرا.من یه پسرعمودارم که19سالشه واسمش بردیاست خیلی خشکل وخوش هیکله مامان من همیشه جلوی فامیل های نزدیک راحت میگرده مخصوصا جلوی بردیا.خونه ی ما2طبقه است خونمون حیاط نداره ولی درعوض یه پشت بام داره که اونجا بابام یه اتاق برای من درست کرده،من به طورخیلی ناگهانی متوجه ی سکس های مامانم شدم که اولین سکسشو که فهمیدم سکس مامانم باپسرعموم بود که براتون تعریف میکنم.
قراربودما فرش های خونمون رو بشوریم وچون من تنهایی نمی تونستم مامانم گفت که بردیا میادکمکم سه شنبه بعدازظهربردیا اومد خونمون و قراربودفرش هارو بشوریم مامانم اونروز یه تیشرت جذب پوشیده بود با دامن که البته بااون تیشرت خط وسط سینش دیده میشد.منوبردیا فرش اول رو بردیم بالا پشت بام و شروع کردیم به شستن دیگه داشت فرش تموم میشدکه بردیاگفت من خسته شدم میرم پایین چایی بخورم وقتی تموم شدتوهم بیاپایین تااستراحت کنی من سریع فرش رو شستم وپاهامو آب کشیدم وقتی خواستم برم پایین تصمیم گرفتم که اروم برم پایین وجفتشونوبترسونم وقتی ازپله ها اروم رفتم پایین یهوچشمم به چیزی افتاد که باورم نمیشدوای خدای من چی میدیدم بردیامامانموچسبونده بود به دیوارو داشت ازش لب میگرفت بایه دست سینه هاشم میمالیدبایه دست کوسشو.بعدازچنددقیقه پسرعموم ازمامانم جداشدوگفت باشه برای بعد الان امکان داره حسام بفهمه مامانمم قبول کردمن برگشتم بالا دوباره اومدم پایین البته ایندفعه باصدا.وقتی اومدم پسرعموم داشت چایی میخورد مامانمم توآشپزخونه بودمن همش توفکراون چیزایی بودم که دیده بودم واعصابم خوردبودپسرعموم گفت که بریم اون یکی فرش روهم بشوریم که یهومامانم گفت نه باشه واسه فردا من بهش گفتم اخه من فردا مدرسم گفت اشکال نداره فردا صبح بردیامیاد بردیاهم قبول کردمیشوره ازخنده ی مامانم معلوم بودکه واسه فردانقشه داره بعدش بردیاخداحافظی کردو رفت شب شدوبابام اومدوماشامو خوردیم من خسته بودم ساعت10 گرفتم خوابیدم صبح ساعت6:30 ازخواب بلندشدمورفتم مدرسه توراه یادم افتادکه امروزقراره مامانم بابردیا سکس کنه وبخاطرهمین مدرسه نرفتموسریع برگشتم خونه اروم دروبازکردمو رفتم تواتاقم که توپشت بام بودمامانم هنوزخواب بود باگوشیم واسه ی ساعت9ساعت ساعت گذاشتم که بیداربشم وبعدش گرفتم خوابیدم ساعت9بیدارشدم اروم رفتم پایین ودیدم مامانم داره صبحانه میخوره بعدازچنددقیقه بلندشدیکم خونه رو جمع وجورکرد بعدش رفت تو اتاقش من نمیتونستم توی اتاق رو ببینم چون دیده نمیشدحدودا بعدازنیم ساعت اومدبیرون واااااااااای چی میدیدم اون واقعامامانم بود یا یه فرشته؟؟؟یه تاپ آبی پوشیده بود بایه دامن کوتاه تابالای زانو با یه آرایش خیلی قشنگ خیلی جیگرشده بودمن تاحالا اینجوری ندیده بودمش جایی که من وایستاده بودم به کل خونه دیدداشتم بجزاتاق مامانم وکسی هم نمیتونست منوببینه درهمین حین صدای زنگ در اومدمامانم خیلی خوشحال شد بردیابود پسرعموم همین که ازپله ها اومدبالا و واردخونه شد مامانم پریدبغلشو شروع کردبه لب گرفتن ووواااااااای که چه صحنه ای بود فکرکنم حدودا5دقیقه همون جلوی در توبغلش بود و داشت لب میگرفت که بعدش ازهم جداشدن رنگ صورتی رژلب مامانم روی لبای بردیا مونده بودبردیاگفت حداقل فرصت بده سلام کنم یکم خستگی بگیرم بعدکارتوشروع کن که مامانم گفت اخه عشقم دلم بدجوری هواتو کرده بودبردیاگفت یه کاری میکنم که بگی غلط کردم مامانم گفت من آماده ام عزییییییییییززززززم.بعد دست بردیارو گرفتوبردش انداختش رو مبل خودشم افتاد روشو دوباره شروع کردن به لب گرفتن بردیا یه دستش روی سینه ی مامانم بود یه دستشم رو کون بزرگش لب گرفتنشون 7،8 دقیقه طول کشیدبعدش مامانم سریع تاپشو بادامنشو دراورد وااااای چه سینه های بزرگی داشت مثل فنربالا پایین میشد سوتین تنش نبود فقط یه شورت آبی توری پاش بودبعدش مامانم تیشرت بردیارو دراورد ودوباره افتادروش اینبار بردیا داشت سینه های مامانمومیخوردمامانم داشت حال میکردهی میگفت جووون بخورنفسم همش مال خودته اووف آآآآه آآآییییی وای اوووف دست بردیاهم بازم روکون مامانم بودبعدش بردیابلندشدو مامانموانداخت رو مبل ونشست وسط پاهاش شورت مامانم خیس شده بودبردیا شورتشوکشیدپایین وااااااای مامانم چه کوس سفیدو بی مویی داشت بردیا افتاد به جون کوس مامانموشروع کرد به خوردن مامانم بایه دست سینه هاشومیمالید با یه دست سربردیارو فشارمیداد وسط پاهاش همش داشت آه و اوه میکردمیگفت بخورجووووون آه بعدازچنددقیقه مامانم جیغ زدو لرزیدمعلوم شدکه ارضاشده بعدبردیابلندشدو وایستادو به مامانم گفت عشقم حالا نوبت تو مامانم جلوش زانو زد و شلوارباشورت بردیارو یه جاکشیدپایین کیربردیاخیلی بزرگ و کلفت بوداولش مامانم یکم بادست کیرشومالید بعدهمشوکرد تو دهنشو شروع کرد به ساک زدن خیلی حرفه ای ساک میزد صدای بردیاهم بلندشده بودبعدازچنددقیقه بردیامامانمو بلندکردو گفت ایندفعه درازبکش رو زمین بعدش مامانم پاهاشوگرفت بالا گفت من آماده ام فقط زودتربکن توش که دارم میمیرم پسرعموم سرکیرشو مالید روی کوسش بعد یهو همشو کرد تو کوس مامانم مامانم یه جیغ زد بردیا کیرشو چند دقیقه بدون حرکت نگه داشت بعدشروع کرد به تلمبه زدن مامانمم داشت حال میکرد همش میگفت آآآآآه جووووووون واااای بکن همش مال خودته اوووووووف جرش بده بردیاهم همش بااین حرفا تندترمیکردبعدازچنددقیقه گفت داره آبم میادمامانم گفتد خالی کن تو کوسم من قرص میخورم بردیاهم همشو خالی کردتوکوس مامانم وکیرشو دراورد دوباره کردش تو دهن مامانم.مامانمم هم شروع کرددوباره به ساک زدن دوباره کیربردیا سیخ شده بود مامانمم هم درهمین حین دوباره ارضاشد به مامانم گفت برگرد میخوام بکنم توکونت مامانمم هم برگشت و قمبل کرد وای چه کون بزرگو سفیدی بود سوراخ مامانم خیلی گشادبودفکرکنم خیلی زیاد ازکون داده بعدبردیا با آب کوس مامانم سوراخ کونشو خیس کردو کیرشو به راحتی فرو کرد تو کون مامانم مامانم یه جیغ اروم زد و دوباره شروع کرد به آه کشیدن بردیاهم خیلی تند تلمبه میزد کون مامانم مثل ژله بالاوپایین میشد بردیا همینطور که تلمبه میزد بادستاش سینه های مامانمومیمالید مامانمم با یه دستش کوسشو میمالید بعدازچنددقیقه بردیاگفت داره میاد که ایندفعه مامانم گفت بده بخورم بردیا سریع کیرشو دراوردو کرد تودهن مامانم مامانمم شروع کرد به میک زدن که یک دفعه دهن مامانم پرآب شد یکمش ریخت روبدنش اما بقیه اش رو قورت داد بعد جفتشون ولو شدن روزمین مامانم درهمون حالت یه لب ازبردیا گرفت بعدش تشکرکردو بلند شد لباساشوپوشید بردیاهم لباساشو پوشید مامانم گفت دفعه بعدی که خواستی بیای منو بکنی 2تا ازرفیقاتم باخودت بیاربردیاهم قبول کردومامانم گفت لازم نیست فرشو بشوری وقتی حسام اومد بهش میگم بردیا نتونست تنهایی بشوره بردیاهم خداحافظی کردو رفت مامانمم رفت حموم ومن ازخونه خارج شدم بعداز اون جریان فهمیدم که مامانم بجزبردیا باکسای دیگه هم سکس داشته اگرخوشتون اومد بگید تا بقیه رو هم براتون تعریف کنم پایان

نوشته:حسام


👍 2
👎 2
241609 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

350121
2012-12-31 05:23:21 +0330 +0330

بچه جون این فانتزی اصلا خوب نیست…دوست داری یکی مامانتوبکنه وتوبه عشقش جق بزنی؟آخه سنت هم به این گوخوریاقدنمیده…من خوشم میادکه مامانتوبکنم ولی خوشم نمیادکه توبچه کونی بیای داستانشواینجاتعریف کنی…هرچندکه فکرمیکنم پشت این داستان دستهای پنهان بعضیهاوجودداشته باشه…ادمین کون گلابی <):)

0 ❤️

350123
2012-12-31 05:37:23 +0330 +0330
NA

چرا کس میگی آخه کدوم مادری اینکارو میکنه حداقل حرمت مادرو نگه دار

0 ❤️

350124
2012-12-31 05:46:29 +0330 +0330
NA

بشوت ریدی اوف اوف بوکردی بااین داستان تخماتیکت

0 ❤️

350125
2012-12-31 06:15:57 +0330 +0330
NA

چرت محض…

1 ❤️

350126
2012-12-31 07:28:26 +0330 +0330

کسه عمت

0 ❤️

350127
2012-12-31 08:33:03 +0330 +0330
NA

ای کاش یه جو غیرت و تعصب تو وجود شما بود

0 ❤️

350129
2012-12-31 12:04:13 +0330 +0330
NA

Kheyli kam dari.

0 ❤️

350130
2012-12-31 12:37:07 +0330 +0330

]چرا تو ذوق بچه ميزنين . اونم مثل شما انقدر بايد بگه تا مثل شما بشه قشنگ بود عكس از مامانت بزار اينا كونشون ميسوزه كه مامان خوشگلي مثل تو ندارن

0 ❤️

350131
2012-12-31 12:46:05 +0330 +0330

بنويس دوباره قشنگ بود . كاش عكس هم ميزاشتي

0 ❤️

350132
2012-12-31 14:17:35 +0330 +0330
NA

کیرخر تو کس مامان جونت

0 ❤️

350133
2012-12-31 14:36:27 +0330 +0330

بورو کونتو بشور کارت دارم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کیرم تو کونت

0 ❤️

350135
2012-12-31 15:40:28 +0330 +0330
NA

آخرش این فرش ها شسته نشد که نشد !
در واقع نام داستان شاید بهتر باشه بگی شستن فرش با طعم سکس!
ولی بزارید تمرین کنه شاید بعدها این گل پسرک نویسنده خوبی شد از همینجاها باید شروع کنه دیگه!

0 ❤️

350136
2012-12-31 18:55:31 +0330 +0330
NA

خوب باید چی بگم !!!
نمیدونم ؟

0 ❤️

350137
2012-12-31 19:25:53 +0330 +0330
NA

حتما خودت هم کونی تشریف داری.

0 ❤️

350138
2012-12-31 19:39:32 +0330 +0330
NA

yani dlam mikhat khafat. konam chon midonam chert neveshti…moteasefam vase t0 o amsale u

0 ❤️

350139
2012-12-31 20:39:35 +0330 +0330
NA

اگه واقعيت داشت خيلي بي غيرتي اگه دروغ بود افتضاه بي غيرتي چون درهردو صورت مامانتوخراب كردي وازش جنده ساختي البته تقصيراون پدربي شرفت هم هست كه نميدونه كدوم نتفه روكجابريزه كس كش بي غيرت

0 ❤️

350140
2013-01-01 02:24:16 +0330 +0330
NA

ایول خیلی باحال بود بازم بنویس.
اینارو که فحش میدن ولشون کن. نفهمن لذتی که تو بردی رو نمیفهمن.

0 ❤️

350141
2013-01-01 02:28:12 +0330 +0330
NA

daus bache in madarete na harzast na jendast

hormaat madara ro negah dar

kooni

0 ❤️

350142
2013-01-01 02:55:16 +0330 +0330
NA

داستان خوبي بود
وقتي ميايم داستان بخونيم دنبال واقعيت نگرديم

0 ❤️

350143
2013-01-01 05:02:36 +0330 +0330
NA

کیرم کس مادرت واسه داستان تخماتیکت

0 ❤️

350144
2013-01-01 05:32:39 +0330 +0330

خيلي بي غيرتي بخدا كسي در مورد مادرش اينطور مينويسه!

0 ❤️

350146
2013-01-01 08:02:23 +0330 +0330
NA

کیرتوکوس مادرت بااین داستانت

0 ❤️

350148
2013-01-01 10:41:20 +0330 +0330
NA

خوب بود داستاهاي بعدي رو هم بنويس عاشق داستاهاي مامان هستم

0 ❤️

350149
2013-01-01 10:44:01 +0330 +0330
NA

داستان خوبي بود بقيه اش رو بذار بخونيم

0 ❤️

350150
2013-01-01 11:57:06 +0330 +0330
NA

اجب خری هستی بابا خیلی خیلی بی غیرتی بچه

0 ❤️

350151
2013-01-03 11:34:34 +0330 +0330
NA

من نمیخواستم عضو بشم ولی دیدم نمیشه.
اگه این داستان واقعی باشه بایدبگم خیلی بی غیرتو احمقی تف به ذاتت کس کش مامانتو کردن وایستادی نگاه کردی ازهمه بدتر باخوشحالی اومدی اینجا تعریف میکنی؟
من جای توبودم اون پسرعموی لاشیتو انقدر میکردم که نتونه راه بره.
خیلی حرص خوردم ازبی غیرتیت.

0 ❤️

350152
2013-01-29 06:26:59 +0330 +0330
NA

مادرت خیلی باحاله بدن توپی هم داره پسرشم راضیه آدرس بده میخوام یه تریلی آدم بیارم براش…
تا تو باشی دیگه به یاد مادرت جق نزنی…
عمه جنده

0 ❤️

350153
2013-02-04 16:55:44 +0330 +0330
NA

همچی میگی یه بابا دارم آدم کف میکنه. خب کسخل همه یه بابا دارن. نکنه چند تا داری و رو نمیکنی؟؟؟؟ هااااااااا؟

0 ❤️

350154
2014-07-24 07:53:16 +0430 +0430
NA

man vasam soal shode akhe ina migan khordim erza shod zan akhe mage kashke zan be hamin rahati erza beshe baba dastanatono vaghi tar konim in hame cherto pert nagin toro koda

0 ❤️

350155
2014-08-23 16:14:18 +0430 +0430

afarin.ba tavajoh be kos sherayi ke goft be in natije miresim ke kheyli jaghii.koskhol
senetoono didam fahmidam zer mizani.
yani mamnet 17 salegi toro be donya avorde dg.

0 ❤️

544114
2016-06-08 14:37:30 +0430 +0430
NA

ببین…کیرم تو کوصه نداشتت…چیه سر هم کردی… ✋ ✋

0 ❤️

850031
2021-12-27 10:35:16 +0330 +0330

اولن کیرم تو کون تنگ خودت بی غیرت.دوم اینکه کیرم تو کس مامان جندت و سوم کیرم دوباره تو دهنت خودت با این داستان دروغت.که فقط خواستی بنویسی و جق بزنی.

0 ❤️